شنبه, 03 آذر,1403

­

دوشنبه, 27 اردیبهشت,1400

تجربه نزدیک به مرگ و چند تامل

تجربه نزدیک به مرگ و چند تامل

برای فهم ابعاد حقیقی «موت» راهی جز رجوع به ادبیات قرآنی و روایی وجود ندارد.­

سید محمد هاشمی

­یکی از تجربه های جذاب و پرطرفدار که به علت دست و پا بسته بودن «سایِنس» در توضیح آن، سر و صدای زیادی نیز به پا کرده، تجربه های نزدیک به #مرگ است.
یعنی تجربه ی شخصیِ شهودیِ فردی که به علت انقطاع موقت از بدن وضعیتی شبیه یا عین مرگ برای او حاصل می شود.
­چندی پیش در صدا و سیما هم جلساتی برای گفتگو با تجربه گرانِ ایرانی بر پا شده است که ظاهرا توسط بسیاری از مردم دیده شده و فراتر از یک برنامه عادی، تاثیرات مهمی هم داشته­ است. تاثیراتی که مرگ را واقعی تر از همیشه در برابر چشم مردم قرار داده است.­
­چند مورد از این جلسات را دیدم. انصافا باید برای زنده کردن یاد مرگ به سازندگان برنامه تبریک گفت چون یاد مرگ و حقیقت آن در فشار عجیب دنیای مادی کم کم به محاق رفته و از طرفی سرتاسر دین توصیه به «ذکر الموت» دارد. گزارش های برخی مهمانان برنامه از عالم مرگ - که معلوم بود لزوما درس خوانده عرفان و فلسفه نیستند - با واقعیات فلسفی همخوانی عجیبی داشت که از صحت جدی حداقل برخی تجربه ها خبر می داد.

اما چند ملاحظه ­به ذهن آمد که شاید برای ادامه چنین برنامه هایی موثر باشد:

­1- چالش اعتبار معرفتی
از دیرباز­ شهود و دریافت های فرامادی و فراذهنی با چالش جدی اعتبار معرفتی مواجه بوده است. پیامبران الهی به عنوان بزرگترین شاهدان عالم و کسانی که بالاترین درک حضوری از عالم غیرمادی داشته اند همواره برای اثبات ادعای فرامادی خود معجزه آورده اند. اساسا فلسفه معجزه در ادیان همین است. اولیاء و عرفا نیز همواره دغدغه جدی در این حوزه داشته اند. برای مثال و قرآن و سنت ملاک صحت رویت هاست (مراجعه کنید به داستان حضرت زکریا در سوره مریم) و عرفان نظری (یا فلسفه) در نظر عده ای منطق شهود و محک آن به حساب می آید. یعنی اساس شهود چون احتمال خلط با تسویلات شیطانی داشته و یا پس از پایان رنگ عالم ماده به خود می گرفته است همواره نیاز داشته تا با محک محکمات سنجیده شود. به همین دلیل باید در بسط و ترویج مشاهدات فرامادی انسانهای عادی نیز این محک ها به طور جدی مدنظر قرار گیرد. و هر برنامه ای را در فضای مفهومی این توجه جدی قرار داد که البته در این برنامه تا حدی با حضور برخی کارشناسان رعایت شده ولی شکل چالشی به خود نمی گیرد.

­2- چالش تبدیل علم حضوری به حصولی

چالش بسیار جدی دیگر تجربه فرامادی، ترجمه پسینی آن به مفاهیم ذهنی و انتقال آن است. این مطلب که سهمگین ترین چالش ها را در تفسیر متون مقدس نیز به بار آورده است، اهمیت فراوانی دارد. به همین دلیل صرف تبیین و توضیحِ تجربه گر - حتی به فرض صحت تجربه او - نمی توان واگویه حقیقتی باشد که او در آنی دریافت کرده است. علامه طباطبایی به صورت مفصل در جلد سوم المیزان به همین مطلب پرداخته است. به همین دلیل ضمن احترام و استفاده از این تجربه های مهم باید کاملا آگاه بود که این همه حقیقت یا تمام مراتب آن نیست و برای فهم ابعاد حقیقی «موت» راهی جز رجوع به ادبیات قرآنی و روایی وجود ندارد.

­3- مرگ ناتمام­
نکته بسیار مهم دیگر این است که هیچ یک از تجربه گران اساسا قرار نبوده به معنای واقعی کلمه بمیرند و از عالم به صورت همیشگی جدا شوند. به همین دلیل شاید بشود توصیفات آنها را نه لزوما توصیف مرگ بلکه نحوه ای انقطاع از بدن و حضور در عالم مثال دانست. شاید به همین دلیل است که مثلا تجربه حضور ملک الموت و مراحل بعدی آن، در بیان این تجربه گران بسیار کم رنگ است. از طرفی انقطاع موقت از بدن توضیح بسیار روشن فلسفی دارد و مرتبه ای از آن در خواب هم اتفاق می افتد.­
به همین دلیل شاید سازندگان برنامه باید دقت کنند که تصویری که در بخش هایی مغایر با تصویر دینی از لحظه موت است را می توان باید با تغییر تعبیر اصلاح کرد. تجربه نزدیک به مرگ ترجمه عبارت انگلیسی (Near-Death Experience) است شاید نیازی نباشد ما این مرگ را با مرگ نهایی همانندسازی و این گونه ترجمه کنیم. البته در ادبیات عرفانی هم مساله «موت اختیاری» وجود دارد ولی این غیر از موت نهایی انسان و مواجهه پایانی اوست.

منبع: @ofoqemobin

نوشتن یک نظر

افزودن نظر

x
دی ان ان