انشاءالله این سه شب که توفیق دارم در خدمت شما باشم بحث را با این قسمت از دعای ابوحمزه شروع میکنیم:
اَلّلهُمَّ اَعطَی بَصیرَۀ فی دینِک
فلسفه شب قدر چیست؟ در یک کلمه این است که به ما بصیرت در دین خدا اعطا شود.اگر کسی آمده متن دعا بخواند، آمده تا بینش در دین خدا پیدا کند. امشب باید یک پلّه از شب قبل بالاتر آمده باشیم. در بحرانها و فتنهها ذرهای از دین عقبنشینی نکنیم، برنامههایمان کمرنگ نشود. امام در این فراز دعا می فرمایند: خدایا بصیرت در دین خودت، فهم در حکم خودت، عمقبینی در علم خودت و... را نصیب من کن. در این شبها ورع پیدا کنیم که از معصیت ما را نگهدارد. شرکت در محافل لیلۀالقدر با خروج از دایره الهی همخوانی ندارد.
نمیشود هم معصیت کرد و هم شب قدر را درک کرد. در مباحث دینی یک مرحله ضعف داریم .. تا کی در مرحله ضعفا بمانیم؟ مثلا نمیشود شب قدر را درک کرد و نسبت به والدین بیحرمتی کرد.
خدایا چهره من را به نور خودت نورانی کن و من را راغب به هر چیزی که عندالله است کن. بعنوان نمونه در بحث حجاب؛ بحمدالله همه متدیّنین به حجاب حضور دارند ولی تشعشعات آن به دیگران کم سرایت میکند چون رغبت ندارند. چرا چون گاهی از سر میل و گاهی از سر اجبار و دوری از آتش جهنم کاری را انجام میدهیم.
الهی مرگم را در راه خودت قرار بده.
ما در این فراز به دنبال بینش و بصیرت هستیم. همانطور که برای لباس مجلس ریزبینی میکنیم برای خوراک فکری فرزندانمان حسّاس باشیم. خدایا این دقت نظر را در مسائل اخروی به ما بده.
امام صادق علیهالسّلام به ابوبصیر فرمودند: این قدر رکوع و سجود مردم گولت نزند. ببین چقدر راست میگویند و چقدر امانتدار هستند.
برآیند این شب برای ما چه شد؟ 90 دقیقه فوتبال را میبیند، 45دقیقه سریال میبیند، ولی وقتی میخواهد 5دقیقه مطالعه برای فهم دین کند، خمیازه شروع میشود. برای برنامههایی که برای آخرت مفید است احساس خستگی میکند. (این علت آن است که امام میفرمایند:
وَ اَعوذُ بِکَ مِن الکَسَلَ وَ الفَشَل... ) آثار کسالت در فعالیتهای دینی ظاهر میشود.
بعضیها تا مشکلی برایشان پیش میآید حال عبادت از ایشان گرفته میشود.
بعد امام میفرمایند: خدایا به تو پناه میبرم از نفسی که سیریناپذیر است و از شکمی که هیچ وقت سیر نمیشود و از قلبی که خشوع ندارد.
لذا شب قدر را مغتنم بشمارید برای افزایش بصیرت. قبل از مقارن غروب غسل کنید. نماز هفت قل هوالله و... . اینها اعمال ظاهری است که انجام آن فلسفهای دارد.
در بحث ( الّلهمّ العن قَتَلَت امیرالمؤمنین) باید گفت شب قدر ظرفی شد برای عروج امام علی علیهالسّلام به خاطر مقام والای آن حضرت. حال چرا باید در شب نوزدهم این ذکر شریف را بگوییم؟ دشمن ما امروز تجهیز شده تا بصیرت دینی را از ما بگیرد. آنچه موجب ضعف ما در مباحث مختلف است، ضعف ما در دشمن شناسی است. لعن با ناسزا متفاوت است، لعن از دستورات پروردگار در قرآن است. لعن یعنی دور شدن از رحمت خدا. با لعن آنها را از خداوند دور میکنیم. بدترین مجازات بنده، دوری از خداوند است. ما اجازه نداریم به دشمنان دین، فحش و ناسزا بگوییم.
حال چه کسانی لعن میشوند؟ هدف از گفتن اینها:
1 ) لعن شدگان دشمن ما هستند.
2 )باید دقت کنیم که خودمان جزو کسانی نباشیم که لعن شامل حالشان میشود.
معیار لعن در قرآن و روایات چیست؟
معیار لعن در قرآن، کفر، ظلم، تکذیب کردن و... است.
به اسم دین علیه دین برنامهریزی میکنند، و بعد ما باور نمیکنیم. مکذّب جزء ملعونین است.
امام علی علیهالسّلام یکی از ملاکهای لعن را کسی میدانند که فرد آمر به معروف باشد و خودش ترک معروف کند یا فرد ناهی از منکر باشد در حالی که خودش منکر انجام می دهد.
اذّیت کردن خدا و پیغمبر خدا
گاهی رفتار ما از رفتار یک مشرک و کافر بدتر است. منافقین، قاطعان رحم، کسانی که اشاعه فحشا را به عهده دارند(به همدیگر فیلمهای نادرست میدهند، سخنرانی به او میدهند که ظرفیت تحلیل آن را ندارد و...) لعنت کنندگان خداوند، پیامبر، ملائکه، اهل بیت و... هستند. پیامبر فرمودند: هفت گروه را لعنت میکنم. اصحاب بدعت مورد لعن هستند. بیشتر دینستیزی و دینگریزیها از بدعتها شروع میشود.
اگر ما امشب 100مرتبه بر قاتل علی علیهالسّلام لعنت فرستادیم علّتش این است که در همه این گروهها بروز داشته است. کسی که بر محور ولایت حرکت نکرد صدمه میخورد. ضارب علی علیهالسّلام جامعه اسلامی را در کل جهان به عزا نشاند و بر فرق ولایت ضربت زد.
دشمن علی علیهالسّلام دشمن عدالت، سعادت و... است. لذا نمیشود کسی علی علیهالسّلام را دوست داشته باشد و نسبت به دشمنانش دشمنی نورزد.
امام زمان شناسی و راه حق شناسی و خداشناسی و خودشناسی متوقف است بر دشمن شناسی.
امام علی علیهالسّلام امشب مهمان دختر بزرگوارشان هستند و برای دیدار معشوق سر از پا نمیشناسند و فرزندان این حالت را درک میکنند.
از امام میخواهیم معرفت علوی که برگرفته از معرفت نبوی است نصیب حال ما بگرداند.
وقتی پیامبر به حضرت، جریان شهادت ایشان را میگویند، حضرت نمیپرسند چرا و چگونه... بلکه دغدغه ایشان این است که با دین پیامبراز دنیا بروند و با ایمان به خدا از دنیا بروند.
اللهم صل علی محمد و ال محمد
سخنرانی استاد شایسته خوی
جمعه نوزدهم رمضان 1390