بِسم الّلهِ الرحمنِ الرحیم
قال الله العظیم:
إِنِّي إِذاً لَفي ضَلالٍ مُبينٍ
اگر چنین کنم من در گمراهی آشکاری خواهم بود.
إِنِّي آمَنْتُ بِرَبِّكُمْ فَاسْمَعُونِ
(به همین دلیل)من به پروردگارتان ایمان آوردم به سخنان من گوش فرا دهید.
قيلَ ادْخُلِ الْجَنَّه قالَ يا لَيْتَ قَوْمي يَعْلَمُونَ
(سرانجام او را شهید کردند و) به او گفته شد وارد بهشت شو گفت! ای کاش قوم من میدانستند.
بِما غَفَرَ لي رَبِّي وَ جَعَلَني مِنَ الْمُكْرَمينَ
که پروردگارم مرا آمرزیده و از گرامی داشتگان قرار داده است( 24 تا 27یس)
اکـرام تـربیت شدگـان الهی
بنابر تصریح الهی موهبت اکرام دامنهی وسیعی دارد که شامل حال بسیاری از مردم میشود.مانند اکرام به -نعمت که در آیه" فأَمَّا الْإِنْسانُ إِذا مَا ابْتَلاهُ رَبُّهُ فَأَكْرَمَهُ وَ نَعَّمَهُ فَيَقُولُ رَبِّي أَكْرَمَنِ " (15فجر)
انسان چنین است که وقتی پروردگارش امتحانش کرد و اکرامش نمود و نعمت داد میگوید: پروردگارم اکرامم کرد.
وهمچنین در قرآن آمده است "إِنَّ أَكْرَمَكُمْ عِنْدَ اللَّهِ أَتْقاكُمْ إِنَّ اللَّهَ عَليمٌ خَبيرٌ " (13 حجرات)
بدرستی گرامیترین شما نزد خدا با تقویترین شماست.
ولکن با این حال بندهای که برخوردار از نعمتهای خدا و یا بهرهمند از احترام خداوند است جزءمکرمین شمرده نمیشود یعنی کلمه (مکرمین)دربارهی او به کار نمیرود.
تنها این کلمه دربارهی دو طائفه از خلایق خدا به کار میرود. یکی ملائکه که در آیه27 انبیاءخداوند میفرماید:"لا يَسْبِقُونَهُ بِالْقَوْلِ وَ هُمْ بِأَمْرِهِ يَعْمَلُونَ "به کار رفته و دیگر در افرادی از مؤمنین دارای ایمان کامل که در آیه 35 معارج آمده است "أُولئِكَ في جَنَّاتٍ مُكْرَمُونَ"
و نیز درآیه مورد بحث که میفرماید:" بِما غَفَرَ لي رَبِّي وَ جَعَلَني مِنَ الْمُكْرَمينَ"
یعنی تربیت یافتگان الهی به صفت ممتازی که جز اوصاف فرشتگان و پیامبران خداست نایل میشوند.
نکته اول: در داستان قرآنی رسولان انطاکیه نکات آموزنده فراوانی وجود دارد از جمله این که هشدار میدهد گاهی گمراهیها عامل مخفی و پنهانی ندارد بلکه آشکار است.چنان که این مؤمن مجاهد در گفتگوهایش با آن مردم اسراف کار لجوج تاکید کرده و میگوید، هرگاه من غیر خدا را بپرستم وآنها را شریک پروردگار قرار دهم در گمراهی آشکار خواهم بود. "إِنِّي إِذاً لَفي ضَلالٍ مُبينٍ"
کدام گمراهی از این بالاترکه انسان عاقل و با شعور در برابر دعوت پیامبرانی که معجزات خود را برای حقانیت نشان دادند، سرتسلیم فرود نیاورد.
نکته دوم: این مؤمن تلاشگر و مبارز پس ازاستدلالات و تبلیغات مؤثر و گیرا با صدای رسا در حضور جمع اعلام کرد. همه بدانید من به پروردگار شما ایمان آوردم و دعوت این رسولان را پذیرا شدهام "إِنِّي آمَنْتُ بِرَبِّكُمْ"
سپس خطاب به رسولان میگوید: (فَاَسْمَعُونِ) که این عبارت اعلام شهادت به یگانگی خدا و تاکید ایمان -است. جمله فوق نشانگر این است که تمام این گفتگو در حضور مردم به عمل آمده و منظورش از اعلام ایمان به خدا در مقابل جمع اتمام حجت بر همه است.
نکته سوم: عکس العمل این قوم لجوج در برابر این مؤمن پاکباز شورش است. آتش کینه و عداوت در دلهای آنان برافروخته شده آنها با نهایت قساوت و بی رحمی به جان این مؤمن شجاع افتادند.
قرآن از نوع شهادت این فرد سخنی بهمیان نیاورده و با جملهای جالب و سربسته میگوید :"قيلَ ادْخُلِ الْجَنَّه"
منظور از "الجنه" بهشت برزخی است که نصیب شهیدان و مؤمنان میشود.تعبیر لطیف آیه اشاره به این دارد که میان شهادت و داخل شدن او در بهشت فاصله کوتاهی بوده است.
روح پاک این مرد در جوار رحمت الهی قرار گرفت و در آنجا تنها آرزویش این بود که ای کاش قوم من میدانستند "قالَ يا لَيْتَ قَوْمي يَعْلَمُونَ"
ای کاش میدانستند پروردگارم مرا مشمول آمرزش و عفو خویش قرار داده و در صف گرامیان جای داد. "بِما غَفَرَ لي رَبِّي وَ جَعَلَني مِنَ الْمُكْرَمينَ"
در آیه فوق ابتدا سخن از مغفرت الهی است چرا که نخست باید با آب مغفرت روح و جان از آلودگی گناهان پاک گردد. و سپس مورد اکرام الهی واقع شود.