بسم الله الرحمن الرحیم
قال الله العظیم:
فَبِأَيِّ آلاءِ رَبِّكَ تَتَمارى * پس در کدام یک از نعمتهای پروردگارت تردید میکنی؟
هذا نَذيرٌ مِنَ النُّذُرِ الْأُولى * این پیامبر هشدار دهندهای از سنخ هشدار دهندگان پیشین است.
أَزِفَتِ الْآزِفَه * رستاخیز نزدیک شد.
لَيْسَ لَها مِنْ دُونِ اللَّهِ كاشِفَه * جز خداوند کسی برطرف کننده (شداید) آن روز نیست.
أَفَمِنْ هذَا الْحَديثِ تَعْجَبُونَ * پس آیا از این سخن تعجب میکنید.
وَ تَضْحَكُونَ وَ لا تَبْكُونَ* و میخندید و گریه نمیکنید.
وَأَنْتُمْ سامِدُونَ* در حالی که شما غافل و هوسرانید. (نجم 55 تا 61)
بـلوغ حـجت الـهی
یکی از سنتهای الهی اتمام حجت بر بندگان خویش است . قانون ارسال رسل و انزال کتب بر این محور دور میزند که جامعه بشری از غفلت و پیروی هوای نفس بیرون آمده و مسیر سعادت را طی کند. برنامهی هدایتی پروردگار براین مبناست که حیات و هلاک معنوی هر کس آگاهانه بوده و حقگرایی یا باطلگرایی را خودش انتخاب کند. بر طبق آیات قرآن کریم اگر افراد پس از شنیدن صدای حق، از فطرت توحیدی خود پیروی نکنند و همچنان به عناد و لجاج ادامه دهند هلاکت در انتظار آنان است.
در طول تاریخ بشریت برهههایی از زمان شرایط چنان رقم میخورد که بلوغ حجت الهی رخ میدهد وصدای حقیقت حجابهای غفلت را از قلبها کنار میزند در چنین مواردی انتخابهای فردی و اجتماعی بسیار -حساس میشود ،چون مسیر حرکت جامعه در گرو آن انتخاب است.
خبر خوش آن زمانی است که حرکت جمعی به سوی کرامت انسانی جوشش میگیرد که این خود نشان از رهایی از غفلت و لهو و استکبار است.
نکته اول: در بخش پایانی آیات سوره مبارکه نجم مسئله ربوبیت و تدبیر الهی مطرح است ؛ ربوبیت در خندهو گریه ،حیات و ممات،در خلقت مذکر و مؤنث ...
قرآن کریم بعد از ذکر اموریکه مربوط به ربوبیت و تدبیر پروردگار است به امر معاد پرداخته میفرماید: آیا انسان خبر ندارد که در کتب پیشین آمده که بر خداوند است ایجاد عالم دیگر"وَ أَنَّ عَلَيْهِ النَّشْأَه الْأُخْرى"
نجم / ۴۷
" نَّشْأَه " به معنای آفرینش و تربیت چیزی است. خداوند علیم وقتی انسانها را آفرید و وظایفی بردوش آنها گذارد به همه آزادی داد ،در این میان افرادی مطیع و غیر مطیع، افرادی ظالم و افراد مظلوم وجود دارند
وچون هیچکس در این جهان به پاداش و کیفر نهایی خود نمیرسد حکمتش ایجاب میکند که جهان دیگری در کار باشد تا عدالت تحقق پذیرد.
نکته دوم: در ادامه سخن از تدبیر الهی در بینیازی بندگان و عطای سرمایههای مورد نیاز بشر است و هلاکت اقوامی همچون عاد، نوح و ثمود ، وجه مشترک این اقوام ظلم ، طغیان و روی گردانی از دستورات الهی بوده است. در لابلای این آیات از شهر زیر و رو شده ( موتفکه ) سخن به میان میآورد . مفسران احتمال میدهند مراد از شهرهای زیر و رو شده قوم لوط باشد . در ظاهر زلزله شدیدی این آبادیها را به آسمان پرتاب کرده
و واژگون ساخته است.سپس میفرماید آنها را با عذاب سنگینی پوشانید. " فغشیها ما غشی "
آری قانون الهی این است که بلاد اعراض کننده از حق در معرض نابودی قرار میگیرند. اما اگر صدای حق را بشنوند و تحول در برنامه خودشان ایجاد کنند از هلاکت رهایی مییابند.
نکته سوم: در پایان این مجموعه آیات به نعمتهایی که خداوند عنایت فرموده اشاره میکند و میپرسد در کدام یک از نعمتهای پروردگارت شک و تردید دارید؟" فَبِأَيِّ آلاءِ رَبِّكَ تَتَمارى"
" تَتَمارى" از ماده " تماری " به معنی محاجه توام با شک و تردید است. " آلاءِ " به معنای نعمت میباشد. تأمل در نعماتی همچون ،حیات ، مجازات الهی در مورد اقوام گذشته و گزارش آن ، نزول قرآن و هشدارهای پیامبر گرامی اسلام صلی الله علیه وآله پیرامون خطرات قیامت و... میفرماید: آنچه باید نزدیک شود نزدیک شده است . " أَزِفَتِ الْآزِفَه "
تعبیر به" ازفه" از قیامت به خاطر نزدیکی آن و تنگی وقت است . مسلم در چنین شرایطی هیچکس جز خدا نمیتواند به داد مردم برسد و شداید آن را برطرف سازد. " لَيْسَ لَها مِنْ دُونِ اللَّهِ كاشِفَه "
در هر حال این سخنان باید برای بعضیها شگفتی آور باشد چرا که با علوم بشری و حساب کتابهای ظاهری راهی به فهم آن نیست اما قرآن خبر میدهد و میافزاید:آیا از این سخن تعجب میکنید " أَفَمِنْ هذَا الْحَديثِ- تَعْجَبُونَ "
نکته چهارم: تاثیر باور اطلاعاتی که قرآن کریم از وقوع قیامت و حساب دقیق آن میدهد در جاری شدن
اشک است اما غافلان اینگونه نیستند پس مورد مذمت قرار میگیرند. میفرماید: میخندید و گریه نمیکنید.
"وَ تَضْحَكُونَ وَ لا تَبْكُونَ "
و پیوسته در غفلت و بی خبری و لهو و سرگرمی گناه آلود به سر میبرید. " وَأَنْتُمْ سامِدُونَ"
(سمود) به معنای لهو و سرگرمی و بلند کردن سر از روی کبر و غرور است افراد متکبر مغرور دائماً به طور دائم در عیش و نوش قهرند و از حوادث و کیفرهایی که در آینده نزدیک دامنشان را میگیرد بیخبرند.