نویسنده : حسینی،سید جواد
هـیچ گنجی بی دد و بی دام نیست
جز به خلوتگاه حق، دل رام نیست
انسان در گریز از هوای نـفس و فـرار از اشـتغالات زندگی، در طریقت انس با معبود همواره نیازمند خلوتی است تا در انزوای وجود خویش در آثار صـنع پروردگارش با دیدة عبرت بیندیشد و با سوز دل و اشک دیده، باطن خود را از زنگار گـناهان بشوید و خانه دل را مصفای حـضور خـالق هستی بخش سازد، و اعتکاف زمینه چنین خلوتی را فراهم میکند و فرصت و مجالی می دهد برای پرداختن به امور نفس خویش و جلوه گری نور محبت خدا در اعماق سرای وجود انسان، تا انسان بدون دلواپسی از کـارهای انجام نشده و وابستگی های روزمره، خود را در سرای معبود خویش نظاره گر باشد.
حضرت صادق علیه السلام فرمود: «فِی التَّوْراةِ مَکْتُوبٌ یَا ابْنَ آدَمَ تَفَرَّغْ لِعِبادَتی اَمْلاءُ قَلْبَکَ غِنیً وَلا آکِلْکَ إِلی طَلَبِکَ وَعَلَیَّ اََنْ اَسـُدَّ فـاقَتَکَ؛[1] در تورات نوشته شده است: ای فرزند آدم! برای انجام عبادت من فراغتی به وجود بیاور تا من دل تو را از بی نیازی سرشار سازم و بدون اینکه تو طلب کنی، حاجتت را برآورده کنم و مـن خـود را ملتزم میدانم که حوائج تو را برطرف نمایم.»
و نیز آن حضرت نقل نموده که پیامبر اکرم صلّی الله علیه و آله فرمودند: «أفْضَلُ النّاسِ مَنْ عَشِقَ العِبادَةَ فَعانَقَها وَاَحَبَّها بِجَسَدِهِ وَتَفَرَّغَ لَها[2]؛ با فـضیلت ترین مـردم کسی است که عاشق عبادت باشد و با اشتیاق تمام عبادت را به آغوش بکشد و با جسمش آن را دوست بدارد و برای آن فراغتی به وجود بیاورد.»
مساجد همواره به عنوان پایگاه اعتکاف، مـرکز خـلوت و انـس عابدان با معبود خویش مـحسوب مـیگردند و اعـتکاف روزهایی در خلوت خویش با خود بودن و به یاد خدا زیستن است. اعتکاف گشت و گذاری است در کوچه پس کوچه های درون و گشتن در دنیای «تو در تـو»ی دل و شـناختن خـود و مجاهده با نفس و انس با معبود. اعتکاف بـریدن از غـیر و پیوستن به دوست برای دوباره برگشتن به جامعه است، منتهی با ره توشه درون سازی. اعتکاف هجرتی درونی برای سیر در دنـیای بـاطن اسـت و مروری بر نفسانیات خویش است تا گام تهذیب برداریم و گـام بندگی برگیریم. اعتکاف تمرینی است سه روزه، با «قیام» و شب زنده داری و «صیام» و روزه داری تا یک عمر در معبد نـیاز و سـجده گـاه راز و نیاز، معتکف حریم بندگی باشیم. اعتکاف اهل عبادت را «عید حضور» اسـت و اهـل غفلت را روزنه ای به سوی نور.
خواندن و شنیدن کجا و دیدن و چشیدن کجا.]3[
آنچه پیش رو دارید نگاهی اسـت گـذرا بـه سه بحث از مباحث فراوان اعتکاف؛ اهمیت و فضیلت اعتکاف در قرآن و روایات، و اینکه معتکف شدن و بـودن، نـیاز هـمه اقشار جامعه است از رئیس و مرئوس، از مرجع و مقلِّد، استاد و شاگرد، و باسواد و بی سواد، و مرد و زن و... و هـمین طور نگاهی داریم به راههای توسعه اعتکاف.
اهمیت و فضیلت اعتکاف
الف. قرآن
اعـتکاف در لغـت بـه معنای حبس و توقف و رو کردن به چیزی است با تعظیم و تکریم؛ و در اصطلاح، به معنای تـوقف و مـاندن سه روز و بیشتر از آن در مسجد جامع می باشد. ]4[
قرآن کریم در آیاتی به مسئله اعتکاف اشاره کـرده اسـت؛ از جـمله به حضرت ابراهیم واسماعیل علیهما السلام فرمان میدهد که خانه خدا را برای طواف کنندگان و مـعتکفان و نـمازگذاران آماده سازید، آنجا که فرمود: ﴿وَإِذْ جَعَلْنَا الْبَیْتَ مَثابَةً لِلنّاسِ وَأمْناً وَاتَّخِذُوا مـِنْ مـَقامِ اِبـْراهیمَ مُصَلّیً وَعَهِدْنا اِلی اِبْراهیمَ وَ اِسْماعیلَ أنْ طَهِّرا بَیْتِیَ لِلطّائِفینَ وَالْعاکِفینَ وَالرُکَّعِ السُّجُودِ﴾؛[5] و [به خاطر بـیاورید] هـنگامی کـه خانه کعبه را محل بازگشت و مرکز امن برای مردم قرار دادیم، و ]برای تـجدید خـاطره[ از مقام ابراهیم، عبادتگاهی برای خود انتخاب کنید، و ما به ابراهیم و اسماعیل امر کردیم که: خانة مـرا بـرای طواف کنندگان و معتکفان و رکوع کنندگان و سجده کنندگان پاک و پاکیزه کنید.»
این آیـه شـریفه به صراحت از اعتکاف در مسجد الحرام سخن بـه مـیان آورده است، ولی از آنجا که همه مـساجد خـانه های خداوند در روی زمـین هـستند،[6] اعـتکاف در هر یک از آنها در صورت جامع بـودن مـورد توجه خداوند است و دارای پاداش فراوان؛ البته با حفظ مراتب و درجات مساجد.
در آیهای دیـگر بـه یکی از احکام اعتکاف در مسجد پرداخته مـیفرماید: ﴿وَلا تُباشِرُوهُنَّ وَاَنْتُمْ عاکِفُونَ فـِی الْمـَساجِدِ تِلْکَ حُدُودُ اللهِ فَلا تـَقْرَبُوها کـَذلِکَ یُبَیِّنُ اللهُ آیاتِهِ لِلنّاسِ لَعَلَّهُمْ یَتَّقُونَ﴾[7]؛ «و در حالی که در مساجد به اعتکاف پرداخته اید، بـا زنـان آمیزش نکنید. این مرزهای الهـی اسـت؛ پس بـه آن نزدیک نشوید! خـداوند ایـن چنین آیات خود را بـرای مـردم روشن میسازد، باشد که پرهیزگار گردند.»
آیه فوق علاوه بر بیان یکی از احکام اعـتکاف، ایـن مسئله را بیان میکند که اعتکاف اخـتصاص بـه مسجدالحرام و یـا مـسجد النـبی ندارد؛ بلکه در مساجد دیـگری نیز میتوان اعتکاف کرد.
ب. روایات
1. معجون شفا بخش
اعتکاف مجموعه ای مرکب از مهمترین عبادات واجب و مـستحب اسـت؛ لذا معجونی است شفا بخش و سازنده؛ هـم اثـر نـماز در آن اسـت کـه یاد خدا و بـازدارندگی از گـناهان باشد]8[ ـ و هم نتیجه روزه ـ که سرّی از اسرار الهی است ـ چنانکه حضرت رضا علیه السلام فرمود: «اَلصَّوْمُ سـِرٌّ بـَیْنَهُ وَ بـَیْنَ الْعَبْدِ؛[9] روزه سرّی بین خدا و بنده است.» و هـم پاداش آن خـدا و بـا خـدا اسـت که «اَلصَّوْمَ لی وَ أَنَا اَجْزی بِهِ؛[10] روزه برای مـن است و من جزا میدهم (و یا من جزای او هستم.)
مخصوصا روزة ایام البیض در ماه رجب آثار ویژه ای دارد، پیامبر اکرم صلّی الله علیه و آله فرمودند: «هر کس سه روز از وسط ماه رجب (سیزدهم و چهاردهم و پانزدهم) را روزه بـدارد و در شـبهایش به نماز شب قیام کند، از دنیا رحلت نمیکند مگر با توبة نصوح.»]11[
علی علیه السلام فرمود: « هر کس یک روز از ماه رجب را در اول یا وسط یا آخر آن روزه بگیرد، گناهان او بخشیده مـیشود.»]12[
امـام صادق علیه السلام فرمود: «کسی که ایام البیض از ماه رجب را روزه بگیرد، خداوند به ازای هر روز، ثواب روزه داری و شب زنده داری یک سال را برای او بنویسد، و در روز قیامت، در جـایگاه ایـمن شدگان از آتش دوزخ خواهد ایستاد.»]13[
هـمچنین بـعضی از تروک حج در اعتکاف وجود دارد؛ مانند ترک نگاه به آینه، و عطر زدن و مجادله و... که تمرین دوری از محرمات است و بخشش گناهان را در پی دارد.
و هم دعا در آن است که مـغز و مـخ عبادات به شمار مـیرود. «اَلدُّعـاءُ مُخُّ الْعِبادَةِ وَلا یَهْلَکُ مَعَ الدُّعاءِ اَحَدٌ؛ دعا مغز عبادت است و کسی با ] داشتن حالت] دعا به هلاکت نمی رسد.»[14[
راستی اگر این مجموعه عبادات، با زمزمه نماز شب و اعتراف به گـناهان همراه شود، چه آثار گرانسنگی در پی خواهد داشت.
2. بخشش گـناهان
انـسان اگر کـمترین توجهی به پرونده خویش داشته باشد، می بیند کوله باری از گناهان، آن را پر کرده است. اعتکاف فرصتی است بـرای تخفیف بار گناهان ، و باید در اعتکاف عرضه داریم که:
ای عفو تو شـامل گـناهان
کـوی تو پناه بی پناهان
ای مرهم قلب خسته من
ای راز دل شکسته من
بر خسته دلان شفای دردی
محروم نکرده دردمنـدی
بـنگر ز گـنه چه تیره روزم
چون شمع به درگهت بسوزم
و در روایت میخوانیم که «مَنْ اِعْتَکَفَ ایـماناً وَاحـْتِساباً غـُفِرَ لَهُ ما تَقَدَّمَ مِنْ ذَنْبِهِ؛[15] هر کس از روی ایمان و حسابگری معتکف شود، گناهان گذشته او بخشیده مـیشود.» و همچون انسانی که تازه از مادر تولد یافته، خواهد بود. این نشان میدهد کـه اعتکاف آن قدر اهمیت دارد کـه مـی تواند گناه گذشته انسان را پاک کند.
3. نجات از جهنم یا عاقبت به خیری
عاقبت به خیری یا رهایی از آتش جهنم، آرزوی تمام اولیاء و بزرگان بوده است. در دعای جوشن کبیر با آن عظمتش که مشتمل بـر هزار اسم خداوند (وشاید اسم اعظم الهی) است، بعد از هر ده اسم مبارک خداوند، فریاد میکشیم: منزهی تو ای کسی که معبودی جز تو نیست... «خَلِّصْنا مِنَ النّارِ یا رَبِّ؛ ما را از آتش نـجات بـده! ای پروردگارم.»[16[
و در دعای مبارک مجیر که در ایام البیض هم وارد است، بعد از هر دو اسم مبارک خداوند میگوییم: «اَجِرْنا مِنَ النـّارِ یـا مُجیر؛[17] ما را از آتش [جهنم] پناه ده، ای پناه دهنده.»
از فضیلت و عظمت اعتکاف است که انسان میتواند در این چند روز توقف در مسجد، آیندة خود را بیمه کند و خود را از آتش جهنم برهاند، چنان که در حـدیث نـبوی میخوانیم: «مَنِ اعْتَکَفَ یَوْماً اِبْتِغاءَ وَجْهِ اللهِ جَعَلَ اللهُ بَیْنَهُ وَ بَیْنَ النّارِ ثَلاثَةَ خَنادِقَ؛ هر کسی روزی را برای خدا اعتکاف کند، خداوند بین او و آتش [جهنم] سه خندق فاصله قرار مـیدهد [و او را از آتـش دوزخ نـجات میدهد[.»
4. پاداش بی حساب
خداوند بـرای بـرخی اعـمال دو برابر پاداش قرار داده و برای برخی ده برابر و برای انفاق در راه خدا هفتصد برابر: ﴿سَبْعَ سَنابِلَ فی کُلِّ سُنْبُلَةٍ مِأةُ حَبَّةٍ﴾ و برای جهاد در راه خـدا، پاداش ﴿بـِغَیْرِ حـِسابٍ﴾، یعنی بی حد و مرز قرار داده است.
یکی از اعـمالی کـه چنین پاداشی دارد، اعتکاف است. در حدیثی آمده است که «اَلْمُعْتَکِفُ یَعْکِفُ الذُّنُوبَ وَیَجْری لَهُ مِنَ الْاجْر کَاَجْرِ عامِلِ الْحَسَناتِ کـُلِّها؛[18] مـعتکف گـناهان را متوقف نموده ]و از بین میبرد[ و اجری بسان اجر انجام دهنده تـمام نیکیها دریافت میدارد.»
و این پاداش آنگاه دو چندان خواهد شد که درکنار اعتکاف، روزة ماه رجب را هم اضافه کنیم، و آنگاه مـعنای «اَیـْنَ الرَّجـَبِیُّون» روشن میشود. حضرت صادق علیه السلام فرمود: «إذا کانَ یَوْمَ الْقِیامَةِ نـادی مـُنادٍ مِنْ بَطْنانِ الْعَرْشِ أیْنَ الرَّجَبِیُّونَ؟ یَقُومُ اُناسٌ یَضییءُ وُجُوهُهُمْ لِاَهْلِ الْجَمْعِ عَلی رُؤُوسِهِمْ تیجانُ الْمُلْکِ وَذَکَرَ ثـَواباً جـَزیلاً اِلی أنـْ قالَ: هذا لِمَنْ صامَ مِنْ رَجَبٍ شَیْئاً وَلَوْ یـَوْماً مـِنْ أوَّلِهِ اَوْ وَسَطِهِ اَوْ آخِرِهِ؛ وقتی روز قیامت شد، ندا کننده ای از درون عرش صدا میزند کجایند «رجبیون« (اهـل مـاه رجـب) پس گروهی که چهره آنان بر جمعیت درخشان است و تاج شاهی بر سر دارند بـه پا خـیزند. آن گاه امام صادق علیه السلام ثوابهای زیادی نام برد. و بعد فرمود: همه ایـنها بـرای کـسی است که قسمتی از ماه رجب را روزه بگیرد؛ اگر چه یک روز در اول یا وسط یا آخر آن بـاشد.»
البـته همة این پاداشها برای کسانی است که اعتکاف جامع الشرایط داشته باشند؛ هـم احـکام آن را مراعات نماید و هم آداب باطنی و ظاهری آن و در واقع به اوج اعتکاف رسیده باشند.
سید بن طاووس رحمه الله مـیگوید: «بـدان که اوج و کمال اعتکاف آن است که انسان عقل و دل و دیگر اعضای بدن خویش را تـنها بـر اعـمال صالح وقف کند و آنها را بر درگاه خداوند و اراده مقدس او حبس نماید. معتکف باید فکر و جان و اعـضای خـود را بـا افسارهای مراقبت به خوبی مهار کند و از چیزهایی که روزه دار باید از آن بپرهیزد، کاملا خـودداری کـند، بلکه دقت و مراقبه معتکف باید به مراتب بیشتر از روزه دار باشد؛ زیرا او هم روزه دار است و هم معتکف، و هر مـعتکفی خـود را ملزم نموده است که با تمام وجود به خداوند متعال روی آورد و رویـگردانی و غـفلت از حق را یکسره کنار نهد.
بنابراین هرگاه مـعتکف نـور عـقل و جانش را به غیر خدا مشغول کند، یـا عـضوی از اعضای بدنش را به غیر خدا مشغول کند، یا عضوی از اعضای بدنش را در کاری کـه طـاعت پروردگار نیست به کار گـیرد، بـه همان مـیزانی کـه غـفلت نموده، یا کوتاهی کرده، از حقیقت اعـتکاف خـود کاسته است.»[19[
5. دو حج و دو عمره
آنچه از ثوابها و پاداشها بیان شد، مربوط به مـطلق اعـتکاف بود، و اشاره شد که این پاداشـها در ماه رجب افزایش مـییابد. و در مـاه مبارک رمضان ـ مخصوصاً دهة آخـر ـ چـندین برابر افزایش می یابد؛ زیرا اعتکاف همراه با زمانی میشود که در آن نَفَسهای انسان تـسبیح اسـت و خوابش عبادت، و طاعاتش پذیرفته شـده، و خـواندن یـک آیه برابر بـا یـک ختم قرآن.
آنگاه اگـر ایـن ثوابها همراه با ثوابهای شبها و روزهای قدر شود، سر از کجا در میآورد.
از اینجا می فهمیم کـه چـرا پیامبر اکرم صلّی الله علیه و آله هـمیشه دهـة آخر مـاه مـبارک رمـضان را اعتکاف میکرد، چنان کـه امام صادق علیه السلام میفرمود: «اِعْتَکَفَ رَسُولُ اللهِ صلّی الله علیه و آله ـ فی شَهْرِ رَمَضانَ فِی الْعـَشْرِ الْاَوَّلِ ثـُمَّ اعْتَکَفَ فِی الثّانِیَةِ فِی الْعَشْرِ الْوُسـْطی ثـُمَّ اعـْتَکَفَ فـِی الثـّالِثَةِ فِی الْعَشْرِ الْاَواخـِرِ، ثـُمَّ لَمْ یَزَلْ یَعْتَکِفْ فِی الْعَشْرِ الْاَواخِرِ[20]؛ پیامبر اکرم صلّی الله علیه و آله در ماه رمضان در دهة اول معتکف شد، سـپس در سـال دوم، در دهـة دوم معتکف شد، آنگاه در سال سوم، در دهة سـوم دسـت بـه اعـتکاف زد، پس بـرای هـمیشه دهة آخر رمضان را اعتکاف نمود.»
و در یکی از سالها که به خاطر جنگ بدر نتوانسته بود اعتکاف کند، دو دهه اعتکاف نمود. چنانکه حضرت صادق علیه السلام می فرماید: «کـانَتْ بَدْرُ فی شَهْرِ رَمَضانَ وَلَمْ یَعْتَکِفُ رَسُولُ اللهِ صلّی الله علیه و آله فَلَمّا اَنْ کانَ مِنْ قابِلٍ اِعْتَکَفَ عِشْرینَ، عَشْراً لِعامِهِ، وَ عَشْراً قَضاهُ لِمـا فـاتَهُ؛[21] جنگ بدر در ماه رمضان واقع شد و پیامبر اکرم صلّی الله علیه و آله نتوانست معتکف شود، پس در سال آینده بیست روز اعتکاف کرد، ده روز برای همان سال و ده روز بابت قضای سال گذشته.»
معلوم میشود اعتکاف در مـاه رمـضان از ویژگی خاصی برخوردار است که یک نمونه از ثوابش آن است که سکونی از امام صادق علیه السلام و آن حضرت از پیامبر اکرم صلّی الله علیه و آله نقل نـموده کـه حضرتش فرمود: «اِعْتِکافُ عَشْرٍ فـی شـَهْرِ رَمَضانَ تَعْدِلُ حَجَّتَیْنِ وَعُمْرَتَیْنِ؛[22] اعتکاف ده روز در ماه رمضان معادل [ثواب] دو حج و دو عمره است«.
اعتکاف نیاز همه
مدتی است که اعتکاف مقداری رونق یافته، بزرگان و مـراجع و مـسئولان گاه به اعتکاف تـوصیه مـیکنند و در برخی موارد خود بانیان و زمینه سازان اعتکافند، ولی خود آنان شخصاً در اعتکاف حضور نمی یابند، گویا اعتکاف فقط مربوط به شاگردان، رعیت و زیر دستان است و حال آنکه بیش از همه حضور مراجع و بـزرگان و مـسئولان و مدیران در اعتکاف ضروری مینماید؛ چرا که هم فرصتی است برای رسیدگی به پرونده گذشته و تجدید قوایی است برای حالت معنوی آنان، و هم زمینه ساز و مشوّق بیشتر دیگران برای حضور در این مـحفل نـورانی و سراسر حـضور. لذا لازم است در هر منطقه، بزرگان آن قوم جهت اعتکاف در مساجد حضور یابند.
حضرت صادق علیه السلام به عبد المـلک فرمود: «یا فَضْلُ لایَاْتِی الْمَسْجِدَ مِنْ کُلِّ قَبیلَةٍ اِلاّ وافـِدُها وَمـِنْ کـُلِّ أهْلِ بَیْتٍ اِلاّ نَجیبُها؛ ای فضل! در مسجد از هر قبیله و طائفهای [در گام اول] جز سرپرست و بزرگ آن و از هر خانوادهای جز فـردی کـه نجیب آن خانواده است حضور پیدا نمیکند.»
وقتی بزرگان و دانه درشتها آمدند، دیگران نـیز بـه دنـبال آنان خواهند آمد. در طول تاریخ نیز انبیاء و اولیاء در حضور در اعتکاف پیش قدم بودهاند، به ایـن نمونه ها توجه شود:
1. حضرت سلیمان: مرحوم مجلسی به نقل از مرحوم طبرسی آورده است کـه «اِنَّ سُلَیْمانَ کانَ یـَعْتَکِفُ فـی مَسْجِدِ بَیْتِ الْمُقَدَّسِ اَلسَّنَةَ وَالسَّنَتَیْنِ وَالشَّهْرَ وَالشَّهْرَیْنِ وَاَقَلَّ وَاَکْثَرَ یُدْخِلُ فیهِ طَعامَهُ وَشَرابَهُ وَیَتَعَبَّدُ فیهِ؛ براستی سلیمان همیشه در مسجد بیت المقدس به مدت یک سال و دو سال، یک ماه و دو ماه، کمتر و بـیشتر، اعتکاف میکرد و غذا و آب خود را به آنجا میبرد و در آنجا به عبادت میپرداخت.»]23[
در ادامه این روایت آمده است که حتی مرگ حضرت سلیمان علیه السلام در همانجا و در حال اعتکاف اتفاق افتاد.
از آیه 125 سوره بـقره اسـتفاده میشود که این سنت در زمان حضرت ابراهیم و اسماعیل علیهما السلام نیز برپا بوده است.
2. حضرت مریم علیها السلام: آن گاه که فرشته الهی به ملاقات حضرت مریم آمد، او از مردم فاصله گـرفت و در خـلوت به سر برد تا در مکانی خالی و فارغ از هر گونه دغدغه به راز و نیاز با خدای خود بپردازد و چیزی او را از یاد محبوب غافل نکند. به همین جهت طرف شرق بیت المقدس را کـه شـاید محلی آرامتر و یا از نظر تابش آفتاب پاکتر و مناسبتر بود، برگزید.]24[
مرحوم علامه طباطبایی میگوید: «هدف حضرت مریم عـلیها السـلام از دوری نمودن از مردم، بریدن از آنان و روی آوردن بـه سـنت «اعـتکاف» بوده است.]25[
3. پیامبر اکرم صلّی الله علیه و آله: اعتکاف، در دوران جاهلیت به عنوان یک عمل عبادی رائج بوده است[26] و حضرت محمد صلّی الله عـلیه و آله کـه هـنوز مبعوث به رسالت نشده بود، هر سال چـند مـاه را در غار حرا اعتکاف میکردند،[27] ولی در اسلام با احکام و شرایط جدید، توسط شخص پیامبر اکرم صلّی الله علیه و آله عملا ترویج شـد؛ لذا حـضرت در دهـة آخر ماه مبارک رمضان همیشه معتکف بود.
4. امام صادق عـلیه السلام میفرماید: «کانَ رَسُولُ اللهِ صَلَّی الله علیه و آله إذا کانَ الْعَشْرُ الاَواخِرُ اِعْتَکَفَ فِی الْمَسْجِدِ وضربت لَهُ قُبَّةٌ مِنْ شـَعْرٍ، وَشـَمَّرَ الْمـیزَرَ وَطَوی فِراشَهُ؛[28] همیشه این گونه بود که در دهة آخر [ماه رمـضان] رسـول خدا در مسجد معتکف میشد، خیمهای از پشم برای او بر پا میکردند، و او پردهای میآویخت و بستر خواب را جمع میکرد.»
و عـلی عـلیه السـلام در زمینه اعتکاف پیامبر اکرم صلّی الله علیه و آله میفرمود: «فَلَمْ یَزَلْ یَعْتَکِفُ فِی الْعـَشْرِ الاَواخـِرِ مـِنْ رَمَضانَ حَتَّی تَوَفّاهُ اللهُ[29]؛ پس [پیامبر اکرم صلّی الله علیه و آله] همیشه در دهة آخر ماه رمـضان در حـال اعـتکاف بود تا آن وقت که خداوند جان او را گرفت».
روشن است وقتی پیامبر اکرم صلّی الله علیه و آله این همه به اعتکاف اهمیت میدهد، و به آن احساس نیاز میکند، آیا دیگران نیاز ندارند کـه بـه اعـتکاف بیشتر اهمیت دهند، و در آن حضور عملی و عینی پیدا کنند؟ از معصومین که بگذریم، علما و مراجع گذشته، این سـنت بـا ارزش را به خوبی پاس میداشتند و شخصاً در مراسم اعتکاف حضور می یافتند و یا تشویق به اعـتکاف مـیکردند کـه به نمونههایی در این زمینه اشاره می شود:
1. شیخ بهایی و شیخ عیسی عاملی: در عصر صفویه در سایه تـلاشها و حـضور عـینی دو عالم بزرگ آن زمان، شیخ بهایی قدس سرّه (935 ــ 1030 هجری قمری) و شیخ لطف الله عـیسی عـاملی اصفهانی (متوفای 1032 ــ 1033 هجری قمری) اعتکاف رونق خاصی در شهرهای ایران به ویژه قزوین و اصفهان یافت.[30[
2. مقدس اردبـیلی: یـکی از سالهای قحطی، مرحوم مقدس تمام خوراکی منزل را بین فقرا تقسیم میکند، و بـرای خـود چون فقرا، سهمی بر میدارد. همسرش بـه او تـندی نـموده و میگوید: در مثل چنین سالی اولاد خود را فقیر میگذاری؟ آن مـرحوم چـیزی نمیگوید و با آن اوضاع برای اعتکاف به مسجد کوفه میرود و در آنجا معتکف میشود. روز دوم اعـتکاف او، شـخصی مقداری گندم اعلا و آرد نرم بـه خـانه آن مرحوم مـیآورد، و مـیگوید: صـاحب منزل اینها را برای شما فرستاده و خـود در مـسجد کوفه معتکف است.
پس از پایان اعتکاف که مقدس به خانه می آید، هـمسرش بـه او میگوید: آذوقه ای که به وسیله آن عرب فـرستاده بـودی بسیار عالی و درجه یک بـود. مـرحوم مقدس متوجه می شود که این از جانب خداوند و عنایت حضرت مهدی علیه السلام بـوده اسـت، پس حمد و ثنای الهی به جـای مـیآورد.[31]
3. مـرحوم قاضی طباطبائی: او کـه اسـتاد کل عرفا بود، در مـسجد کـوفه و مسجد سهله حجره داشت، و بعضی از شبها را به تنهایی در آن حجرات بیتوته میکرد و شاگردان خود را تـوصیه مـیکرد، بعضی از شبها به عبادت در مسجد کـوفه و یـا سهله بـپردازند.]32[
4. مـیرزا حـسین خلیلی: حاج میرزا حـسین خلیلی متولد 1230 در نجف اشرف و متوفای 1326، از شاگردان مبرز شیخ انصاری رحمه الله بود. وی اخلاقی نیکو و نـفسی کـریم و دستی باز داشت. از خصوصیات او این بـود کـه هـر سـاله دهـة آخر ماه رمـضان را در مـسجد کوفه معتکف میشد. در بین طلوعین زیارت عاشورای او ترک نمیشد. و در اغلب زیارات مخصوصه از نجف تا کربلا پیـاده مـی رفت.[33[
5. شـیخ حسنعلی نخودکی: عالم عامل، شیخ حسن عـلی نـخودکی اصـفهانی، بـسیاری از عـمر ارزشـمند خود را به اعتکاف سپری نمود. او استمداد از ارواح مطهر ائمه هدی علیهم السلام را یکی از شرایط سلوک الی الله میدانست، از این رو به «اعتکاف» و زیارت مشاهد متبرکه ائمه علیهم السلام اهتمام میورزید. و هـمچنین در مساجد و بقاع متبرکه مانند مسجد لبنان، و مقبره علی بن سهل اصفهانی، و... و همچنین کوه صفه ـ که محل عبادت استاد ایشان بود ـ به «اعتکاف» و عبادت مشغول میشد.]34[
6. میرزا مهدی بروجردی: مرحوم میرزا مهدی بروجردی (1300 ـ 1389 هجری قمری) از ملازمان و کـارپردازان آیـت الله شیخ عبد الکریم حائری رحمه الله ، مؤسس حوزه علمیه قم بود. یکی از استادان حوزه درباره میرزا مهدی می گوید: «ایشان زمانی به تـنهایی درمـسجد امام حسن عسکری علیه السـلام مـعتکف میشدند و هیچ کس دیگری با وی نبود. این جانب نیز به دو دلیل به ایشان ملحق شدم. اول انکه اعتکاف را دوست میداشتم. دیگر اینکه اعتکاف که سـنت پیـامبر ماست، رنگ فراموشی بـه خـود گرفته بود، و وظیفه هر مسلمانی است که به قدر توان خود در راه احیاء و ترویج سنت های اسلامی کوشش کند... آیت الله بروجردی رحمه الله علاوه بر تعطیل درسها در ایام اعتکاف، معتکفان را مورد لطف و رحـمت قـرار میداد.»]35[
دو خاطره و یک گلایه
استاد مطهری رحمه الله میگوید: «ما که بچه بودیم در منزل خود ما من از هفت و هشت سالگی کاملا یادم هست اصلا اینکه ماه رجب دارد می آید مشخص بـود. مـی گفتند: یک هـفته به ماه رجب مانده، سه روز مانده، امشب احتمالا شب اول ماه رجب است... مرحوم ابوی ما و مرحوم والده مـا غیر از اول و آخر ماه رجب و غیر از ایامالبیض، پنجشنبه ها و جمعه ها روزه بودند و بـلکه مـرحوم ابـوی ما در بعضی از سالها دو ماه رجب و شعبان را پیوسته روزه میگرفتند و به ماه مبارک رمضان متصل می میکردند. اصلا این ماه، ماه استغفار و توبه و عبادت است.»]36[
درجـای دیـگری مـیگوید: «در سال 1321 به اصفهان رفته بودیم... در مدرسه نیماورد اصفهان بودیم... یک وقت صدای مرحوم حاج مـیرزا علی آقا شیرازی را شنیدم... با همان آهنگی که داشت و با آن حال و روحـی که داشت این تـعبیر را بـه کار میبرد: «آن وقتی که بگویند: «أین الرجبیون» و ما در پیشگاه پروردگار شرمسار باشیم، در ماه رجب هیچ چیز نداشته باشیم و اصلا جزء رجبیون شمرده نشویم، چه خواهیم کرد؟» غرض این است ]که[ این مـاه، ماه استغفار و عبادت و روزه است و این سنتها در میان ما به کلی دارد فراموش میشود، ماه رجب میآید بزرگهایمان [متوجه نمیشوند] تا چه رسد به بچه ها. کم کم اگر به بچه ها بگوییم، ماههای قـمری را از مـحرم تا ذی الحجه بشمار، نمیتوانند. اصلا فراموش میشود که چنین ماههایی هم وجود داشته است. ولی به هر حال تکلیف هرگز از ما ساقط نمیشود.»]37[
تمامی آنچه در این بخش بیان شد، نشان مـیدهد کـه باید علما، بزرگان، استادان، مدیران و... در این سنت نبوی پیش قدم باشند و با شرکت خویش زمینة تشویق و ترغیب دیگران را فراهم نمایند.
راهکارهای گسترش اعتکاف
1. پیش قدمی بزرگان
اولین عاملی کـه مـیتواند در توسعه و همه گیر شدن اعتکاف نقش به سزایی داشته باشد، شرکت بزرگان و خواص هر جامعه و شهر و محل است. یقیناً در هر شهری عالم محبوب، مدیر لایق، استاد و معلم فرزانه و... وجود دارد، اگر اینها در شرکت در اعتکاف پیشگام شوند، مردم را نیز میتوانند به دنبال خود بکشانند.
به عنوان نمونه در جشن عاطفهها و کـمک بـه سـیل زدگان و زلزله زدگان و... اول کمک شخصیتهای درجه اول کشور اعلام مـیشود، آنـگاه مردم هم به دنبال آنها حرکت میکنند. همین پیش قدمی را در اعتکاف هم میتوانند اعمال کنند.
2. طرح همزمان ابعاد فـردی و اجـتماعی دیـن
یکی دیگر از عوامل گسترش اعتکاف و مقوله هایی از این دست، طرح هـمزمان جنبههای فردی و اجتماعی دین است. تاکید بر دو جنبه دین درکنار هم سبب میشود تا مردم به مقولههایی مـانند اعـتکاف بـا عظمت بنگرند و تنها با، تاکید دائمی و یک جانبه بر جنبههای اجـتماعی دیـن، ویا فوائد مادی و دنیوی آن، رفته رفته برنامههای عبادی و تربیتی دین را در اذهان، بیاهمیت و کم رنگ جـلوه مـیدهد. هـمانگونه که منحصر کردن دین در آداب و برنامههای فردی و معنوی و جدا از مقولههای اجتماعی، تصویری نـاقص از دیـن مـحسوب میشود.
امروزه به لطف الهی خیل عظیمی از جوانان کشور، تشنه و جویای معنویتند. آنان بـه دنـبال روزنـه ای میگردند تا شمیم دل انگیز معنویت اسلامی را از آن استشمام کنند. بها دادن به پدیدههایی همچون اعتکاف، پاسـخی مـثبت و مشروع به این نیاز حیاتی و بنیادین نسل جوان و جامعه است.]38[
3. تبیین سادگی و عـدم دشـواری اعـتکاف
معمولا عدم آگاهی نسبت به چیزی، سبب میشود تا انسان آن را سخت و دشوار تلقی کـند. بـی اطلاعی از احکام، آداب و شرایط اعتکاف، باعث میشود تا در اذهان برخی مردم مشکل جلوه کـند، حـال آنـکه اعتکاف گرچه با برخی محدودیتها همراه است، عمل دشواری نیست. مثلا در مورد روزه که شرط حـتمی اعـتکاف است می توان آن را در ماه مبارک رمضان، مخصوصاً در ایام و شبهای قدر قـرار داد کـه زمـان اصلی اعتکاف در سیره معصومان است. در این صورت، معتکف به جز روزة واجب و حضور در مسجد جهت ایـام قـدر، کـار جداگانه ای انجام نداده است و تروک اعتکاف که عبارت است از بوییدن عطر و گـیاهان مـعطر، خرید و فروش و مجادله و بحث برای اظهار فضیلت و نزدیک شدن به همسر، برای یک مسلمان کار دشـواری نـیست.]39[
4. تبیین تاریخ اعتکاف و هـمراهان ایـن راه
قرآن کریم آنجا که میخواهد روزه یک ماه رمضان را بر مردم واجب کند، بـرای پذیـرش جامعه میفرماید: «روزه بر شما نـوشته و واجـب شده اسـت؛ چـنانکه بـر امتهای قبل از شما واجب شده بـود».[40] ایـن نشان میدهد که اگر انسان بداند در این راه تنها نیست و این راه، روندگان قـبلی داشـته ، راحتتر میتواند بپذیرد واگر احساس کـند که تنها است و اولیـن رونـده است، احساس ترس و نگرانی دارد.
اگـر بـیان شود که در امت های قبل نیز اعتکاف به صورت مشکلتری بوده است، و هم اکـنون در جـوامع اسلامی مخصوصاً در مکه و مدینه، مـردم و جـوانان راحـتتر این مسئله را پذیـرا شـده اند و از آن استقبال می نمایند، تأثیر بـه سـزایی خواهد داشت.
5. تبیین ثواب اعتکاف
اگر بپذیریم که اعتکاف دشواریهایی دارد، باید تبیین شود کـه تـحمل این اندک سختی و ریاضت، نتایج گـرانبهایی بـه ارمغان مـیآورد. بـرخی از ایـن آثار در بخش اول بیان شـد؛ همچون بخشش گناهان، اجر بی حساب، نجات از جهنم، و همین طور تقویت اراده، تزکیه نفس، تـعالی مـعنوی، چشیدن لذتهای معنوی و.. و امثال این آثـار بـرای جـامعه و مـخصوصاً جـوانان بهخوبی باید بـیان شـود، و در سطح وسیع مطرح گردد. آنگاه به خوبی مردم از اعتکاف استقبال می نمایند.
6. زدودن ابهامهای موجود درباره اعتکاف
بـه نـظر مـیرسد وجود برخی سؤالات و ابهامها پیرامون اعتکاف نـیز در کـم رنـگ شـدن ایـن سـنت اسلامی بیتأثیر نبوده است. باید برای مردم روشن شود که اعتکاف با حس مسئولیت اجتماعی تنافی ندارد، و اینکه اعتکاف اتلاف بیهوده وقت نیست و در کنار آن میتوان بـه مطالعه، تحصیل علم و دانش و انجام کارهای مباح پرداخت.
از جمله پرسشهایی که برای مدیران و مسئولان مطرح است، این است که در موارد ضرورت برای انجام برخی کارها، آیا میتوانند از محل اعتکاف خـارج شـوند یا نه؟
اولاً: باید گفت تا داخل روز سوم نشده اعتکاف واجب نیست و اگر مشکلی پیش آمد، میتواند اعتکاف را بهم بزند، و حتی میتواند از اول به گونهای نیت کند که هر وقت خواست ـ حـتی روز سـوم از حالت اعتکاف خارج شود.]41[
و ثانیاً: مواردی برای خروج از مسجد استثنا شده است، مانند: گواهی دادن در دادگاه، تشییع جنازه، نماز جماعت. و برای انجام سایر کـارهای ضـروری عرفی یا شرعی، خواه واجـب بـاشد یا مستحب، مربوط به امور دنیوی باشد یا اخروی، ولی مصلحتی در آن نهفته باشد، میتوان خارج شد.]42[
ممکن است اطلاق این فتوا شامل برخی کـارهای ضـروری اداری نیز بشود. مرحوم صـاحب وسـائل شش روایت را نقل نموده که معتکف نمیتواند از محل اعتکاف خارج شود: «إِلاّ لِحاجَةٍ لابُدَّ مِنْها؛ مگر برای کاری که ناچار از انجام آن است».]43[
بر فقها است که تعیین فرمایند، آیا این حـاجت شـامل برخی کارهای مهم اداری نمیشود و آیا برای انجام حاجات مردم میتوان از مسجد خارج شد؟
روایـتی را بـه عنوان حـسن ختام نقل میکنیم، شاید بتواند راهگشا باشد. میمون بن مهران میگوید: در نزد حسن بن علی علیه السـلام [در مسجد در حال اعتکاف] نشسته بودم که مردی بر او وارد شد، عرض کـرد: یـابن رسـول الله! فلانی از من مالی طلب دارد و میخواهد مرا در مقابل مالش حبس کند. حضرت فرمود: به خدا قسم مالی نـزدم نـیست تا قرضت را بپردازم. عرض کرد: ]لااقل[ با او صحبت کنید [شاید مهلت دهد]. راوی مـیگوید حـضرت امـام حسن نعلین خود را پوشید [و با او راه افتاد]. پس به او عرض کردم: آیا اعتکافت را فراموش کردی؟
حضرت فرمود: «لَم أنْسِ وَلکِنّی سَمِعْتُ اَبی یُحَدِّثُ عَنْ جَدّی رَسُولِ الله صلّی الله علیه و آله اِنَّهُ قالَ: مـَنْ سَعی فی حاجَةِ أخـیهِ الْمـُسْلِمِ فَکَأنَّما عَبَدَ اللهَ عَزَّوَجَلَّ تِسْعَةَ آلاف سَنَة صائِماً نَهارَهُ، قائِماً لَیْلَهُ؛ نه، فراموش نکردم، ولی از پدرم شنیدم که از جدم رسول خدا صلّی الله علیه و آله نقل نمود که آن حضرت فرمود: کسی که در [برآوردن] حـاجت برادر مسلمانش تلاش کند، پس گویا خدای عزیز و جلیل را نه هزار سال، در حالی که روزها روزه دارد، و شبها در حال نماز بیدار است، پرستش کرده است.»
از روایت فوق استفاده نمیشود که حضرت اعتکافش را باطل نـمود، بـلکه ظاهر (والله العالم) این است که با حفظ اعتکاف، در پی حاجت آن شخص رفت. اگر این مطلب تمام باشد، به خوبی میتوان نتیجه گرفت که میشود برای برآوردن حاجات مردم بیرون رفت و بـا انـجام آن با سرعت دوباره برگشت. مخصوصاً اگر این روایت را در کنار شش روایت قبلی که مورد اشاره قرار گرفت قرار دهیم، به خوبی میتوان گفت که یکی از موارد حاجت، قضای حـاجت مـؤمنان است، مخصوصاً در مواردی که لازم و حیاتی شمرده میشود.
منبع : مجله مبلغان » مرداد و شهریور 1384 - شماره 69 (صفحه 50)
برگرفته از : سایت نورمگز
پی نوشت:
[1] محمد باقر مجلسی، بحار الانوار، بیروت، ج70، ص 252؛ اصول کافی، ج 2، ص 83.
[2] بحار الانوار، همان؛ اصول کافی، همان.
[3] جملات پایانی اقتباس از جواد محدثی، خیمه، ویژه نامة اعتکاف، رجب 1424، ص8.
[4] راغب اصفهانی، المفردات، تهران، دفتر نشر الکتاب، چاپ دوم، 1404، ص 343؛ و مجمع البحرین؛ ج 7، ص 103، ماده عکف.
[5] بقره / 125.
[6] محمد باقر مجلسی، بحار الانوار، بیروت، ج 83، ص 383.
[7] بقره / 187.
[8] اشاره به آیة ﴿إنَّ الصَّلوةَ تَنْهی عَنِ الْفَحْشاءِ﴾.
[9] بحار الانوار، همان. ج 69، ص381.
[10] همان، ج 96، ص 254.
[11] حرّ عاملی، وسائل الشیعه، بیروت، دار احیاء التراث العربی، چاپ چهارم، 1391 م ، ج 7 (بیست جلدی) ص 357، ح21.
[12] همان، ص 354، ح10.
[13] همان، ص 357، ح22.
[14] شیخ عباس قمی، سفینة البحار، مکتبة السنائی، ج1، ص446.
[15] متقی هندی، کنز العمّال، بیروت، مؤسسه الرساله، ج 8، ح 24007.
[16] مفاتیح الجنان، ص 144، دعای جوشن کبیر.
[17] همان، ص 132، دعای مجیر.
[18] همان، ج8، حدیث 24012.
[19] سید بن طاووس، الاقبال الاعمال، ص195.
[20] وسائل الشیعه، همان، ج7، ص 397، ح 4.
[21] همان، ص 397، ح 2.
[22] همان، ح 3.
[23] بحار الانوار، همان، ج 14، ص 141.
[24] ناصر مکارم شیرازی، تفسیر نمونه، تهران، دار الکتب الاسلامیه، 1370، ج13، ص33.
[25] علامه سید محمدحسین طباطبائی، المیزان، تهران، دار الکتب ، ج 14، ص34.
[26] ر.ک: سید مرتضی، المسائل الناصریات، ص19؛ علامه حلی، تذکرة الاولیاء، ج 6، کتاب اعتکاف، ص 239.
[27] نهج البلاغه، ترجمه محمد دشتی، خطبه 192، ص 398.
[28] وسائل الشیعه، ج7، ص 397، ح1.
[29] بحار الانوار، همان، ج94، ص7.
[30] مجله خیمه، همان، ص 21.
[31] فوائد الرضویه، ص 23. به نقل از سید مهدی شمس الدین، ره توشه سالکان، انتشارات قدس، اول، 1373، ص 86 ـ 87 با تلخیص.
[32] مهر تابان، ص 19.
[33] زندگانی شیخ انصاری، ص 249، به نقل از ره توشه سالکان، همان، ص 88.
[34] همان، ص 89 و ر.ک: نشان از بی نشانها، ص24.
[35] مجله خیمه، همان، ص 23.
[36] مرتضی مطهری، آشنایی با قرآن، قم ، انتشارات صدرا، ج8، ص 233.
[37] همان، ص 234 ــ 235، با تلخیص.
[38] رحیم نوبهار، اعتکاف سنتی محمدی ـ صلّی الله علیه و آله ـ ، انتشارات مؤسسه عمران مساجد، چاپ سوم، 1377، ص 50 ـ 70، با اضافات.
[39] با نگاهی به: اعتکاف تطهیر صحیفه اعمال، قم، مسجد جمکران، 1375، ص 43.
[40] بقره / 183.
[41] سید محمد کاظم طباطبائی یزدی، العروة الوثقی، قم، مؤسسه اسماعیلیان، 1412، ج2، ص 85، مسئله 40.
[42] همان، ج2، ص83، مسئله 30.
[43] وسائل الشیعه، همان، ج7، ص 408 ـ 409.