شنبه, 03 آذر,1403

­

ﺳﻪشنبه, 23 شهریور,1395

تـلاش مربیـان دلسـوز در تربیـت جـامعـه ( شعراء، آیه 1-5)

تـلاش مربیـان  دلسـوز در تربیـت جـامعـه ( شعراء، آیه 1-5)

تربیت در قرآن­­­­­­­­­­­­­­­­­­­­­­­­­­­­­­ به یاد استاد طاهائی (رحمه الله­ علیها )­­­­­­­­­­­­­­­ مدرسه علمیه نرجس (علیهاالسلام)­­­­­­­ 95/06/23

­ بِسم الّلهِ الرحمنِ الرحیم

قال الله‌العظیم:

­طسم ­­­­­­­­­­­­­­تِلْكَ آياتُ الْكِتابِ الْمُبينِ

طا.سین . میم. ­­­این است آیات کتاب روشنگر

لَعَلَّكَ باخِعٌ نَفْسَكَ خاضِعينَ الاَّ يَكُونُوا مُؤْمِنينَ

گویی می‌خواهی به خاطر آن که مشرکان ایمان نمی‌آورند،جان خود را از دست بدهی

إِنْ نَشَأْ نُنَزِّلْ عَلَيْهِمْ مِنَ السَّماءِ آيَه فَظَلَّتْ أَعْناقُهُمْ لَها خاضِعین­­­­­­­­­­­­­­­­­­­­­­­­­­­­­­­­­­­­­­­­­

اگر ما اراده کنیم از آسمان بر آنها آیه‌ای نازل می‌کنیم که گردن هایشان در برابر آن خاضع گردد

وَ ما يَأْتيهِمْ مِنْ ذِكْرٍ مِنَ الرَّحْمنِ مُحْدَثٍ إِلاَّ كانُوا عَنْهُ مُعْرِضينَ

و هر ذکر تازه‌ای از سوی خداوند رحمان برای آنها بیاید از آن اعراض می‌کنند .­­­­­­­ ­­( شعرا 1 تا5 )

­

تـلاش مربیـان­ دلسـوز در تربیـت جـامعـه

­

نکات مورد توجه آیات:

هدف بعثت انبیاء علیهم السلام نجات انسان ها از ظلمات و رسیدن به نور است. پیامبران آمدند تا مردم را از خود خواهی‌ها ،لجاجت ها وتعصب ها .....که منشاء همه ظلمتهاست رهایی بخشیده و به خدا خواهی که نور است برسانند. اصولاً بنای کار همه‌ی پیغمبرهای الهی این است که بشر را سعادتمند کنند. در این میان نبی مکرم اسلام صلی الله علیه و آله برای اینکه مردم تربیت شوند بیش از حد انتظار تلاش می‌نمودند و از این که بعضی از افراد مسیر رشد و اصلاح را نمی پذیرند محزون می شوند به طوری که خدای تبارک و تعالی او را تسلیت می‌دهد.

نکته اول : ­در آغاز این سوره با نمونه دیگری از حروف مقطعه قرآن روبرو می‌شویم. (طسم) حروف-

­مقطعه در ابتدای 29 سوره قرآن کریم می تواند این مطلب را بیان کند که قرآن، معجزه‌ی جاوید ازهمین حروف است شما هم اگر می‌توانید از همین حروف الفبای عربی،کتابی همسنگ بیاورید.

­آیه بعد عظمت قرآن را این چنین بیان می کند." تِلْكَ آياتُ الْكِتابِ الْمُبينِ"­

"تلک" از نظر ادبیات عرب اشاره به دور است و به معنی "آن"یا "آنها" می‌باشد. در کلام عرب وگاه در زبان فارسی برای بیان عظمت چیزی از اسم اشاره دور استفاده می شود. یعنی موضوع به قدری مهم و بلند مرتبه است که گویی از دسترس ما بیرون و در اوج آسمان ها قرار دارد.

توصیف "قرآن"به "مبین"که در اصل از ماده "بیان"است،اشاره به آشکار بودن عظمت و اعجاز آن می باشد که هر چه انسان در محتوای آن بیشتر دقت کند به معجزه بودنش آشناتر می شود.

­

لازم است بدانیم در قران تکرار یکی از اصول تربیت است. آیه‌ی "تِلْكَ آياتُ الْكِتابِ الْمُبينِ"­ در ابتدای سوره‌های یوسف، قصص و شعراء به دنبال حروف مقطعه تکرار شده است.­­­­­

نکته دوم: سپس به دلداری پیامبر صلی الله علیه وآله پرداخته می‌گوید گویی می‌خواهی جان خود را به خاطراین که‌آن‌ها ایمان نمی‌آورند از شدت اندوه برباد دهی" لَعَلَّكَ باخِعٌ نَفْسَكَ أَلاَّ يَكُونُوا مُؤْمِنينَ" "باخع" از ماده "بخع " (بر وزن بخش )به معنی هلاک کردن خویشتن از شدت غم و اندوه است.

این تعبیر نشان می‌دهد که تا چه اندازه پیامبرصلی الله علیه و آله نسبت به مردم دلسوز بوده در انجام رسالت خویش اصرار و پافشاری داشت و از اینکه می‌دید تشنه کامانی درکنار چشمه آب زلال قرآن و اسلام از هدایت خودشان را محروم کرده و تشنه مانده اند رنج می برد!

نکته سوم: آیه بعد برای اثبات این حقیقت که خداوند قادر است و می‌تواند همه‌ی آنها را به اجبار وادار به ایمان کند چنین می‌گوید: اگر ما بخواهیم از آسمان آیه‌ای بر آنها نازل می‌کنیم که گردن هایشان در برابر آن خاضع گردد. " ان نَشَأْ نُنَزِّلْ عَلَيْهِمْ مِنَ السَّماءِ آيَه فَظَلَّتْ أَعْناقُهُمْ لَها خاضِعین"­­­­­­­­­­­­­­­­­­­­­­­­­­­­­­­­­­­­­­­­

اشاره به اینکه ما این قدرت را داریم که معجزه خیره کننده، یا عذاب شدید و وحشتناکی بر آنها­ فرو بفرستیم که همگی بی اختیار سرتعظیم در برابر آن فرود آورند و تسلیم شوند، ولی این ایمان اجباری ارزشی ندارد، مهم آنست که آنها از روی اراده و تصمیم ورک و اندیشه در برابر حق خاضع گردند.

منظور از خضوع کردن گردنها" ­فَظَلَّتْ أَعْناقُهُمْ" خضوع کردن صاحبان آنهاست.

گردن در فارسی و "رقبه"و "عنق"در عربی به خاطر این که عضو مهم بدن است به صورت کنایه از خود انسان ذکر می شود. فی المثل افراد یاغی را گردنکش و افراد زورگو را گردن کلفت و افراد ناتوان را گردن شکسته می‌گویند.

نکته چهارم: قرآن درموضع گیری غافلان می فرماید: هر ذکر تازه ای از سوی خداوند رحمان برای آنها بیاید از آن اعراض می‌کنند"وَ ما يَأْتيهِمْ مِنْ ذِكْرٍ مِنَ الرَّحْمنِ مُحْدَثٍ إِلاَّ كانُوا عَنْهُ مُعْرِضينَ "

تعبیر به "ذکر" اشاره بر این واقعیت است که قرآن بیدار کننده و آگاه کننده است در تمام آیات و سوره هایش، اما این گروه از بیداری و آگاهی فرار می کنند.

تعبیر به "الرحمن" اشاره به این است که نزول این آیات از سوی پروردگار از "رحمت عامه"او سر چشمه می گیرد که همه انسانها را بدون استثناء به سعادت و کمال دعوت می کند.به کار بردن واژه "محدث"تازه و جدید اشاره به این است که آیات قرآن یکی پس از دیگری نازل می گردد و هر کدام محتوای تازه ای دارد. اما اینها با این حقایق تازه ناسازگارند گوئی با هیچ قیمتی حاضر نیستند گمراهی را وداع گفته و به هدایت دست یابند.

­

نوشتن یک نظر

افزودن نظر

x
دی ان ان