شنبه, 03 آذر,1403

­

شنبه, 09 اردیبهشت,1396

در محضر مناجات شعبانیه

در محضر مناجات شعبانیه

دعا کلیدهای نجات و کامیابی و گنجینه های رستگاری است. بهترین دعا آن است که‌ از‌ سـینة‌ پاک و قـلبی دارای تـقوا صادر شود. مناجات سبب نجات است و اخلاص موجب خلاصی، پس‌ آنگاه‌ که سختی ها شـدت یـافت بـاید به سوی خدا فزع و زاری نمود.

­ نویسنده : حیدرزاده،عباس

چکیده

مناجات شعبانیه گنجینة ارزشمندی است که هر فراز آن دربردارندة دریایی از معارف والای اسلامی است. انس با این مناجات و آشنایی با معارف آن موجب تقرب به درگاه خداوند متعال و کسب آرامش روحی و جسمی، تقویت اراده در راه بندگی حضرت حق، پالودن درون از رذایل اخلاقی و نیز جلب رضایت الهی که نهایت آرزوی بندگان صالح خداست،‌ می شود. در این نوشتار ضمن برشمردن آثار و برکات تضرع به درگاه خدای سبحان و امیدواری بندگان گنهکار به لطف و رحمت الهی، ‌عشق به او و نیز دل بریدن از غیر خدای متعال پرداخته ایم؛ و با بهره گیری از آیات قرآن کریم و احادیث نورانی اهلبیت: از توصیه های عرفانی بزرگی همچون امام خمینی ره، علامه ملامحمد مهدی نراقی و مقام معظم رهبری(مد ظله العالی) بهره برده ایم.

­

­


مقدمه

دعا وسیله ای است که‌ انـسان‌ مـی تواند‌ تـوسط آن با خالق هستی راز و نیاز کند و خواسته های خویش را با او در میان‌ بگذارد، همچنین یکی از راههای تقرب بـه مقام ربوبی دعاست. خدای سبحان به‌ وسیلة دعا به بندگانش‌ عنایت‌ می کند.

قـُل مَا یَعبَؤُ بِکُم رَبـِّی لَولا دُعـاؤُکُم (فرقان: 77)

بگو اگر دعای شما نباشد، پروردگارم هیچ اعتنایی به شما نمی کند.

طریقة راز و نیاز با خالق بی همتا را انبیای الهی به‌ ویژه پیامبر گرامی اسلام صلی الله علیه و آله و سلم و ائمه معصومین: به ما آموخته اند. این انـسان های برگزیده با شناخت کاملی که از خدای متعال داشته اند، راه چگونه سخن گفتن با خالق را به ما یاد داده‌-اند‌. این شیوه که در قالب ادعیه و مناجات به ما رسیده است، شامل عالی ترین مـضامین و بـالاترین معارف است که هنگام قرائت با روح و قلب گره خورده و انسان را عرشی می کند.

عارف‌ سالک‌ امام خمینی ره می فرماید:‌

«ادعیه ائمة هدی: همان مسائلی را که کتاب خدا دارد، دعاهای آنها هم دارد با یـک زبـان دیگر، قرآن یک زبان دارد، یک نحو صحبت می کند‌ و همة‌ مطالب را دارد، منتهی بسیارش در رمز است که ما نمی توانیم بفهمیم و ادعیة ائمه: یک وضع دیگر دارد. به تعبیر شیخ عارف و استاد مـا: ادعـیه کتاب صاعد است و قرآن‌ کتاب‌ نازل‌ که از آنجا نزول کرده‌ است‌ و ادعیه‌ ائمه: کتاب صاعد است، همان قرآن است رو به بالا می رود، کسی بخواهد بفهمد که مقامات ائمه چـیست بـاید رجـوع‌ کند‌ به‌ آثار آنها، آثـار آنـها ادعـیه آنهاست. مهمش ادعیه‌ آنهاست‌ و خطابه هایی که می خوانند، مثل مناجات شعبانیه، مثل نهج البلاغه، مثل دعای یوم العرفه و اینهایی که انـسان نـمی داند کـه‌ چه‌ باید‌ بگوید دربارة آنها؟»

امروزه که عدة زیـادی از مـردم گرفتار ناراحتی های‌ روحی و روانی هستند و آمار جرم و جنایت در دنیا بیداد می کند، بیش از هر زمان نیاز به دعا و نیایش‌ احـساس‌ مـی شود‌. راز و نـیاز که باعث آرامش روح و زدودن زنگار گناه از قلب‌ است‌؛ ارادة مضاعف در راه بندگی و شـادابی خاص در مسیر اطاعت خدا به انسان هدیه می کند. لذا‌ بهترین‌ راه‌ رهایی از ظلمت های درونی و رفع مشکلات روحی، دعا و مـناجات اسـت.

امـیر مؤمنان‌ علی‌علیه السلام می فرماید‌:‌

الدُّعَاءُ مَفَاتِیحُ النَّجَاحِ وَ مَقَالِیدُ الْفَلَاحِ وَ خَیْرُ الدُّعَاءِ مـَا صـَدَرَ عَنْ صَدْرٍ نَقِیٍّ‌ وَ‌ قَلْبٍ‌ تَقِیٍّ وَ فِی الْمُنَاجَاةِ سَبَبُ النَّجَاةِ وَ بِالْإِخْلَاصِ یَکُونُ الْخَلَاصُ فَإِذَا اشْتَدَّ الْفَزَعُ فـَإِلَی‌ اللَّهـِ‌ الْمـَفْزَع‌.

دعا کلیدهای نجات و کامیابی و گنجینه های رستگاری است. بهترین دعا آن است که‌ از‌ سـینة‌ پاک و قـلبی دارای تـقوا صادر شود. مناجات سبب نجات است و اخلاص موجب خلاصی، پس‌ آنگاه‌ که سختی ها شـدت یـافت بـاید به سوی خدا فزع و زاری نمود.

از این‌ رو‌ بهترین‌ دارو برای دل شکسته، روح خسته و انسان وامانده مناجات بـا قـاضی الحاجات است؛ وقتی عاشق‌ با‌ معبود خودش خلوت می کند، بهترین رحمت ها و زیباترین لذتـ ها نـصیبش مـی شود. در آن‌ حالات‌ نورانی‌ بارقه های امید و یقین در اعماق قلب انسان جای می گیرد.

اهمیت مناجات شـعبانیه

ایـن مناجات شریف‌ در‌ کتاب‌ اقبال سید بن طاووس و نیز مفاتیح الجنان مرحوم شیخ عـباس قـمی ضـمن‌ اعمال‌ مشترکه ماه شعبان آمده است؛ امیر مؤمنان علی علیه السلام و ائمه معصومین: به خواندن آن مداومت داشـته اند.

مـناجات‌ شعبانیه‌ یکی از نفیس ترین منابع معارف و اخلاق اسلامی است که تدبر در مضامین‌ بـلند‌ آن مـوجب مـعرفت بیشتر به خداوند متعال‌ می شود‌. عرفای‌ بزرگ نیز بر خواندن این مناجات مداومت‌ داشتند‌ و انـس بـا آن را جـهت مهیا شدن برای ورود به مهمانی خدای سبحان‌ توصیه‌ می کردند.

مقام معظم رهـبری(مـد‌ ظله‌ العالی) می فرماید‌:

مناجات‌ مأثورة‌ ماه شعبان که روایت شده اهلبیت‌: بر‌ آن مداومت داشتند یکی از دعـاهایی اسـت که لحن عارفانه و زبان شیوای‌ آن‌ با مضامین بسیار والا و سرشار از‌ معارف عـالی ای هـمراه‌ است‌ که نظیر آن در زمان های‌ معمولی‌ و محاورات عـادی نـمی توان یـافت و اساساً با آن زبان قابل ادا نیست. این مـناجات‌ نـمونة‌ کاملی از تضرع و وصف حال‌ برگزیده ترین‌ بندگان‌ صالح خدا با‌ معبود‌ و محبوب خود و ذات مـقدس‌ ربـوبی‌ است. هم درس معارف است، هـم اسـوه و الگوی عـرض حـال و درخـواست انسان مؤمن از‌ خدا‌.

در این نوشتار گـوشه هایی از دریـای‌ معارف‌ این مناجات‌ شریف‌ را‌ در محورهای زیر مرور‌ می کنیم.

تضرع به درگاه خـدای مـتعال

با تدبّر اجمالی در این مناجات شـریف درمی یابیم، بخش‌ قابل‌ تـوجهی از آن اظـهار عجز و ناتوانی‌ و تضرع‌ بندة‌ عـاشق‌ در‌ بـرابر معبود خویش‌ است‌.

تضرّع اظهار زاری و زبونی کردن است. "ضَرعٌ اِلَیهِم" در زبان عرب هـنگامی بـه کار می رود که‌ کودکی‌ بـه پسـتان مـادرش دست یابد. احـتیاج بـچه حیوان‌ و کودک‌ انسان‌ بـه‌ شـیر‌ مادر‌ از بهترین نیازها است که با وجود آن به چیز دیگری توجه نخواهد داشت.

قـرآن مـجید کلمة تضرع را در مواردی به کار مـی برد کـه شدت و سـختی‌ بـرای انـسان رخ داده باشد یعنی بنده آنـچنان خود را خطاکار ببیند که نیاز به عفو و بخشش خدای متعال دارد. خدای سبحان دوست دارد انسان در درگـاه او اظـهار فروتنی‌ و خشوع‌ کند و اوج این فروتنی لرزش دل انـسان در بـرابر خـداست کـه اشـک و آه از آن نشأت می گیرد.

قـرآن کـریم می فرماید:‌

ادْعُوا رَبَّکُمْ تَضَرُّعاً وَ خُفْیَةً إِنَّهُ لا یُحِبُّ الْمُعْتَدینَ‌. (اعراف‌: 55)

پروردگار خود را از روی تضرع و در پنهانی بخوانید؛ زیرا خـداوند تـجاوزکاران را دوسـت نمی دارد.

در روایت است که رسول خدا صلی الله علیه و آله و سلم هـنگام‌ دعـام‌ کـردن چـنان تـضرع و زاری مـی کرد‌ که‌ نزدیک بود عبا از دوشش بیفتد.

همچنین در روایت دیگری حضرت هنگام دعا و تضرع دست ها را طوری به درگاه خدواند بلند می نمود که فقیر‌ برای‌ درخواست غذا دست های خـود‌ را‌ بلند می کند.

کَانَ رَسُولُ اللَّهِ صلی الله علیه و آله و سلم یَرْفَعُ یَدَیْهِ إِذَا ابْتَهَلَ وَ دَعَا کَمَا یَسْتَطْعِمُ الْمِسْکِین‌.

به هر حال تضرّع و ناله در دعا نشانة توجه انسان به کمبودها و نیازهای خود و عامل شکستن‌ غرور‌ و خودخواهی اسـت؛ زیـرا کسی که خود را قوی و غنی بداند، در برابر هیچ کس ناله و درخواستی ندارد. در مقابل کسی که به درگاه خدای سبحان تضرع و خضوع دارد، همواره احساس‌ امید‌ و عزّت در‌ وجودش موج می زند.

مـقام مـعظم رهبری(مد ظله العالی) در این ارتباط می فرماید:‌

بندگی خدا، خشوع در‌ مقابل خدا، موجب می شود که انسان در مقابل هیچ زورگویی خصوع‌ نکند‌. دلی‌ کـه- مـهابت الهی را درک کرده است، در خود احـساس عـزّتی می کند که بزرگ ترین قدرت ها در مقابل ‌‌آن‌ عزّت تاب مقاومت نمی آورند.»

با توجه به این توضیح برخی فرازهای این مناجات‌ که‌ نشان‌ دهندة تضرع بـه درگـاه خدواند متعال است، عـبارت اسـت از:‌

1.­­­­­ فَقَدْ هَرَبْتُ إِلَیْکَ وَ وَقَفْتُ‌ بَیْنَ یَدَیْکَ مُسْتَکِیناً لَکَ مُتَضَرِّعاً إِلَیْکَ

خدایا به سویت گریخته ام و با حال خواری‌ و ناتوانی در محضرت ایستاده ام‌ در‌ حلی که به حال پریشانی و تضرع زاری می کنم.

2.­­­­­ إِلَهِی اِعْتِذَارِی إِلَیـْکَ اعـْتِذَارُ مَنْ لَمْ یَسْتَغْنِ عَنْ قَبُولِ عُذْرِهِ فَاقْبَلْ عُذْرِی یَا أَکْرَمَ مَنِ اعْتَذَرَ إِلَیْهِ الْمُسِیئُونَ.

خداوندا! عذرخواهی من از تو‌ مانند عذرخواهی کسی است که به قبول عذرت سخت محتاج است، پس عـذرم را بـپذیر ای کریم ترین کـسی که گنهکاران از او معذرت می طلبند.

3.­­­­­ إِلَهِی وَ قَدْ أَفْنَیْتُ عُمُرِی فِی شِرَّةِ‌ السَّهْوِ‌ عَنْکَ وَ أَبْلَیْتُ شَبَابِی فِی سَکْرَةِ التـَّبَاعُدِ مِنْکَ إِلَهِی فَلَمْ أَسْتَیْقِظْ أَیَّامَ اغْتِرَارِی بِکَ وَ رُکُوبِی إِلَی سَبِیلِ سَخَطِکَ إِلَهـِی وَ أَنـَا عـَبْدُکَ وَ ابْنُ عَبْدَیْکَ قَائِمٌ بَیْنَ یَدَیْکَ مُتَوَسِّلٌ‌ بِکَرَمِکَ‌ إِلَیْکَ.

خداوندا! در حالی که عمرم را در تیره روزی غفلت از تو تباه نـمودم ‌ ‌و دوران جـوانی ام را در مستی دوری از تو به سر بردم، در ایامی که‌ مغرور‌ پرده پوشی تو بودم و در راه غضب تـو گـام بـرمی داشتم، بیدار نگشتم. خدایا! اکنون من آن عبد فرزند عبد توام که در پیشگاه تو ایستاده ام و کرم و فـضیلت را نزد‌ تو‌ واسطه‌ آورده ام.

امید به لطف خدای‌ متعال‌

شاخص‌ دیگری که در ایـن مناجات شریف بیشتر جـلوه مـی کند، امیدواری بنده گنهکار به لطف بیکران خدای متعال است. امیدواری به لطف‌ خداوند‌ و حسن‌ ظن به ساحت مقدس ربوبی از معارف ارزشمند‌ این‌ مناجات است که یأس و نا امیدی را از دل ها می زداید و انـسان را به لطف بی پایان الهی امیدوار می سازد.

خدای‌ سبحان‌ در‌ قرآن مجید می فرماید:‌

قُلْ یا عِبادِیَ الَّذینَ أَسْرَفُوا عَلی أَنْفُسِهِمْ‌ لا تَقْنَطُوا مِنْ رَحْمَةِ اللَّهِ إِنَّ اللَّهَ یَغْفِرُ الذُّنُوبَ جَمیعاً إِنَّهُ هُوَ الْغَفُورُ الرَّحـیمُ. (زمـر: 53)

بگو ای‌ بندگان‌ من‌ که بر خود اسراف و ستم کرده اید! از رحمت خداوند نومید نشوید‌ که‌ خدا همة گناهان را می آمرزد. به راستی که او آمرزندة مهربان است.

با نگاه اجمالی به‌ ایـن‌ آیـه‌ درمی یابیم ، خداوند متعال همة بندگانش را لایق دریافت رحمتش قرار داده و با‌ بیان‌ « لاتقنطوا‌" یأس را از رحمت خویش نهی کرده است؛ جمله "إن الله یغفر الذنوب جمیعا‌» نیز‌ تأکید‌ می کند که خداوند سبحان هـمة گـنهکاران را می بخشد.

این آیه از امیدبخش ترین آیات قرآن‌ مجید‌ نسبت به گنهکاران است.

امیر مؤمنان علی علیه السلام می فرماید:‌

مَا فِی القُرآنِ آیَةٌ اَوسَع‌ مِن‌ یَا‌ عِبادِیَ الَّذِینَ أَسْرَفُوا ... .

در تمام قرآن آیه ای وسـیع تـر از ایـن آیه نیست‌.

در‌ مقابل، یأس از رحـمت الهـی نـشانة کفر و گناهی بس بزرگ است؛ چنانکه قرآن‌ مجید‌ می فرماید‌:‌

لا تَیْأَسُوا مِنْ رَوْحِ اللَّهِ إِنَّهُ لا یَیْأَسُ مِنْ رَوْحِ اللَّهِ إِلاَّ الْقَوْمُ الْکافِرُونَ. (یـوسف‌: 87‌)

از رحـمت خـدا مأیوس نشوید که تنها گروه کافران از رحمت خـدا‌ مـأیوس‌ می شوند‌.

وقتی از زبان امیر مؤمنان علی علیه السلام و ائمه معصومین: در مناجات شعبانیه امید به رحمت و مغفرت‌ الهی‌ به‌ ما آموخته مـی شود، بـی بصیرتی اسـت که انسان در نشیب و فرازهای زندگی از‌ رحمت‌ الهی نومید گردد و غـبار یأس، صفحه دل او را تیره سازد.

بعضی از فرازهای این مناجات‌ شریف‌ که انسان را متوجه لطف بی پایان خداوند می سازد و روح امیدواری را در‌ او‌ زنـده مـی کند عـبارت است از:‌

1.­­­­­ إِلَهِی جُودُکَ‌ بَسَطَ‌ أَمَلِی‌ وَ عَفْوُکَ أَفْضَلُ مِنْ عَمَلِی.

خدایا! جـود‌ و بـخششت‌ بساط آروزی مرا گسترده و عمل من در برابر عفو تو بسی ناچیز است‌.

2.­­­­­ إِلَهِی‌ إِنْ کَانَ صَغُرَ فـِی جـَنْبِ‌ طـَاعَتِکَ‌ عَمَلِی فَقَدْ‌ کَبُرَ‌ فِی‌ جَنْبِ رَجَائِکَ أَمَلِی.

خدایا! اگر عملم‌ در‌ مقابل طـاعتت انـدک اسـت آرزومندی ام در مقابل رجا و کرمت بسیار است.

3.­­­­­ إِلَهِی‌ کَیْفَ‌ أَنْقَلِبُ مِنْ عِنْدِکَ بِالْخَیْبَةِ مَحْرُوماً وَ‌ قـَدْ کـَانَ حـُسْنُ ظَنِّی‌ بِجُودِکَ‌ أَنْ تَقْلِبَنِی بِالنَّجَاةِ مَرْحُوماً.

خدایا‌! چگونه‌ از درگاه لطفت محروم و ناامیدم برگردم در صـورتی کـه به جود و احسان تو‌ حسن‌ ظن بسیار دارم که به‌ حالم‌ ترحم‌ کرده، عـاقبت از‌ اهـل‌ نـجاتم گردانی.

عشق به‌ خدای‌ متعال

یکی از دیگر معارف این مناجات شریف که انسان وارسـته را از شـوق‌ و ارادت‌ سرشار می کند عشق به خدای یکتا‌ است‌، عشق به‌ همه ی‌ خوبی ها‌، عـشقی کـه در نـهایت‌ اخلاص و بندگی، نتیجه اش لقای پروردگار است.

امیر مؤمنان علی علیه السلام در فرازی از این مناجات به‌ درگاه‌ خـدای سـبحان عرض می کند:‌

1.­­­­­ إِلَهِی إِنْ‌ أَخَذْتَنِی‌ بِجُرْمِی‌ أَخَذْتُکَ‌ بِعَفْوِکَ‌ وَ إِنْ أَخَذْتَنِی‌ بِذُنُوبِی‌ أَخـَذْتُکَ بـِمَغْفِرَتِکَ وَ إِنـْ أَدْخَلْتَنِی النَّارَ أَعْلَمْتُ أَهْلَهَا إِنِّی اُحِبِّکَ.

خدایا! اگر مرا به جرمم مؤاخذه‌ کنی‌ تو‌ را بـه عـفوت مـؤاخذه می کنم و اگر مرا‌ به‌ گناهانم‌ بازخواست‌ کنی‌ تو‌ را به مغفرتت بازخواست مـی کنم و اگـر مرا به آتش دوزخ ببری، اهل آتش را آگاه خواهم کرد که من تو را دوست می داشتم.

2.­­­­­ َ إِلَهِی لَمـْ یـَکُنْ لِی‌ حَوْلٌ فَأَنْتَقِلَ بِهِ عَنْ مَعْصِیَتِکَ إِلَّا فِی وَقْتٍ أَیْقَظْتَنِی لِمَحَبَّتِکَ.

خدایا! مـن قـدرتی ندارم که از معصیت بازگردم، مگر آنکه تـو بـه عـشق و محبت مرا بیدار کنی.

3.­­­­­ َ إِلَهِی أَقِمْنِی فـِی‌ أَهـْلِ‌ وَلَایَتِکَ مُقَامَ [مَنْ‌] رَجَا الزِّیَادَةَ مِنْ مَحَبَّتِکَ.

خدایا! در کوی اهل ولایت خود، در اقـامتگاه آن کـس که امید افزونی محبتت را دارد، اقـامتم ده.

انـسان عاشق فـکر و ذکـر‌ ، کـار‌ و تلاش و عزم و اراده اش، رسیدن به مـحبوب خـویش است.

روایت شده است: هنگامی که ملک الموت برای قبض روح حضرت ابـراهیم صلی الله علیه و آله آمـد، آن بزرگوار‌ به‌ ملک الموت فرمود: آیـا دیده ای‌ دوستی‌ دوست خـود را قـبض روح کند؟ خدای علیم به آن حضرت وحـی فـرمود: آیا دیده ای دوستی ملاقات دوست خودش را خوش نداشته باشد؟ لذا حضرت ابراهیم‌ صلی الله علیه و آله به‌ ملک المـوت فـرمود: الان‌ مرا‌ قبض روح کن.

اسـاساً عـشق حـقیقی برخاسته از ایمان کـامل اسـت و این گونه محبت، مـتوجه نـوعی از کمال است. انسان عاقل هرگز عاشق عدم و کمبودها نمی شود، بلکه همواره دنبال کمال‌ و هـستی‌ مـی گردد؛ به همین دلیل آن کس که از هـمه بـرتر است از هـمه کـس بـه عشق ورزیدن سزاوارتر اسـت.

قرآن کریم می فرماید:‌

وَ الَّذینَ آمَنُوا أَشَدُّ حُبًّا لِلَّهِ. (بقره: 165‌)

آنان‌ که ایمان‌ آورده اند، محبت و عـشقشان بـه خداوند بیشتر و قوی تر است.

چرا کـه افـراد بـا ایـمان مـردمی اندیشمند و دانا هـستند‌ و هـرگز ذات پاک او را-که منبع کمالات است- رها نمی کنند‌، هر‌ میل‌ و محبتی در برابر عشق خدا در نظرشان بی ارزش و ناچیز اسـت، اصـلاً آنـها غیر از او را شایستة ‌‌عشق‌ و محبت نمی بینند، جز بـه خـاطر او و در راه او کـاری نـمی کنند و در دریـای‌ بـیکران‌ عشق‌ خداوندی غوطه ور هستند.

علامه طباطبایی می گوید:‌

خدای سبحان هر حبی را حب نمی شمارد و حب [که‌ حقیقتش علقه و رابطه ای است میان دو چیز] وقتی واقعی است که با نـاموس‌ حب حاکم در عالم‌ وجود‌، هماهنگ باشد؛ چون دوست داشتن هر چیز مستلزم دوست داشتن متعلقات آن است و باعث می شود که انسان در برابر هر چیزی که از جانب محبوب است، تسلیم باشد.

بـر ایـن اساس‌، کسی که در برابر دستورهای الهی تسلیم نیست و راه معصیت در پیش می گیرد نمی تواند دوستی و عشق به خدای متعال را ادعا کند. چنانکه امام صادق علیه السلام پس از بیان این نکته که‌ "فرد‌ معصیت کـار خـدا را دوست نمی دارد» می فرماید:‌

تعصی الاله و انت تظهر حبه هذا محال فی الفعال بدیع

لو کان حبک صادقا لاطعته ان الحب لمن یحب مطیع

معصیت پروردگار مـی کنی‌ بـا‌ این حال اظهار محبت او مـی نمایی. ایـن کار برای عاشق شگفت آور است. اگر دوستی ات راست بود او را اطاعت می کردی؛ زیرا هر کس او را دوست می دارد، اطاعتش‌ می کند‌.

دل بریدن از غیر خدای سبحان

یکی دیـگر از مـعارف زیبای این مناجات تـوجه دادن انـسان به کمال انقطاع الی الله است.

­

امیر مؤمنان علی علیه السلام به درگاه خداوند عرض‌ می کند‌:‌

إِلَهِی‌ هَبْ لِی کَمَالَ الِانْقِطَاعِ إِلَیْکَ‌.

خدایا‌! امید‌ مرا از همه کس و همه چیز قطع کن و به خودت وابسته سـاز.

انـقطاع از ریشة «قطع"به معنای بریدن اعم از‌ محسوس‌ و معقول‌ است.

در اصطلاح "انقطاع الی الله» دل بریدن‌ از‌ غیر خدای سبحان است؛ از این جهت لازمة قدم برداشتن به سوی خداوند متعال، بریدن از غیر او و ترک‌ کامل‌ هـواهای‌ نـفسانی است.

قـرآن کریم می فرماید:‌

وَ اذْکُرِ اسْمَ رَبِّکَ وَ‌ تَبَتَّلْ إِلَیْهِ تَبْتیلاً. (مزمل: 8)

و نام پروردگارت را یاد کن و از همه ببر و به او بـپیوند.

"تبتل» از ماده‌ "بتل‌» یعنی‌ از همه چیز برید و به خدا روی آورد؛ به عـبارت دیـگر‌ انـسان‌ با تمام قلبش متوجه خدا گردد و از غیر او منقطع و اعمالش را فقط به خاطر او‌ و با‌ اخلاص‌ انجام دهد. در ایـن ‌ ‌مـسیر بهترین وسیله قلب سلیم است، قلبی که‌ خالی‌ از‌ شرک (شرک جلی) باشد، آثـار گـناه و اخـلاق زشت و هر گونه تعلقی که به غیر‌ خدا‌ است‌ در او وجود نداشته باشد، در این صورت اسـت که مقصود انسان سالک حاصل‌ خواهد‌ شد.

خدای سبحان در قرآن کریم می فرماید:

یـَوْمَ لا یَنْفَعُ مالٌ وَ لا‌ بَنُونَ‌ إِلاَّ‌ مـَنْ أَتـَی اللَّهَ بِقَلْبٍ سَلیمٍ (شعراء‌: 88 و 89)

روزی که مال و فرزندان سودی نمی‌ بخشد‌، مگر کسی که قلب سالم به سوی خدای بیاورد.

ابن عیینه گوید: از‌ امام‌ صادق‌ علیه السلام درباره ی تفسیر این آیه شریفه (مراد از قـلب سلیم) سؤال کردم، فرمود:‌

الْقَلْبُ السَّلِیمُ الَّذِی‌ یَلْقَی‌ رَبَّهُ وَ لَیْسَ فِیهِ أَحَدٌ سِوَاهُ وَ قَالَ وَ کُلُّ قَلْبٍ فِیهِ‌ شِرْکٌ‌ أَوْ‌ شَکٌّ فَهُوَ سَاقِطٌ وَ إِنَّمَا أَرَادُوا الزُّهْدَ فِی الدُّنْیَا لِتَفْرُغَ قُلُوبُهُمْ لِلْآخِرَة.

قلب سلیم آنـ‌ دلیـ‌ است‌ که در آن جز خدا کسی دیگر نباشد. فرمود: هر دلی که‌ در‌ آن شرک و شکی باشد، آن دل بی ارزش است و همانا زهد در دنیا را خواستند برای‌ آنکه‌ دلشان برای آخرت فارغ باشد.

­

از این آیة نورانی قـرآن کـریم و روایت‌ که‌ ذکر شد، مشخص می شود قلبی می تواند لایق‌ دریافت‌ انوار‌ الهی و مقام قرب الی الله باشد که‌ از‌ هر گونه آلودگی پالوده و پاک باشد؛ عرفای بزرگ برای رسیدن به این مرتبه‌ عالی‌، ریـاضت هایی را مـتحمل می شدند.

عالم‌ اخلاق‌ مرحوم ملا‌ محمد‌ مهدی‌ نراقیره در مورد پاک کردن قلب‌ از‌ جلوه های دنیا می گوید:‌

راه تحصیل محبت خدا و تقویت آن و آمادگی برای رؤیت‌ و دیدار‌ او دو چیز است:‌

1.­­­­­ پاک ساختن‌ دل از مشاغل و دل‌ بستگی های‌ دنیا و بـریدن از مـاسوی و پیـوستن‌ به‌ خدا به وسیله ذکـر و فـکر و آن گـاه بیرون کردن دوستی غیر خدا از‌ دل‌؛ زیرا دل مثل ظرفی است‌ که‌ زیاده‌ از یک چیز‌ در‌ آن نمی گنجد [‌ما جعل‌ الله‌ لرجل من قلبین فـی جـوفه. (احـزاب:‌4)] خدا در اندرون هیچ کس دو دل قرار‌ نداده‌ است و کـمال مـحبت در این است‌ که‌ خدا را‌ با‌ تمام‌ دل دوست داشته باشد‌ و مادامی که به غیر او توجه و التفات می کند، گوشه ای از دلش به آن غـیر مـشغول‌ اسـت‌ و به قدر اشتغال به غیر خدا‌، دوستی‌ خدا‌ نقصان‌ مـی پذیرد‌؛ مگر اینکه التفاتش‌ به‌ غیر خدا از این جهت باشد که آن صنع خدای تعالی و فعل او مظهری از مظاهر‌ اسماء‌الله‌ تـعالی‌ اسـت.

2.­­­­­ تـحصیل معرفت خدا و تقویت و توسعه آن‌ و مسلط‌ ساختن‌ آن‌ بر‌ دل‌.

راه اول یعنی بـریدن عـلایق به منزلة پاک ساختن زمین از گیاهان خشک است و طریق دوم یعنی معرفت به منزلة افشاندن تخم در آن است تـا درخـت‌ دوسـتی به بار آید.»

بسیار روشن است که تحصیل مراحل مذکور "کمال انـقطاع الی الله» را بـه بـار خواهد نشاند؛ این مرحله بالاترین مرحلة بندگی است که از این طریق‌ عارف‌ سالک مـی تواند بـه مـهمانسرای الهی-که معدن عظمت او است- وارد گردد.

"کمال انقطاع الی الله» مطلوب موحدان ناب است، به طـوری کـه نه تنها غیر حق دیده نشود‌ بلکه‌ این ندیدن هم دیده نشود و ایـن فـقط در مـتن عبادت مخصوصاً نماز تعبیه شده است.

در خدا گم شو کمال اینست و بس گم‌ شـدن‌ گـم کن وصال اینست و بس‌

نتیجه گیری‌

از مجموع مطالبی که بیان شد چنین نتیجه گیری مـی شود:‌

1.­­­­­ قـرائت مـناجات شعبانیه و مداومت بر آن از ناحیه امیرمؤمنان علی علیه السلام و ائمه معصومین: حکایت از اهمیت‌ این‌ مناجات شریف دارد.

2.­­­­­ تضرع‌ در‌ دعـا نـشانة توجه انسان به کمبودها و نیازهای خود و عامل شکستن غرور و خودخواهی است.

3.­­­­­ خـداوند مـتعال هـمة بندگانش را لایق دریافت رحمت بیکران خویش قرار داده است و با بیان «لا تقنطوا‌» یأس‌ را از رحمت خود نـهی کـرده اسـت.

4.­­­­­ افراد با ایمان، عشق و محبتشان فقط به خداوند متعال است و اعمال و رفـتارشان از ایـن عشق پاک سرچشمه می-گیرد که تجلی آن در‌ پیروی‌ از رسول‌ گرامی اسلام صلی الله علیه و آله و سلم و ائمه معصومین: است.

5.­­­­­ لازمة انقطاع الی الله و تـقرب بـه خدای متعال، دیده بستن از غیر‌ او و ترک کامل هواهای نفسانی است.

برگرفته از : مجلات تخصصی نور: پیام« تابستان 1390 - شماره 106» (از صفحه 158 تا 169)

پی نوشت:

1.­­­­­­ صحیفه نور، امام خمینی(ره)، (مؤسسه تنظیم و نشر آثار، تهران، 1375 ش)، ج 20، ص 157.

2.­­­­­­ الکافی، شیخ کلینی، اسلالمیه، دوم، تهران، 1362 ش)، ج 2، ص 468.

3.­­­­­­ نرم افزار حدیث ولایت، مقام معظم رهبری (دامه برکاته)، یادداشت، 1369/10/01.

4.­­­­­­ ترجمه مفردات، راغب اصفهانی، ج 2، ص 452.

5.­­­­­­ تفسیر آسان، محمدجواد نجفی خمینی، ( اسلامیه، تهران، 1398 ش )، ج 5، ص 224.

6.­­­­­­ ترجمه بحارالانوار، علامه مجلسی، کتاب ایمان و کفر،ئ ترجمه عزیزالله عطاردی، ( ج اول، تهران، 1378 ش)، ج 16، ص 191.

7.­­­­­­ عده الداعی و نجاح الساعی، ابن فهد حلی، ( دارالکتاباسلامی، اول، قم، 1407 ه . ق )، ص 196.

8.­­­­­­ در بازدید از دانشگاه امام حسین علیه السلام، 1388/01/26 ه ش.

9.­­­­­­ تفسیر نمونه، ج 19، ص 499.

10.­­ امالی صدوق، ص 118.

11.­­ ترجمه تفسیر المیزان، علامه طباطبایی، ترجمه: سید محمد باقر موسوی همدانی، ( جامعه مدرسین، پنجم، قم، 1374 ش)، ج 3، ص 247

12.­­ وسائل الشیعه، ج 15، ص 308

13.­­ قابوس نامه، علی اکبر قرشی بنائی، ( دارالکتب الاسلامیه)، ج 17، ص 21.

14.­­ فرهنگ ابجدی، ص 305

15.­­ الکافی، ج 2، ص 16.

16.­­ علم اخلاق اسلامی، ملا محمدمهدی نراقی، ج 4، ص 212.

17.­­ مقدمه سرالصلاه، امام خمینی ره، ج 1، ص 10.

نوشتن یک نظر

افزودن نظر

x
دی ان ان