شنبه, 03 آذر,1403

­

یکشنبه, 19 شهریور,1396

اگر منظور رسول خدا‌ صلی‌الله‌علیه‌وآله‌وسلم از حدیث غدیر امامت امیرمؤمنان‌ علیه‌السلام بود، چرا صحابه دچار اختلاف شدند؟

اگر منظور رسول خدا‌ صلی‌الله‌علیه‌وآله‌وسلم از حدیث غدیر امامت امیرمؤمنان‌ علیه‌السلام بود، چرا صحابه دچار اختلاف شدند؟

خاستگاه این شبهه، تصور نادرستی است که اهل‌سنت از صحابه دارند، زیرا آن‌ها بر این باورند که اگر کسی نام صحابی را گرفت و ملقب به این نام شد، عدالتش قطعی است و کاری بر خلاف فرمان رسول خدا‌ صلی‌الله‌علیه‌وآله‌وسلم انجام نخواهد داد.

بی‌تردید اگر مواردی یافت شود که صحابه حتی در زمان رسول خدا‌ صلی‌الله‌علیه‌وآله‌وسلم، دچار اختلافات شدیدی شده و بر خلاف فرمان رسول خدا‌ صلی‌الله‌علیه‌وآله‌وسلم رفتار کرده‌اند، بی‌اساس بودن این شبهه روشن و ثابت می‌شود که اختلاف صحابه درباره یک مسئله، تأثیری در تعیین مقصود رسول خدا نداشته و خدشه‌ای بر دلالت حدیث غدیر وارد نخواهد کرد. اکنون به چند مورد از مخالفت‌های صحابه با رسول خدا اشاره می‌کنیم:

▪ مخالفت با فرمان رسول خدا‌ صلی‌الله‌علیه‌وآله‌وسلم در قضیه وصیت

بارزترین نمونه از اختلاف میان صحابه و سرپیچی از فرمان رسول خدا‌ صلی‌الله‌علیه‌وآله‌وسلم، قضیه وصیت آن حضرت است که به بعضی از اصحاب حاضر در مجلس دستور داد تا کاغذ و دوات بیاورند، چون تصمیم داشت مطالبی بنویسد که هرگز گمراه نشوند؛ اما صحابه بدون این‌که حرمت پیامبر خدا را رعایت کنند، با یکدیگر به نزاع پرداختند، تا جایی که آن حضرت متهم به هذیان‌گویی شد!

وقتی صحابه در حضور رسول خدا از دستور مستقیم آن حضرت سرپیچی می‌کنند و با یکدیگر به نزاع می‌پردازند، چه استبعادی دارد که بعداز آن حضرت نیز دچار همان اختلاف و سرپیچی نشوند؟!

بخاری در صحیحش می‌نویسد: ابن‌عباس این جمله را «روز پنج‌شنبه و چه روزی بود آن روز» می‌گفت، سپس آن‌قدر گریه کرد که اشک چشمش سنگریزه‌ها را خیس کرد، آن‌گاه گفت: روز پنج‌شنبه درد بر رسول خدا‌ صلی‌الله‌علیه‌وآله‌وسلم شدید شد، فرمود: کاغذی بیاورید تا برای شما چیزی بنویسم که هرگز گمراه نشوید، حاضران اختلاف کردند در حالی‌که چنین عملی در حضور پیامبر خدا شایسته و سزاوار نبود، گفتند: او بیمار است و هذیان می‌گوید. (الجامع الصحیح المختصر/3/1111/ح2888)

▪ رسول خدا‌ صلی‌الله‌علیه‌وآله‌وسلم قصد نوشتن چه چیزی را داشت؟

نووی در شرح روایت مسلم می‌گوید: علما در این‌که پیامبر‌ صلی‌الله‌علیه‌وآله‌وسلم چه می‌خواست بنویسد، دچار اختلاف شده‌اند، برخی گفته‌اند که آن حضرت می‌خواست جانشین بعد از خودش را معین و به اسم او تصریح کند تا بعداز ایشان نزاع و فتنه نشود. (شرح النووی علی صحیح مسلم/11/90)

ابن‌حجر عسقلانی می‌نویسد: در این‌که پیامبر چه می‌خواست بنویسد، نظرات گوناگونی وجود دارد. برخی گفته‌اند: نوشته‌ای بود که بیانگر احکام باشد و اختلاف را از بین ببرد. برخی گفته‌اند: می‌خواست اسامی جانشینان بعداز خودش را بنویسد تا در میان آن‌ها اختلاف نشود. این مطلب را سفیان‌بن عیینه گفته است. (فتح الباری شرح صحیح البخاری/1/209)

بدرالدین عینی در شرح صحیح بخاری می‌نویسد: علما در این‌که پیامبر‌ صلی‌الله‌علیه‌وآله‌وسلم چه می‌خواست بنویسد، دچار اختلاف شده‌اند، خطابی گفته: دو احتمال وجود دارد: 1. یکی این‌که می‌خواست بر امامت بعداز خودش تصریح کند تا از فتنه‌های بزرگی همانند جنگ‌های جمل و صفین جلوگیری شود... (عمدة القاری شرح صحیح البخاری/2/171)

قسطلانی (متوفای 923ه) در شرح صحیح بخاری می‌نویسد: «أکتب لکم کتاباً فیه النص علی الأئمّة بعدی». (ارشاد الساری فی شرح البخاری/1/207)؛ رسول خدا فرمود: کاغذ و دوات بیاورید تا نامه‌ای برای شما بنویسم که در آن نام ائمه و پیشوایان بعداز خودم آمده باشد.

و محمدبن یوسف کرمانی مشهور به شمس الأئمه در این‌باره می‌نویسد: آن حضرت می‌خواست نام خلیفه بعداز خودش را بنویسد تا مردم دچار اختلاف نشوند و با یکدیگر نزاع نکنند. (الکوکب الدراری فی شرح صحیح البخاری/2/172)

▪ سرپیچی از فرمان رسول خدا‌ صلی‌الله‌علیه‌وآله‌وسلم در قضیه نماز جمعه

رسول خدا‌ صلی‌الله‌علیه‌وآله‌وسلم در حال ایراد خطبه‌های نماز جمعه (یا در حال نماز) بود که صدای طبل و شیپور کاروان‌های تجاری به گوش صحابه رسید، آن‌ها بی‌اعتنا به رسول خدا آن حضرت را تنها رها کردند و به سوی کاروان شتافته و جز عده‌ای انگشت شمار، کسی باقی نماند.

خداوند، این عمل صحابه را به شدت تقبیح کرده و می‌فرماید: «وَإِذَا رَأَوْاْ تِجَارَةً أَوْ لهَْوًا انفَضُّواْ إِلَیهَْا وَتَرَکُوکَ قَائمًا قُلْ مَا عِندَ اللَّهِ خَیرٌْ مِّنَ اللَّهْوِ وَمِنَ التِّجَارَةِ وَاللَّهُ خَیرُْ الرَّازِقِین» (جمعه/11)

این نص صریح قرآن کریم است و کسی نمی‌تواند آن را انکار نماید بخاری در صحیحش درباره این قضیه می‌نویسد: از جابربن عبدالله نقل شده که گفت: روز جمعه بود و ما در حال نماز خواندن با پیامبر‌ صلی‌الله‌علیه‌وآله‌وسلم بودیم، قافله‌ای وارد شد، مردم همه متفرق شدند جز دوازده نفر؛ خداوند این آیه را نازل کرد: «وإذا...». (الجامع الصحیح المختصر/4/1859 /ح4616)

ابن‌حجر عسقلانی بعداز بررسی اقوال در این‌باره که پیامبر در حال خطبه بود یا در حال نماز مردم متفرق شدند، می‌نویسد: گروهی راه دیگری رفته‌اند و ظاهر سخن بخاری و چگونگی باب‌بندی کتابش نیز بر این مطلب گواهی می‌دهد که: متفرق شدن مردم در حال خواندن نماز جمعه بوده است، رسول خدا نماز را با تعداد لازم شروع کرد؛ مردم در بین نماز متفرق شدند؛ ولی رسول خدا با افراد باقی مانده نماز جمعه را به پایان برد؛ زیرا در ادامه نماز چیزهایی افاضه می‌شود که در آغاز آن افاضه نمی‌شود. (فتح الباری فی شرح صحیح البخاری/5/316)

▪ سرپیچی از فرمان رسول خدا‌ صلی‌الله‌علیه‌وآله‌وسلم در قضیه متعه حج

قضیه دیگری که قلب رسول خدا‌ صلی‌الله‌علیه‌وآله‌وسلم را جریحه‌دار و خشم و غضب آن حضرت را برانگیخت، سرپیچی صحابه از فرمان رسول خدا در قضیه متعه حج بود.

ابن‌ماجه و احمدبن حنبل روایت را این‌گونه نقل می‌کنند: از براءبن عازب نقل شده که گفت: با رسول خدا از مدینه خارج شدیم و برای حج، احرام بستیم، وقتی که به مکه رسیدیم، رسول خدا فرمود: حج خود را عمره قرار دهید. مردم گفتند: ای رسول خدا، ما برای حج احرام بسته‌ایم چگونه آن را عمره قرار دهیم. رسول خدا فرمود: توجه کنید که چه دستوری به شما داده شده است، به همان عمل کنید. اصحاب، دستور رسول خدا را رد کردند، رسول خدا عصبانی شد و از آنان جدا شد و نزد عایشه رفت. عایشه غضب را در چهره رسول خدا دید، گفت: کسی تو را خشمگین کند، خدا را خشمگین کرده است. رسول خدا فرمود: چگونه خشمگین نشوم؛ در حالی‌که به آن‌ها دستور می‌دهم؛ ولی آن‌ها فرمانبرداری نمی‌کنند. (سنن ابن‌ماجه/2/2981/ح2982)

▪ مخالفت صحابه با رسول خدا‌ صلی‌الله‌علیه‌وآله‌وسلم در روزه سفر

در سال هشتم هجرت، رسول خدا‌ صلی‌الله‌علیه‌وآله‌وسلم برای فتح مکه قصد آن سرزمین نمود. در این سفر آن حضرت به همراهانش دستور داد که روزه خود را افطار کنند و خود نیز در حالی‌که همه مردم می‌دیدند، افطار کرد؛ ولی در عین حال برخی از صحابه از فرمان پیامبر خدا سرپیچی نمودند و تا غروب آفتاب افطار نکردند. رسول خدا پس از آگاهی از موضوع، با صراحت تمام آنان را عصیان‌گر و گناهکار نامید.

مسلم نیشابوری در صحیحش می‌نویسد: جابربن عبدالله می‌گوید: پیامبر در سال فتح مکه در ماه رمضان با حالت روزه از شهر خارج شد به «کراع الغمیم» رسید، همراهان آن حضرت هم روزه بودند، ظرفی آب درخواست نمود و آن را بالا برد تا مردم آن را ببینند، سپس آن را نوشید. پس از گذشتن لحظاتی، گفتند: برخی از مردم روزه هستند. فرمود: آنان سرکشان هستند، سرکشانند. (صحیح مسلم/2/785/ح1114)

▪ رسول خدا‌ صلی‌الله‌علیه‌وآله‌وسلم از پیمان‌شکنی امت خبر داده بود

علاوه بر آن‌چه گذشت، پیامبر خدا از آینده اصحاب و از تغییرها و دگرگونی‌های اعتقادی و روحی آنان، آگاهی بیشتری داشت و لذا از نافرمانی آنان و عدم پذیرش ولایت امیرمؤمنان‌ علیه‌السلام خبر داده است.

ابویعلی موصلی در مسندش به نقل از امیرالمؤمنین‌ علیه‌السلام می‌نویسد: رسول خدا‌ صلی‌الله‌علیه‌وآله‌وسلم گریست و صدای گریه‌اش بلند شد. پرسیدم: علت گریه شما چیست؟ فرمود: علت گریه من، حسادت‌هایی است که مردم نسبت به تو در دل دارند و آشکار نمی‌کنند و هنگامی آثار حسادتشان را بروز می‌دهند که من دعوت حق را اجابت کرده‌ام و در میان شما نیستم، علی‌ علیه‌السلام می‌گوید: سؤال کردم: ای فرستاده خدا! آیا در آن هنگام دین من سالم است، فرمود: بلی دینت سالم است. (مسند ابی‌یعلی، احمدبن علی‌بن المثنی ابویعلی الموصلی التمیمی/1/426)

حاکم نیشابوری نیز در المستدرک می‌نویسد: از علی‌ علیه‌السلام نقل شده که فرمود: از چیزهایی که رسول خدا‌ صلی‌الله‌علیه‌وآله‌وسلم به من فرمود این است که: پس از من، مردم با حیله‌گری با تو رفتار می‌کنند و بعداز نقل روایت می‌گوید: هذا حدیث صحیح الإسناد ولم یخرجاه. این حدیث سندش صحیح است؛ ولی بخاری و مسلم نقل نکرده‌اند. (المستدرک علی الصحیحین/3 /150)

امیرالمؤمنین‌ علیه‌السلام در نهج‌البلاغه می‌فرماید: «اللَّهُمَّ إِنِّی أَسْتَعْدِیکَ عَلَی قُرَیْش وَ مَنْ أَعَانَهُمْ فَإِنَّهُمْ قَطَعُوا رَحِمِی وَ صَغَّرُوا عَظِیمَ مَنْزِلَتِیَ وَ أَجْمَعُوا عَلَی مُنَازَعَتِی أَمْراً هُوَ لِی» (نهج‌البلاغه/خطبه172)، بار خدایا از قریش و تمامی کسانی که یاریشان کردند به پیشگاه تو شکایت می‌کنم؛ زیرا قریش پیوند خویشاوندی مرا قطع کردند و مقام و منزلت بزرگ مرا کوچک شمردند و در ربودن حقی که برای من بود، با یکدیگر هم‌داستان شدند.

نتیجه: تمرد صحابه از فرمان رسول خدا‌ صلی‌الله‌علیه‌وآله‌وسلم درباره ولایت امیرالمؤمنین‌ علیه‌السلام، نخستین تمرد آن‌ها نبوده؛ بلکه حتی در زمان حیات آن حضرت نیز بارها و بارها از فرمان آن حضرت سرپیچی کردند؛ بنابراین صرف اختلاف صحابه نمی‌تواند دلیلی بر رد حدیث غدیر باشد.

منبع: مؤسسه تحقیقاتی حضرت ولی‌عصر‌ عجل‌الله‌تعالی‌فرجه‌الشریف

برگرفته از : هفته نامه افق حوزه شماره 522

نوشتن یک نظر

افزودن نظر

x
دی ان ان