بسم الله الرحمن الرحیم
قال الله العظیم:
كَذَّبَتْ قَوْمُ لُوطٍ بِالنُّذُرِ * ﻗﻮم ﻟﻮﻁ ﺑﻴﻢ ﺩﻫﻨﺪﮔﺎﻥ ﺭﺍ ﺗﻜﺬﻳﺐ ﻛﺮﺩﻧﺪ.
إِنَّا أَرْسَلْنَا عَلَيْهِمْ حَاصِبًا إِلَّا آلَ لُوطٍ نَّجَّيْنَاهُم بِسَحَرٍ *ﻣﺎ ﺑﺮﺁﻧﺎﻥ توﻓﺎﻧﻲ ﺳﺨﺖ ﻛﻪ ﺑﺎ ﺧﻮﺩ ﺭﻳﮓ ﻭ ﺳﻨﮓﻣﻰﺁﻭﺭﺩ ﻓﺮﺳﺘﺎﺩﻳﻢ (ﺩﺭ ﻧﺘﻴﺠﻪ ﻫﻤﻪ ﺭﺍ ﻫﻠﺎﻙ ﻛﺮﺩ )، ﻣﮕﺮ ﺧﺎﻧﺪﺍﻥ ﻟﻮﻁ ﺭﺍ ﻛﻪ ﺳﺤرﮔﺎﻫﺎﻥ ﻧﺠﺎﺗﺸﺎﻥ ﺩﺍﺩﻳﻢ .
نِّعْمَه مِّنْ عِندِنَا كَذَٰلِكَ نَجْزِي مَن شَكَرَ* (ﺍﻳﻦ) ﻧﻌﻤﺖ ﻭ ﺭﺣﻤﺘﻲ ﺍﺯ ﺳﻮﻱ ﻣﺎ ﺑﻮﺩ، ﺍﻳﻦ ﮔﻮﻧﻪ ﻛﺴﻲ ﺭﺍ ﻛﻪ ﺳﭙﺎﺱ ﮔﺰﺍﺭ ﺍﺳﺖ، ﭘﺎﺩﺍﺵ ﻣﻰﺩﻫﻴﻢ. (٣٥- ۳۳ قمر)
بـــرکـات ســحر
هنگام روز مشاغل انسان زیاد است ؛ رفت وآمد ،گفتگو ، دید و بازدید... اما سحرگاهان آرامش به انسان باز میگردد زیرا با کسی گفتگو ندارد ،کسی هم مزاحم نیست و میتواند با دوست حقیقی خود سخن بگوید.
استفاده از برکات سحر تنها رزق کسانیاست که روزها مزاحم را به درون خود راه نمیدهند. زیرا مناجات با پروردگار به روح و جان آماده نیاز دارد پس افراد باید به گونهای برنامهریزی کنند که بتوانند هنگام سحر سبک بال در محضر دوست حاضر شوند سبک باری روز به راحتی حاصل نمیشود باید در گفتنها و شنیدنها وبحث
درباره مسائل دقت نمود. عدهای در زندگی هرج و مرج دارند بنابراین چه بسا شبها برای نماز شب با کسالت برخیزند در حالی که با مراقبت روزانه میتوانند از فیوضات نماز شب و برکات سحر به صورت جامعتری -برخوردار شوند.
زبان انسان در روز با قلب هماهنگی تام ندارد؛ ولی در شب هماهنگ خاصی میان زبان و دل هست خواسته
قلب بر زبان میآید و گفته زبان با حضور دل است. در شب موانع کمتر و زمینه خلوص و حضور آمادهتر است. قرآن کریم در باره" سحر" میفرماید: " إِنَّ نَاشِئَه اللَّيْلِ هِيَ أَشَدُّ وَطْئًا وَأَقْوَمُ قِيلًا " ﺑﻲ ﺗﺮﺩﻳﺪ ﻋﺒﺎﺩﺕ (ﻱ ﻛﻪ ﺩﺭ ﺩﻝ ) ﺷﺐ ( ﺍﻧﺠﺎم ﻣﻰﮔﻴﺮﺩ ) ﻣﺤﻜﻢﺗﺮ ﻭ ﭘﺎﻳﺪﺍﺭﺗﺮ ﻭ ﮔﻔﺘﺎﺭ ﺩﺭ ﺁﻥ ﺍﺳﺘﻮﺍﺭﺗﺮ ﻭ ﺩﺭﺳﺖﺗﺮ ﺍﺳﺖ.
" نَاشِئَه اللَّيْل" آغاز یا وسط شب نیست زیرا انسان در آغاز شب هنوز رنج تلاش روز را به همراه دارد و در وسط شب نیز به دام خواب گرفتار است پس آخر شب و سحرگاهان مراد است.
نکته اول: چهارمین قسمت از سرگذشت اقوام پیشین در سوره قمر اشارات کوتاه و تکان دهنده به داستان قوم لوط و عذاب وحشتناک این جمعیت دارد نخست میفرماید: قوم لوط انذارهای پیدرپی پیامبرشان را تکذیب کردند. " كَذَّبَتْ قَوْمُ لُوطٍ بِالنُّذُرِ "
(نذر) جمع " نذیر " به معنای انذار دهنده و یا انذار میباشد . بر طبق آیات سوره اعراف حضرت لوط بسیار مؤدبانه زشتی کار آنان را بارها متذکر شده و تقبیح نموده است. ( ۸۰ / اعراف) برشمردن آثار سوء این عمل و برهم زدن نظام تکوین و تشریع را تبیین نموده است ،تعابیری همچون قوم مسرف ، تجاوز کار ، جاهل و بی خرد ،مفسد و ظالم ، فاسق و مجرم و سرمست در سخنرانیهای جناب لوط مکرر به چشم میخورد. آنان چنان در تباهی غرق شدند که حتی در مجامع عمومی مردم را به این کار زشت فرا میخواندند ( عنکبوت ۳۴)
بر پایه برخی روایات گناهانی همچون قماربازی، هرزگویی ،توهین و کشف عورت در انظار عمومی در میان این قوم رایج بوده است.
گناه عظیمی که قوم لوط بر اثر آن گرفتار قهر و غضب الهی شدند امروز در فرهنگ غرب و برخی از مدعیان تمدن بشری با افتخار قانون شمرده میشود.
کسانی که این قوانین را به تصویب میرسانند مردم عادی و بیسواد نیستند بلکه تحصیل کردههای بشری هستندکه گمان میکنند این کارشان به نفع بشریت و خوب و زیباست.
نکته دوم: سپس در یک جمله کوتاه به گوشهای از عذاب آنها و نجات خانواده حضرت لوط اشاره کرده -
میفرماید: ما بر آنها تندبادی که ریگها را به حرکت در میآوردند فرستادیم. " إِنَّا أَرْسَلْنَا عَلَيْهِمْ حَاصِبًا "
"حاصب"به معنی تندبادی است که "حصباء" یعنی ریگ و سنگ را به حرکت در میآورد. درآیات دیگر قرآن کریم هنگامی که از عذاب قوم لوط سخن میگوید،از زلزلهای که شهرهای آنها را زیرو رو کرد خبر میدهد در حالی که در آیه فوق از تندباد سنگ و ریگ بیابان سخن به میان آورده است آیا اینها دو عذاب است؟
در پاسخ میتوان گفت که آیات سوره قمر اشاره به آن بادی میکند که بر قوم لوط مسلط شد و سپس در مرحله بعد "سجیل منضود "را بر سرآنان فرو ریخت.
در ادامه خداوند تبارک و تعالی خبر میدهد که خاندان لوط را سحرگاهان از آن سرزمین بلا رهایی بخشیدیم.
"إِلَّا آلَ لُوطٍ نَّجَّيْنَاهُم بِسَحَرٍ " پس از آنکه نصیحتهای حضرت لوط بر قومش اثر نکرد خداوند آن حضرت و نزدیکانش را که به وی ایمان آورده بودند از عذاب نجات بخشید.
گویا تعبیر به " آل " اشاره به این معنا دارد که زن لوط از نجات یافتگان نمیباشد به همین جهت کلمه (اهل) به کار نرفته است. زیرا کلمه " اهل " در معنای عرفی شامل همسر نیز ممکن است بشود ! درحالی که همسر لوط به تصریح قرآن نجات یافته نبود!
نکته سوم: نجات خاندان لوط نعمتی از سوی پروردگار بود " نِّعْمَه مِّنْ عِندِنَا " تعبیر( عندنا) به اختصاصی بودن این نعمت که مشمول این خاندان شده است اشاره دارد و به جهت شکر گزاری ایشان میباشد واین قانونی عمومی است که شامل همگان است" كَذَٰلِكَ نَجْزِي مَن شَكَرَ"
لازم به یاد آوریست که دور کردن بندگان از مقام شکر یکی از برنامههای شیطان است. هدف شیطان ناسپاس کردن انسانها در برابر نعمتهاست اما خداوند در این آیه و موارد نظیر آن کارایی شکر را یادآوری میکند ظرافتی که در شکر نهاده شده است بحث اخلاص میباشد چرا که مرحله عالی شکر با اخلاص همراه میشود و شاکر حقیقی نعمتهای خدا از وسوسه و گزند شیطان در امان است .شاکر کسی است که نعمتها را بشناسد و همه آنها را از خدای منان بداند و هر نعمتی را در جای خود به کار گیرد انسان شاکر از حملههای چهار جانبه شیطان مصون است و در حصن الهی محفوظ است.