یکشنبه, 01 مهر,1403

­

یکشنبه, 12 آذر,1396

انسجام اسلامی از منظر امام خمینی قدس سره و مقام معظم رهبری

انسجام اسلامی از منظر امام خمینی قدس سره و مقام معظم رهبری

مقدمه

در فرایند شـکل‌گیری و بـسط اندیشه‌ی اسلامی،مفهوم«انسجام امت اسلامی»، جایگاه‌ یکی‌ از مهم‌ترین موضوعات سیاسی،فقهی،کلامی و نحله‌های عرفانی‌ بوده،در حیات نورانی پیامبر اسلام صلّی اللّه علیه و اله،این مسأله در محور تلاش‌ها و آرمان‌های آن حضرت قرار داشـته،ایـشان‌،تلاشی‌ جدی داشتند تا آتش‌های فتنه‌ و اختلاف و تفرقه را،که ریشه در جاهلیت و عصبیت داشت،با سنت و رفتار خویش،خاموش نموده و آنها را به الفت،وحدت و آهنگ و عزم مشترک‌ تبدیل‌ نماید‌.پسـ‌ از رحـلت رسول گرامی اسلام‌ صلّی‌ اللّه‌ علیه و اله،مفهوم وحدت امت،به‌ نقطه‌ای محوری و شاخص بدل گردید و مرکز ارزیابی‌های فردی و اجتماعی‌ صاحبان نحله‌های اسلامی گردید و در آن‌،نزاع‌هایی‌ نظری‌ و عملی پدیدار شـد.

نویسنده : نوایی،علی اکبر

مقدمه

در فرایند شـکل‌گیری و بـسط اندیشه‌ی اسلامی،مفهوم«انسجام امت اسلامی»، جایگاه‌ یکی‌ از مهم‌ترین موضوعات سیاسی،فقهی،کلامی و نحله‌های عرفانی‌ بوده،در حیات نورانی پیامبر اسلام صلّی اللّه علیه و اله،این مسأله در محور تلاش‌ها و آرمان‌های آن حضرت قرار داشـته،ایـشان‌،تلاشی‌ جدی داشتند تا آتش‌های فتنه‌ و اختلاف و تفرقه را،که ریشه در جاهلیت و عصبیت داشت،با سنت و رفتار خویش،خاموش نموده و آنها را به الفت،وحدت و آهنگ و عزم مشترک‌ تبدیل‌ نماید‌.پسـ‌ از رحـلت رسول گرامی اسلام‌ صلّی‌ اللّه‌ علیه و اله،مفهوم وحدت امت،به‌ نقطه‌ای محوری و شاخص بدل گردید و مرکز ارزیابی‌های فردی و اجتماعی‌ صاحبان نحله‌های اسلامی گردید و در آن‌،نزاع‌هایی‌ نظری‌ و عملی پدیدار شـد.

پس از رنـسانس و تـولد پدیده‌ی‌ شوم‌ استعمار،با ظـرافت،بـر نـقاط تشدید کننده‌ی اختلافات و تفرقه،انگشت نهاده شد و تجزیه‌ی امت اسلامی،به طور عملی نمودار‌ گردید‌.در‌ این راستا،برای تشدید اختلافات مـسلمین،مـکتب‌هایی‌ نـیز ساخته و پرداخته‌ گردید،که ضربات کشنده‌ای را بر پیـکره‌ی وحـدت وارد نمود.

پیدایش انقلاب اسلامی در ایران،باز شدن افقی‌ روشن‌ را‌ به مسلمین نوید داد و بار دیگر مسأله‌ی وحدت،به عنوان یـک‌ گـفتمان‌ سـیاسی فعال مطرح شد و به‌ مرحله‌ی گفتگو و طرح و تبیین نهاده شـد.

امام خمینی قدّس سرّه،معمار‌ بزرگ‌ انقلاب‌ اسلامی،فارغ از همه‌ی مناقشات کلامی‌ و فقهی و تاریخی،با تکیه بر دو‌ عـامل‌ کـلیدی‌،یـعنی لزوم قدرت‌یابی مسلمین و لزوم شکستن اقتدار شیطانی و پوشالی قدرت‌های رقیب اسلام،مقوله‌ی وحـدت‌‌ و انـسجام‌ تاریخی‌ و اجتماعی امت اسلامی،تبدیل به گفتمان غالب و رایج‌ نهادهای اسلامی در گستره‌ی جهانی گردید‌.با‌ مـوج بـیداری اسـلامی،از رهگذر حرکت انقلاب اسلامی،تکاپویی فعال در میان مسلمین‌ مطرح‌ گردید‌.

با پیـدایش ایـن پارادایـم فعال،قدرت‌های سلطه‌جو و انحصارطلب،در راستای هژمونی خودشان،بر مایه‌های‌ تفرقه‌ انگشت نهادند و هزینه‌های هـنگفتی‌ را صـرف نـمودند تا زمینه‌ی بحث وحدت از بین‌ برود‌،که‌ این ماجرا همچنان‌ تداوم دارد.

با توجه بـه مـوقعیت ویژه‌ی کنونی جهان اسلام و وضعیت جبهه‌های‌ معارض‌‌ مسلمین،جانشین به حق امام خـمینی قـدّس سـرّه سکان‌دار حرکت انقلاب اسلامی‌،یعنی‌‌ حضرت‌ آیت اللّه خامنه‌ای،مقوله‌ی انسجام و وحدت امت اسلامی را در مـحور آرمـان‌های خویش قراردادند.

نوشتار‌ حاضر‌ با‌ تکیه بر رویکرد امام خمینی قدّس سرّه بـه مـقوله‌ی انـسجام امت‌ اسلامی‌،دیدگاه‌ها‌،تذکارها و راه‌کارهای آن را از منظر ایشان و نیز دیدگاه‌های‌ مقام عظمای رهبری را در این تداوم‌،بـه‌ عـنوان یک استراتژی در رهبری‌های‌ انقلاب اسلامی مطرح می‌نماید.

نگاهی به مقوله‌ی‌ وحدت‌ در تـاریخ اسـلامی

نـگاه تاریخی به این‌ مقوله‌،زمینه‌های‌ فهم موضع‌گیری استراتژیک امام خمینی قدّس سرّه‌‌ را‌ در وحدت امت اسـلامی روشـن مـی‌نماید.در مسیر بسط و گسترش مفاهیم و آموزه‌های دینی‌،آموزه‌ی‌ وحدت،مرکز طرح مهم‌ترین مـباحث‌ اعـتقادی‌، کلامی و سیاسی‌ گردیده‌ است‌.در آموزه‌های بنیادین وحی،توحید،مرکز‌ طرح‌‌ چنین موضوعی گردیده و در سایر آموزه‌هایی کـه از فـروع آن آموزه‌ی بنیادین‌‌ بوده‌ نیز،این مسأله مطرح بوده و می‌باشد‌.در دوران رسالت پیامبر‌ گـرامی‌‌ اسـلامی صلّی اللّه علیه و اله‌،به‌ عنوان مبشر وحـدت،در حـال تـدوین و بسط بود و با اشراف و نظارت و هدایت و راهـنمایی‌ شـخص‌ پیامبر صلّی اللّه علیه و اله‌،جامعه‌ای‌ متحد‌ و منسجم شکل یافت‌.آیاتی‌ که بر پیـامبر صـلّی‌ اللّه‌ علیه و اله عرضه می‌شد،مـقوله‌ی وحـدت را با پشـتوانه‌ی ایـمان مـذهبی تعمیق می‌بخشید؛

«و اعتصموا‌ بحبل‌ اللّه جمیعا و لا تـفرّقوا»

(آل عـمران‌،301‌)؛همگی به‌ ریسمان‌ الهی‌ چنگ بزنید و پراکنده و متفرق‌ نشوید.

«و أطیعوا اللّه و رسوله و لا تـنازعوا فـتفشلوا و تذهب ریحکم»

(انفال،64)؛ای‌ مؤمنان،خـدا و رسولش‌ را‌ اطاعت کرده و نـزاع نـکنید که سست‌ شده‌ و آبرویتان‌‌ مـی‌ریزد‌ و عـظمتتان‌ پایمال می‌شود.یا‌ آیاتی‌ که مستقیما در اختلاف‌ها، پیامبر صلّی اللّه علیه و اله را حکم قرار مـی‌دهد و امـر به تحکیم‌ پیامبر‌ صلّی‌ اللّه عـلیه و اله مـی‌نماید.

«فـلا و ربّک لا‌ یؤمنون‌ حـتّی‌ یـحکّموک‌ فیما‌ شجر‌ بینهم ثـمّ لا یـجدوا فی أنفسهم‌ حرجا ممّا قضیت و یسلّموا تسلیما»

(نساء،56)؛قسم به خدایت که ایمان نـدارند مـگر که تو را در کارهای خود و اختلافاتشان‌ داور قـرارداده و بـه فرمانت عـمل‌ نـمایند و تـسلیم کامل فرمانت باشند.

پیـغمبر اسلام صلّی اللّه علیه و اله می‌خواست در تمام دنیا وحدت کلمه ایجاد کند، می‌خواست تمام ممالک دنیا را در‌ تـحت‌ یـک کلمه‌ی توحید،در تحت‌ کلمه‌ی توحید تـمام ربـع مـسکون را قـرار دهـد(امام خمینی،3431،031).

آهـنگ کـلی این آیات،استراتژی روشن الهی را برای جامعه‌ی مسلمانان‌ مشخص‌ می‌نماید‌ و این تلقی را در ذهن و باور مسلمانان ایـجاد مـی‌کند کـه‌ وحدت امت،یک طرح راهبردی و استراتژیک و مـایه‌ی عـزت،شـوکت و حـیات‌ و اقـتدار مـسلمین است‌.پس‌ از رحلت پیامبر گرامی اسلام‌ صلّی‌ اللّه علیه و اله،در مفهوم وحدت‌ و در شاکله و محتوا و چگونگی آن،اختلافاتی عمیق پدیدار شد و این مقوله،به‌ چالشی عمیق فرو رفت و در معرض‌ داوری‌ها‌ و مـناقشات فراوان قرار گرفت‌ که‌‌ اوج این مسأله را در شکل‌یابی«خلافت»و در تعاقب آن،پیدایش نحله‌های‌ کلامی و فقهی می‌توان مشاهده نمود.

در دوران اموی‌ها،بر اثر غلبه‌ی احساسات نژادی و قبیله‌ای،و غربت جریان‌ امامت،طیف‌هایی‌ وابسته‌ به امـویان مـناقشات کلامی و فقهی و تاریخی را جعل‌ نمودند و آتش‌بیار معرکه‌ی آراء و تقابل شدید آنها شدند،و عملا اندیشه‌ی‌ وحدت،که آموزه‌ای اثرگذار و پیش‌برنده بود،به محاق رفته و متأسفانه‌ جنبه‌های تفرقه‌انگیز‌ بین‌ امت اسلامی‌ بـرجستگی یـافت.این سیر تأسف‌بار و این‌ روند نامبارک،آفات فراونی را در گستره‌ی تاریخی پدیدار نمود.این‌ روند در بسیاری از مقاطع تاریخی،سبب غلبه‌ی نیروهای مهاجمی بوده‌ کـه‌ بـر‌ کلیت عالم‌ اسلامی حمله بـرده‌اند؛هـمچون تهاجم مغول در قرون 6 و 7 هجری،که منجر به‌ شکست سختی در ‌‌ممالک‌ اسلامی شده و در تعاقب این حملات و تهاجم‌ها جنگ‌های صلیبی را شاهدیم،که بر‌ اثر‌ تجزیه‌ی‌ دنـیای اسـلام،در عین انجام‌ مقاومت‌های گـسترده،حـد انتظار مقاومت رخ نداد،که اگر وحدت‌ هدف‌مندانه و استراتژیکی وجود می‌داشت،از ضایعات گسترده‌ی آن کاسته و یا جلوگیری‌ می‌شد.این‌ نقاط عطف مهم،در‌ ذهن‌ متجاوزان باقی بود که در آینده‌ی‌ حرکت‌های استعماری و کشورگشایانه‌ی آنـها مـؤثر افتاد.عبارت انگلیسی‌ «اختلاف بینداز و حکومت کن»شعاری است که توسط انگلیسی‌ها،جنبه‌ی‌ عملی یافت و بر قطری عظیم از دنیای‌ اسلام مسلط شد و از آن بهره‌های مادی و اقتصادی گسترده و فراوان بردند.

در دنیای اسـلام،دردمـندانی نستوه هـمچون شیخ شلتوت،آیت اللّه بروجردی، کاشف الغطاء و سپس سید جمال الدین اسدآبادی ظهور نمودند‌ و دردمندانه‌ در پی‌گشودن باب گـفتگو و ایجاد الفت و تقریب و وحدت برآمدند.

در دوران معاصر،در نتیجه‌ی رخداد مبارک انقلاب اسـلامی و ظـهور امـام‌ خمینی قدّس سرّه،بار دیگر به شکلی فعال‌تر و همه‌جانبه مقوله‌ی‌ وحدت‌ اسلامی‌ مورد توجه قرار گرفت.وحـدت ‌ ‌درونـی در کشور ایران،نمادی بر امکان وحدت‌ کلی جهان اسلام گردید و امام قدّس سـرّه بـا ایـن دیدگاه مبارک به فراخوانی وحدت‌ تاریخی‌،اجتماعی‌ امت اسلام پرداختند که در این بخش،به دیـدگاه‌های راهبردی‌ امام خمینی قدّس سرّه اشاره می‌کنیم.

وحدت امت،در نگاه کلی امام خـمینی قدّس سرّه

اتحاد امـت اسـلامی از‌ خاستگاه‌های‌ فکری‌،نظری،اقتصادی،سیاسی و اجتماعی‌ فراونی‌ برخوردار‌ است‌.امام خمینی قدّس سرّه از همین منظر،در یک نگرش کلی‌ مقوله‌ی وحدت تاریخی امت اسلامی را مورد توجه قرار می‌دهند‌.

در‌ دیدگاه‌ امام خمینی قـدّس سرّه،وحدت عملی در حوزه‌ی‌ جهان‌ اسلام،شکل‌ دهنده‌ی جوامع دینی می‌باشد و عناصری ساختاری این مقوله را عملیاتی‌ می‌نمایند؛همچون عقیده‌ی مشترک،نظیر عقیده‌ی به‌ توحید‌،قبله‌ی‌ واحد،قرآن‌ و کتاب آسمانی واحد و بـسیاری از مـشترکات دیگر،و همچون‌ هویت مشترک، که همان هویت اسلامی می‌باشد و همچون دشمن مشترک و سرنوشت مشترک. مجموعه‌ی این عناصر،عناصر شکل‌دهنده به‌ قواره‌ی‌ جامعه‌ی‌ اسلامی است که‌ در جای‌جای قرائت امام خمینی قـدّس سـرّه از‌ مقوله‌ی‌ وحدت مشاهده می‌گردد.

بینش امام خمینی قدّس سرّه این است که روابط کشورهای اسلامی،اگر معطوف‌ به‌‌ اشتراک‌ عقیده،وحدت کلمه و دیگر مشترکات باشد،اختلافات و زمینه‌های‌ جدایی فـروکاسته مـی‌شوند و هویت‌ جدید‌ و فعالی‌ بروز و ظهور می‌نماید.در نگاه امام خمینی قدّس سرّه،اختلافات مسلمانان،ریشه در طبیعت‌،جغرافیا‌،زبان‌ و فرهنگ‌های بومی و از همه مهم‌تر،توطئه‌ها و ترفندهای سلطه‌طلبان عالم دارد که با تکیه بـر‌ عـناصر‌ فـوق،سعی در تشدید اختلافات و تفرقه و بـرجسته‌کردن‌ نـقاط افـتراق دارد.

اختلافات میان کشورهای‌ اسلامی‌،باید‌ براساس اصول و روش‌های‌ استراتژیک مرتفع گردد.گفتگو،تفاهم،تقریب،احساس مشترک و باور به‌ سرنوشت‌ مشترک‌،مـقوله‌های وحـدت‌ساز را تـشکیل می‌دهد.

اگر مسلمین،آن عزت و عظمتی را که در‌ صدر‌ اسـلام‌ داشـتند،بازیابند،به‌ اسلام و وحدت کلمه روی آورند،آن اتفاق بر محور اسلام بود که‌ آن‌‌ قدرت و شجاعت ما فوق الطبیعه را بـه وجـود آورد(امـام خمینی،4731‌، 532‌).

الزام‌های‌ وحدت در نگرش امام خمینی قدّس سرّه

دو الزام ساختاری،وحـدت را از دیدگاه امام‌ خمینی‌ قدّس‌ سرّه،توضیح می‌دهد:

الزام نخست:تکلیف شرعی

در دیدگاه آمیخته با بصیرت‌ امام‌ خمینی قدّس سـرّه،وحـدت،الزامـی تکلیفی و الهی‌ دارد،عنصر تکلیف‌گرایی امام قدّس سرّه در همه‌ی حرکت‌ها‌ و مبارزات‌ و اقـدامات‌ ایـشان،کاملا نمایان است،در مقوله‌ی وحدت هم از همین زاویه‌،الزامی‌ الهی و تکلیفی شرعی را مطرح می‌نمایند.امام‌ قـدّس‌ سـرّه‌،بـه عنوان یک اندیشمند سیاسی بزرگ، عدم‌ توجه‌ به وحدت و ترک آن را در زمره‌ی گـناهان کـبیره و جـرمی بزرگ‌ می‌شمارد.

امروز‌ این‌ مسأله‌ی تضعیف وحدت جرم بسیار‌ بزرگی‌ است(امام‌ خمینی‌، 4731‌،811).

ایـن مـسأله‌ی بـزرگ،حتی موجب‌ می‌شد‌ که امام قدّس سرّه،در بسیاری از تصمیم‌گیری‌ها و یا انجام اموری که‌ بـا‌ دیـدگاه ایشان،سازگاری نداشت،ولی‌ عمده‌ی‌ مسؤولین و تصمیم‌گیران،آن را‌ می‌پذیرفتند‌،به خاطر حفظ وحدت و جـلوگیری‌ از‌ تـفرقه،از تـصمیم خود صرف‌نظر می‌کردند.

البته ما نمی‌توانیم از نفسانیت خودمان به‌ طور‌ مطلق جلوگیری کنیم،مـا هـمچو‌ قدرتی‌ نداریم‌،اما قدرت این‌ را‌ داریم که جلوی خودمان‌ را‌ بگیریم که اظهار نـظر نـکنیم.قـدرت نداریم که اگر با یک کسی واقعا مخالفیم‌،مخالفت‌ را در قلبمان هم نداشته باشیم‌،اما‌ قـدرت ایـن‌ را‌ داریم‌ که در مقام عمل‌ اظهار نکنیم‌ (امام خمینی،4731،47).

در جایی دیگر می‌فرمایند:

الان بـر رؤسـای اسـلام،بر‌ سلاطین‌ اسلام،بر رؤسای جمهور اسلام،تکلیف‌‌ است‌ که‌ این‌ اختلافات‌ جزئی موسمی را‌ کـه‌ گـاهی دارنـد،این اختلافات را کنار بگذارند.عرب و عجم ندارد،ترک و فارس ندارد،اسلام کـلمه اسـلام‌، پیغمبر‌ اسلام‌ صلّی اللّه علیه و اله،همان طوری که‌ خودشان‌ طریقه‌ی‌ مبارزه‌شان‌ بوده‌ است‌، باید این‌ها هم‌تبع بـاشند.تـبع اسلام باشند.اگر وحدت کلمه‌ی خودشان را حفظ کنند،اگر این اختلافات جـزئی مـوسمی را کنار بگذارند،اگر همه با هم‌ هـمدست‌ بـشوند،هـفتصد میلیون می‌گویند،اما هفتصد میلیون متفرق،بـه قـدر یک میلیون هم نیستند.هفتصد میلیون متفرق،به دردی نمی‌خورند،هزارها میلیون متفرق هـم بـه درد نمی‌خورد(امام خمینی،8731‌،793‌).

امام خـمینی قـدّس سرّه،در مـناسبت‌های مـختلف،ایـن تکلیف را مطرح کرده‌اند و بر ضرورت آن اصـرار ورزیـده‌اند.

ما با مسلمین اهل سنت یکی هستیم،واحد هستیم که مسلمان و بـرادر‌ هـستیم‌، اگر کسی کلامی بگوید که بـاعث تفرقه‌ی ما مسلمان‌ها بـشود،بـدانید یا جاهل‌ هستند،یا از کـسانی هـستند که می‌خواهند بین مسلمان‌ها اختلاف‌ بیندازند‌.ما همه با هم برادر‌ هستیم‌(امـام خـمینی،6731،012).

و نیز می‌فرمایند.

الان تکلیف است،هـمه‌ی مـا مـسلمین،وحدت کلمه،در رأس هـمه‌ی کـلمات، که همه متفق الکـلمه بـاید باشند‌.و اگر‌ کسی تخلف کند،به‌ اسلام‌ خیانت کرده‌ است(امام خمینی،4731،47).

تکلیف‌گرایی امـام قـدّس سرّه،ریشه در باورهای عمیقی دارد که ایـشان نـسبت به‌ آرمـان‌های اسـلامی دارنـد.این تکلیف‌گرایی باید درک شـود و مردم مسلمان‌ در‌ راستای این تکلیف الهی،همه‌ی امکانات و مقدورات و توانایی‌ها و انرژی‌های‌ خود را بسیج نموده تـا در پیـشگاه خدا و تاریخ و وجدان خویش سرافکنده‌ نـباشند.

الزام دوم:حـکم عـقلانی

امـام خـمینی قدّس سرّه‌ در‌ تـمام مـوضع‌گیری‌های‌ نظری و عملی خودشان،معیار و قاعده‌ی‌ عقل را نیز ملاک عمده در ارزیابی‌ها و اقدامات عملی خودشان تلقی می‌کردند‌، ازایـن‌رو الزام عـقل را در مـوارد عدیده‌ای مطرح نموده‌اند.

در موردی‌ فرموده‌اند‌:

حکم‌ شـرع و عـقل ایـن اسـت کـه بـاید همه با هم یک صدا باشیم.جایز نیست‌ که ما با ‌‌هم‌ اختلاف داشته باشیم و هر کسی یک راهی برود.امروز اگر این‌ اتحاد را‌ حفظ‌ کردید‌ نـجات پیدا کرده‌اید(امام خمینی،4731،353).

عقلانی اندیشیدن و عمل‌کردن را زمینه‌ی تام و کامل حفظ‌ وحدت می‌دانند.

شماها با عقل و تدبیر حفظ کنید آرامش را،نگذارید در یک‌ همچو وقتی‌ که ما‌ احتیاج‌ به آرامش داریـم،خـدای نخواسته،اختلاف پیدا بشود(امام‌ خمینی،4731،333).

عقل سیاسی را به عنوان راهنما و ملاک و پیشوا معرفی می‌نمایند.

ما اگر عقل سیاسی داشته باشیم،باید همگی دست‌ در دست یکدیگر گذاریم‌ تا بـتوانیم راه بـرویم.ما باید با عقل و تدبیر و قلم و حق و همه چیز با یکدیگر همکاری کنیم،به یکدیگر کمک کنیم(امام خمینی،4731،611).

عقل سیاسی‌ اقتضا‌ مـی‌کند کـه ما امروز دست از این اخـتلافات بـرداریم. در موردی دیگر فرموده‌اند:

این جبهه‌گیری‌ها در مقابل اسلام است،در مقابل قرآن کریم است،قرآن‌ کریم دعوت به وحدت می‌کند‌(امام‌ خمینی،4731،272).

در همین خصوص،ایشان،نـگاهی را بـه وحدت معقول می‌افکنند و از بـین‌ گـونه‌های مختلف وحدت،وحدت معقول را،که خردپذیر و عقلانی است، مطرح می‌نمایند،نه وحدت‌ تاکتیکی‌،مصلحتی را و حتی نه وحدت مطلق را،که‌ هر کدام از این نوع وحدت‌ها،دارای اشکال‌های ساختاری و اساسی می‌باشد.

تقریبا در یـک کـلام جامع،ناظر به هر دو الزام‌،چنین‌ می‌فرمایند‌:

بنابراین عقل و دین و وجدان انسان‌ اقتضا‌ می‌کند‌،همان طور که اسلام‌ فرموده است که همه برادرید

«المؤمنون اخوة»

برادرند همه،همان طور کـه‌ اسـلام دستور داده اسـت که‌ شماها‌ برادرید‌ با هم،باید به برادری رفتار کنید، یعنی‌ اگر‌ دو تا برادر را یک کسی بـه او حمله بکند،دو تایی با هم آن را دفع‌ و نابود می‌کنند‌(امام‌ خمینی‌،4731،991).

مـبانی الزامـ‌ها

ایـن الزام‌ها در اندیشه‌ی امام خمینی‌ قدّس سرّه،دارای مبانی نظری و عملی می‌باشد.

در حوزه‌ی نظری،این الزام‌ها،ریشه در مبانی اعـتقادی ‌ ‌مـسلمین دارد‌،که‌ این‌‌ مبانی را از منظر ایشان مورد اشاره‌ی کوتاهی قرار می‌دهیم.

1)عقیده‌ به‌ تـوحید

تـوحید،در انـدیشه‌ی اسلامی،سنگ زیربنای همه‌ی آموزه‌های اسلامی است. اقتضای ذاتی توحید،وحدت کلمه‌ است‌.

پیغمبر‌ اسـلام صلّی اللّه علیه و اله می‌خواست تمام ممالک دنیا را در تحت‌ یک‌ کلمه‌ی‌‌ توحید،در تحت یک کـلمه‌ی توحید،تمام ربع مـسکون را قـرار بدهد. مسلمانان اگر‌ وحدت‌ کلمه‌ی‌ خودشان را حفظ بکنند،دیگر،یهود به فلسطین‌ طمع نمی‌کند(امام خمینی،5731،031‌).

بیدار‌ شوید و خفتگان را بیدار کنید،زنده شوید و مردگان را حیات بخشید و در تحت‌ پرچم‌ توحید‌ برای درهـم پیچیدن دفتر استعمار سرخ و سیاه و خود فروختگان بی‌ارزش فداکاری کنید(امام خمینی‌،5731‌،403).

2)مناسک و عبادات مشترک

مسلمانان دارای قدر مشترک فراوانی هستند که ظرفیتی بالا‌ برای‌ تحقق‌ وحدت‌ می‌باشد.امام خمینی قدّس سـرّه،بـر این مسأله تأسف می‌خورند که چرا مسلمین به‌ این‌‌ قدر اشتراک‌ها توجه نمی‌کنند.

مع الاسف غفلت هست،اجتماعات می‌شود و از اجتماعات‌ نتیجه‌ گرفته‌‌ نمی‌شود،مجتمع می‌شوند مسلمین در مکه مکرمه و مناسک و در مـواقف، لکـن مثل این‌که از هم‌ جدا‌ هستند‌ و غریبه هستند،اجتماعات می‌شود در بلاد ...لکن افراد،مثل این‌که با هم‌ وحدت‌ کلمه ندارند(امام خمینی،5731، 562).

با این مبانی است که می‌فرمایند:

مسلمین،بـه حـسب دستور‌ خدای‌ تبارک و تعالی،ید واحد(نه دو تا دست)ید واحده علی من‌ سواهم‌،همه مثل این‌که یک دستیم،باز دو‌ دست‌ هم‌‌ نفرموده است برای این‌که دو دست هم‌ مـمکن‌ اسـت،ایـن از این طرف برود، و آن از آن طرف،دسـت واحـد،هـمه‌شان‌ مثل‌ دست واحد می‌مانند،مسلم‌ این‌طوری‌ است‌،اگر چنان‌چه‌ مسلمین‌ این‌طور‌ باشند،که آن‌طور وحدت با هم‌ داشته‌ باشند که مـثل یـک دسـت باشند،ید واحده باشند،این دیگر آسیب‌بردار‌ نـیست‌(امـام خمینی،5731،061).

3)دشمن مشترک‌

مسلمانان،دارای دشمن مشترک‌ می‌باشند‌.آنها می‌خواهند بر مقدرات مسلمین‌‌ حاکم‌ شوند و همین مستلزم وجود وحدت و ضـرورت آن در بـین مـسلمین است.

اگر این‌ دولت‌های‌ اسلامی،این دولت‌هایی که همه‌ چـیز‌ دارند‌،این‌ دولت‌هایی که‌ افراد‌ زیاد دارند،این دولت‌هایی‌ که‌ ذخایر زیاد دارند،اگر این‌ها با هم اتـحاد پیـدا بـکنند،در سایه‌ی اتحاد،احتیاج‌ به‌ هیچ چیزی و هیچ‌ کشوری و هیچ قدرتی‌ نـدارند‌،بـلکه آنها‌ محتاج‌ هستند‌،اگر مسلمین و دولت‌های اسلامی‌ با هم آن پیوند اخوتی که خدای تبارک و تعالی در قـرآن‌ کـریم فـرموده است حفظ‌ کنند‌ و ایجاد کنند،نه افغانستان مورد هجمه‌ واقع‌‌ می‌شود‌ و نـه‌ فـلسطین‌ مـورد حمله واقع‌ می‌شود‌،و نه سایر کشورها.اگر دولت‌های اسلامی با هم وحدت کلمه پیـدا کـنند چـه احتیاج به این‌ است‌ که‌ ما دستمان را پیش آمریکا دراز کنیم‌(امام‌ خمینی‌،5731‌،172‌).

مشترکات‌ دیـگری از قـبیل راه رهایی مشترک و راه علاج مشترک برای‌ دردهاست،که در بیانات ایشان فراوان انعکاس دارد.

وحدت امـت اسـلامی بـسان یک استراتژی

امام خمینی قدّس‌ سرّه در مجموعه‌ی موضع‌گیری‌های سیاسی خودشان از قبل از انقلاب‌ اسلامی و بـه دسـت‌گرفتن رهبری یک انقلاب پیروز و موفق بر موضع وحدت‌ ایستادگی کرده و رمز پیروزی اسـلام و مـسلمین را در وحـدت‌ کلمه‌ جستجو نموده‌اند.اگر به مجموعه‌ی بیانیه‌ها،مذاکرات،مصاحبه‌ها،سخنرانی‌ها و گفتگوهای ایشان نظری بیفکنیم،بـه روشـنی درمی‌یابیم که این مسأله،یک‌ استراتژی فعال در اندیشه‌ی ایشان بوده است.ایـشان،ایـن‌ مـسأله‌ را،هم در بعد داخلی،بین علما و روشنفکران و احزاب و جمعیت‌ها و آحاد مردم،عامل‌ رئیسی در روند شکل‌گیری نـظام مـطلوب اجـتماعی می‌دانستند و هم در‌ بعد‌ خارجی و بین دول اسلامی و امت‌های‌ اسلامی‌ راه منحصر مقابله با سـیاست‌های‌ شـیطانی و استکباری می‌دانستند.براساس آموزه‌های اسلامی،مسلمانان برادر یکدیگرند و همچون دندانه‌های یک شانه در کنار هم قرار دارنـد.امـت‌ اسلامی‌ با نوعی ارتباط ایمانی‌،با‌ یکدیگر پیوند ناگسستنی دارند و وظیفه دارنـد از ایـن پیوند حفاظت کنند.امام خمینی قدّس سـرّه،بـا اسـتناد به کتاب و سنت،اهتمام به امور مـسلمانان‌ را یـک فریضه‌ی الهی می‌دانند.

از‌ دیدگاه‌ ایشان،این یک اصل اسلامی است که مسلمانان مـعاضد و هـمکار یکدیگر باشند.می‌فرمایند.

از رسول اکـرم صـلّی اللّه علیه و اله مـنقول اسـت مـن اصبح و لم یهتم بامور المسلمین‌ فلیس بـمسلم‌؛هـر‌ مسلمی باید‌ با مسلم دیگر برادر باشد و در مشکلات سهیم‌ باشد(امام خـمینی،5731،682).

ایـشان،این استراتژی را‌ توصیف می‌نمایند.

ما بـرای دفاع از اسلام و ممالک اسـلامی و اسـتقلال ممالک‌ اسلامی‌ در‌ هر حال مـهیا هـستیم،برنامه‌ی ما که برنامه‌ی اسلام است،وحدت کلمه‌ی مسلمین‌ است،اتحاد ممالک اسـلامی ‌‌اسـت‌،برادری با جمیع فرق مـسلمین اسـت،در تـمام نقاط عالم،هـم‌پیمانی بـا تمام‌ دول‌ اسلامی‌ است،در سـراسر جـهان، مقابل صهیونیست،مقابل اسرائیل،مقابل تمام دول استعمارطلب،ما دست‌ برادری‌ به تمام ملت‌های اسـلامی مـی‌دهیم و از تمام آنان برای رسیدن به‌ هـدف‌های اسـلامی‌ استمداد مـی‌کنیم(امـام خـمینی‌،4731‌،071).

مسؤولیت پاسداری وحدت و بـرادری تنها ضامن استقلال سرزمین‌های‌ اسلامی و...است(امام خمینی،4731،291).

شیعه،پیشگام در استراتژی وحدت

در راستای عملی‌سازی اسـتراتژی وحـدت و تحقق عینی آن و از مرحله‌ی نظری‌ و ذهنی بـه مـرحله‌ی عـملی درآوردنـش کـار را از درون جوامع شیعی آغـاز مـی‌کنند. در این دیپلماسی،تأکید بر پیشگامی شیعه در تحقق امر وحدت است.در جریان‌ حج می‌فرمایند:

لازم است‌ برادران‌ ایـرانی و شـیعیان سـایر کشورها از اعمال جاهلانه،که‌ موجب تفرقه‌ی صـفوف مـسلمین اسـت،احـتراز کـنند و لازم اسـت در جماعات‌ اهل سنت حاضر شوند و از انعقاد و تشکیل نماز جماعات در منازل‌ اجتناب‌‌ نمایند.خارج شدن از مسجد الحرام یا مسجد مدینه به هنگام شروع نماز جماعت جایز نیست و بـر شیعیان واجب است که با آنان نماز به جماعت‌ بخوانند.جایز و لازم‌ است‌ که به هنگام دو وقوف،طبق احکام علمای اهل‌ تسنن عمل کنند.حتی اگر خلاف آن هم ثابت شـده بـاشد و حکم کردند به اول ماه،باید حجاج شیعه از‌ آنها‌ تبعیت‌ کنند و روزی را که سایر‌ مسلمین‌ به‌ عرفات‌ می‌روند،آنها نیز بروند و حج آنها صحیح است(یحیی فوزی،4831، 622).

اعلام هفته‌ی وحدت

در ولادت رسـول گـرامی اسلام‌ صلّی‌ اللّه‌ علیه و اله،اختلاف نظر تاریخی بین مسلمین اهل‌ سنت‌‌ و شیعه وجود دارد،اهل سنت ولادت آن رسول گرامی را دوازده ربیع الاول و شیعیان هفده ربیع الاول می‌دانند.امـام‌ در‌ راسـتای‌ استراتژی وحدت،همین امر را مـقدمه‌ی یـک اتحاد و وحدت بنیادی‌ قراردادند و این چند روز را،از دوازده تا هفده ربیع را،به عنوان هفته‌ی وحدت اعلام فرمودند.در‌ پیامی‌ چنین‌‌ می‌فرمایند:

و من امیدوارم همه‌ی امت‌های اسلامی بـه پا خـیزند و با وحدت‌ کلمه‌ و بـا تـوجه به اسلام و قدرت ایمان بر اجانب و بر کسانی که می‌خواهند این ملت‌ها را همیشه‌ در‌ تحت‌ اختیار و سلطه‌ی خود داشته باشند،غلبه کنند.رمز پیروزی‌ مسلمین در صدر‌ اسلام‌ وحدت‌ کلمه و قوت ایـمان بـود،قوت ایمان بود که‌ یک لشکر ضعیف را بر امپراطوری‌های‌ بزرگ‌ عالم‌ غلبه داد و سی نفر به‌ قیادت خالد بن ولید بر شصت هزار نفر لشکر‌ پیش‌ قراول روم غلبه کرد(امام‌ خـمینی،4731،94).

در پیـامی دیگر مـی‌فرمایند:

اگر‌ مسلمین‌ وحدت‌ کلمه داشتند،امکان نداشت اجانب بر آنها تسلط پیدا کنند،این تفرقه بین مـسلمین‌ است‌ که باعث شد اجانب بر ما تسلط پیدا کنند، واجـب اسـت بـر همه‌ی‌ مسلمین‌ که‌ با هم باشند.یک زمان حساسی است،ما بین حیات و موت مردد هستیم،اگـر ‌ ‌وحـدت‌ کلمه‌ را حفظ نکنید،باید تا آخر مبتلا باشید(امام خمینی 4731،73‌).

در‌ همین‌ راستا وحـدت شـیعه و سـنی را بیان می‌کنند:

در دول اسلامی بین طوایف مسلمین،به اسلام‌ و به‌ اسم‌ مذهب چیزهایی‌ پخش می‌کنند،تـبلیغاتی می‌کنند که طوایف مسلمین به جان هم‌ بیفتند‌ و با هم‌ اختلاف شیعه و سـنی پیدا بکنند و آنها بـه ذخـایری که مسلمین دارند، دسترسی پیدا بکنند‌ و نتوانند‌ مسلمین کاری انجام بدهند،مسلمین آنها بودند که مجد آنها دنیا را‌ گرفته‌ بود،تمدن آنها فوق تمدن‌ها بود،معنویات‌ آنها‌ بالاترین‌ معنویات بود،رجـال آنها برجسته‌ترین رجال بود‌،توسعه‌ی‌‌ مملکتشان از همه‌ی ممالک بیشتر بود،سیطره‌ی حکومتشان بر دنیا غالب‌ شده بود‌،دیدند‌ که با این سیطره،با‌ این‌ وحدت دول‌ اسلامی‌ نمی‌شود‌ تحمیل کرد چیزهایی را کـه آنـها‌ می‌ خواهند،نمی‌شود ذخایر این‌ها را،طلای‌ سیاه این‌ها را،طلای زرد این‌ها‌ را‌،نمی‌شود این‌ها را قبضه کرد،درصدد‌ چاره برآمدند،چاره این‌ بود‌ که بین ممالک اسلامی تفرقه‌ بیندازند‌(امام‌ خمینی،5731،78).

در نظر اسـلام،بـین شیعه و سنی ابدا تفرقه نیست‌،بین‌ شیعه و سنی نباید تفرقه‌ باشد‌،باید‌ وحدت‌ کلمه را حفظ‌ کنید‌(امام خمینی،5731،83‌).

درباره‌ی‌ هفته‌ی وحدت فرمودند:

الان بحمد اللّه هفته‌ی وحدت است.به برکت ایـن مـولود سعید‌ و فرزند‌ بزرگوارش امام صادق علیه السّلام بشر‌ می‌تواند‌ به آمال‌ خودش‌ برسد‌،این وحدت‌ همان چیزی‌ است که در قرآن کریم به آن سفارش شده است و اصولا دعوت به اسـلام،دعـوت‌ بـه‌ وحدت است(امام خمینی،5731،4).

انـسجام‌ امـت‌ اسـلامی‌ در‌ اندیشه‌ی‌ مقام معظم رهبری‌

عنوان‌ انسجام امت اسلامی،در کلام رهبری،نیازمند به تحلیلی کوتاه و مختصر است که به آن اشاره‌ می‌کنیم‌.امـت‌ اسـلامی،یـک مجموعه‌ی عظیم با مسائل‌ مبتلا‌ به‌ و دردهای‌ مـشترک‌،بـا‌ دشمنی‌های‌ مشترک و درمان‌های مشترک و راه‌ حل‌های مشترک است.امت اسلامی،به مجموعه‌ای کلان از انسان‌های هم‌ مسلک و هم عقیده اطـلاق مـی‌گردد،ورای ایـرانی بودن،مصری بودن،عراقی‌ بودن‌ و...که این مجموعه‌ی عظیم را عـقیده‌ی مشترک به هم پیوند می‌زند.امت‌ اسلامی سرنوشت مشترکی دارد.تهدیدها و خطرات متوجه کلیت آن است. کاستی‌های درونی آنها،شـاکله‌ی واحـدی دارد،ظـرفیت‌های آنها‌ هم‌ از وضعیت‌ مشترکی برخوردار است.عوامل وحدت‌بخش آنها هم‌چنین اسـت.آنـان‌ می‌توانند از حج،که درواقع ظرفیتی عظیم و همه ساله و آماده است در این‌ راستا،بهترین استفاده را ببرند‌ و....

انـسجام‌ ایـن مـجموعه،به معنای فهم دردهای مشترک،دشمنی‌های مشترک، ظرفیت‌ها،تهدیدها و فرصت‌های مشترک و سـرنوشت مـشترک اسـت که به برکت‌ این فهم و آگاهی،با‌ هم‌ متحد،یک‌دل و هم‌نوا و هم‌صدا شوند‌،خـود‌ را بـپرورانند،دشـمن مشترک را خلع سلاح نمایند،ابزارها را از دست دشمن بستانند. دوست واقعی خود را شناسایی نموده و دشـمنان اصـیل و کینه‌توز سوگند‌ خورده‌‌ را،که گاهی منافقانه‌ و شیطنت‌مآبانه‌،خنده‌ای هم می‌کنند،شناسایی و به خـلع‌ سـلاح و نـابودی و ناکامی او اقدام نمایند.

کاستی‌های جهان اسلام

با تصویری که از امت اسلامی ارائه شد،می‌توانیم وضـعیت مـوجود را با وضعیت‌ مطلوب‌،بر‌ ترازوی سنجش بنهیم و درباره‌ی وضع موجود قضاوت کنیم.بـا تـوجه بـه آنچه که ارائه شد،مقام معظم رهبری،وضعیت موجود را دارای‌ کاستی‌های عمده‌ای می‌دانند که به آنـها اشـاره می‌کنیم‌.

1)ضعف‌ اراده‌ی جمعی‌

تمام صدمه‌ها و لطمه‌هایی که بر پیکره‌ی جهان اسـلام وارد شـده،بـه طور عمده، ناشی از ضعف اراده‌ی‌ جمعی آنان است.مسلمانان اراده نکردند که انرژی‌ درونی خود را‌ بـه‌ مـستکبران‌ و قـدرت‌های شیطانی نشان دهند.آنها می‌توانند در برابر تجاوزات و اهریمنی‌های قدرت‌های شیطانی اراده‌ی بـالنده و مـقاومی را نشان ‌‌دهند‌ و دشمن را ناکام نمایند.

مقام معظم رهبری،می‌فرماید:

همه‌ی لطمات جبران‌ناپذیری که تاکنون‌ از‌ سوی‌ اسـتعمارگران دیـروز و مستکبران امروز به امت اسلامی وارد شده،عمدتا ناشی از ضعف نفس و ضعف‌ روحـیه‌ی دولت یـا ملت‌های مسلمان بوده است.مسلمانان نشان‌ نـمی‌دهند کـه جـهان اسلام‌ دارای قدرت برخورد است‌ و می‌تواند‌ در برابر تـجاوز و دشـمنی آمریکا و یا هر متجاوز دیگری بایستد...اگر امروز سران‌ نهضت‌های اسلامی و مردم مـؤمن،سـختی‌های مبارزه را بر خود هموار کـنند، بـی‌گمان امت اسـلامی،آیـنده‌ی شـیرینی را به‌ دست خواهد آورد(مقام معظم‌ رهـبری،1731،571).

ایـن کاستی،اندک نمی‌باشد،کاستی بنیادینی است و بنیاد همین عقب‌ افتادگی‌ها،ذلت‌ها و حـقارت‌ها.

2)حـفظ موقعیت و یا ترس از دست دادن آن

کاستی دیـگر‌ در‌ بین مسلمانان،آن است کـه سـران کشورهای اسلامی می‌خواهند موقعیت خـود را حـفظ نمایند و مسلمانان درون این‌گونه جوامع هم عافیت‌ اندیش‌بار آمده و ترس از دست دادن جان و مال و مـقام را‌ دارنـد‌ و همین باعث‌ شده که دسـت بـه یـکدیگر ندهند و در راه آرمانی بـلند دسـت به مبارزه نزنند.

مـقام مـعظم رهبری در این باب می‌فرمایند:

زمانی که خواص طرفدار حق،در‌ یک‌ یا چند جامعه‌ی مـسلمان یـا اکثریت‌ خواص،چنان می‌شوند که دنـیا بـرایشان اهمیت پیـدا مـی‌کند،و لذا از تـرس‌ جان و از ترس از دست دادن مـال واز ترس از دست‌ دادن‌ مقام‌ و پست و از ترس منفور شدن‌ و تنهاماندن‌،حاضر‌ می‌شوند حاکمیت باطل را قبول‌ نـمایند،دیـگر در مقابل باطل نمی‌ایستند،از حق طرفداری نـمی‌کنند و جـانشان‌ را بـه خـطر نـمی‌اندازند(مقام‌ معظم‌ رهـبری‌،5731،512).

3)فـقدان ارتباطات درونی در بین امت‌ اسلامی‌

امروزه مستکبران از عرصه‌ی ارتباطات،به مفهوم اعم کلمه،اعم از ارتباط رسـانه‌ای و غـیر رسـانه‌ای و ارتباط نزدیک بهره می‌برند‌،مسلمانان‌ را‌ تحت تـأثیر بـرنامه‌های فـسادانگیز خـود مـی‌کنند و بـر کشتی آمال شیطانی‌ خود سوار می‌شوند، در حالی‌که بین امت‌های اسلامی،کم‌ترین ارتباطی وجود ندارد.

مسلمانان جهان یکدیگر را نمی‌شناسند.امروز‌ متفکران‌ جهان‌ عرب برای‌ فارسی‌زبانان و بالعکس شناخته شـده نیستند.هنوز نمی‌دانند چه فکری‌ برای‌ آنان‌ و چه فکری برای آنان غیر مفید و خطرآفرین است و همچنین متفکران‌ انگلیسی زبان مسلمان برای جهان‌ عرب‌ و جهان‌ غیر عرب آشنا و شناخته شده‌ نـیستند.مـسلمانان در اثر این عدم شناخت‌ و عدم‌ ارتباط‌،در معرض بزرگترین‌ مخاطرات قرار دارند،که اگر چنین ارتباطی بین آنها ایجاد شود‌،نیروی‌ عظیمی‌ را سرجمع نموده و گرد خواهد آورد.این نکته در آراء مقام مـعظم رهـبری،به‌ طور‌ برجسته مشهود است.

زمانه‌ی ما زمانه‌ی ارتباط نزدیک است.این ارتباطات نزدیک همیشه‌ به‌ سود‌ شیطان و شیطنت‌ها نیست،به سود مـعنویت‌ها و اصـالت‌ها هم هست.اگر ارتباط وجـود داشـته باشد‌،خیلی‌ چیزها را می‌توان یاد داد و یاد گرفت.به‌ عنوان مثال،به علت ارتباط‌ ایران‌ با‌ مردم فلسطین،آنها چیزهای فراوانی را از ملت ایران آموخته‌اند،مـادری کـه در فلسطین جوان‌ خودش‌ را مـی‌بوسد و بـه‌ طرف میدان جنگ می‌فرستد،یک نمونه در این مورد‌ است‌.فلسطین‌، سال‌های متمادی،زن،مرد،پیر و جوان داشت،اما در میدان صف‌آرایی‌ معنوی،جنود عقل نمی‌توانست‌ به‌ پیروزی‌ برسد و بر جنود جهل دسـت یـابد. حقیقت این است که مردم در‌ کشورهای‌ اسلامی منتظرند به آنها خط داده‌ شود،حقایق جاری جهان و به خصوص جهان اسلام برای آنها‌ بیان‌ گردد (مقام معظم رهبری،1831،512).

4)ناآشنایی با فـرصت‌ها و مـخاطرات

جهان اسـلام‌،فرصت‌های‌ فراوانی دارد و آن را متأسفانه از دست‌ می‌دهد‌، فرصت‌ بهره‌وری از عامل حج،مسأله‌ی اندکی نیست‌ که‌ با برآورد دقیق،اگـر یک سال،و فقط یک سال در کنگره‌ی عظیم حج‌،مسائل‌ و دردهای جـهان‌ اسـلام از بـلندگوهای‌ مکه‌ و مدینه به‌ گوش‌ ملت‌ اسلام برسد و راه‌کارهای خروج‌ از وضعیت‌ اسف‌بار‌ فعلی تبیین شود و سران کشورهای اسـلامی ‌ ‌از ایـن فرصت، برای تقریب و بیان‌ دردهای‌ مشترک و راه‌حل‌های مشترک،استفاده کنند،قادر‌ خواهد بـود مـوجی عـظیم‌ را‌ در جهان اسلام ایجاد نماید‌.

در‌ این زمینه می‌فرمایند:

حج می‌تواند دنیای اسلام را متوجه مسؤولیت سنگین خـود کند‌ و نیز‌،این‌ معرفت را به ملت‌های‌ اسلامی‌ بدهد‌ که حضور در‌ صحنه‌ و داشتن مـواضع‌ قاطع،با‌ منافع‌ آنـها پیـوستگی دارد.برائت از جمله مواضع قاطعی است که‌ حج در درون خود‌ دارد‌،یک روز برائت از مشرکانی بود‌ که‌ لات،هبل‌ و عزی‌ را‌ می‌پرستیدند،اما امروز برائت‌ از سردمداران کفر جهانی و استکبار جهانی است.به‌علاوه،حج صحیح می‌تواند از اعضای جـداافتاده‌ی امت‌‌ اسلامی‌ پیکره‌ی واحد و کارامد و نیرومند بسازد،آنان‌ را‌ با‌ هم‌ آشنا‌ و از حرف‌ها و دردها‌ و پیشرفت‌ها‌ و نیازهای یکدیگر آگاهشان کند و تجربه‌های‌ آنان را مبادله نماید.اگر حج با توجه به هدف‌های فوق‌،برنامه‌ریزی‌ شـود‌،و در ایـن برنامه‌ریزی دولت‌ها و علما و صاحب‌نظران و روشنفکران‌ جهان‌‌ اسلام‌،همکاری‌ کنند‌،بعد‌ از زمانی نه چندان بلند،امت اسلامی را به عزت و قدرتی که درخور آنهاست خواهد رساند(مقام معظم رهبری،0831، 771).

فرصت‌های دیگری هـمچون روز قـدس،سازمان‌ کنفرانس اسلامی و انقلاب‌ اسلامی و بیداری اسلامی را می‌توان یاد کرد که همه‌ی این‌ها در مواقف مختلفی‌ در کلام مقام معظم رهبری به عنوان فرصت‌ها و زمینه‌های بهره‌وری در جهان‌ اسلام مطرح‌ هستند‌.

سـازمان کـنفرانس اسلامی هم فرصت است و هم می‌تواند فرصت بیافریند (مقام معظم رهبری،0831،871).

روز قدس فرصتی را فراهم می‌آورد که مسلمانان ایران و جهان می‌توانند بر سر اسرائیل‌ فریاد‌ بزنند.روز قدس،مشت محکمی بـه دهـان دشـمنان اسلام‌ است(مقام معظم رهـبری،1731،491).

انـقلاب اسـلامی به مسلمانان جهان عزت بخشید،درواقع‌ امواج‌ ساطع شده از کانون جوشان‌ و خروشان‌ انقلاب اسلامی،به مسلمانان و انسان‌های مظلوم و مستضعف و تحقیرشده‌ی دنـیا،جـان و روح و قـدرت داد(مقام معظم‌ رهبری،9631،4).

جهان اسلام با خطرها و مـخاطرات عـمده‌ای که‌ آن‌ را تهدید می‌نماید همچون‌‌ ایجاد‌ تفرقه،تهاجم مخرب و فسادانگیز،سوء استفاده از کشورهای اسلامی و...، آشنایی ندارند.

در عدم درک فرصت‌ها و درک مـخاطرات و خـطرها،هـم دولت‌های اسلامی‌ مقصرند و هم ملت‌های اسلامی،غفلت از این کوتاهی،بـه‌ مراتب‌ غمبارتر است.

استفاده از ظرفیت‌ها در کلام رهبری

علاوه‌بر فرصت‌های یادشده،مسلمانان ظرفیت‌های مهم و گسترده‌ای را در اختیار خویش دارند کـه مـی‌توان از ایـن ظرفیت‌ها در راستای اقتدار و عزت‌ مسلمین‌ بهره‌ برد.مقام‌ معظم رهبری ایـن ظـرفیت‌ها را در چند مقوله مورد اشاره‌ قرارداده‌اند.

1)امید به آینده

مسلمانان امید دارند‌ که در پرتو مبارزه،از همه‌ی پیـچ‌وخم‌های عـجیب و غـریبی که بر‌ سر‌ راه‌ آنها وجود دارد،عبور خواهند کرد،یعنی رنجی کـه‌ امـروز مـی‌بینند و دردی که بر دل‌هایشان وارد است‌،‌‌ابدی‌ نیست و روزی به‌ پایان می‌رسد.هر کجا چنین اعتقادی بـاشد،حـیات و نـشاط است‌(مقام‌ معظم‌‌ رهبری،6731،612).

البته بیداری امروز ملت اسلامی،عامل و ظرفیت مهمی برای بـهره‌وری‌ مـی‌باشد.

این‌ مسائل که در سال‌های متمادی به صورت آرمانی دوردست در میان‌ برخی مصلحان‌ و خـواص دنـیای اسـلام مطرح‌ بود‌،اکنون در میان توده‌های‌ مسلمان،به ویژه قشرهای جوان و تحصیل‌کرده،به شعاری زنـده تـبدیل شده‌ است(مقام معظم رهبری،6831،2).

2)محبت به اهل بیت علیهم السّلام

محبت بـه اهـل بـیت عصمت‌ و طهارت علیهم السّلام که در بین همه‌ی مسلمین،با شدت و ضعف وجود دارد،ظرفیت مهمی اسـت کـه می‌تواند عامل انسجام و وحدت امت‌ اسلامی باشد.

مسأله‌ی اهل بیت علیهم السـّلام یـکی از‌ مـهم‌ترین‌ و بزرگترین مسائل اسلام و در ردیف مسائل درجه‌ی اول این دین مقدس است.محبت اهل بیت علیهم السـّلام‌ فـریضه‌ای اسـت که مسلمانان،از هر فرقه و وابسته به هر جریان و گروهی،آن‌‌ را‌ پذیرفته‌اند و بـه آن مـباهات می‌کنند.ما که مفتخر به پیروی از فقه اهل بیت‌ مکرم علیهم السّلام هستیم و دین را-اصولا و فـروعا-از آنـها آموخته‌ایم،نباید گمان کنیم که‌ محبت‌ اهل بیت علیهم السّلام مخصوص مـاست و نـباید اشتباه کنیم و فکر کنیم که اهل بـیت عـلیهم السـّلام فقط متعلق به ما هستند،اهل بـیت عـلیهم السّلام متعلق به‌ اسلامند(مقام‌ معظم‌ رهبری‌،6731،612).

در بخش دیگری‌ از‌ کلماتشان‌ این نکته را ادامـه مـی‌دهند.

مهم این است که دنـیای اسـلام می‌تواند بـر مـحور و نـقطه‌ی مربوط به‌ اهل بیت علیهم السـّلام‌ اتـفاق‌ و اتحاد‌ داشته باشند.یکی محبت است که یک امر‌ عاطفی‌ و عقیدتی اسـت و مـسلمین به محبت اهل بیت علیهم السـّلام امر شده‌اند و همه‌ آن را قـبول کـرده‌اند.این نقطه می‌تواند‌ نقطه‌ تـمرکز‌ عـواطف و احساسات‌ همه‌ی مسلمین باشد.نقطه‌ی دوم،آموزش دین و تعلیم‌ معارف و احکام الهی‌ به مـثابه عـدل قرآن و به موجب حدیث ثـقلین اسـت کـه باز این حـدیث را شـیعه‌‌ و سنی‌ و فرق‌ مختلف اسـلامی روایـت کرده‌اند(مقام معظم رهبری،6731، 612).

3)برخورداری از‌ مناسک‌ مشترک

مسلمین از مناسک مشترک برخوردارند که می‌تواند مـحور وحـدت امت اسلامی‌ باشد.باید از این‌ ظـرفیت‌،بـه‌ بهترین شـکل اسـتفاده شـود.

ایشان در این زمینه مـی‌فرمایند:

وجوه مشترک فراوانی‌ همچون‌ کتاب‌ واحد،سنت واحد،پیامبر واحد، قبله‌ی واحد،کعبه‌ی واحد،حـج واحـد،عبادت واحد و اصول‌ اعتقادی‌ واحد‌ در مـیان مـسلمانان وجـود دارد کـه بـا بهره‌گیری از آنها و بـا اعـمال یک مدیریت‌‌ صحیح‌ می‌توان به رفع یا کاهش مشکلات و معضلات مسلمانان کمک کرد (مقام معظم رهـبری‌،6731‌،812‌).

4)جـمعیت انـبوه

ظرفیت دیگری که می‌توان از آن به عنوان نـقطه‌ی اتـصال و جـوشش مـسلمانان‌ یـاد‌ کـرد،جمعیت انبوه مسلمانان در سرتاسر دنیای امروز است،که باید عامل‌های‌ فراوانی‌ آن‌ را‌ به هم متصل نماید که اشاره شد.

از مزیت‌ها و ویژگی‌ها و ظرفیت‌های دول و ملل اسلامی،تراکم‌ جمعیتی‌‌ (جـمعیت زیاد)است که برخی از آنها در حساس‌ترین نقطه‌ی جهان سکنی‌‌ دارند‌ و اگر‌ بخواهند می‌توانند عامل مهمی در تأثیرگذاری بر دیگران باشند. مثلا اگر همه‌ی اعراب،یعنی در‌ حدود‌ هشتاد‌ میلیون،نود میلیون عـرب‌ مـسلمان از منطقه‌ی خاورمیانه به اضافه‌ی جمعیت مسلمان‌ ایران‌،در حساس‌ترین نقطه‌ی خاورمیانه و تنها راه ارتباطی خاکی شرقی و غربی و صد و بیست میلیون یا بیشتر مسلمان‌ در‌ اندونزی،چند ده میلیون در مالزی و چند ده میلیون از هند و چـند‌ دهـ‌ میلیون در بنگلادش و پاکستان،به اضافه‌ی چندین‌‌ کشور‌ بزرگ‌ و کوچک در شمال آفریقا،که در منطقه‌ای‌ وسیع‌ از کنار دریای مدیترانه تا نزدیک اقیانوس آرام را دربر می‌گیرد،هـم‌صدا شـوند‌ و شعار‌ لا اله الا اللّه و محمد‌ رسول‌ اللّه را‌ سر‌ دهـند‌ و عـلیه دشمنان اسلام و مخالفان قرآن و مسلمانان‌ قیام‌ کنند،وضعیت بدی برای ابرقدرت‌ها پدید می‌آید.در عوض،مسلمانان در پرتو‌ این‌ جمعیت و هم‌صدا شدن آن، می‌توانند حق‌ خود را از اسـتعمارگران‌ بـگیرند‌ و به وضع خود،در ابـعاد‌ تـمدنی‌‌ و مادی،سر و سامان دهند(مقام معظم رهبری،6731،462).

5)ذخایر غنی اقتصادی و دیگر‌ توانایی‌ها‌

جهان اسلام،بالقوه،جهان ثروت‌مندی‌ است‌.نفت‌ و گاز و منابع مادی‌ فراوان‌ در اختیار آنان است‌.این‌ ظرفیت می‌تواند تـوسط خـود آنان استحصال شود و دست‌ بیگانگان و خون‌خواران جهانی از شریان‌های اقتصادی‌ دول‌ اسلامی قطع شود، این ظرفیت،اندک‌ نیست‌ و اهرم عمده‌ای‌ در‌ راستای‌ مبارزات آنها محسوب‌ می‌گردد‌.

دنیای اسلام،عناصر قدرت فراوانی دارد که بـرخی بـالفعل و برخی بـالقوه‌اند و البته این عناصر باید‌ حفظ‌ و روزبه‌روز تقویت شوند.به هر روی‌،جهان‌‌ اسلام‌ ضعیف‌ نیست‌؛بی‌چیز و نـدار نیست‌،بلکه‌ توانایی‌های فراوانی در آن‌ به چشم می‌خورد؛توانایی‌های انسانی،تـوانایی‌های جـغرافیایی،تـوانایی‌های‌ استراتژیک،به گونه‌ای که‌ بی‌ثباتی‌ در‌ آن و یا استفاده از آن،دنیا را‌ بی‌ثبات‌‌ می‌کند‌ و یا‌ دنیا‌ را‌ تغییر می‌دهد(مقام معظم رهـبری،‌ ‌6731،023).

عـوامل فعلیت وحدت امت اسلامی

البته عواملی می‌تواند این وحدت را به فعلیت بدل کـند و از امـت اسـلامی هویتی‌ واحد‌ بسازد که در کلام رهبری به این عوامل هم پرداخته شده است.

1)وحدت و خـلل‌ناپذیری در درون

بخشی از این وابستگی و هم‌بستگی باید در داخل کشورهای اسلامی صورت‌ پذیرد(مقام معظم‌ رهـبری‌،6731،211).

2)احساس سرنوشت مشترک

یـکی از کـارهایی که باید بشود،ایجاد تلقی مشترک در زمینه‌های مبتلا به است‌ (مقام معظم رهبری،6731،611).

3)تمرکز بر رهایی فلسطین

مسلمانان‌ باید‌ بدانند که پیروزی نهایی آنان بدون حل مسأله‌ی فلسطین ناقص‌ است.مـسلمانان نمی‌توانند چشم‌های خود را ببندند و نسبت به مصیبت‌های‌ دنیای اسلام و تجاوز‌ دشمنان‌ اسلام ساکت بنشینند(مقام معظم‌ رهبری‌، 6731،212).

4)بها دادن به جوانان و به صحنه‌آوردن آنها

کشورهای اسلامی،کشورهای جوانی هستند.جوانان بخش زیـادی از جـمعیت‌ آنان را تشکیل می‌دهد.این‌ جوانان‌ دوست دارند خاکی که‌ از‌ آن روییده‌اند، عزیز،سربلند،مقتدر و برخوردار از همه‌ی زیبایی‌ها و نیکی‌ها باشد... راهش این است که جوانان تصمیم بگیرند،در زمین خود بذر بپاشند،و جـامه‌ی عـاریت را نخواهند(مقام معظم رهبری‌،6731‌،812).

5)انجام اصلاحات درونی در جوامع

نباید مرعوب باشند،مرعوب‌شدن دول مسلمانان یعنی از دست دادن بسیاری‌ از امکانات....باید خودمان را اصلاح کنیم،اگر نور معرفت به دل‌ها راه‌‌ یافت‌،بـسیاری از‌ تـاریکی‌ها و گرفتاری‌های بیرون هم حل خواهد شد(مقام‌ معظم رهبری،7731،861).

اعلام سال اتحاد ملی و انسجام‌ اسلامی

در راستای همین آرمان بزرگ بود که مقام معظم رهبری‌،سال‌ 6831‌ را سال‌ اتحاد ملی و انـسجام اسـلامی نـامیدند.نام‌گذاری به این عنوان،زمـینه‌ای را بـرای‌ عـینی‌سازی و کارامدی آرمان ‌‌انسجام‌ امت اسلامی فراهم خواهد آورد و همه‌ی‌ آنچه که اشاره کردیم،وجوه قاعده‌مندی این‌ نام‌گذاری‌ مبارک‌ را روشن‌ می‌سازد.

ایشان در پیـام‌نوروزی اشـاره فـرمودند که:

دشمنان،به بهانه‌هایی همچون قومیت،مذهب‌ و گـرایش‌های صـنفی،درصدد هستند وحدت کلمه‌ی ملت ایران را از بین ببرند و در‌ جهان اسلام نیز اختلافات‌ مذهبی‌ را دامن بزنند و با به راه انداختن جـنگ شـیعه و سـنی میان‌ ملت ایران و جوامع اسلامی فاصله ایجاد کنند...انسجام اسـلامی،تنها راه‌ ناامیدکردن دشمنان و خنثی‌کردن توطئه‌های آنان است(مقام معظم رهبری‌، پیام‌نوروزی 6831).

در سخنرانی روز اول فروردین 68،جهت افزایش انسجام امـت اسـلامی،راهـ‌ کارهایی را مطرح فرمودند که به طور اختصار برشمرده می‌شود:

1)تکیه بـر اصـول مشترک ملت‌های اسلام؛

2)اعتماد‌ به‌ نفس مسلمین؛

3)استقلال همه‌جانبه‌ی نخبگان؛

4)حفظ آرمان‌های اصولی؛

5)شناخت واقعی دشـمن؛

6)بـرقراری روابـط صمیمانه بین امت اسلامی؛

7)امید به آینده؛

8)حرکت‌های علمی؛

9)تلاش و مبارزه.(روزنـامه خـراسان،41 فـروردین 6831،ص 2).

تدوین‌ منشور‌ وحدت امت اسلامی

در راستای تحقق وحدت در امت اسلامی،علاوه‌بر راه‌کارهای پیش‌گفته،کـه‌ در بـیانات مـقام معظم رهبری انعکاس یافته امر ایشان و رهنمود خردمندانه‌ی‌ ایشان را مبنی بر‌ تدوین‌ منشوری بـرای وحـدت امت اسلامی مشاهده می‌نماییم.

ایشان،همزمان با هفده ربیع،در سالروز میلاد نبی اکـرم صـلّی اللّه عـلیه و اله در دیدار با مسؤولان نظام و سفرای کشورهای اسلامی‌،با‌ اشاره‌ به احیای هویت اسلامی و بـیداری‌ مـسلمین‌،از‌ طرفی،و ترفندهای پیچیده‌ی استکبار،از طرف دیگر،و آمادگی خوبی که در دنیای اسلام وجود دارد،مـسأله‌ی مـنشور وحـدت و لزوم‌ تدوین آن‌ را‌ مطرح‌ نمودند.

امروز،مهم‌ترین نیاز دنیای اسلام،و علاج واقعی‌ همه‌ی‌ مشکلات مـسلمانان، اتـحاد و انسجام اسلامی است و بر همین اساس،علما و روشنفکران مسلمان، باید منشور وحـدت اسـلامی را،بـه عنوان‌ مطالبه‌ای‌ تاریخی‌،تدوین کنند(مقام‌ معظم رهبری،6831،2؛روزنامه رسالت،ش 3116).

زمینه‌های‌ تدوین منشور

در این جـهت،زمـینه‌هایی را بـرای تدوین این منشور توضیح دادند که می‌توان با توجه به‌ این‌ زمـینه‌ها‌،ایـن مطالبه‌ی تاریخی را مطرح و به حوزه‌ی عمل نزدیک‌ نمود.این‌ زمینه‌ها‌،که خود بحثی تفصیلی را اقتضا مـی‌کند،در کـلام رهبری در عناوین ذیل،قابل شمارش است‌.

1)بیداری‌ اسلامی‌:هم‌اکنون ملت‌های اسلامی،بـیداری خـوبی پیدا کرده‌اند. آرمانی که در گذشته‌های بسیار‌ دور‌ مـطرح‌ مـی‌شد،هـم‌اکنون صورت عملیاتی پیدا نموده است.

این مـسائل کـه سال‌های متمادی به صورت‌ آرمانی‌ دوردست‌ در میان برخی‌ خواص و مصلحان دنیای اسلام مـطرح بـود اکنون در میان توده‌های مسلمان‌، بـه‌ ویـژه قشر جـوان و تـحصیل‌کرده،بـه شعاری زنده تبدیل شده است(مـقام‌ مـعظم رهبری‌،6831‌،2).

2)احیای‌ شعارهای اسلامی:ملت‌های اسلامی شعارهای حیاتی را امروز مطرح‌ می‌کنند،هـمچون شـعار عزت و قدرت‌ مسلمین‌ و نابودی سلطه‌گران جـهانی و صهیونیسم و...

3)بازیابی هویت اسـلامی کـه نوعی بازگشت به این هـویت‌ در‌ مـیان‌ نسل‌های‌ مسلمان و نسل‌های بشری نمودار است.

این‌ها و عواملی همچون تلاش فراوان استکبار بـر مـبارزه با‌ اسلام‌،ایجاد تفرقه‌ بـین شـیعه و سـنی و بسیاری عوامل دیـگر،مـا را به یک‌ واقعیت‌ مـی‌رساند‌ کـه‌ تشکیل جبهه‌ی واحد اسلامی ضروری و قطعی و انکارناپذیر می‌باشد.

نتیجه

انسجام و وحدت جمعی،مهم‌ترین مـسأله‌ی‌ امـت‌ اسلامی‌ است.استعمارگران،پی‌ به اهـمیت آن بـرده و در سده‌های اخـیر،درصـدد شـکستن‌ آن‌ برآمده و بهره‌های‌ ظـالمانه‌ی فراوانی برده‌اند.امام خمینی قدّس سرّه،در دوره‌ی معاصر،آن را به گفتمان‌‌ غالب‌ تبدیل نمودند.این مـسأله سـبب هویت‌یابی و مجد و اقتدار و عزت مسلمین‌ اسـت؛امـری‌ اسـت‌ مـمکن کـه زمینه‌های آن موجودند و ظـرفیت‌های جـهان‌ اسلام‌، آن‌ را عملیاتی می‌نماید.این مسأله،استراتژی کلان‌ اسلام‌ می‌باشد؛شریعت و عقل به آن فرمان داده و مبانی اسـتواری دارد،هـمچون عـقیده به‌ توحید‌،مناسک‌ مشترک و دردهای مشترک.شـیعه‌،پیـشگامی‌ وحـدت را‌ پذیـرا‌ شـده‌ و در هـفته‌ی‌ وحدت می‌توان زمینه‌سازی استراتژیک‌ نمود‌.

مقام معظم رهبری نیز در همین راستا،بالابردن اراده‌ی جمعی،اراده‌ی‌ اسلامی‌ و ارتباطات‌ درونی دنیای اسلام و استفاده از فرصت‌ را راه‌کار دانسته و بهره‌وری‌ از‌ ظرفیت‌ها مـطرح می‌نمایند.بنابراین باید‌ در‌ این راستا استراتژی‌ تدوین شود،از ظرفیت‌ها بهره برده شود و منشور وحدت به‌ عنوان‌ یک مطالبه‌ی‌ تاریخی تدوین گردد‌.

منابع‌ و مآخذ‌

1)قرآن کریم.

2)امام‌ خمینی‌،روح اللّه(3431)،صحیفه‌ی‌ نور‌،بـی‌جا.

3)خـامنه‌ای،سید علی(4831)،رهنمودها،بی‌جا.

4)فوزی،یحیی(4831)،اندیشه‌ی سیاسی امام خمینی‌ قدّس‌ سرّه،قم،دفتر نشر معارف.

5)روزنامه‌ی‌ خراسان‌،41 فروردین‌ 6831‌.

6)روزنامه‌ی‌ رسالت،ش 3116.

برگرفته از اندیشه حوزه شماره 67-68

­

­

­

نوشتن یک نظر

افزودن نظر

x
دی ان ان