قاسم روانبخش
آن روزها با برگزاري اين جشن، هزينههاي سنگين و كمرشكني بر دوش ملت ايران تحميل گرديد و از 120 ميليون دلار تا 500 ميليون دلار تخمين زده ميشد، براي برگزاري آن بيش از يك سال برنامه ريزي شد و سران قريب به 80 كشورجهان در اين مراسم شركت كردند. جالب است در چنين مراسمي كه شاه ميخواست ايراني بودن خودش را به رخ جهان بكشد همه چيز براي پذيرايي حتي غذا از فرانسه سفارش داده شده بود! شاه براي اينكه جشن به صورت طبيعي جلوه كند دستور داده بود افرادي را شبيه شاهان قديم درآورند و براي اين منظور اين افراد ريششان را مدتها اصلاح نكرده بودند تا خوب شبيه سازي شود. حكومت پهلوي ابتدا تصميم گرفته بود كه اين مراسم هر ساله برگزار شود. در صورتجلسهاي كه در روز يكشنبه 9 مهرماه 1351 از مذاكرات اسدا... علم با دست اندركاران برگزاري جشن 2500 ساله شاهنشاهي تهيه شده است چنين آمده:«... جناب آقاي علم فرمودند بر حسب اوامر شاهنشاه آريامهر مقرر است كه هر ساله در روز بيستم مهرماه مقارن با سالروز شروع مراسم جشن دو هزار و پانصدمين سال بنيانگذاري شاهنشاهي ايران مراسمي براي بزرگداشت كوروش و همچنين تجديد خاطره جشن شاهنشاهي در سراسر كشور برگزار شود...» ولي پس از ناكامي در رسيدن به اهداف و به دليل اعتراضهاي فراوان به برگزاري اين جشنها، اعلم دست به توجيهات خنده آوري زد و گفت: «از پولي كه مردم با طيب خاطر براي برگزاري اين آيين با شكوه پرداخته بودند مبلغي هم اضافه آمد كه اعليحضرت همايوني امر فرمودند آن را صرف ساختن يك مسجد بزرگ و با شكوه اسلامي بكنيم».
امام خميني(ره) در 23 شهريور 1352 ضمن اعتراض به برپايي مراسم سالانه يادبود جشنهاي 2500 ساله خاطر نشان ساختند: «به اين مردم كه آتش جنگ بين مسلمين و كفار صهيونيست شعله ور است و ملت اسلام براي احقاق حق خود از اسرائيل غاصب، جان بركف نهاده در ميدانهاي نبرد فداكاري ميكنند به امر شاه دولت ايران به مناسبت سالروز جشن دو هزارو پانصد ساله در سراسر كشور جشن به پا كرده است، جشن براي شاهان خونخواري كه نمونه آن امروز مشهود است. مسلمين براي مجد و عظمت اسلام و آزادي فلسطين در خاك و خون ميغلتند ولي شاه ايران براي رژيم مبتذل شاهنشاهي جشن و سرور به پا ميكند.». اين درحالي بود كه امام(ره) در مورخ 6/3/1350 طي يك سخنراني فرمودند: «ساختار شاهنشاهي، نظامي مخالف مباني اسلامي است، انبياء همواره با اينسيستم در مبارزه بودهاند: «از اول تاريخ بشر تا حالا، دولتهاي جائر مقابلشان انبيا ايستاده بودند و علماايستاده بودند، آنها عقلشان نميرسيد؟ خداي تبارك و تعالي كه موسي را ميفرستد كه اين شاهنشاه را از بين ببرد در روايت است كه طبري نقل ميكند كه ملك الملوك را پيغمبر فرموده است كه منفورترين كلمات است پيش من؛ يعنيشاهنشاه، اين جزو كلمات منفور است كه به كسي از بشر نسبت داده شد، اينمال خداست، از اولي كه بساط انبياء بوده است تا زمان رسول اكرم تا بعدها زمانائمه(عليهم السلام) مرتب مقابله كردند، تو حبس هم بودند مقابله كردند، موسيبنجعفر توي حبس هم مقابله ميكرد...» سپس در معرفي ظالمانهترين نوع حكومت، فرمودند: «شاهنشاهي ايران از اولي كه زاييده شده است تا حالا روي تاريخ را سياه كرده است. جنايات شاههاي ايران روي تاريخ را سياه كرده است، برج، از سر درست كردند، سرمردم را ميبريدند، قتل عام ميدادند بعد برج درست ميكردند با آن، براي اين شاهان، ما بايد، ملت اسلام بايد جشن بگيرد؟!...» سپس با معرفي الگويي كه بايد برايش جشن گرفت دوران حكومت حضرتعلي(ع) را معرفي كردند و فرمودند:«اين 5 سال حكومت، يا 5، 6 سال خدمت حضرت امير، اين با همه گرفتاريهاييكه بوده است و با همه زحمتهايي كه از براي حضرت امير فراهم شد، سلبش عزاي بزرگ است، و همين 5 ساله و 6 ساله، مسلمين تا به آخر بايد برايش جشن بگيرند. جشنبراي عدالت، جشن براي بسط عدالت، جشن براي حكومتي كه اگر چنانچه در يكطرف از مملكتش، در جايي از مملكتش براي يك معاهد، يك زن معاهد، يك زحمتكشبيايند، يك خلخال از او، از پاي او درآورند، حضرت، اين حاكم، اين رئيس ملت آرزوي مرگ ميكند... براي همين 5 سال و 5 روز حكومتش بايد جشن بگيرند، جشن برايعدالت، جشن براي خدا، جشن براي اينكه اين حاكم، حاكمي است كه با ملت يكرنگ است، بلكه سطحش پايينتر است در زندگي و سطح روحيش بالاتر از همه آفاق وسطح زندگياش پايينتر است از همه ملت.»
به هرحال با مبارزات ملت ايران اين دوران به سر آمد و حكومت 2500 ساله شاهنشاهي براي هميشه پايان يافت و حكومت جمهوري اسلامي بر اساس آراي مردم و ارزشهاي اسلامي در كشور شكل گرفت. ولي متاسفانه در 38 سال دوران پس از انقلاب، جريان سلطنت طلب و غربزدهاي كه در لايههاي زيرين جامعه پنهان شده بودند به بازسازي جريان ناسيوناليسم و سلطنت طلب پرداخته، هر از چندگاه به ابراز وجود ميپردازد. گاهي در فتنه 88 بر موجي كه مدعيان تقلب به راه انداخته بودند سوار ميشود، شعار نه غزه نه لبنان جانم فداي ايران، مرگ بر اصل ولايت فقيه؛ جمهوري ايراني و.... سر ميدهد و گاه با سازمان دهيهايي كه از سوي مراكز خاص صورت ميگيرد و با بودجههاي نامرئي حمايت ميشود مراسمي در پاسارگارد و برخي قلعههاي خاص به روي صحنه ميبرد. در دولت مدعيان اصلاحات، موضوع كوروش احيا ميشود و با شعار ايران براي همه ايرانيان، اصالت را به ايراني گري داده حتي بهاييها را شهروند نظام معرفي ميكنند؛ چرا كه از ديد آنان آنچه اصالت دارد ايراني بودن است نه مسلمان بودن. و به همين دليل هجمه سنگيني به دين و ارزشهاي والاي آن از جمله خدا، قرآن پيامبر(ص)، ائمه طاهرين(ع) و احكام نوراني اسلام مانند حدود و ديات و قصاص آغاز ميشود و در طول 8 سال حاكميت مدعيان اصلاحيات همه ارزشها زير تيغ دين ستيزان قرار ميگيرد.
در دولت دوم احمدينژاد نيز كه قرار بود دولت اسلامي باشد، بنابرعللي، ناگهان شعار دولت اسلامي وي رنگ و بوي ملي گرايي به خود ميگيرد و مكتب ايران به جاي مكتب اسلام مينشيند و منشور كوروش توسط آقاي مشايي براي مدت 4 ماه به صورت رايگان به ايران آورده ميشود و طي مراسم خاصي از آن رونمايي ميگردد و چفيه بسيجي توسط دكتر احمدينژاد به گردن مجسمه كوروش و سربازان هخامنشي انداخته ميشود! و فضا چنان سنگين ميشود كه رئيس جمهور وقت در يك برنامه زنده تلويزيوني در آستانه سفر به امريكا، عمده وقتش را به معرفي كوروش و كمالات وي اختصاص ميدهد. آن روز اظهارات رئيس دولت درباره مكتب ايراني و احياي كوروش مورد اعتراض بسياري از علما و بزرگان قرار گرفت. اكنون باز هم در واپسين روزهاي عمر دولت روحاني، پاسارگارد ميزبان تعدادي از اين سنخ عناصر قرار ميگيرد و پر رنگتر از گذشته، كوروش د ركانون تجليل قرار ميگيرد و البته هيچ گونه موضع رسمي از سوي دولت در تاييد يا رد آن مشاهده نميشود!
درباره علل و عوامل برگزاري چنين مراسمي نكاتي چند به نظر ميرسد:
تحت الشعاع قرار دادن مراسم اربعين حسيني؛ جريان ناسيوناليست در كشور كه از عاشورا و اربعين آسيب جدي خورده است، از راهپيمايي بيست ميليوني عاشوراييان در اربعين به سوي كربلا به شدت عصباني به نظر ميرسند؛ راهپيمايياي كه با الگو برداري از آن در كشورهاي آفريقايي مانند نيجريه ميرود به مراسمي جهاني تبديل شود و زمينه صدور فرهنگ عاشورا به جهان را فراهمتر سازد تا به ظهور حضرت مهدي(عج) سرعت بخشد. تجمع جمعي در پاسارگارد هر چند در برابر اجتماع عظيم عاشوراييان در ايران و ديگر كشورها عددي محسوب نميشود ولي ميتواند تا حدودي مرهمي بر دلهاي زخمي اين جماعت ناسيوناليست باشد. اميد اين جماعت اين است كه با فعاليت بيشتر در سالهاي آينده بتوانند بر رونق آن بيفزايند.
اسلام زدايي؛ «ريچارد رورتي» پس از سفر به ايران، بهترين بدل براي جريان اسلام خواهي كه ميرود سنگرهاي كليدي جهان را فتح كند جريان موسوم به ناسيوناليسم ايراني و مكتب ايراني معرفي ميكند و ميافزايد: ما بايد جريان ملي گرايي را به جاي جريان اسلامي در جامعه ايراني نهادينه كنيم. اين اقدام ميتواند موتور محرك ملت ايران را به سوي قلههاي پيشرفت و تعالي و معنويت كه او را محور حركتهاي منطقهاي و نقطه اميد ملتهاي مسلمان كرده است از كار بيندازد و ملتهاي مسلمان را در برابر و رقيب او قرار دهد. روشن است كه ناسيوناليسم عربي اگر شديدتر از ناسيوناليسم ايراني نباشد، كمتر نيست.
قوميت گرايي و دامن زدن به اختلافهاي قوميتي عربي و عجمي براي لطمه زدن به قدرت منطقهاي ايران و مساله بيداري اسلامي؛ ايران اسلامي با شعار اسلام و ارزشهاي والاي آن، امروز به نقطه اميدي در منطقه براي همه مسلمانان دور و نزديك شده است. شعار ارزشمند «ان اكرمكم عندا... اتقيكم»، و «لافخر لعربي علي اعجمي و لا لاعجمي علي عربي الا بالتقوي»، امت اسلامي را امت واحده قرار داده كه همه در زير چتر لا اله الا ا... و محمد رسول ا... و بر اساس انما المومنون اخوة، به سوي نقطه هدف به پيش ميروند و بي ترديد وحدت جهان اسلام و اتحاد قريب به دو ميليارد مسلمان ميتواند خطر عظيمي براي استكبار جهاني باشد از اين رو دامن زدن به مساله عربي و عجمي و قوميت گرايي و شعبه شعبه كردن امت اسلامي ميتواند مسلمانان را در برابر هم قرار دهد و با شعار انگليسي اختلاف بينداز و حكومت كن، قدرت عظيم مسلمانان را مهار كرد.
فراهم كردن خوراك فكري براي رسانههاي وهابي و تكفيري و اتهام مجوسي گري؛ براي رسانههاي تكفيري وابسته به عربستان سعودي كه پيوسته شعار مشرك بودن شيعه را بدون سند و مدرك فرياد ميزنند و شيعه را كافر و مشرك و زنديق معرفي ميكنند، و با بهانههاي مختلفي قتل شيعه را در عراق و سوريه و پاكستان و كشمير و... تجويز ميكنند، پخش فيلم چند انسان عامي يا غرض ورز كه به سوي قبر كوروش سجده ميكنند يا كاخ او را ميبوسند بهترين سند براي صدور فتواي كفر و شرك شيعه خواهد بود و زمينههاي هجمه تكفيريها به مرزهاي كشورمان را نيز فراهم كرده انگيزههاي جنگجويانشان را در جبهههاي شام و عراق چند برابر ميكند.
حمله احتمالي به كعبه و طرح اينكه كعبه ايرانيها قبر كوروش است؛ اين روزها با شليك موشك انصار ا... به فرودگاه جده و تهديد شدن رياض به شليك موشكهاي دقيقتر به كاخهاي آل سعود، سعوديها را به شدت در موضع انفعال قرار داده و ميرود كه در جبهه جنگ يمن سر تسليم فرود آورند. از اين رو عربستان به كمك رژيم صهيونيستي در صدد آماده كردن طرحي براي شليك موشك به سوي مسجد الحرام است تا با يك سنگ دو نشانه بزند؛ هم كعبه را ويران كند و هم جهان اسلام را بر ضد مردم مظلوم يمن و جمهوري اسلامي كه حامي آن هاست، بسيج كند. طواف گروهي از افراد به گرد قبر كوروش با شعار «ما آريايي هستيم عرب نميپرستيم» نوعي مقابله با پيامبر مكرم اسلام(ص) و آموزههاي قرآن مجيد از جمله مراسم حج تلقي شده است به طوري كه برخي از رسانهها با تيتر «تجمع روز كوروش تبديل به مراسم حج "نژادپرستان" شد...» فضا را اين گونه مسموم كردند. در اين شرايط، اين اقدام موهن ميتواند زمينه خوبي براي اجراي توطئه فوق فراهم سازد. روشن است كه امپرياليسم خبري با كثرت رسانه و برد خبري ميتواند اين خبر را به خوبي پوشش دهد. نبايد از ياد ببريم كه جريان صهيونيسم بينالمللي در 11 سپتامبر براي اسلام هراسي و حمله به كشورهاي اسلامي، تخريب برجهاي دوقلو را عملي ساخت و مدعي شد كه عده زيادي از شهروندان امريكايي در اين حادثه مظلومانه كشته شدهاند. اين اقدام زمينه خوبي براي حمله به كشورهاي افغانستان، عراق، پاكستان و... فراهم كرد و البته لقمه ايران در گلوي آنها گير كرد و متوقف شدند.
در هر حادثه و جرياني عدهاي طراحي و مديريت ميكنند و عدهاي هم تحت تاثير جوّي كه ايجاد ميشود بدون فكر حركتي ميكنند و يا شعاري سر ميدهند بدون توجه به اينكه ممكن است شعارها و رفتارهاي آنها، متناقض باشد. براي مثال شعار ميدهند «ما آرايي هستيم – عرب نميپرستيم» و در همان هنگام زيارت نامه عربي براي كوروش درست ميكنند:«السلام عليك يا صاحب العدل و الجود و الاحسان و التفكر الانسانيه و تدبير العالميه. السلام عليك يا مفخر الايرانيه و رحمت ا... و بركاته.» يا شعار ميدهند «آزادي انديشه، با ريش و پشم نميشه» در حالي كه گويا تا كنون تصوير كوروش را در كتابهاي تاريخ دوره ابتدايي يا ديوار تخت جمشيد نديدهاند شعار ميدهند «كوروش پدر ما است، ايران وطن ما است»؛ بي ترديد طراحان اين ماجرا كساني هستند كه به هر بهانهاي ميخواهند اجتماعي درست كنند و بر ضد نظام اسلامي توطئهاي ساز كنند؛ يك روز فتنه 88 و روزي درگذشت فلان خواننده و روزي ديگر سالروز تولد كوروش و فردا مراسمي ديگر؛ حقيقت اين مراسم در اين شعار آنها نهفته است«كوروش بهانه است، نظام نشانه است» آيا در اين شرايط، مراكز امنيتي از جمله وزارت اطلاعات وظيفهاي ندارند؟ و آيا آمران و عاملان چنين مراسمي را نميشناسند؟
برخي از اين ناسيوناليستها با ايجاد جوّ كاذب عربي – عجمي؛ خواهان حذف همه واژههاي عربي از زبان فارسي شده، به گونهاي تلاش ميكنند تا فارسي سره را به جاي فارسي رايج جايگزين كنند كه ديگر در آن كلمهاي از عربي وجود نداشته باشد! اين درحالي است كه اين ناسيوناليستها هيچ گاه حساسيتي به ديگر زبانها مانند فرانسوي و انگليسي و روسي و هندي و... نداشته و ندارند؛ درحالي كه امروزه صدها واژه انگليسي و فرانسوي به ادبيات ما وارد شده و در به كارگيري آنها افتخار هم ميكنند! همين جماعت زماني كه مقام معظم رهبري درباره حفظ اصالت زبان فارسي هشدار ميدهند، به اين موضوع اعتراض كرده، آن را زبان علم معرفي ميكنند كه همه بايد آن را بياموزند.
پينوشتها
1. حميد روحاني، نهضت امام خميني، ج 3، صص 977–979
2. صحيفه نور، ج 1، ص 206