تیتر: از لابه لای درسهای استاد استاد فاطمه خاموشی (طاهایی) (اعلی الله مقامه)
سوتیتر:
· سوگواری و گریهی هدفدار بر امام حسین ره آوردهای ارزشمندی دارد. اثر وجودی این گریه ارتباط و وصل میان شخص گریه کننده با امام معصوم است. این گریهها اتصال ما را با آن بزرگوار ممکن میسازد به همین جهت حضرت «قَتِیلِ الْعَبْرَةِ» نام گرفته اند.
· من معتقدم که بقاء نظام اسلام و درخشش این دین مقدس و ترقی و پیشرفت مسلمین، تنها مرهون حادثهی شهادت حسین(علیه السلام)و آن وقایع غم آور بوده، و امروز نیز آن چه از حسن سیاست و عصیان در برابر ظلم، بین مسلمین مینگریم موجبی جز عزای حسین(علیه السلام)ندارد و تا زمانی که چنین سنگری بین آنان وجود دارد، هرگز زیر بار ذلت نرفته و به اسارت هیچ کس تن در نخواهد داد.
· من معتقدم که بقاء نظام اسلام و درخشش این دین مقدس و ترقی و پیشرفت مسلمین، تنها مرهون حادثهی شهادت حسین(علیه السلام)و آن وقایع غم آور بوده، و امروز نیز آن چه از حسن سیاست و عصیان در برابر ظلم، بین مسلمین مینگریم موجبی جز عزای حسین(علیه السلام)ندارد و تا زمانی که چنین سنگری بین آنان وجود دارد، هرگز زیر بار ذلت نرفته و به اسارت هیچ کس تن در نخواهد داد.
· شیعه دین خود را با زور و شمشیر پیش نبرده بلکه با نیروی تبلیغ و دعوت پیشرفت کرد و اهتمام آنها به برگزاری مراسم سوگواری موجب شده که تقریباً دو ثلث مسلمانان و بلکه جماعاتی از هندیان و مجوس و سایر مذاهب نیز با آنها در عزای حسین(علیه السلام)شرکت کنند.
روز سوم شعبان دومین گل از گلستان خاندان رسول اکرم(صلی الله علیه و آله و سلم) شکفته شد و جهان هستی را با وجود مقدس خود معطر کرد. آن چه می خوانید بخشی از گفتار استاد طاهایی است که با چشمانی اشکبار در ایام عاشورای حسینی در رثای سالار شهیدان حسینبنعلی بیان می فرمودند.
قرآن کریم در سورهی احقاف آیهی 15 به گونهای اشاره به تولد امام حسین(علیه السلام)دارد. آنجا که میفرماید: «وَ وَصَّیْنَا الْإِنْسانَ بِوالِدَیْهِ إِحْساناً حَمَلَتْهُ أُمُّهُ کُرْهاً وَ وَضَعَتْهُ کُرْهاً»؛ «و ما انسان را نسبت به پدر و مادر، به احسان سفارش کردیم. مادر با رنج و زحمت با حمل را کشید و با درد و مشقت وضع حمل کرد».
ولادت امام حسین(علیه السلام)در نزد اهل بیت(علیه السلام)عظمت و شرافت عجیبی دارد. علامه مجلسی در بحارالانوار میفرماید: وکیل امام حسن عسکری نامهای از ناحیهی مقدسه دریافت کرد که در آن فرموده بودند: همانا مولای ما امام حسین(علیه السلام)در روز پنج شنبه سوم شعبان به دنیا آمدند آن روز را روزه بگیر و این دعا را بخوان. (بحار، ص101)
«اللَّهُمَّ إِنِّی أَسْأَلُکَ بِحَقِّ الْمَوْلُودِ فِی هَذَا الْیَوْمِ الْمَوْعُودِ بِشَهَادَتِهِ قَبْلَ اسْتِهْلَالِهِ وَ وِلَادَتِهِ»
حضرت مهدی(علیه السلام)در ابتدای این دعا خدا را به حق امام حسین(علیه السلام) قسم میدهد و مطالبی پیرامون معرفی شخصیت آن بزرگوار بیان مینمایند و میفرمایند: ای خدا از تو درخواست میکنم به حق مولود در این روز که پیش از آن که چهره اش ظاهر شود و متولد گردد، به شهادت او وعده داده شده است. جمله «الْمَوْعُودِ بِشَهَادَتِهِ قَبْلَ اسْتِهْلَالِهِ وَ وِلَادَتِهِ» اشاره به این دارد که جبرئیل به تمام انبیاء از حضرت آدم تا پیامبر خاتم(صلی الله علیه و آله و سلم) خبر شهادت امام حسین(علیه السلام)را داده و برای آنها مصیبت خوانده است.
تاریخچهی گریه بر امام حسین(علیه السلام)
آدم(علیه السلام)موقعی که جبرئیل او را تلقین داد که برای پذیرش توبه بگو: «یَا حَمِیدُ بِحَقِّ مُحَمَّدٍ یَا عَالِی بِحَقِّ عَلِیٍّ یَا فَاطِرُ بِحَقِّ فَاطِمَةَ یَا مُحْسِنُ بِحَقِّ الْحَسَنِ وَ الْحُسَیْنِ وَ مِنْکَ الْإِحْسَانُ»
به نام امام حسین(علیه السلام)که رسید اشکش جاری شد و دلش شکست فرمود ای برادر جبرئیل چرا در وقت ذکر این اسم قلب من میشکند و اشکم میریزد؟ پس جبرئیل مصیبت امام حسین(علیه السلام)را بیان نمود. حضرت آدم(علیه السلام)و ملائکه که حاضر بودند، گریستند. (بحار، 245/44)
بنابر نقل روایات انبیایی چون حضرت نوح، ابراهیم خلیل، حضرت موسی، عیسی(علیه السلام)و دیگر انبیاء زمانی که از سرزمین کربلا عبور کرده اند توسط جبرئیل از حوادث عاشورا و شهادت حضرت آگاه شده اند. (شوشتری، اشک روان بر امیر کاروان، صص222-217)
این نکته قابل توجه است که نبی اکرم(صلی الله علیه و آله و سلم) خبر شهادت امام حسین را به علی(علیه السلام)و دختر بزرگوارشان فاطمه(علیهاالسلام)رسانده بودند و آن بزرگواران نیز قبل از ولادت حضرت این مطلب را میدانستند.
عظمت مصیبت به گونه ای است در ادامهی دعا حضرت مهدی(علیه السلام)میفرمایند: «بَکَتْهُ السَّمَاءُ وَ مَنْ فِیهَا وَ الْأَرْضُ وَ مَنْ عَلَیْهَا وَ لَمَّا یَطَأْ لَابَتَیْهَا قَتِیلِ الْعَبْرَةِ وَ سَیِّدِ الْأُسْرَةِ»
«کسی که آسمان و هر که در آن هست و زمین و هر که بر روی آن است بر مظلومیتش گریستند در حالی که هنوز قدم به این دنیا نگذاشته بود. او کشتهی گریه و سرور خاندان بود».
این قسمت از دعا اشاره به سوگواری مجموعهی عالم هستی بر حضرت اباعبدالله حسین دارد. سوگواری و گریهی هدفدار بر امام حسین ره آوردهای ارزشمندی دارد. اثر وجودی این گریه ارتباط و وصل میان شخص گریه کننده با امام معصوم است. این گریهها اتصال ما را با آن بزرگوار ممکن میسازد به همین جهت حضرت «قَتِیلِ الْعَبْرَةِ» نام گرفته اند. پیامبر(صلی الله علیه و آله و سلم) میفرمایند: «وَ صَلَّى اللَّهُ عَلَى الْبَاکِینَ عَلَى الْحُسَیْنِ» (بحار، 304/44)
در فراز بعدی دعا، امام زمان(علیه السلام)میفرمایند: «الْمَمْدُودِ بِالنُّصْرَةِ یَوْمَ الْکَرَّةِ» آن که با انتقام خون پاکش در رجعت آل محمد(صلی الله علیه و آله و سلم) نصرت و ظفر پایدار خواهد یافت.
رجعت یکی از اعتقادات مسلم شیعه است. آیات قرآن هم این مطلب را تأیید میکند. معنای اصطلاحی رجعت، اعتقاد به بازگشت دو گروه از مردگان مؤمنان محض و کافران محض پس از ظهور حضرت مهدی(علیه السلام)است تا مؤمنان از برپایی حکومت جهانی عدل شاد گردند و کافران از ذلت و حقارت ستمگران متألم شوند.
پاداش دنیوی شهادت امام حسین(علیه السلام)
در ادامهی دعا چنین آمده است: «أَنَّ الْأَئِمَّةَ مِنْ نَسْلِهِ وَ الشِّفَاءَ فِی تُرْبَتِهِ وَ الْفَوْزَ مَعَهُ فِی أَوْبَتِهِ وَ الْأَوْصِیَاءَ مِنْ عِتْرَتِهِ» و در عوض شهادتش امامان و پیشوایان دین از نسل پاک آن حضرت و شفای هر درد در تربت اوست و رستگاری و پیروزی به هنگام رجعتش همراه اوست و جانشینان از خاندان اویند.
سید بن طاووس در لهوف مینویسد: چون حسین(علیه السلام)دو ساله شد، پیامبر(صلی الله علیه و آله و سلم) به سفر رفت. در بین راه توقف کردند و کلمهی استرجاع «إِنَّا لِلَّهِ وَ إِنَّا إِلَیْهِ رَاجِعُونَ» و چشمان مبارکش غرق در اشک شد. از علت آن پرسیدند. فرمودند: این جبرئیل از سرزمینی به نام کربلا در کنار شط فرات خبرم میدهد که در آن جا فرزندم حسین بن فاطمه(علیه السلام)به شهادت میرسد. یکی پرسید: یا رسول الله چه کسی او را میکشد؟ فرمودند: مردی به نام یزید. گویی جای شهادت و مدفنش را میبینم. سپس با غم و اندوه از سفر بازگشته و به منبر رفتند و خطبه خواندند. بعد از خطبه دست راست را بر سر حسن(علیه السلام)و دست چپ را بر سر حسین(علیه السلام) نهاده و رو به آسمان فرمودند: خداوندا! همانا محمد(صلی الله علیه و آله و سلم) بنده و رسول توست و این دو عترت پاکم، خوبان ذریه و بنیاد خانوادهام میباشند که در امتم به جای میگذارم و جبرئیل خبرم میدهد. این فرزندم مقتول میگردد. خداوندا! شهادت را بر وی مبارک فرما، و او را از سادات شهدا، قرار ده. «فَضَجَّ النَّاسُ فِی المَسجِد بِالْبُکَاءِ وَ النَّحِیبِ»؛ «ضجهی مردم در مسجد با اشک و ناله برخاست». پیامبر(صلی الله علیه و آله و سلم) فرمود: «آیا میگریید و یاریش نمی کنید؟» (سید بن طاووس، لهوف، ص83)
کرامت حسین(علیه السلام)
اهل بیت(علیه السلام)بنیانگذاران جوانمردی و ریشههای کرم و سخاوتمندی هستند در زیارت جامعه خطاب به آن بزرگواران میگوییم: «و اصول الکرم». بیان گوشههایی از انفاق و ایثار و کرم آن بزرگوار میتواند معرف کرامت این خاندان باشد. روایت شده مرد عربی به مدینه آمد و پرسید: کریم ترین مردم کیست؟ گفتند: حسین بن علی(علیه السلام). پس به جستجوی آن حضرت پرداخت تا داخل مسجد شد. آن حضرت را در حال نماز یافت. چند بیت شعر در مدح و سخاوت آن حضرت خواند چون حضرت از نماز فارغ شدند، فرمودند: ای قنبر! آیا از مال حجاز چیزی باقی مانده است؟ عرض کرد بلی چهار هزار دینار. فرمود: حاضر کن که مردی که از ما سزاوارتر است این جاست. سپس امام(علیه السلام)به خانه رفته و ردای خود را از تن بیرون کرده و پولها را در آن پیچید و از پشت در با خجالتی که پولها کم است دست خود را بیرون آورده به اعرابی دادند و چند بیت شعر در عذرخواهی از اعرابی خواندند. آن مرد گریهی زیادی نمود. حضرت فرمودند: گویا عطای ما را کم شمردی که گریه میکنی. اعرابی عرض کرد بر این میگریم که دست با این جود و سخا چگونه در میان خاک خواهد شد. (منتهی الآمال، 367/1)
احسان و کرامت اهل بیت شاخصه دارد و آن هم معرفت است برای تبیین این مطلب روایتی را نقل میکنم. اعرابی نزد امام حسین(علیه السلام)آمد و گفت: یابن رسول الله! من دینی به عهده دارم و از ادای آن عاجز هستم با خودم گفتم «اَسألَ اَکرَمَ النَّاس، وَ مَا رَأیت اَکرَم مِن اَهل بَیت رَسُولُ الله(صلی الله علیه و آله و سلم) »؛ «از کریم ترین افراد سؤال کنم و کسی کریم تر از اهل بیت رسول الله(صلی الله علیه و آله و سلم) سراغ ندارم». حضرت فرمودند: ای برادر عرب! سه مسأله از تو میپرسم اگر یکی را جواب گفتی ثلث آن مال (دین) را به تو عطا میکنم. اگر دو مسأۀه را جواب گفتی دو ثلث مال را به تو عطا میکنم و اگر هر سه را جواب گفتی تمام آن را عطا میکنم. مرد عرب گفت: یابن رسول آیا مثل شمایی از مثل منی سؤال میکند در حالی که شما اهل علم و شرف هستید. حضرت فرمودند: آری شنیده ام از جدم رسول الله(صلی الله علیه و آله و سلم) که فرمودند: «وَالْمَعْرُوفُ بِقَدْرِ الْمَعْرِفَه» نیکی به اندازهی شناخت است. آن مرد عرب گفت: سؤال کن از آن چه که میخواهی. اگر جواب دادم (بسیار خوب) و در غیر این صورت از شما یاد میگیرم. امام حسین(علیه السلام) فرمودند: کدام اعمال افضل است؟ اعرابی جواب داد: ایمان به خدا. حضرت فرمودند: چه چیزی باعث نجات از هلاکت است؟ مرد عرب گفت: توکل و اعتماد به خدا. دوباره حضرت فرمودند: زینت آدمی چیست؟
مرد عرب جواب داد: علم همراه با حلم امام فرمودند: اگر به این شرف دست نیافت؟ شخص جواب داد: مالی که با مروت و جوانمردی باشد. حضرت فرمودند: اگر آن را هم نداشت چه؟ جواب داد: فقر همراه با صبر. حضرت فرمودند: اگر آن را هم نداشت. مرد عرب گفت: پس صاعقه ای از آسمان بیاید و او را بسوزاند. چون او سزاوار آن است. حضرت خندیدند و کیسه ای که هزار دینار زر سرخ داشت به او عنایت کردند و انگشتری که نگین او دویست درهم قیمت داشت به او دادند و فرمودند با اینها از ذمه خود را بری کن و این انگشتر را در نفقهی خود صرف کن. (بحار، 197-196/44)
معامله با خدا
معمولاً یک انقلابی که به وجود میآید ارزشهای فرهنگی یک جامعه را عوض میکند. قیام امام حسین(علیه السلام)یک انقلاب بود نه یک حرکت سیاسی در برابر طاغوت زمان، زیرا حضرت میخواستند ارزشهای جاهلی حاکم بر جامعه را که بعد از رحلت نبی اکرم(صلی الله علیه و آله و سلم) دوباره بازگشته، از بین ببرند و جای آن را به ارزشهای عالی انسانی ببخشند. قیام حضرت برای دین و آشنا کردن مردم با دستورات آن و احیاء سیرهی نبوی بود. چنان چه در جای جای کلمات ایشان به این اهداف اشاره شده است.
«...وَ إِنَّمَا خَرَجْتُ لِطَلَبِ الْإِصْلَاحِ فِی أُمَّةِ جَدِّی(صلی الله علیه و آله و سلم) أُرِیدُ أَنْ آمُرَ بِالْمَعْرُوفِ وَ أَنْهَى عَنِ الْمُنْکَرِ وَ أَسِیرَ بِسِیرَةِ جَدِّی وَ أَبِی عَلِیِّ بْنِ أَبِی طَالِبٍ...» (بحار، 329/44)
«قیام من فقط برای اصلاح امت جدم و امر به معروف و نهی از منکر و ادامهی سیرهی جد و پدرم علی بن ابیطالب(علیه السلام)بود... »
علاوه بر احیاء دین جدشان نشان دادن وضع موجود به مردم زمان نه تنها افراد عصر حیات ایشان بلکه تا انتهای دنیا که همه بدانند سکوت و نشستن در مقابل ظالم و حاکمیت ستمگر را پذیرفتن در شأن مسلمانان نیست با توجه به نکات گفته شده به دست میآوریم که علت قیام حسینی تمامش برای خداست. این است معنای معامله با خدا «یُقاتِلُونَ فِی سَبِیلِ اللَّهِ» (توبه/111)
فقط معامله با خداست که به عمل ارزش میدهد و درجات را بالا میبرد.
قرآن میفرماید: «الَّذینَ آمَنُوا وَهاجَرُوا وَ جاهَدُوا فی سَبیلِ اللَّهِ بِأَمْوالِهِمْ وَ أَنْفُسِهِمْ أَعْظَمُ دَرَجَةً عِنْدَ اللَّهِ وَ أُولئِکَ هُمُ الْفائِزُونَ» (توبه/20)
این رسیدن به اعظم درجات، فوز و رستگاری است که امام حسین(علیه السلام)را زنده نگه داشته و این مقامات شامل همهی عاشورائیان میشود.
نمایشگاه عاشورا
در نمایشگاه عاشورا تمام حق و باطل در مقابل هم صف آرایی میکنند. در جبههی حق سه بعد اصلی اسلام (اعتقادات، احکام و اخلاق) بروز و ظهور میکند تا سیاهی چهرهی باطل کاملاً نمایانگر شود.
بینندگان این نمایشگاه تمام اخلاق الهی را به عینه مشاهده میکنند. از جمله آزادگی، ایثار، جوانمردی، وارستگی و رهایی از قید و بندها و تعلقات دنیوی حتی تعلقات غریزی و فطری، توکل و همدردی، بزرگواری اینها همه نمونههایی از جلوههای عاشورائیان است. یکی از صحنههای زیبای این نمایشگاه، امتحان دادن تک تک افراد شرکت کننده میباشد. شب عاشورا در خیمهی امام حسین با وفاترین یاران تجدید پیمان میکنند و گروهی از تاریکی شب استفاده کرده و به قول خود از این مهلکه دور میشوند و سراغ زندگی خود میروند. تمام آن چه که در قرآن کریم به عنوان مواد امتحانی ذکر شده در این نمایشگاه به چشم میخورد. قرآن میفرماید:
«وَ لَنَبْلُوَنَّکُمْ بِشَیْءٍ مِنَ الْخَوْفِ وَ الْجُوعِ وَ نَقْصٍ مِنَ الْأَمْوالِ وَ الْأَنْفُسِ وَ الثَّمَراتِ وَ بَشِّرِ الصَّابِرینَ» (بقره/155)
امام حسین(علیه السلام)و فرزندان و اصحاب و خاندان ایشان تمام این مواد امتحانی را پذیرفتند و با مال و فرزند و همسر و جان آزمایش شده و از عهدهی همهی آنها به خوبی بر آمدند و به همین جهت در نزد پروردگار ارزش و مقام والا و شایسته دارند. بنابر فرمایش معصوم «نَحنُ سُفَن النِّجاه وَ سَفینَه الحُسَین اسرع»
دیگر از تجلیات عاشورا که به وضوح مشاهده میشود، ایثار آن بزرگواران است. ایثارگر کسی است که رضای حق را بر میل خودش مقدم بدارد. چه کسی میتواند مانند امام حسین(علیه السلام)و یارانش چنین درسی به مردم جهان بدهد. این که انسان بتواند رضای خدا را از تمنیات و خواهشهای نفسانی خودش مهم تر بداند؟ کار آسانی نیست، فقط از اولیای خدا بر میآید. در این نمایشگاه جهانی، عاشورا بالاترین رتبهی ایثارگری از آنِ امام حسین(علیه السلام)است که جان خودش را در طبق اخلاص گذاشته به زبان حال میگوید: خدایا این سرم، این پیکرم، ای جوانان رشید، این اکبرم... و پس از آن حضرت خاندان و اصحابشان گوی سبقت را از همه ربوده اند.
ارتباطات عاطفی در عاشورا غوغا میکند. بازخوانی این صحنهها در دورانی که عاطفهها و مهربانی و دوستی در بین خانوادهها به طور کلی از بین رفته و زندگی ماشینی شده، در بعد تربیتی حائز اهمیت است.
صحنههای عاشورا از ارتباطات عاطفی بین امام حسین(علیه السلام)و فرزندان و اصحاب مملو است. در جریان جون غلام اباذر گفتگوی زیبایی با امام(علیه السلام)نقل شده است. حضرت به او میفرمایند: «أنت فی إذن منی فإنما تبعتنا طلبا للعافیة فلا تبتل بطریقنا»:
«ای جون من بیعت را از تو برداشتم و آزاد گذاشتم زیرا تو به امید عافیت و آسایش تا این جا همراه ما آمدی و در راه ما خود را به ناراحتی و مصیبت مبتلا مگردان. او در جواب حضرت گفت: نه هرگز، من در سلامت و امنیت با شما بودم و از سفرهی شما بهره مند شدم... حال که لحظههای خطر است شما را رها کنم؟ نه هرگز دست از شما بر نمیدارم؛ گرچه رنگ پوست من سیاه است، شما را رها نمیکنم تا خون ما با خون شما به هم آمیزد.
پس از کشته شدن او، امام در کنار جنازه اش فرمود:
«اللَّهُمَّ بَیِّضْ وَجْهَهُ وَ طَیِّبْ رِیحَهُ وَ احْشُرْهُ مَعَ الْأَبْرَارِ وَ عَرِّفْ بَیْنَهُ وَ بَیْنَ مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ(صلی الله علیه و آله و سلم) »
«خدایا رویش را سفید و بدنش را خوش بو و با ابرار و نیکان محشورش بگردان و میان او با محمد و خاندانش آشنایی بیشتر برقرار فرما». (فرهنگ سخنان امام حسین، صص598-597)
در نمایشگاه عاشورا زیباترین غرفهها ، خطبهها و اتمام حجتهای آن حضرت با کوفیان است. امام میخواهند دلهای خفتهی آنها را بیدار کرده و راه هرگونه عذرتراشی را بر آن پیمان شکنان مسدود نماید. روز عاشورا سوار بر اسب در میدان، میان دو سپاه قرار گرفت و در حالی که تکیه به شمشیر داده بود بحث و مناظره با آنان را این گونه آغاز کردند.
«أنشدکم الله هل تعرفوننی؟ قالوا نعم، انت ابن رسول الله(صلی الله علیه و آله و سلم) و سبطه»
شما را به خدا! آیا مرا میشناسید؟
گفتند: آری تو فرزند پیامبر خدایی که درود بر او باد.
«قَالَ أَنْشُدُکُمُ اللَّهَ هَلْ تَعْلَمُونَ أَنَّ أُمِّی فَاطِمَةُ الزَّهراء بِنْتُ مُحَمَّدٍ المُصطَفی قَالُوا اللَّهُمَّ نَعَمْ هَلْ تَعْلَمُونَ أَنَّ أَبِی عَلِیُّ بْنُ أَبِی طَالِبٍ (علیه السلام) قَالُوا اللَّهُمَّ نَعَمْ... فَأَنْشُدُکُمُ اللَّهَ هَلْ تَعْلَمُونَ أَنَّ هَذَا سَیْفُ رَسُولِ اللَّهِ(صلی الله علیه و آله و سلم) »
«شما را به خدا، آیا میدانید مادرم فاطمه(علیهاالسلام)دختر پیامبر است؟ گفتند: آری. شما را به خدا، آیا میدانید علی بن ابیطالب پدر من است؟ گفتند: آری. سپس در ادامه حضرت فرمودند: شما را به خدا قسم میدهم، آیا میدانید این شمشیری که اکنون بر کمر بسته ام شمشیر پیامبر خداست؟...گفتند: آری. آن گاه در انتهای این بخش از سخنان خود فرمودند:
پس چگونه ریختن خونم را جایز میشمارید؟ در حالی که پدرم فردای قیامت آب حوض کوثر را در اختیار دارد و گروهی را از نوشیدن آن محروم خواهد کرد. آن چنان که شتر تشنه را از آب باز دارند و در روز قیامت، پرچم سپاس و تقدیر به دست اوست.
پاسخ دادند ما همهی اینها را میدانیم امّا تو را رها نمی کنیم تا کشته شوی. این جا بود که صدای گریهی زنان و دختران بلند شد. امام حسین(علیه السلام)به حضرت عباس دستور داد تا آنها را به سکوت دعوت کند. (فرهنگ سخنان امام حسین(علیه السلام)، صص348-344).
گریه بر سیدالشهداء(علیه السلام)، گریه بر ارزشها
امام صادق(علیه السلام)می فرمایند: «مَنْ دَمَعَتْ عَیْنَاهُ فِینَا دَمْعَةً لِدَمٍ سُفِکَ لَنَا أَوْ حَقٍّ لَنَا نَقضاً أَوْ عِرْضٍ انْتُهِکَ لَنَا أَوْ لِأَحَدٍ مِنْ شِیعَتِنَا بَوَّأَهُ اللَّهُ تَعَالَى بِهَا فِی الْجَنَّةِ حُقُباً» (وسایل الشیعه، 506/14، باب66)
توجه داشته باشیم، آن قطره اشکی که صاحبش را بهشتی میکند و جایگاهی برای او آماده میکند در رابطه با چه مسائلی باید باشد. این مجالس و عزاداریهایی که برای اهل بیت عصمت و طهارت(علیه السلام)، به خصوص امام حسین(علیه السلام)بر پا میشود چه اهدافی را دنبال میکند؟ امام صادق(علیه السلام)در روایت فوق بهشتی شدن گریهکنندگان را بیان میفرمایند: گریه برای خونی که از ما ریخته میشود، هتک حرمتی که نسبت به ما بشود، حقی که از ما غصب شود، حقی از یکی از شیعیان ما غصب، یا هتک حرمتی به او بشود.
یعنی عزاداری و گریه باید به خاطر ارزشها و اصالتها باشد که باعث بقاء دین و مکتب اسلام و قرآن و عترت گردد.
در رابطه با گریه بر حضرت سیدالشهداء(علیه السلام)مستشرق معروف «ماریین» آلمانی در این زمینه مینویسد:
آن چه را که ما از آثار و مظاهر سیاسی و نهضتهای مذهبی به سبب اقامهی عزای امام حسین(علیه السلام)در شیعیان و دوستان آن حضرت مشاهده میکنیم تا به حال در هیچ قومی دیده نشده است. هر کس که با تیزنگری و دقت پیشرفت و ترقی شیعیان و پیروانی را که اقامه عزای حسین(علیه السلام)را در صد سال اخیر شعار خود قرار داده اند ملاحظه نماید، اذعان خواهد کرد که آنان به بزرگ ترین پیشرفتها دست یافته اند. چرا که قبل از آن تعداد شیعیان هند انگشت شمار بود در صورتی که امروزه قسمت عظیمی از جمعیت را در آن جا و ممالک دیگر شیعیان تشکیل میدهند.
هنگامی که ما مبلغین خود را با آن مصارف هنگفت و نیروهای عظیم با مبلغین شیعه مقایسه کنیم می بینیم که (برای تحقق اهداف خود) حتی به یک دهم ترقیات و پیشرفتهای این فرقه نیز نایل نگشته اند.
من معتقدم که بقاء نظام اسلام و درخشش این دین مقدس و ترقی و پیشرفت مسلمین، تنها مرهون حادثهی شهادت حسین(علیه السلام)و آن وقایع غم آور بوده، و امروز نیز آن چه از حسن سیاست و عصیان در برابر ظلم، بین مسلمین مینگریم موجبی جز عزای حسین(علیه السلام)ندارد و تا زمانی که چنین سنگری بین آنان وجود دارد، هرگز زیر بار ذلت نرفته و به اسارت هیچ کس تن در نخواهد داد.
بنابراین سزاوار است که ما در مطالب و نکات و مسائل حیاتی و دقیقی که در مجالس عزای حسین(علیه السلام)مطرح میگردد.
دقت نظر به خرج دهیم، خود من دفعات متعددی در این مجالس در شهر اسلامبول همراه با مترجم شرکت کردم و میشنیدم که میگویند.
امام و رهبر ما امام حسین(علیه السلام)که پیروی از حضرتش بر همهی ما واجب است، شخصیتی بود که در مقابل ظلم و ستم قیام کرد و در برابر یزید ایستاد و در راه حفظ شرف و حیثیت جان و مال و فرزندان و هستی خود را فدا نمود.
سپس میدیدم که آنان به طور علنی این تعالیم را به یکدیگر درس داده و میگفتند.
اگر شما واقعاً پیرو حسین(علیه السلام)بوده و ایدهی شما عزت و شرف و سربلندی و استقلال است، پس نباید در برابر امثال یزیدها سر طاعت فرود آورید و تن به ذلت دهید بلکه باید شهادت و مرگ با افتخار را بر زندگانی مذلت بار برگزینید.
تا نامتان در تاریخ جاودانه گردد و بر قلههای رستگاری و سعادت فائق آئید.
و روشن است ملتی که چنین آرمانهایی در فرهنگ خود دارد و تعالیمی این گونه را از گهواره تا گور میآموزند، در چه درجه از افتخار و علو و سعادت قرار دارند.
آری چنین ملّتی باید هم از بلندترین مراتب شرف و سعادت برخوردار باشد و طبعاً تک تک آنان پاسدار عزت و شرف و حیثیت خود خواهند بود و این است امروزه آن تمدن حقیقی... . (حسین فحام، احسن الجزاء، 176/1)
دکتر رینو (جوزف) مستشرق معروف فرانسوی نیز در کتاب خود به نام «الاسلام و المسلمون» که به عربی ترجمه شده، شرح مبسوط و عمیقی پیرامون فلسفهی عزاداری سیدالشهداء(علیه السلام)و روضه خوانی و هیأتهای عزا نداشته و به فوائد این مراسم از جنبهی سیاست و اخلاق و تربیت و کمالیات و مرکزیتی که ایران در جامعهی شیعه دارد اشاره کرده و پیشرفت و بقاء مذهب شیعه را، خصوص در بعضی نقاط مثل هند، مربوط به سوگواری حضرت سیدالشهداء دانسته، و اظهار نظر کرده که با حفظ این مراسم، جمیعت و شوکت و ترقی شیعه در آینده بیشتر خواهد شد.
این شرق شناس ضمن اشاره به اوقاف و وجوه بسیاری که شیعه در راه برگزاری عزاداری حسینی صرف مینماید، میگوید مذاهب دیگر به قدر شیعه در راه تبلیغ و دعوت به دین بذل مال نمی کنند و مصارفی که شیعه دارد شاید صد برابر مصارفی باشد که سایر فرق اسلام در این راه مینمایند و اگر یک نفر شیعه در دورترین نقاط هم باشد یک نفری این مراسم را، از تشکیل مجلس روضه و انفاق به فقرا و اطعام و غیره اجرا میکنند و در حقیقت به دعوت و تبلیغ میپردازند.
منبر و وعظ و خطابه و سخنرانی خطباء و وعاظ و گویندگان توانا، در تربیت و پرورش اخلاق عوام و آشنا کردن آنان به علوم و معارف، موقعیتی خاص دارد. تمام مسائل در منابر مطرح و مورد بحث میشود، به نوعی که عوام شیعه از سایر فرق به عقاید و مذهب خود آشناترند و اگر در اقطار عالم نظر کنیم در هیچ جامعه ای مانند شیعه، زمینهی ترقی علمی و صناعی و اقتصادی فراهم نیست.
شیعه دین خود را با زور و شمشیر پیش نبرده بلکه با نیروی تبلیغ و دعوت پیشرفت کرد و اهتمام آنها به برگزاری مراسم سوگواری موجب شده که تقریباً دو ثلث مسلمانان و بلکه جماعاتی از هندیان و مجوس و سایر مذاهب نیز با آنها در عزای حسین(علیه السلام)شرکت کنند.
روی این اسباب ممکن است بگوییم جمعیت شیعه در آینده از سایر فرق بیشتر شود شیعه به وسیلهی این مجالس و مراسم که دیگران هم در آن شرکت میجویند، توانسته است در ملل و اهل مذاهب دیگر نفوذ کند و اصول مذهب خود را به دیگران تبلیغ کند و این همان اثری است که سیاستمداران غربی برای پیشرفت دین مسیح با صرف پولهای بسیار آرزو میکنند این شرق شناس راجع به هیئتها و پرچمها و علامات عزا و فوائد آن شرحی مینگارد و تأثیر این شعائر را در اتحاد و زیادتی شوکت و استقلال متذکر شده و میگوید از امور طبیعی و فطری که مؤید شیعه است که هر کس به طبع و فطرت خود، طرفدار مظلوم است و مایل است مظلوم را یاری کند.
این نویسندگان و مؤلفان اروپایی هستند که در کتابهایشان تفصیل شهادت حسین(علیه السلام)و اصحابش و ستمگری و بی رحمی کشندگان آنها را تصدیق و نام کشندگان حسین را نمی برند مگر با نفرت هیچ چیز نمی تواند در جلو این امور فطری و ادراک وجدانی بشر بایستد و مانع از پیشرفت مذهب شیعه شود. (صافی گلپایگانی، پرتوی از عظمت حسین(علیه السلام)، ص636).