جمعه, 02 آذر,1403

­

شنبه, 13 آبان,1402

تــکریـم و تـربـیت (ذاریات/ 24تا26)

تــکریـم و تـربـیت (ذاریات/ 24تا26)

­­­­­­­­تربیت در قرآن­­ ­­­­­­­­­­­­­­­­­­­­­­­بیاد استاد طاهائی (رحمه الله) مدرسه علمیه نرجس (علیها السلام)­ ­ ­ ­ ­ ­ ­ ­ ­ ­ ­ ­ ­ ­ ­ ­ ­ ­ ­ 1402/07/04

بسم الله الرحمن الرحیم

قال الله العظیم ­

«هَلْ أَتاكَ حَديثُ ضَيْفِ إِبْراهيمَ الْمُكْرَمينَ»؛ آیا داستان میهمانان گرامی ابراهیم (علیه السلام) به تورسیده است؟

­«إِذْ دَخَلُوا عَلَيْهِ فَقالُوا سَلاماً قالَ سَلامٌ قَوْمٌ مُنْكَرُونَ»؛ ­آنگاه که بر او وارد شدند و سلام گفتند .

­«فَراغَ إِلى‏ أَهْلِهِ فَجاءَ بِعِجْلٍ سَمينٍ»؛­پس پنهانی به سراغ خانواده خود رفت و گوساله فربه (و بریان شده‌ای) را آورد .­­­­­­­­­­­­­­­­­­­­­­­­­­­­­­­­­­­­­­­­­­­­­­­­­­­­­­­­­­­­­­­­­­­­­­­­­­­­­­­­­­­­­­­­­­­­­­­­­­­ ­( ذاریات 24تا26)

­

تــکریـم­ و تـربـیت

­یکی از شیوه‌های مسلم تربیتی " احترام و تکریم "دو سویه بین مربی و متربی است چند سئوال مهم در این زمینه داریم تکریم یعنی چه ؟خداوند ملائکه و انسان و مؤمنان و شهداء را چگونه تکریم می‌کند؟ چه مواردی از اجلال و احترام را در قرآن می‌شناسید؟ درتعظیم وتکریم‌های بشری انتظار و توقع طرف مقابل چیست؟

­آیا ممکن است مواردی باشد که از نظر ما تکریم بوده ولی از دیدگاه الهی نه !!!

برای شناخت ابعاد و مصادیق اکرام باید آیات را با دقت مورد مطالعه قرار داد زیرا بشر به جهت زیبا دوستی و عشق و ارادت فطری در دام تکریم و تجلیل‌های ساختگی و دروغین می‌افتد نظیر یهودیان و مسیحیان که برای اکرام عزیر و مسیح آنان را پسر خدا خواندند و به دامان شرک افتادند! و نیز مانند جشن‌های دو هزار و پانصد ساله برای اکرام تمدن ایران باستان­ !!!

معیارهای بشر­ به علت بودن در دنیای مادی، غالباً مادی است به عنوان مثال برخورداری از مواهب الهی را اکرام می‌داند"... فَيَقُولُ رَبِّي أَكْرَمَنِ" در حالی که قرآن تأکید می‌کند که مال آزمایش الهی است.

...فَيَقُولُ رَبِّي أَهانَنِ *" فجر 15و16" دقت در آیات قرآن نشان می‌دهد کرامت در اصل برای ذات اقدس الهی است و بالعرض برای غیر خداست.هر دسته از مخلوقات الهی اکرام ویژه خود داشته و به همان نسبت مسئول شده‌اند، تعظیم و تکریم فرشتگان ریشه در « عبد بودن » آنان دارد.

" ... بَلْ عِبادٌ مُكْرَمُونَ *لا يَسْبِقُونَهُ بِالْقَوْلِ وَ هُمْ بِأَمْرِهِ يَعْمَلُونَ" ( انبیاء ۲۶-۲۷) ­شهداء هم به این مقام می‌رسند به گواهی آیات سوره یاسین/۲۷ که می‌فرماید:" بِما غَفَرَ لي‏ رَبِّي وَ جَعَلَني‏ مِنَ الْمُكْرَمينَ"

درنگاه تربیتی مهم است که مسأله « تکریم » را امری دو سویه ببینیم. اینکه انتظار داشته باشیم مورد احترام قرار بگیریم ولی هیچ معادلی در رفتار وگفتارخودمان دیده نشود آیا با روش قرآنی سازگار است؟

نکته اول: قرآن کریم با اجلال و تکریم‌های بلند از خلیل خدا شخصیت بی مانندی ترسیم کرده و در بیش از شصت مورد از او نام برده و منصب و کمالات معنوی‌اش را ستوده است مانند : سرافرازی از آزمون الهی ،

دریافت کتاب وحکمت و ملک عظیم،مقام منیع دوستی خدا ،رؤیت ملکوت هستی و...حضرت ابراهیم علیه السلام­بسیار به مهمان علاقه داشت و بی صبرانه انتظار می‌کشید داستان مهمانان حضرت ابراهیم علیه السلام در سوره های مبارک " حجر ، عنکبوت ، صافات و ذاریات" به عبارت‌های متنوع آمده است در سوره حجر /۵۱ آمده است:

" وَ نَبِّئْهُمْ عَنْ ضَيْفِ إِبْراهيمَ " در اینجا می‌فرماید : " ضَيْفِ إِبْراهيمَ الْمُكْرَمينَ "

"مکرمین" جمع " مکرم " از ریشه " کرم " به معنای کرامت بخشیده شده است.خداوند تبارک و تعالی که سخن حق می‌گوید ،آنان را محترم معرفی می‌کند رفتار آنان این تعریف الهی را کاملا منعکس می‌کند زیرا ­در توضیح نحوه‌ی ورودشان می‌گوید:گفتند: سلام بر تو!" إِذْ دَخَلُوا عَلَيْهِ فَقالُوا سَلاماً " سلام از اسماء ­الهی است و برتر از تحیت می‌باشد، چون سلام دهنده ضمن طلب زنده بودن ، سلامت الهی را نیز برای شخص مقابل خواستار می‌شود. در اینجا ممکن است به نظر آید حضرت ابراهیم علیه السلام ادب پاسخ‌گویی در جواب سلام را رعایت نکرده است چون می‌فرماید:" قالَ سَلامٌ!!! " لازم به توضیح است که با توجه به قوانین ادبیات عرب در اینجا محذوفی در کلام وجود دارد و در اصل ( علیکم سلام) بوده است.

نکته دوم:­به دنبال جواب سلام جمله‌ای جلب نظر می‌کند می‌فرماید: سلام بر شما که جمعیتی ناشناخته‌ا‌ید " قالَ سَلامٌ قَوْمٌ مُنْكَرُونَ " بنابر یک احتمال تفسیری حضرت ابراهیم علیه السلام مسأله ناشناخته بودن آنها را در درون دل گفت نه بصورت آشکار،چرا که این سخن با مسأله احترام مهمان سازگار نیست در این صورت کلام نفسی (با خود صحبت کردن) امری است که در قرآن مستند دارد .در بیانی دیگر این احتمال وجود دارد که میزبان درعین احترام به میهمان می‌گوید به نظرم زیاد آشنا نیستید؛ من نمی‌دانم شما را کجا دیده‌ام!

( یعنی سخن را آشکارا گفته است) البته احتمال اول قوی‌تر به نظر می‌رسد چون فرشتگان پاسخی نداده‌اند.

نکته سوم: خلیل خدا با روحیه احترام و تکریم مهمانان فوری دست به کار شد.پنهانی به سوی خانواده خود رفت و گوساله‌ای فربه و بریان برای آنها آورد." فَراغَ إِلى‏ أَهْلِهِ فَجاءَ بِعِجْلٍ سَمينٍ " " راغ " ­از " روغ " ( بروزن شوق) به معنی حرکت کردن توأم با یک نقشه پنهانی است جای تأمل دارد که ­در تمام موارد استعمال قرآنی این واژه اختصاصی جناب ابراهیم خلیل الرحمن است صافات/۹۱ ­" فَراغَ إِلى‏- آلِهَتِهِمْ فَقالَ أَلا تَأْكُلُونَ" پس پنهانی به سراغ خدایان آنان (در بت خانه) رفت و ( با تسمخر) گفت: چرا غذا نمی‌خورید و نیز در همان سوره آیه ۹۳ آمده است" فَراغَ عَلَيْهِمْ ضَرْباً بِالْيَمينِ "پس(دور از چشم مردم) ­به سراغ بت‌ها رفت و با قدرت ضربه محکمی بر آنان فرود آورد .

­در نهایت می‌توان گفت" راغ "به معنای رفتن به سوی چیزی دور از چشم مردم است !در بعضی از تفاسیر ­از کلمه " احتیال " استفاده می‌شود حال در جایی که مهمان آمده چرا ابراهیم علیه السلام چنین کرد؟

برای اینکه ممکن بود اگر میهمانان متوجه شوند مانع از چنین پذیرایی پرهزینه‌ای کردند در باره لغت "عجل/ گوساله " و رابطه آن با "عجله"باید گفت این حیوان در این سن و سال حرکات عجولانه‌ای دارد و یا اینکه­

از نظر سرعت رشد گویا عجله دارد. "سَمينٍ " به معنای" فربه" است انتخاب چنین گوساله‌ای برای احترام به میهمانان بوده است .

نوشتن یک نظر

افزودن نظر

x
دی ان ان