بسم الله الرحمن الرحیم
قال الله العظیم:
«كَذَّبَتْ قَبْلَهُمْ قَوْمُ نُوحٍ فَكَذَّبُوا عَبْدَنا وَ قالُوا مَجْنُونٌ وَ ازْدُجِرَ»؛
پیش از آنان قوم ﻧﻮﺡ(ﭘﻴﺎﻣﺒﺮﺍﻥ) ﺭﺍ ﺗﻜﺬﻳﺐ ﻛﺮﺩﻧﺪ ، ﭘﺲ ﺑﻨﺪﻩ ﻣﺎ (ﻧﻮﺡ)ﺭﺍ ﻫﻢ ﺗﻜﺬﻳﺐ ﻛﺮﺩﻧﺪ ﻭ ﮔﻔﺘﻨﺪ:ﺩﻳﻮﺍﻧﻪ ﺍﺳﺖ ، ﻭ ﺟﻦ ﺯﺩﻩﺍﻱ ﺍﺳﺖ(ﻛﻪ ﺁﺛﺎﺭﻱ ﺍﺯ ﮔﺰﻧﺪ ﺟﻦ ﺩﺭ ﺍﻭ ﻣﻰﺑﺎﺷﺪ.)
«فَدَعا رَبَّهُ أَنِّي مَغْلُوبٌ فَانْتَصِرْ »؛ پس پروردگارش راخواند که من مغلوب شده ام(ﻭ ﺍﺯ ﺳﺘﻢ ﻭ ﺯﻭﺭﮔﻮﻳﻲ ﺁﻧﺎﻥ ﺩﻟﺘﻨﮕﻢ) ﺑﻨﺎﺑﺮﺍﻳﻦ ﺍﻧﺘﻘﺎم (ﻣﺮﺍ ﺍﺯ اینان) ﺑﮕﻴﺮ.
«فَفَتَحْنا أَبْوابَ السَّماءِ بِماءٍ مُنْهَمِرٍ»؛پس(درپاسخ درخواستش) درهای آسمان رابه آبی بسیار فراوان و ریزان گشودیم.
«وَ فَجَّرْنَا الْأَرْضَ عُيُوناً فَالْتَقَى الْماءُ عَلى أَمْرٍ قَدْ قُدِرَ »؛ وزمین رابه (جوشیدن ) چشمه هایی (پرآب) شکافتیم پس آب آسمان و زمین برای کاری که مقدر شده بود به هم پیوستند. ( قمر ۹-۱۲)
دانـش و روش بنـدگـی
یکی از عناوینی که به جنبه رشد یافتگی انسان در قرآن اشاره دارد واژه «عبد» است. عبودیت و بندگی همزاد انسان بوده ، هست و خواهد بود،گرچه گاهی انسان نسبت به آن غافل و بی توجه است لکن هرگاه از مستی
هوا و هوس به درآید و متنبه گردد این معنا را با تمام وجود مییابد که آنچه هویت و هستی او را بنیان نهاده
و لحظهای او را رها نمیسازد همان حقیقت بندگی و خضوع در پیشگاه خالق یکتا و رب یگانه است.
با توجه به کاربرد واژه (عبدنا )در آیات قرآن برای کشف دانش و روش بندگی این موارد را میتوان متذکر شد
الف) قرآن در سوره ص/۴۱ خطاب به نبی اکرم صلیالله علیه و آله میفرماید:(وَاذْكُرْ عَبْدَنَا أَيُّوبَ...)
یعنی روش ایشان را حفظ کن .شکیبایی لازم اعراض از غیر حق، تضرع به خدا و اطمینان به استجابت نیایش را جز اصول اولیه بدان و در تحصیل و تکمیل و حفظ آن بکوش.
ب)در جایی دیگر خطاب به پیامبرصلی الله علیه وآله میفرماید:( ص/۱۷) "اصْبِرْ عَلَىٰ مَا يَقُولُونَ وَاذْكُرْ عَبْدَنَا دَاوُودَ ذَا الْأَيْدِ"
بر آنچه میگویند شکیبا باش،ﻭ ﺑﻨﺪﻩ ﻣﺎ ﺩﺍﻭﺩ ﺭﺍ ﻛﻪ ﺩﺍﺭﺍﻱ ﻧﻴﺮﻭﻣﻨﺪﻱ(ﺩﺭ ﺩﺍﻧﺶ ﻭ ﺣﻜﻮﻣﺖ ) ﺑﻮﺩ ﻳﺎﺩ ﻛﻦ.
ج) ونیز درسوره اسراء آیه سوم در باره حضرت نوح میفرماید: " إِنَّهُ كَانَ عَبْدًا شَكُورًا" ایشان عبد شکور خدا بود و در عبودیت اخلاص داشت.
با توجه به آیات بایدگفت: عبودیت در بطن خود بردباری و پایداری در رخدادهای ناگوار را دارد ،تحمل زجرها و سختیها، آزار واذیتها و عدم خستگی از ویژگیهای آن است (توجه کنید به تبلیغ ۹۵۰ ساله حضرت نوح)
عبد الهی وظایف خود را صبورانه انجام میدهد و استواری و استقامت دارد . بصیرت داشته وراه را آگاهانه-
میپیماید دیگران را هم بصیرانه به خدا دعوت میکند.
نکته اول: سنت قرآن کریم بر این است که در بسیاری از موارد برای هدایت،سرگذشت اقوام پیشین و عاقبت دردآلودآنها را بیان میکند تا به آدمی یادآور شود که اگر به راه نادرست خویش ادامه دهد سرنوشتی بهتر از آنان ندارد،میفرماید: پیش از آنها قوم نوح پیامبر خود را تکذیب کردند:" كَذَّبَتْ قَبْلَهُمْ قَوْمُ نُوحٍ "
از آیات قرآن کریم برمیآید که قوم نوح همه پیامبران را تکذیب مینمودند( شعراء/۱۰۵) " كَذَّبَتْ قَوْمُ نُوحٍ- الْمُرْسَلِينَ" در ادامه آیه کلامی با تجلیل و تعظیم از مقام حضرت نوح آمده است"فَكَذَّبُوا عَبْدَنَا"
اشاره به این نکته که تکذیب حضرت نوح علیه السلام به تکذیب خدای تعالی برمیگردد چون آن حضرت غرق در بندگی خدا بود و از خودش چیزی نداشت ،هرچه داشت از خدا بود.
نکته دوم: قوم نوح علاوه بر تکذیب، او را آزار و اذیت زبانی داده و گفتند دیوانه است و آثار جن زدگی در رفتار او پیداست "وَقَالُوا مَجْنُونٌ وَازْدُجِر" معنای عبارت قرآنی این است که قوم نوح تنها به تکذیب او اکتفا نکردند بلکه نسبت جنون هم به او دادند جمله (وازدجر)در اصل از ماده "زجر"به معنای دور ساختن و طرد کردن کسی با صدای بلند و فریاد است و به هرگونه عملی که مانع از ادامه کارها شود نیز اطلاق میگردد.در واقع آنها به جامعه القا میکردند که این شخص حرف درست و حسابی ندارد چه رسد به اینکه وحی دریافت کند و با خداوند متعال ارتباط داشته باشد!!!
نکته سوم: هنگامی که نوح علیه السلام از هدایت آنها به کلی مأیوس گشت، به درگاه الهی عرضه داشت :پروردگارا این گروه طاغی و مجرم بر من غلبه کردند انتقام مرا از آنها بگیر " فَدَعَا رَبَّهُ أَنِّي مَغْلُوبٌ فَانتَصِرْ"
(لازم به ذکر است که در سوره قمر داستان به صورت فشرده آمده است و گفتگوهای حضرت نوح وتلاشهای- فراوان ایشان را باید در سور دیگر نظیر سوره هود و نوح و اعراف و.....جستجو کرد.)
کلمه انتصار به معنای انتقام است و منظور جناب نوح از اینکه گفت (أَنِّي مَغْلُوبٌ )شکست خورده شدم این است که از ظلم و قهر و زورگویی به تنگ آمدهام نه اینکه از نظر حجت و دلیل محکوم شدهام خلاصه این جمله کوتاه نفرینی است که حضرت نوح نسبت به قومش داشته است و تفصیل آن در سوره نوح آمده است.
نکته چهارم: در آیه بعد اشاره گویا و تکان دهنده به کیفیت عذاب آنها کرده میفرماید: ما به دنبال این درخواست نوح درهای آسمان را گشودیم و باران شدید و پیدرپی فروبارید"فَفَتَحْنَا أَبْوَابَ السَّمَاءِ بِمَاءٍ مُّنْهَمِرٍ"
کلمه(مُّنْهَمِرٍ) کنایهای است از جریان متوالی باران،گویا باران در پشت آسمان انبار شده و نمیتوانسته پایین بریزد همین که درب آسمان باز شده به شدت هرچه تمامتر فرو ریخته است.
خداوند در قرآن کریم باران را جلوهای از مهر و یا قهر خود بیان کرده است در اینجا کیفر کفر و ناسپاسی در برابر حق و غضب الهی به تصویر کشیده شده است. نه تنها از آسمان آب زیادی فرو ریخت که از زمین هم آب جوشید چنان که در آیه بعد آمده است و زمین را شکافتیم و چشمههای زیادی از آن بیرون فرستادیم:
"وَفَجَّرْنَا الْأَرْضَ عُيُونًا فَالْتَقَى الْمَاءُ عَلَىٰ أَمْرٍ قَدْ قُدِرَ" این دو آب به اندازهای که مقدر بود با هم در آمیختند
و سراسر زمین را فرا گرفتند.