یکشنبه, 01 مهر,1403

­

جمعه, 27 بهمن,1402

حفـظ و صیـانت دل (نجم/ 11 تا 15)

حفـظ و صیـانت دل (نجم/ 11 تا 15)

­­­­­­­­­­تربیت در قرآن­­ ­­­­­­­­­­­­­­­­­­­­­­­بیاد استاد طاهائی (رحمه الله) مدرسه علمیه نرجس (علیها السلام)­ ­ ­ ­ ­ ­ ­ ­ ­ ­ ­ ­ ­ ­ ­ ­ ­ ­ ­ 1402/11/10

بسم الله الرحمن الرحیم

قال الله العظیم:

«ما كَذَبَ الْفُؤادُ ما رَأى‏»؛­قلب ،آنچه را دید دروغ نخواند.

«أَفَتُمارُونَهُ عَلى‏ ما يَرى‏»؛­پس آیا بر سر آنچه می‌بیند با وی جدال می‌کنید؟

«وَ لَقَدْ رَآهُ نَزْلَه أُخْرى»؛­همانا در نزولی دیگر او را دید.

«عِنْدَ سِدْرَه الْمُنْتَهى»؛­نزد سدره المنتهی.­­­ عِنْدَها جَنَّه الْمَأْوى‏ * که بهشت امن نزد آن است . (نجم 11 الی15)­­­­­­­­­­­­­­­­­­­­­­­­­­­­­­­­­­­­­­­­­­­­­­­­­­­­­­­­­­­­­­­­­­­­­­­­­­­­­­­­­

حفـظ و صیـانـت دل (۲)

­یکی از واژگانی که به مرکز ادراکات انسان اشاره می‌کند کلمه "فواد" است و جمع آن "افئده " می‌باشد.

این بخش از وجود آدمی سرمایه‌ی گران قیمتی است که شکر عملی آن­ لازم است چنانچه درآیات ۷۸ نحل،

۷۸ مومنون، ­9سجده و ۲۳ تبارک آمده است می‌فرماید:" وَ هُوَ الَّذي أَنْشَأَ لَكُمُ السَّمْعَ وَ الْأَبْصارَ وَ الْأَفْئِدَه قَليلاً ما تَشْكُرُونَ" (78مومنون) خداوند سبحان در این آیه­ شریفه از نعمت ایجاد سمع و بصر شروع کرده است چون این دو نعمت از نعمت‌هایی است که حیوانات از آن بهره‌مند شده‌اند تعبیر انشاء و ابداع نشان می‌دهد که خدای تعالی در ایجاد آنها از جای دیگر نقشه و الگو گرفته است. دارندگان این حس در یک موقعیت جدید و خاصی قرار دارند و دارای میدان فعالیت وسیع‌تری هستند. چون موجودی که دارای حرکات و سکنات ارادی است آنچه­ را می‌خواهد از آنچه نمی‌خواهد جدا می‌کند و در عالم جدیدی قرار می‌گیرد که در آن لذت ،غلبه و پیروزی ومحبت و امثال آن جلوه می‌کند .به دنبال آن کلمه "فؤاد" را ذکر کرد آن مبدئی که آدمی به وسیله آن تعقل می‌کند ، این نعمت تنها مخصوص انسان است مرحله به دست آمدن فؤاد یک مرحله وجودی جدیدی است که از مرحله حیوانی وسیع‌تر و مقامی شامخ‌تر است به خاطر داشتن همین قوه است که آدمی چیزهایی را درک می‌کند که در ­برابرش نیست بلکه در گذشته بوده یا بعدها خواهد آمد. انسان با این قوه به قوانین کلی پی می‌برد قدرت درک معارف را دارد می‌تواند تدبر در آسمان‌ها و زمین داشته باشد‌. در پایان آیه با تعبیر " قَليلاً ما تَشْكُرُونَ" عتاب حس می‌شود لازم به ذکر است این نعمت‌های الهی نیز مورد سئوال واقع می‌گردند.

همان‌گونه که در آیه ۳۶ / اسراء آمده است. "... إِنَّ السَّمْعَ وَ الْبَصَرَ وَ الْفُؤادَ كُلُّ أُولئِكَ كانَ عَنْهُ مَسْؤُلاً " ­براساس آیه شریفه کسی که ابزارهای شناخت خود اعم از ظاهری و باطنی را بدون توجه به هر سمت دلخواهش به کار می‌برد با فردی که مسئولانه و متعهدانه می‌داند اگر آن‌ها را در مسیر علم یا وظیفه­ الهی به کار نگیرد کیفر می‌بیند، بسیار متفاوت است.

انسان در آغاز­ از راه چشم و گوش عالِم می‌شود . از این رو مجاری ادراک حسی اصلند و قلب ( فواد) فرع آن می‌گردد. لکن پس از آن‌که چشم و گوش علوم را به قلب دادند، قلب زمام آنها را بر عهده می‌گیرد و رهبری می‌کند. بنابراین حفظ قلب و صیانت مهم می‌گردد.

در توضیح بیشتر باید گفت انسان از درون خود در معرض منازعه دو نیرو قرار می‌گیرد یکی نورعقل که به سوی

حق راهنمایی می‌کند و دیگری شهوات و هوای نفس است که رانندگان او به سوی باطلند‌.با توجه به روش تعلیمی قرآن انسان‌ها می‌توانند از نفوذ و آثار هوای نفس خود را برکنار داشته و جلوی زیر و رو شدن قلب را بگیرند.مهم‌ترین شاخص در این مسیر تصدیق و تکذیب عالمانه است.یعنی اینکه پذیرش‌ها و طردهای ما از روی تحقیق و­ عالمانه باشد. زیرا خداوند تبارک و تعالی هرگونه پیروی کردن و اطاعت غیر عالمان را نهی می‌کند.

"وَ لا تَقْفُ ما لَيْسَ لَكَ بِهِ عِلْمٌ ..." (اسراء/۳۶) حتی برپایه بعضی از روایات انسانی که هرچه را از مجرای گوش می‌شنود ازمجرای زبان بازگوکند،بی آنکه در صحت و سقم آن ارزیابی دقیق داشته باشد،دروغگومحسوب شده است ." كَفَى‏ بِالْمَرْءِ كَذِباً أَنْ يُحَدِّثَ بِكُلِّ مَا سَمِعَ...." ­­­(وسایل الشیعه ، ج ۱۲،ص ۱۸۸)

نکته اول: آیات فوق با تأکید بر عبد بودن پیامبرصلی الله علیه وآله و عبودیت ایشان گام به گام مراحل کمالی آن حضرت را تصویرسازی می‌کند( بندگی را بستر فراگیری معرفی می‌کند) تا آنجا که می‌فرماید:­ قلب پیامبردر آنچه دید صادق بود و هرگز دروغ نمی‌گفت" ما كَذَبَ الْفُؤادُ ما رَأى" بنابرگزارش قرآن کریم انسان علاوه برگوش و چشم و قلب ظاهری، دارای قلب و سمع و بصر باطنی است .ادراکاتی که فرد با استفاده از حواس باطنی خود به دست می‌آورد خالی از هرگونه کذب و دروغ می‌باشد و این بدان جهت است که سرمایه اصلی خود یعنی

­( فواد ) را حفظ نموده است.

نکته دوم: اولیای خدا­ با حفظ قلب می‌توانند دریافت‌ها و سخنان ناب داشته باشند اما جای تأسف است که قدر اهل دل دانسته نشده و جدال برپا می‌شود. می‌فرماید:" أَفَتُمارُونَهُ " . ­­­( مراء) به معنای جدال همراه باشک و تردید است. وقتی انسان‌ها چنین روحیه‌ای دارند که با فرد یا افرادی که حقایق را بدون واسطه از سوی خداوند دریافت کرده‌اند جدال نموده و حق را نپذیرند به طور مسلم در موارد دیگر هم این حالت را دارند. عامل اصلی در مسأله "مراء" شیطان است که هنگام القای شبهه ، جدال باطل و نظایرآن حضور دارد.

نکته سوم: حرکت در مسیر کمالات انسانی با فرض شناخت نفس و قوای خیر و شر آن از دیدگاه قرآن بسیار مهم است چرا که این آیات نشان می‌دهد زمینه عروج انسان تا "سِدْرَه الْمُنْتَهى" وجود دارد .پیرامون حقیقت

" سِدْرَه الْمُنْتَهى "سخن بسیار است. در حدیثی آمده است آنجایی که آخرین مرحله پرواز فرشتگان یا آخرین مرحله بالا رفتن اعمال انسان می‌باشد به آن سدره المنتهی می‌گویند . در سخنی دیگر می‌خوانیم نام درختی که همراه هر برگ آن فرشته‌ای در حال تسبیح است « سدره المنتهی » می‌باشد .‌

نکته تربیتی این است که در این آیات سخن از صعود و ازحرکت­ انسان و ظرفیت آدمی است آغاز این حرکت از زمین بوده و­ تداوم آن به رشد توحیدی بستگی دارد ­رجوع همگان به سوی خدا به آن معنا نیست که همه به مقاماتی همچون رسول الله دست می‌یابند و به عالی‌ترین درجه انسانیت می‌رسند بلکه مسأله این است که همه ما به سوی خدا در حرکتیم ولی هرکدام به اندازه ایمان و عمل صالح خود به او نزدیک می‌شویم.

نوشتن یک نظر

افزودن نظر

x
دی ان ان