بِسم الّلهِ الرحمنِ الرحیم
قال الله العظیم:
وَ إِذا قيلَ لَهُمْ أَنْفِقُوا مِمَّا رَزَقَكُمُ اللَّهُ قالَ الَّذينَ كَفَرُوا لِلَّذينَ آمَنُوا أَ نُطْعِمُ مَنْ لَوْ يَشاءُ اللَّهُ أَطْعَمَهُ إِنْ أَنْتُمْ إِلاَّ في ضَلالٍ مُبينٍ
و هرگاه به آنان گفته شود: از آن چه خداوند روزی شما کرده بخشش کنید کسانی که کفر ورزیدند به کسانی که ایمان آوردهاند میگویند آیا به کسانی غذا دهیم که اگر خداوند میخواست خودش به آنها غذا میداد. شما در گمراهی آشکاری هستید.
وَ يَقُولُونَ مَتى هذَا الْوَعْدُ إِنْ كُنْتُمْ صادِقينَ (یس 48-47)
(کفار) میگویند: اگر راست میگویید. این وعده (قیامت)چه وقت فرا میرسد.
تـوجیـهات نفـس مـانع تـربیـت
نفس بشر به گونهای است که حقایق مشهودی را که پیش رو دارد نمیبیند وبه آینده دور،گر چه از حقایق شناخته شده یقینی باشد بر اثر فشار شهوتهای آن و وسوسههای شیطان راه انکار پیش میگیرد.
ناگزیر پروردگار به عنوان مربی، عالم نهان و غیب را به تصویر میکشد تا نفوس آدمیان بدان مشغول شود. در واقع این یک روش علمی از سوی قرآن است برای اصلاح نفس و ایجاد توازن میان نیروی شهوت و حقایق نهان.
مؤمنان وعدههای الهی را پذیرفته و بدین سبب برآینده اشراف دارند و با نیروی ایمان حقایق پنهان را می نگرند اما غیرمؤمنین عادت پیدا کردهاند که حقایق را با جدل تغییر دهند و میپندارند که اگر چیزی را نفی و انکار کنند آن چیز به راستی نابود میشود.
نکته اول: سخن بسیار عوامانه در هر عصر و زمان از ناحیه افراد خودخواه و بخیل مطرح میشود کهمیگویند: اگر فلانی فقیر است به طورحتم کاری کرده که خدا میخواهد فقیر بماند واگر ما غنی هستیم به یقین عملی انجام دادهایم که مشمول لطف خدا شدهایم.
غافل از این که جهان میدان آزمایش و امتحان است، خداوند یکی را با تنگدستی آزمایش میکند و دیگری را با غنا و ثروت.
میفرماید: هنگامی که به آنها گفته شود از آنچه خدا به شما روزی کرده است در راه او انفاق کنید کافران به مومنان میگویند: آیا ما کسی را اطعام کنیم که اگر خدا میخواست او را سیر میکرد.
وَ إِذا قيلَ لَهُمْ أَنْفِقُوا مِمَّا رَزَقَكُمُ اللَّهُ قالَ الَّذينَ كَفَرُوا لِلَّذينَ آمَنُوا أَ نُطْعِمُ مَنْ لَوْ يَشاءُ اللَّهُ أَطْعَمَهُ ...
تعبیر مؤمنان به " أَنْفِقُوا مِمَّا رَزَقَكُمُ اللَّهُ" اشاره به این است که در حقیقت مالک اصلی خداست هر چند- این امانت چند روزی به دست ما و شما سپرده شده است.
جمله:" قالَ الَّذينَ كَفَرُوا " که تکیه روی عنوان کفر آنها کرده با اینکه ممکن بود به جای آن تنها از ضمیر استفاده شود اشاره به این است که منطقهای خرافی وبهانه جوییها از کفر سرچشمه میگیرد.
بعضی از مفسران آیهی فوق را بر گروه خاصی مانند یهود یا مشرکان عرب تطبیق کردهاند ولی ظاهر آن است که آیه مفهوم عامی دارد که در هر زمان مصداقهایی برای آن میتوان یافت.
نکته دوم : سئوال مهم چرا خداوند خود فقراء را رزق نمیدهد و به مردم دستور انفاق میدهد؟
پاسخ "رشد انسان"در سایهی گذشت ، ایثار ، سخاوت ،نوع دوستی ، دلسوزی ، صرفه جویی ، الفت ، تعاون و محبت است. اگر همهی مردم از امکانات یکسان برخوردار باشند نه زمینهای برای بروز این کمالات باقی میماند و نه بستری برای صبر و زهد و قناعت محرومان.
نکته سوم : قرآن کریم به دنبال ذکر منطق سست و بهانه جویانه کفار در مورد انفاق ها ،استهزاء آنها را نسبت به قیام قیامت مطرح میکند. "وَ يَقُولُونَ مَتى هذَا الْوَعْدُ إِنْ كُنْتُمْ صادِقينَ"
از توجیهات روانی و نفسانی که کافران بدان متوسل میشوند همان دور شمردن معاد از لحاظ زمانی است که در آیات قرآن رد این شُبهه را با کلماتی رسا و نافذ مییابیم. جزای اعمال در قیامت بازیچه نیست که مورد تحقیر قرارگیرد میفرماید:آنها میگویند: اگر راست میگوئید این وعدهای را که شما میدهید کی خواهد آمد!!
میگویند اینکه شما نمیتوانید تاریخی برای قیام رستاخیز تعیین کنید دلیل بر این است که در گفتارخود صادق نیستید پس قیامت نخواهد آمد!
در پاسخ اینان خداوند صحنههای آغاز رستاخیز و صیحههای آسمانی رادر ادامه آیات سوره یس میآورد.
ما يَنْظُرُونَ إِلاَّ صَيْحَه واحِدَه تَأْخُذُهُمْ وَ هُمْ يَخِصِّمُونَ * فَلا يَسْتَطيعُونَ تَوْصِيَه وَ لا إِلى أَهْلِهِمْ -يَرْجِعُونَ *وَ نُفِخَ فِي الصُّورِ فَإِذا هُمْ مِنَ الْأَجْداثِ إِلى رَبِّهِمْ يَنْسِلُونَ