بسم الله الرحمن الرحیم
قال الله العظیم:
«كُتِبَ عَلَيْكُمُ الْقِتالُ وَ هُوَ كُرْهٌ لَكُمْ وَ عَسى أَنْ تَكْرَهُوا شَيْئاً وَ هُوَ خَيْرٌ لَكُمْ وَ عَسى أَنْ تُحِبُّوا شَيْئاً وَ هُوَ شَرٌّ لَكُمْ وَ اللَّهُ يَعْلَمُ وَ أَنْتُمْ لا تَعْلَمُونَ»؛
جهاد بر شما مقرر شده در حالی که برای شما ناخوشایند است و چه بسا چیزی را ناخوش دارید در حالی که خیر شما در آن است و چه بسا چیزی را دوست دارید درحالی که ضرر و شر شما در آن است وخداوند (صلاح شما) را میداند و شما نمیدانید.(216بقره)
«وَ لَوْ شاءَ رَبُّكَ لَآمَنَ مَنْ فِي الْأَرْضِ كُلُّهُمْ جَميعاً أَفَأَنْتَ تُكْرِهُ النَّاسَ حَتَّى يَكُونُوا مُؤْمِنينَ»؛
و اگر پروردگارت میخواست( به اجبار )همه مردم روی زمین یکجا ایمان میآوردند.( اکنون که سنت خدا بر ایمان اختیاری مردم است) پس آیا تو مردم را مجبور میکنی تا ایمان آورند؟(99یونس)
«قالَ يا قَوْمِ أَرَأَيْتُمْ إِنْ كُنْتُ عَلى بَيِّنَه مِنْ رَبِّي وَ آتاني رَحْمَه مِنْ عِنْدِهِ فَعُمِّيَتْ عَلَيْكُمْ أَ نُلْزِمُكُمُوها وَأَنْتُمْ لَها كارِهُونَ»(28هود)
(نوح) گفت اگر من دلیل روشنی از پروردگارم داشته باشم و از نزد خود رحمتی به من داده باشد که بر شما مخفی مانده( آیا باز هم رسالت مرا انکار میکنید؟) آیا من میتوانم شما را به پذیرش این بینه مجبور سازم با اینکه شما آمادگی ندارید؟
تـربیـت و تحـمیل (2)
با توجه به آیات فوق و دیگر مستندات قرآنی نظیر ( نساء/19- طه/ 73- اعراف/۸۸ و.... )در بحث دعوت و تبلیغ دین میتوان گفت که اکراه و اجبار از سوی مبلغ و دعوت کننده مورد مذمت واقع شده است. سئوال مهم ما از محضر قرآن کریم این است که آیا در بحث تربیت هم باید چنین نکته ای لحاظ شود ؟ به طوریکه الان در جامعه دهان به دهان میگردد ؟
با این که رابطه مُبلغ و مخاطب به طور معمول یک ارتباط مستمر و پایدار نیست همچنین در بحث «دعوت» گویا بار مسئولیتی بر دوش دعوت کننده گذاشته نمیشود و چه بسا وقتی مشکلی سر راه فرد قرار گیرد او خودش را کنار کشیده و خود را بی تقصیر معرفی کند نظیر: (ابراهیم /۲۲) اما مسأله تربیت با توجه به اهداف
آن کاملا متفاوت است . مربی در صدد رشد و کمال متربی با رعایت اصول و مبانی تربیت میباشد. اقتضای بحث این است که دقت بیشتر در آیات قرآن کریم به عمل آید تا با تأمل و پژوهش دراین جنگ نا برابرموفق به کشف مدل قرآنی تربیت شده و دقیق بدانیم مفاهیمی همچون اجبار و اکراه و منافات آن با اختیار - در چه مواردی مصداق دارد.
نکته اول: در آیه ۲۱۶ بقره" كُتِبَ عَلَيْكُمُ الْقِتالُ وَ هُوَ كُرْهٌ لَكُمْ وَ عَسى أَنْ تَكْرَهُوا شَيْئاً وَ هُوَ خَيْرٌ لَكُمْ وَ عَسى أَنْ تُحِبُّوا شَيْئاً وَ هُوَ شَرٌّ لَكُمْ وَ اللَّهُ يَعْلَمُ وَ أَنْتُمْ لا تَعْلَمُونَ "
سخن از ناخشنودی نسبت به جنگ است در توضیح کلمه " كُرْهٌ " باید گفت : مشقتی است که انسان از درون خود احساس میکند . اکراه از جنگ در یک نگاه امری طبیعی است و ممکن است برخاسته از روحیه رفاه طلبی باشد و... قرآن میفرماید: شما نتایج و آثار نتایج جهاد را نمی دانید وفقط به زبانهای مادی و ظاهری آن توجه میکنید در حالی که خداوند از اسرار و رموز امروز و فردای آن آگاه است .
نکته دوم: آیه ۹۹ / یونس" وَ لَوْ شاءَ رَبُّكَ لَآمَنَ مَنْ فِي الْأَرْضِ كُلُّهُمْ جَميعاً أَفَأَنْتَ تُكْرِهُ النَّاسَ حَتَّى يَكُونُوا مُؤْمِنينَ " قرآن کریم تأکید میکند که اگر ایمان اضطراری و اجباری به درد میخورد و پروردگار تو اراده میکرد همه مردم روی زمین ایمان میآوردند بنابراین از عدم ایمان گروهی از آنان دلگیر نباش این لازمه آزادی و اختیار است .
در تفسیر آیه فوق گفته شده که مطلب فوق به جهت رد تهمت ناروایی است که دشمنان اسلام گفته ومیگویند که اسلام دین شمشیر است و از طریق اکراه و اجبار بر مردم جهان تحمیل شده است. در حالی که آیات دیگر قرآن مسئله را روشن میکند که ایمان آوردن بر اساس گرایشهای فطری بوده و خداوند بنایش بر اجبار و سلب اختیار نیست.
نکته سوم: خداوند متعال از آیه ۲۵/هود" ... وَ آتاني رَحْمَه مِنْ عِنْدِهِ فَعُمِّيَتْ عَلَيْكُمْ أَ نُلْزِمُكُمُوها وَ اَنْتُمْ لَها كارِهُونَ " در این آیات داستان روش تبلیغی حضرت نوح علیه السلام را با پاسخ های منطقی به ماجرا جویان قومش بیان میکند. نوح علیه السلام میگوید من انسانی مثل شما هستم ولی مشمول رحمت الهی واقع شده ام، دروغگو نبوده و نشانه های صدق گفتار من روشن است اما مشکل قوم ایشان در جوسازی ارکان قدرت جامعه و ایجاد ممانعت از پذیرش و حتی تفکر پیرامون دعوت ایشان است در واقع ( ملأ ) با تبلیغات خود شیوهایبه کار گرفته بودند که سلب اختیار از ایشان شده بود ( قابل توجه : اگر دشمن با روش تحمیلی خود راه اندیشه و تفکر را ببندد ایرادی نیست اما اگر مربی دلسوزانه و جان بر کف در امر تربیتی دنبال اثرگذاری پایدار باشد متهم است ! )
در این جنگ نابرابر چه کسی تحمیل گر است؟
حاصل سخن اینکه: خداوند در سوره نساء آیه 19 میفرماید: "... َ عاشِرُوهُنَّ بِالْمَعْرُوفِ فَإِنْ كَرِهْتُمُوهُنَّ فَعَسى أَنْ تَكْرَهُوا شَيْئاً وَ يَجْعَلَ اللَّهُ فيهِ خَيْراً كَثيراً "
به طور پسندیده معاشرت کنید ، پس اگر از آنان خوشتان نمیآید ، ( تحمل کنید زیرا ) بسا چیزی را شما خوش نمیدارید در حالی که خداوند خیر فراوانی در آن قرار میدهد.
افق زیبایی که در این آیه با توجه به کراهت و نا خوشایندی ترسیم شده است میتواند یک الگو برای موارد مورد اکراه و رابطه مربی با مرتبیان باشد.