شنبه, 03 آذر,1403

­

شنبه, 24 بهمن,1394

این صحیح است که خداهر که را بیشتردوست دارد بیشتر سختی میدهد؟

   این صحیح است که خداهر که را بیشتردوست دارد بیشتر سختی میدهد؟
خداوند متعال وقتی حضرات ابراهیم و اسماعیل (ع) را به مسئله قربانی و ذبح امتحان می‌کند، می‌فرماید: «إِنَّ هذا لَهُوَ الْبَلاءُ الْمُبِینُ – به درستی که این یک بلا )امتحانی) آشکار بود«.

هم گفته می‌شود که خدا هر که را بیشتر دوست داشته باشد، بیشتر سختی می‌دهد و هم گفته می‌شود که همه مصائب از خود انسان است و خدا برای کسی بد نمی‌خواهد؟ این دوگانگی چگونه توجیه می‌شود؟

یکی از مشکلات ما در فهم درست و دقیق آیات قرآن کریم و آموزه‌های اولیاء الله این است که غالباً نه تنها با فرهنگ قرآنی و روایی آشنایی نداریم، بلکه حتی گاه معنای کلمات و واژه‌ها را درست نمی‌دانیم و در نتیجه بسیاری از آنها را به معانی یا مفاهیمی که در فرهنگ و ادبیات خودمان رایج شده است معنا می‌کنیم و در نتیجه دچار مشکل می‌شویم؟

مثلاً اگر سؤال کنیم معنای کلمه «بلاء» چیست؟ می‌گویند: «آزمایش». حال اگر بپرسیم: معنای کلمه «امتحان» چیست؟ باز می‌گویند: «آزمایش» و اگر بپرسید: پس معنای کلمه «فتنه» چیست؟ باز هم می‌گویند »: «آزمایش«

بدیهی است که در اینجا سؤال ایجاد می‌شود که پس فرق آنها چیست؟ بالاخره هر سه واژه در قرآن کریم به کار رفته است و اگر هر سه یک معنا داشت، خوب یکی از آنها استعمال می‌شد. و همین‌طور است معنا، مفهوم و استنباط ما از واژگانی چون «مصیبت و بلا«

الف بلا الزاماً بد نیست:

- در یک آیه کلمه «بلا» به معنای امتحان آمده و تأکید دارد که هم اعمال خوب بلا (امتحان) است و هم اعمام بد؛ هم خوشی بلا و امتحان است و هم ناخوشی:

«وَ قَطَّعْنَاهُمْ فِی الأَرْضِ أُمَمًا مِّنْهُمُ الصَّالِحُونَ و َمِنْهُمْ دُونَ ذَلِکَ وَ بَلَوْنَاهُمْ بِالْحَسَنَاتِ وَ السَّیِّئَاتِ لَعَلَّهُمْ یَرْجِعُونَ» (الأعراف، 168)

ترجمه: و آنان را در زمین به صورت گروه‏هایى پراکنده ساختیم برخى از آنان درستکارند و برخى از آنان جز اینند و آنها را به خوشی‌ها و ناخوشی‌ها آزمودیم باشد که ایشان بازگردند.
-
در یک آیه می‌فرماید که حضرت ابراهیم (ع) را پس از نبوت و رسالت، به بلاهایی آزمودیم و چون موفق و سربلند بیرون آمد، به او مقام «امامت» را عطا کردیم:

«وَ إِذِ ابْتَلَى إِبْرَاهِیمَ رَبُّهُ بِکَلِمَاتٍ فَأَتَمَّهُنَّ قَالَ إِنِّی جَاعِلُکَ لِلنَّاسِ إِمَامًا قَالَ وَمِن ذُرِّیَّتِی قَالَ لاَ یَنَالُ عَهْدِی الظَّالِمِینَ» (البقره، 124)

ترجمه: و چون ابراهیم را پروردگارش با کلماتى بیازمود و وى آن همه را به انجام رسانید [خدا به او] فرمود من تو را پیشواى مردم قرار دادم [ابراهیم] پرسید از دودمانم [چطور] فرمود پیمان من به بیدادگران نمى‏رسد.

پس می‌بینیم که «بلا» الزاماً یک بدبختی و گرفتاری شدید نیست که بر سر انسان بیاید، بلکه یک نوع و درجه‌ و سنخی از امتحانات را «بلا» می‌گویند. خداوند متعال وقتی حضرات ابراهیم و اسماعیل (ع) را به مسئله قربانی و ذبح امتحان می‌کند، می‌فرماید: «إِنَّ هذا لَهُوَ الْبَلاءُ الْمُبِینُ به درستی که این یک بلا )امتحانی) آشکار بود«.

ب فتنه نیز الزاماً بد نیست:

چون به شرارت در نقشه‌کشی و برنامه‌ریزی برای ایجاد اختلاف، جدایی و تحمیل ناهنجاری‌ها بر فرد یا جامعه نیز «فتنه» گفته می‌شود، گمان می‌کنیم که «فتنه» خیلی کار بدی است. البته فتنه برای ظلم و فساد بد است و حتی خداوند دستور قتل فتنه‌گران را نیز صادر نموده است و تصریح نموده که «فتنه شدیدتر از قتل است - وَالْفِتْنَةُ أَشَدُّ مِنَ الْقَتْلِ». یعنی گمان نکنید که فقط کسانی که سلاح به دست گرفته و با شما می‌جنگند و جانتان را در معرض تهدید قرار می‌دهند دشمنان سرسخت و ظالمی هستند، بلکه «فتنه» به مراتب شدیدتر و زیان‌بارتر از قتال و قتل است. اما هر فتنه‌ای چنین نیست. فتنه نیز نوعی آزمایش است و خداوند متعال می‌فرماید: حتی اولاد و اموال شما نیز برای شما «فتنه» (محل و موضوع آزمایش) هستند:
«وَاعْلَمُواْ أَنَّمَا أَمْوَالُکُمْ وَ أَوْلاَدُکُمْ فِتْنَةٌ وَأَنَّ اللّهَ عِندَهُ أَجْرٌ عَظِیمٌ» (الأنفال، 28)
ترجمه: و بدانید که اموال و فرزندان شما [وسیله] آزمایش [شما] هستند و خداست که نزد او پاداشى بزرگ است.

ج مصیبت نیز الزاماً بد نیست:

همین‌طور است «مصیبت» که ما گمان داریم حتماً هر اتفاق ناگواری مصیبت است؛ در حالی که اصلاً چنین نیست. مصیبت یعنی برخورد کردن (اصابت کردن)

انسان همیشه در معرض است و «صمد» نیست که چیزی به او برخورد نکند. اما هر برخوردی که بد نیست. ممکن است انسان با رشد علمی یا غنا و رفاه مادی برخورد کند و ممکن است با از دست دادن امکانات و متعلقات برخورد کند. اینها همه «مصائبی» است که انسان با آنها مواجه می‌گردد و ممکن است موجب سرور یا اندوه او شوند.

خداوند می‌فرماید مؤمنین کسانی هستند که چون می‌دانند و باور کرده‌اند که از کجا آمده و به کجا می‌روند؟ و نیز می‌دانند و باور کرده‌اند که هیچ چیز به خودش استقلالی ندارد و همه مخلوق و بنده‌ی او هستند، نه وقت اصابت یک امتیاز از خود بی‌خود شده و طغیان می‌کنند و نه وقت اصابت یک حادثه ناگوار و از دست دادن یک نعمت، امید و اهداف خود را فراموش می‌کنند و زود با بیان نگرش خود به حقایق عالم هستی (جهان‌بینی) تصریح می‌کنند که ما «نه از هستیم و نه به سوی آن می‌رویم» که با آمدن یا رفتنش خود و خدای خود را فراموش کرده و بلغزیم. بلکه ما از خدائیم و بازگشتمان به سوی اوست. به آیه‌ی ذیل توجه شود که هم واژه‌ »بلا» در آن استعمال شده و هم «مصیبت» و به خوبی تشریح شده است:

«وَ لَنَبْلُوَنَّکُمْ بِشَیْءٍ مِّنَ الْخَوفْ وَالْجُوعِ وَنَقْصٍ مِّنَ الأَمَوَالِ وَالأنفُسِ وَالثَّمَرَاتِ وَبَشِّرِ الصَّابِرِینَ * إِذَا أَصَابَتْهُم مُّصِیبَةٌ قَالُواْ إِنَّا لِلّهِ وَإِنَّا إِلَیْهِ رَاجِعونَ» (البقره، 155 و 156)
ترجمه: و قطعاً شما را به چیزى از [قبیل] ترس و گرسنگى و کاهشى در اموال و جان‌ها و محصولات مى ‏آزماییم و مژده ده شکیبایان را * [همان] کسانى که چون مصیبتى به آنان برسد مى‏گویند ما از آن خدا هستیم و به سوى او باز مى‏گردیم.

د تفاوت امتحان، فتنه، بلا و مصیبت:

امتحان، فتنه و بلا، همه آزمایش هستند، اما در مراتب و چگونگی‌های متفاوت. به عنوان مثال: معمولاً عمل و عکس العمل انسان در خصوص هر موضوعی «امتحان» است. حتی در مواجه با یک لیوان آب نوشیدنی انسان امتحان می‌شود که چگونه برخورد می‌کند و آیا احکام الهی را در چگونگی مالکیت، سلامت، حق‌الناس، اسراف، رعایت محتاج و ... رعایت می‌کند یا خیر؟
ممکن است موضوع امتحان سخت‌تر باشد. یعنی توجه داشتن به خدا و اطاعت اوامر و نواهی او در این مورد به راحتی نوشیدن یک لیوان آب یا ... نباشد، بلکه تصمیم‌گیری و عمل سخت است. مثل شرکت در جنگ و جهاد با مال و جان. در این گونه موارد اغلب به امتحان «بلا» اطلاق می‌گردد.
ممکن است موضوع امتحان به وضوح و آشکاری خوردن و آشامیدن، نماز و روزه، یا جنگ و جهاد نباشد، بلکه کم یا زیاد، پیچیده باشد، دقت بخواهد، شناخت مستلزم بصیرت، ثبات مستلزم ایمان راسخ و عمل مستلزم عزمی استوار باشد که معمولاً به آن «فتنه» گفته می‌شود. چه فتنه نعمتی مانند همسر و اولاد باشند، چه نقمتی مانند دشمنی‌های پیچیده و پنهان. پس فتنه هم بالذاته و حتماً «بد» نیست.

ه از خدا بد صادر نمی‌شود:

خداوند متعال هستی محض، کمال محض و خیر محض است، پس هیچ گاه از او «شرّ و بد» صادر نمی‌گردد. بدیهی‌ها همه از سنخ نیستی هستند، نبود علم، نبود حِلم، نبود حکمت، نبود رأفت و رحمت و ...، موجب بروز بدی‌های هستند که خداوند متعال از این نقص‌ها منزه (سبحان) است. لذا چه در آیات قرآنی و چه در احادیث و روایات و چه به حکم عقل بیان و استدلال شده است که هر امتحان، بلا، فتنه و مصیبی که برای شما عواقب سوئی داشت، از خودتان است. پس نباید مثل انسان‌های جاهل گمان نمود که هر چه کار خوب کردیم و به نتایج مثبتی رسیدیم، همه هنر خودمان بوده و هر چه ناگوار بود، لابد خدا کرده و خدا این طور خواسته است. لذا فرمود: بازتاب عمل‌تان به خودتان بر می‌گردد. هر آن چه خوب بود برای خود شماست و هر آن چه بد کردید، خدا برخی را می‌بخشد و گاه بازتاب پاره‌ای از گناهان را به شکل مصیبت‌های ناگوار را می‌چشاند تا به عواقبش پی‌ببرید و برگردید و البته برخی نیز برای آخرت می‌ماند:

«وَمَا أَصَابَکُم مِّن مُّصِیبَةٍ فَبِمَا کَسَبَتْ أَیْدِیکُمْ وَیَعْفُو عَن کَثِیرٍ» (الشوری، 30)

ترجمه: و هر [گونه] مصیبتى به شما برسد به سبب دستاورد خود شماست و [خدا] از بسیارى درمى‏ گذرد.

 

نوشتن یک نظر

افزودن نظر

x
دی ان ان