بسم الله الرحمن الرحیم
قال الله العظیم:
«كَانُوا يَقُولُونَ أَئِذَا مِتْنَا وَكُنَّا تُرَابًا وَعِظَامًا أَإِنَّا لَمَبْعُوثُونَ»؛ وپیوسته میگفتند : آیا هنگامی که مردیم و خاک و استخوان شدیم، ﺁﻳﺎ ﺑﻪ ﺭﺍﺳﺘﻲ ﺑﺮﺍﻧﮕﻴﺨﺘﻪ ﻣﻰﺷﻮﻳﻢ؟!
«أَوَآبَاؤُنَا الْأَوَّلُونَ»؛وآیا پدران گذشته مانیز برانگیخته میشوند؟!
«قُلْ إِنَّ الْأَوَّلِينَ وَالْآخِرِينَ»؛بگو: بی تردید همه پیشینیان و پسینیان.
«لَمَجْمُوعُونَ اِلی مِيقَاتِ يَوْمٍ مَّعْلُومٍ»؛برای وعدهگاه روزی معین گرد آورده خواهند شد.
«ثُمَّ إِنَّكُمْ أَيُّهَا الضَّالُّونَ الْمُكَذِّبُونَ»؛آن گاه شما ای گمراهان انکار کننده!
«لَآكِلُونَ مِن شَجَرٍ مِّن زَقُّومٍ»؛ قطعا از درختی که از زقوم ﺍﺳﺖ (ﻭ ﺩﺍﺭﺍﻱ ﻣﺎﻳﻌﻲ ﺟﻮﺷﺎﻥ ﻭ ﺑﺴﻴﺎﺭ ﺑﺪﻣﺰﻩ ﻭ ﺑﺪﺑﻮﺳﺖ) ﺧﻮﺍﻫﻴﺪ ﺧﻮﺭﺩ .
«فَمَالِئُونَ مِنْهَا الْبُطُونَ»؛ وشکم ها را از آن پر خواهید کرد.
«فَشَارِبُونَ عَلَيْهِ مِنَ الْحَمِيمِ»؛ وروی آن از آب جوشان خواهید نوشید.
«فَاِذا نُزُلُهُمْ يَوْمَ الدِّينِ»؛این است پذیرایی از آنان در روز جزا.
«نَحْنُ خَلَقْنَاكُمْ فَلَوْلَا تُصَدِّقُونَ»؛ما شما را آفریدیم، ﭘﺲ ﭼﺮﺍ ( ﺁﻓﺮﻳﻨﺶ ﺩﻭﺑﺎﺭﻩ ﺧﻮﺩ ﺭﺍ ﭘﺲ ﺍﺯ ﻣﺮﮒ) ﺑﺎﻭﺭﻧﻤﻰﻛﻨﻴﺪ؟(سوره واقعه۴۷- ٥٧)
حرکت به سوی رشد؛ تصور و تصدیق
از ویژگیهای انسان داشتن ؛تصور ،تصدیق، شوق، عزم و اراده ،انتخاب و اختیار است.
نکته مهم این است که بدانیم سیر وجودی انسان محدود نیست،میتواند مراحل رشد و صعود را که برخاسته از فیض الهی است بپیماید و از برکات آن بهرهمند شود.آیات قرآن کریم به ویژه بخشی از سوره واقعه در صدد تبیین نحوه تحول افکار از "تکذیب "به سوی " تصدیق »" است .
حال سئوال مهم اینست که چگونه آدمی مطلبی را تصدیق میکند ؟
در پاسخ به این سوال باید گفت: هرگاه نفس آدمی داشتن علمی یا کاری را منفعت بداند و یا دفع ضرر از آن مطلب را ( تصور) نموده و به دنبالش بررسی و تأمل کند (تصدیق )محقق میگردد.
با توجه به بخشی از آیات سوره مبارکه واقعه باید گفت : ادراک مفهوم بهشت و تصور صحنههای آن ؛ همچنین مفهوم دوزخ و تصویر عذابهای آن به همراه جزئیاتش نوعی مدل تربیتی در قرآن کریم است که خروجی آن میتواند از بین برنده ی تفکرات غلط منکران معاد بوده و نهایت تایید اجمالی عالم دیگر و معاد باشد.
البته باید متذکر شد که ادراک نشئه آخرت و ویژگیهای آن، برای بشر دشوار است؛ برای نمونه نمیتواند فهمکند که چگونه میلیاردها سال در بهشت یا دوزخ میماند و پیر و خسته نمیشود. آری انسان دنیا را میبیند و میشناسد و میپندارد که آخرت نیز مانند دنیاست. بنابراین ادراک واقعی این مسئله بسیار سنگین است و باید تلاش نمود!!
نکته اول: اصحاب شمال در دنیا پیوسته میگفتند آیا وقتی مردیم و خاک استخوان شدیم دوباره زنده میشویم یا پدران ما که پوسیده شده اند ، باز میگردند؟"وَكَانُوا يَقُولُونَ أَئِذَا مِتْنَا وَكُنَّا تُرَابًا وَعِظَامًا أَإِنَّا لَمَبْعُوثُونَ" اصحاب شمال درباره مبدأ و معاد و وحی و نبوت به راه اشتباه رفتند، قرآن کریم در این آیات استبعاد پیوسته ایشان را در مورد معاد یاد کرده است . آنها برای سخن خود هیچ دلیلی نداشتند از همین رو با سئوال حشر- نیاکانشان اعتقاد باطل خود را تأکید میکنند و میگویند: "أَوَآبَاؤُنَا الْأَوَّلُونَ"
نکته دوم: در ادامه خداوند متعال به آنها خبر میدهد که در قیامت چگونه زندگی دارند طعام و شرابشان چیست؟ اینکه در ذهنشان بین جمعیت اولین و آخرین تفاوت تصور میکنند صحیح نیست زیرا میفرماید:
"لَمَجْمُوعُونَ اِلی مِيقَاتِ يَوْمٍ مَّعْلُومٍ" آری تکذیب قیامت منجر به گمراهی میشود ، به این خطاب دقت کنید :"ثُمَّ إِنَّكُمْ أَيُّهَا الضَّالُّونَ الْمُكَذِّبُونَ"
مسئله خوردن و آشامیدن در دنیا امری طبیعی است خداوند متعال با همین امر طبیعی شرایط زندگی قیامتی را تبیین کرده میفرماید: " لَآكِلُونَ مِن شَجَرٍ مِّن زَقُّوم" (زقوم ) گیاهی است تلخ و بدبو و بد طعم ، شیرهای دارد که وقتی به بدن انسان میرسد ورم میکند.
تعبیر به "فَمَالِئُونَ مِنْهَا الْبُطُونَ" اشاره به این است که آنها نخست گرفتار حالت گرسنگی شدید میشوند به گونهای که حریصانه از این فضای بسیار ناگوار شکمها را پر میکنند. مسلم است بعد از خوردن سراغ نوشیدنی میروند" فَشَارِبُونَ عَلَيْهِ مِنَ الْحَمِيمِ"ﻭ ﺭﻭﻱ ﺁﻥ ﺍﺯ ﺁﺏ ﺟﻮﺷﺎﻥ ﺧﻮﺍﻫﻴﺪ ﻧﻮﺷﻴﺪ ،در این نوشیدن هرگز سیراب شدن اتفاق نمیافتد به دلیل کلمه" هیماء" که برای شتری به کار میرود که مرض استسقاء گرفته است!!
"فَشَارِبُونَ شُرْبَ الْهِيمِ"این پذیرایی ابتدایی روز جزا است "هذا نُزُلُهُمْ يَوْمَ الدِّين"
نکته سوم: در آیه بعد میفرماید: ما شما را آفریدیم چرا تصدیق نمیکنید؟ "نَحْنُ خَلَقْنَاكُمْ فَلَوْلَا تُصَدِّقُونَ"
حرف (فاء) مینمایاند که علت تشویق به تصدیق معاد و تکذیب نکردن آن این است که خدا خالق انسان است، پدید آورنده ومدبر اوست که حتما او را زنده میکند تا جزای کارهای خیر و شر او را بدهد.