بسم الله الرحمن الرحیم
قال الله العظیم:
«وَ لِلَّهِ ما فِي السَّماواتِ وَ ما فِي الْأَرْضِ لِيَجْزِيَ الَّذينَ أَساؤُا بِما عَمِلُوا وَ يَجْزِيَ الَّذينَ أَحْسَنُوا بِالْحُسْنَى»؛
و برای اوست آنچه در آسمانها و آنچه در زمین است تا کسانی را که بد انجام دادند کیفر بدهد و کسانی را که نیکی کردهاند به بهترین وجه پاداش دهد.
«الَّذينَ يَجْتَنِبُونَ كَبائِرَ الْإِثْمِ وَ الْفَواحِشَ إِلاَّ اللَّمَمَ إِنَّ رَبَّكَ واسِعُ الْمَغْفِرَه هُوَ أَعْلَمُ بِكُمْ إِذْ أَنْشَأَكُمْ مِنَ -الْأَرْضِ وَ إِذْ أَنْتُمْ أَجِنَّه في بُطُونِ أُمَّهاتِكُمْ فَلا تُزَكُّوا أَنْفُسَكُمْ هُوَ أَعْلَمُ بِمَنِ اتَّقى»؛
همانها که از گناهان کبیره و اعمال زشت جز صغیره، دوری میکنند، اونسبت به شما از همه آگاهتر است، از آن هنگام که شما را از زمین آفرید، و در آن موقع که به صورت جنینهایی در شکم مادرانتان بودید،پس
خود ستایی نکنید چرا که او پرهیزگاران را بهتر میشناسد. ( نجم 31و32 )
خـودسـتایـی
انسان باید روح خود را تزکیه کند تا از خطرها نجات یابد اگرهم در این راه صاحب کمالی شد حق خودستایی ندارد،به اینکه بگوید« من مالک این نعمت و کمال هستم» که این ظلم است چون این سخن برخاسته از استغناوبینیازی از خدای سبحان است. انسانی که مالک نفع و ضرر و مرگ و زندگی خود نیست چگونه میتواند مستقل باشد؟درحالی که باید اینگونه معتقد باشد." ٍلَا يَمْلِكُ لِنَفْسِهِ نَفْعاً وَ لَا ضَرّاً وَ لَا مَوْتاً وَ لا حَياه وَ لا نُشُورا"
وحتی یادآور شود که مالک چشم و گوش خود نیست. پس چگونه میتواند خودستایی کند !! بلکه باید خدای سبحان را سرچشمه همه خیرات بداند.لازم به ذکراست گاهی خودستایی به گونه فردی است و زمانی گروهی. فرد خودستا گروهی را به زحمت میاندازد و اگر ملتی به این صفت گرفتار شوند زندگی را به کام اهل جهان تلخ میکنند.نظیر یهودیان نژادپرست که خود را از همه برترمیدانند از این رو هم در اموردنیایی خود را دارای امتیاز میدانند و به هیچ گونه تعهد و قراردادی پایبند نیستند؛ و هم در آخرت خود را از عذاب الهی در امان-میپندارند!!! قرآن این پندارگرایی و خودستایی را آفت رشد میداند و راه حل درمان آن را نیز بیان کرده است.
بر طبق آیات فوق فرد و گروه خودستا باید به چند نکته توجه کنند؛ از جمله مالکیت مطلق پرودگار ، نحوه آفرینش خود ، نقصان های علمی و... در یک جمله باید گفت درمان خودستایی، خودستانی است به این معنا که شخص یا اشخاص به حقیقت برسند که از خود هیچ ندارند و همه چیز در قدرت باری تعالی است.
نکته اول: از آنجا که در آیات قبل سخن از اعراض پیامبرصلی الله علیه وآله از کسانی بود که به امر الهی سر اطاعت فرو نمیآوردند در این آیه شریفه خداوند به مالکیت مطلقه خود در جهان هستی اشاره میکند و
میفرماید:" وَ لِلَّهِ ما فِي السَّماواتِ وَ ما فِي الْأَرْضِ "
حاکمیت مطلقه الهی از آن پروردگار است و به همین دلیل تدبیر کننده عالم هستی است و همه امور به دست اوست. به دنبال اعلام مالکیت و حاکمیت الهی ، هدف بزرگ از این آفرینش گسترده را،تکامل و رشد انسان
در پرتو تعلیم و تربیت انبیاء و رسیدن به پاداشها و مجازاتهای الهی میداند و میفرماید:" لِيَجْزِيَ الَّذينَ أَساؤُا بِما عَمِلُوا وَ يَجْزِيَ الَّذينَ أَحْسَنُوا بِالْحُسْنَى "
کسی که خلقت و تدبیر عالم در دست اوست کسانی را که معصیت کردهاند کیفر میدهد و آنانی را که اطاعت کردهاند پاداش نیک عطا میکند.
نکته دوم: ارزش هر انسانی به مقداری است که در برابر گناه مقاومت و اجتناب میکند .در توصیف گروه -نیکوکار قرآن میفرماید: آنها کسانی هستند که از گناهان کبیره و اعمال زشت پرهیزکرده و اگر گناهی از آنان سر زند تنها صغیره است " الَّذينَ يَجْتَنِبُونَ كَبائِرَ الْإِثْمِ وَ الْفَواحِشَ إِلاَّ اللَّمَمَ "
" كَبائِرَ "جمع کبیره است و برای تشخیص مصادیق آن بیانات مختلفی آمده است از جمله گفته شده ؛گناهانی که وعده آتش برای ارتکاب کننده آن در قرآن داده شده است.
" اثم" عملی است که انسان را از کار خیر و ثواب دور میکند ." لمم " در کتب لغت و تفسیر معانی گوناگون نقل شده است از جمله:گناهی که ناخواسته و بدون اصرار باشد، گناهی که تصمیم بر آن گرفته شده ولی عملی نشود، گناهی که برای ارتکاب آن حدی معین نشده است، و یا گناهی که انسان بلافاصله بعد از آن عذرخواهی و توبه کند و... با توجه به مجموعه احتمالات شاید بتوان گفت: نیکوکاران ممکن است لغزشی داشته باشند
ولی گناه برخلاف طبع و سجیه آنهاست وروح و قلب آنها پاک است و به طور مداوم تقاضای بخشش میکنند چون بلافاصله در جمله بعد قرآن میگوید:آمرزش پروردگار تو گسترده است"إِنَّ رَبَّكَ واسِعُ الْمَغْفِرَه"
نکته سوم: در دنباله آیه برای تاکید عدالت پروردگاردر مسئله پاداش وکیفر از علم بیپایان الهی سخن میگوید: او نسبت به شما از همه آگاهتر است از آن هنگام که شما را از زمین آفرید." هُوَ أَعْلَمُ بِكُمْ إِذْ أَنْشَأَكُمْ مِنَ -الْأَرْضِ "
ماده (نشـأ) به معنای احداث چیزی و تربیت آن است.بنابراین وقتی فرمود او شما را از زمین انشا کرد معنایش این است که شما را در آغاز خلقتتان با احوال گوناگون متحول کرد از مواد عنصری زمین گرفت و درآخر به صورت نطفه در رحم مادران قرار داد. " إِذْ أَنْتُمْ أَجِنَّه في بُطُونِ أُمَّهاتِكُمْ "
کلمه (اجنه) جمع جنین است.یعنی خداوند حقیقت شما را میداند و اسرار نهانتان برای او آشکار است حتی از سرانجام کارتان باخبر است پس بنابراین خودتان را به پاکی نستایید او بهتر میداند پاک و با تقوا کیست. "فَلا تُزَكُّوا أَنْفُسَكُمْ هُوَ أَعْلَمُ بِمَنِ اتَّقى"
سرچشمه اصلی عمل ناپسند خودستایی عدم شناخت خویشتن و عظمت پروردگار است اگر کسی به کوچکی خود و ناچیز بودن اعمالش در برابر مسئولیتهای سنگین و نعمتهای عظیم الهی توجه داشته باشد هرگز در جاده خودستایی گام نمیگذارد. غرور، غفلت و خود برتر بینی از انگیزههای این کار زشت است شاید به همین دلیل اولیای الهی همیشه معترف به تقصیر خود در برابر وظایف بندگی بودند(خود ستانی)و مردم را از خودستایی و بزرگ شمردن اعمال به خویش نهی میکردند.