متن سوال :
در روانشناسی جدید از گریه نکوهش شده و آن را نشانه ضعف و زبونی دانستهاند، پس چگونه در عزاداری امام حسین(ع) به آن توصیه میشود؟
پاسخ :
گریه ظاهر و باطنی دارد. ظاهر آن یک امر فیزیولوژیک است.باید تأثیرات روانی، از طریق محرکهای بیرونی یا درونی مثل تفکر شکل بگیرد.سپس این تأثرات، وارد چرخة فیزیولوژی مغز و اعصاب بشود، بخش خاصی از مغز فعالشده و غدد اشکی چشم را فرمان فعالیت بدهد و در نهایت قطرات اشک جریان پیدا کند.
بسیاری می پندارند که گریه نشاندهنده تألّم و عواطف آدمی است. عده ای دیگر منتقدانه میگویند: گریه جز خمودی، چیز دیگری به ارمغان نمی آورد و حال آن که دنیای امروز، دنیای تحرّک و نشاط است و انسان طالب شادی است؛ نه گریه .
اما همیشه گریه حاکی از غم ونشانه ضعف و زبونی نیست . گریه کردن غیر از غمِ نابهنجار و غمگین بودنِ بیمار گونه است که ازآن منفى تعبیر مى شود.
از دیدگاه علمى - به ویژه بر اساس رویکرد روان شناختى - هر نوع غمگینى و غمگین بودنى، بیمارى و نابهنجارى تلقى نمى شود. غمگینى هنگامى بیماری محسوب مى شود که از لحاظ شدت و طول مدت، با در نظر گرفتن اهمیت این رویداد (رنج آور) جنبه افراطى پیدا کند؛ به خصوص وقتى که بدون علت ظاهرى آشکار شود. ماتم و غمگینى نابهنجار، هنگامى ایجاد مى شود که شدت ماتم به اندازه اى باشد که فرد را تحت فشار قرار دهد.
به بیانى دیگر اگر غمگین بودن و عزادارى با علایمی مانند: 1. افول سلامتى، 2. کناره گیرى اجتماعى، 3. احساس بى ارزشى، 4. احساس گناه، 5. ایده خود کشى، 6. بیش فعالى بدون هدف، 7. طولانى بودن نشانگان غم و 8. بروز و ظهور نشانگان به طور ناگهانى؛ همراه باشد، باید آن را یک غم بیمار گونه تلقى کرد.
حال باید دید که آیا غمگین بودن شیعیان در عزاى سرور شهیدان، با علائم جسمى و روحى فوق همراه است یا نه؟ آیا عزادارى براى امام حسین(ع) با از دست دادن سلامتى ، گوشه گیرى، احساس بى ارزشى و عدم کفایت، افکار خود کشى و احساس گناه همراه است؟
گریه تجسم عینی تأثرات درونی و عاطفی است و دارای اقسام گوناگونی می باشد که هر یک آثار و نتایج ویژه ای دارند. اشک چشم سوپاپ اطمینانی برای روح و جسم آدمی است که در اوضاع بحرانی (اندوه و یا شادمانی فراوان) موجب تعادل منبع می گردد. از نظرعرفا گریه زیباترین و پرشکوهترین جلوه بندگی و اظهار عجز و تسلیم و عبودیت در پیشگاه معبود قادر متعال است.
گریه انواع و اقسامی دارد(1) که مهمترین آن با شرحی مختصر چنین است:
1. گریه ترس و هراس: این نوع گریه غالباً در اطفال وجود دارد و کودک به این وسیله، ترس خویش را نمایان میکند.
2. گریه جلب ترحّم: که بر دو قسم است: «طبیعی» که بسیار مؤثر و برانگیزاننده است؛ مانند گریه کودکی که پدر و مادر خویش را از دست داده است. «ساختگی» که در ظاهر به دیگران میخواهد بباوراند که ناراحت و اندوهگین است.
3. گریه غم و اندوه: این گریه انعکاس غمی است که درون را فرا گرفته است. جنبه مثبت این نوع گریه تنها تخلیه درون است، و به همین جهت پس از آن، آدمی احساس آرامش میکند.
4. گریه شوق و شادی: این نوع گریه ناشی از رقّت قلبی است که غالباً پس از دوره ای از یأس و ناامیدی درباره موضوعی نمودار میگردد.
5. گریه تقوا و رشد روحانی: این نوع گریه مختص مردان و زنان الهی است و بیان سوز درون و ابراز عجز و پشیمانی، پریشانی، توبه و عشق به معبود است. این گریه، موجب پالایش روح و زمینه ساز قرب به خداوند است.
گریه تقوا و پرهیزگاری، اشکی است که اگر از سوز دل، بر گونه ها جاری گردد، توجه حضرت حق را به بنده جلب کرده، بستر رحم و فضل او را فراهم میسازد.
تا نگرید ابر، کی خندد چمن تا نگرید طفل، کی جوشد لبن
طفل یک روزه همی داند طریق که بگریم تا رسد دایه شفیق
تو نمیدانی که دایه دایگان کم دهد بیگریه شیر او را رایگان
گفت: فلیبکوا کثیراً گوشدار تا بریزد شیر فضل کردگار(2)
برای این گریه عواملی شمارش کرده اند:
ندامت از گناهان؛ شوق و محبت؛ خشیت؛ فقدان دوستان حقیقی؛ نداشتن فضایل و اوصاف راستین.
آنچه که در آموزه های قرآنی و روایی بر آن تأکید شده است،گریه تقوا و رشد روحانی است. گریه ای که در این سوی پرده، «سوز دل» و در آن سوی پرده «آرامش، لذت، ابتهاج و کرامت» است.
از سوی دیگر، نگاه روان شناختی و داوری ما در باب پیامدهای گریه نیز دایر مدار تأثرات عاطفی است. اگر در روایات آمده است که گریه کردنو گریاندن و حالت گریه به خود گرفتن، در مراسم عزای حسینی، منشأ اثر دنیوی و اخرویاست، به تأثرات درونی نظر دارد و گرنه میشود به صورت مصنوعی ،چشمانی گریان داشت.
باطن گریه به چهار نوع تقسیم می شود، کهفقط نوع اوّل آن، معطوف به خود و نیازهای سرکوب شده است و میتواند با افسردگی همبستگی مثبت داشته باشد، اما سه نوع دیگر، امید بخش است و حرکت آفرین و رابطة معکوس با افسردگی دارد. نوع اوّل، ناشی از مرگ واقعی است اما سه نوع دیگر، سوگ واقعی نیستند، اگر چه در مراسم سوگواری حاصلمیشوند.
أ) گریه ناشی از علاقة طبیعی انسان به خود و متعلقات خویش: این گریه به هنگامغم و مصیبت و داغدیدگی حاصل میشود و اختیاری نیست و معمولاً بی اراده، اشکجاری میشود. تأثرات فرد ناظر به گذشته است، مصیبتی رخ داده و آثاری گذاشته و اکنونبه اصطلاح عامیانه، عقدهها گشوده میشود و اشک میریزد. این گریه به اصطلاح روانشناسان و روان درمان گران، تخلیه روانی - هیجانی است و به فرد و نیازهای او بر میگردد.
ب) گریهای که ریشه در اعتقادات دارد، مثل آنچه در حال مناجات دیده میشود.فرد خود را در محضر خدا مییابد و رفتار و کردار خود را ضبط شده میداند و خود را گناهکارو... دعای امام سجاد (ع) در وداع با ماه رمضان و یادآوری رحمتهایخداوندی از این نوع است. این گریه ریشه دراعتقادات دارد. مربوط به ترسهای دنیایی و زندگی روزمره نیست. اکثر گریهها درمناجاتهای امامان معصوم (ع) از این نوع است.
ج) گریهای که از فضیلتطلبی و کمال خواهی ناشی میشود، مثل گریهای که در نبود معلم و مربی اخلاق و پیامبر و امام و... رخ میدهد. این گریه از این روی است که ما در عمق وجودمان کمال و رشد را تحسین میکنیم و از بودن آن کمالات، ذوق زده میشویم و از فقدان آنها ناراحت. گاهی در مراسم عزاداری، گریههایی از این نوع نیز وجود دارد، مثلاً در باب شجاعت و وفاداری حضرت عباس (ع) بسط سخن داده میشود، و ما با شنیدن آن، اشک میریزیم.
د) گریه بر مظلوم: مانند گریه رسول خدا بر علی و حسین علیهم السلام، پیش ازشهادت آنها و مثل گریه و عزاداری مسلمانان در شهادت ائمة که به صورتمظلومانه شهید شدند؛ مثل گریه به هنگام روضه خوانی حضرت رقیه و حضرت علی اکبر و حضرت فاطمه و دیگر مصایب اهل بیت و... .
گریه در مراسم عزاداری، از هر کدام از انواع چهارگانه که باشد، کارکردهایی دارد و از چند جهت موجب از بین رفتن تمام پیامدهاى منفى داغ غم بر سینه نشسته مى گردد:
1. مرور خاطرات و ذکر حادثه جانگداز کربلا ، یکى از راههاى کاهش آلام و تسکین درد جانکاه شهادت و اسارت اهل بیت(ع) است. آن گونه که صحبت کردن درباره شخص مورد علاقه و بیان ویژگىهاى خوب او - که چگونه انسانى بود و چه خصایل پسندیده اى داشت و براى چه جان شریفش را از دست داد و ... - جملگى در تسکین داغدیدگى بسیار مؤثر است.هر چند زنده نگه داشتن حادثه کربلا در اندیشه دینى، تنها به این سبب نیست.
2. آیین عزادارى و سوگوارى براى امام حسین(ع)که از دو منبع «سنتهاى الهى و آیین هاى مذهبى» و «آداب و رسوم بومى و ملى» شکل مى گیرد، از تمام رفتارهاى بى هدف و کنشهاى افراطى شیون گونه به دور است و خود یکى از راههاى التیام بر دلهاى شکسته از غم امام حسین(ع) مىباشد. البته آن دلى که بند در گرو حسین(ع) دارد و اسیر محبت او و بسته به ریسمان اهل بیت(ع) است، چنین مى باشد.
3. در محفل سوگواران اباعبدالله حسین(ع) نشستن و احساس اندوه و غم نمودن و دل محزون را در فضاى غم آلود وارد کردن، براى کاهش درد داغدیدگى است. شخصى که غم دیده است، از حضور در محفل اهل غم، احساس آرامش بیشترى مى کند تا حضور در جمع انسانهاى شاد و یا افرادى که با احساسات وى بیگانه و بى تفاوتند.
4- مراسم عزاداری یک گروه اجتماعی را شکل می دهد. انسان موجودی اجتماعی است و بخش بسیاری از زندگی خود را در گروهها میگذراند. گروههای خانواده، مدرسه، همبازیها، همسالان، همکاران، گروههایمذهبی، سیاسی، اجتماعی و...، از گروههایی هستند که معمولاً بخش قابل توجهی اززندگی خود را با آنها میگذرانیم. گروههای مذهبی نیز در همین ردیف است و به عنوانیک گروه بررسی میشود.
عزادارى مسلمانان بر اساس شناختى که عزاداران از حسین بن على(ع) و اهداف عالى آن حضرت و حرکت منتهى به شهادت ایشان دارند، انجام مى پذیرد. ازاین رو در حین مرثیه سرایى، سوگوارى روشنگرانه دارند، نه شیون بى هدف. آنان با عزادارى به تمام زندگى خود هدف مى بخشند و حیات خود را حسینى مى سازند و کسب نشاط مى کنند و به سمت زندگى با عزّت و فرار از مرگ ذلّت آفرین و احساس ارزشمندى گام برمى دارند.
این افراد در دایره وصف امام صادق(ع) مىگنجند که مىفرماید: «شیعیان از سرشت ما خلق شده اند و به نور ولایت ما آمیخته اند و به امامت ما دل خوش دارند و ما نیز به پیروى و دوستى آنان راضى هستیم. مصیبتهاى ما به آنان سرایت مى کند و رنج و گرفتارى ما آنان را مى گریاند و اندوه ماآنان را اندوهگین مى سازد و نیز شادمانى ما آنان را شادمان مى کند. ما نیز از حال آنان باخبر و با آنها هستیم و رنج و پریشانى آنان ما را رنجیده خاطر مى سازد و آنان از ما جدا نمى شوند و ما نیز از آنان جدا نمى شویم ...».(3)
پس غمگین بودن براى امام حسین(ع) نشان سلامت است، نه بیمارى و نه حالتى منفى و نابهنجار . چه بسا غمگین نبودن و سوگوارى نکردن براى یک فرد مسلمان، نشان بیمارى و یا رفتارى نابهنجار تلقى گردد.
افزون بر آن که سوگوارى نشانه سلامت و تأمین کننده سلامت است؛ چه اینکه گریستن براى شخص مصیبت زده و غم دیده، اثر شفا بخشى دارد.
گریستن موجب رهایى از فشارهاى هیجانى مى گردد؛ در حالى که فشارهاى (روحى و روانى ناشى از داغدیدگى) موجب به هم خوردن تعادل شیمیایى در بدن مى گردد. گریستن این تعادل شیمیایى را به او باز مى گرداند. برخى معتقدند: گریستن موجب خروج مواد سمى از بدن مى شود و تعادل حیاتى را برقرار مى کند.
گریه و عزاداری گاه جنبه عاطفی دارد.انسان با عاطفه زنده است، آنچه در درونقفسه سینه او قرار دارد، قلب است نه سنگ. اگر قلبی با شنیدن مناظر تکان دهنده کربلا به درد آید،احساسش جریحهدار گردد و شرارههای آتشین خود را به صورت قطرههایاشک به خارج پرتاب کند. این نشانه قوّت و سلامت دل است، نه علامت ضعف. درمجالس عزاداری، صحرای رنگین کربلا، بدنهای قطعه قطعه شده شهیدان، سرهایعزیزان پیامبر خدا بر نیزهها و خیمههای سوخته،بدنهای تازیانه خورده،خرابة شام، تازیانه و لبهای مبارک امام حسین(ع)، هلهله و شادمانی مردم کوفه و شام،جسارت به خاندان عصمت و طهارت، قد خمیده زینب، و مصائبامام سجاد(ع)... باز سازی و یادآوری میگردد.
امکان ندارد انسانی از شنیدن این مصائب به شور و هیجان نیاید و بر یزیدیان نفرین نکند و عملکرد آنان را مورد اعتراض قرار ندهد. به این ترتیب، گریه بر امامحسین(ع) ویارانش در نهایت تبدیل به گریه و اعتراض میگردد؛ گریهای که تجسم اهداف کربلا بر گونههاست. تأثیر این گریهها به مراتب بیشتر از حرف و ساز وکارهای امروزی است.
پیروانمکتب عاشورا میتوانند از طریق شعار دادن، سرود خواندن، برگزاریهمایشها و... پیوندشان را با اهداف عاشورا ابراز نمایند، اما عزاداری و سوگواری،صادقانهتر میتواند بیانگر این پیوند باشد زیرا مجالس عزاداری بازسازی مصائب کربلا و تجسم افتخارات عاشورائیان است.اگر همه مردم بدانند در کربلا چه گذشت، دانستن تأثیر دارد، اما اگرصحنههای عاشورا بازسازی شود، شهر سیاهپوش گردد، دستههای عزاداری راه بیفتد، بهمراتب تأثیر بیشتری دارد.این اقدامات اعلام وفاداری به اهداف والای امام حسین است.
حال میدانیم چرا امام حسین از حلقوم بریده فریاد کرد «او سمعتم بغریبٍ اوشهیدٍ فاندبونی؛ اگر خبر غریب یا شهیدی را شنیدید بر من گریه کنید» چون گریه برشهید هماهنگی با روح او، شرکت در حماسه، و حرکت در موج اوست. عزاداری بازسازیصحرای خاطرهآلود کربلاست.یادآوری آن در اعماق قلب خونسردترین افراد ،جوش وخروش برمیانگیزد؛ حزن و اندوه و هیجان شدید پدید میآورد و روح را در معارج کمالچنان پرواز میدهد که همة دنیا در برابر آن ناچیز جلوه میکند.
آری، عزاداری رمز محبت است. هیچ قدرتی نمیتواند این محبت خالص و ارادات بیشائبه را که شیعیان به ساحت پیشوای امام شهیدان تاریخ ابراز میدارند از دلآنان بیرون کند. این محبت ما را زنده میدارد و امید میدهد، زیرا این نماد(الگو) راه را به دوستدارانش نشان میدهد و وجود آنان را از آرمانهای والا سرشار میسازد. عزاداری عرضتسلیت به محضر پیامبر گرامی اسلام است چون به گفته سید رضی(ره) اگر پیامبر خدا پس از روز عاشورا زنده بود همواره دراین روز به عنوان صاحب عزا مینشست تا همه بیایند و به او تسلیت بگویند.
گریستن در سوگ شهداى کربلا،تجدید بیعت با عاشورا و فرهنگ شهادت و تغذیة فکرى و روحى با این مکتب است و اشک ریختن،نوعى امضا کردن پیمان و قرارداد دوستی با سید الشهدا است. ائمه شیعه،گریستن بر مظلومیت اهل بیت و عزاى حسینى راتاکید کرده ، شهادت اشک را بر صداقت عشق،پذیرفته اند.امام صادق«ع»فرموده:
«نزد هر کس که ما یاد شویم و چشمانش اشکآلود شود،حتى اگر به اندازه بال مگسىباشد،خداوند گناهانش را می بخشاید،هر چند چون کف دریا فراوان باشد.»(4) به گفته صائب:
در سلسله اشک بود گوهر مقصود گر هست ز یوسف خبر،این قافله دارد
دستور امامان به گریستن بر امام حسین بسیاراست. امام رضا به ریان بنشبیب در حدیث مفصلى فرمود: «یابن شبیب! ان کنت باکیا لشىء فابک للحسین بن على بنابى طالب فانه ذبح کما یذبح الکبش...؛(5) اگر بر چیزى گریه مىکنى،بر حسین بن على گریه کن،که او را همچون گوسفند،سر بریدند».در حدیث دیگرى فرموده:«محرم، ماهى است که مردم دوره جاهلیت جنگ در آن را ناروا مى دانستند، ولى در این ماه،دشمنان، خون ما را بناحق ریختند و هتک حرمت ما نمودند و فرزندان و بانوان ما را به اسارت گرفتند و به خیمه هاى ما آتش زدند وآنها را غارت کردند و براى رسول خدا هیچ حرمتى را رعایت نکردند. روز حسین( عاشورا)پلک هاى ما را مجروح و اشک هایمان راجارى کرد و ما از سرزمین کربلا،گرفتارى و رنجبه میراث بردیم.پس باید بر کسى همچون حسین،گریه کنندگان بگریند،که گریه بر او، گناهان بزرگ را هم فرو مى ریزد.»(6) امام صادق فرمود:«هر ناله و گریه اى ناپسند ومکروه است، مگر نالیدن و گریستن بر حسین».(7) هم گریستن، هم گریاندن، هم خود را شبیه گریه کنندگان درآوردن(تباکى)پسندیده است و اجر دارد.این همه فضیلت که براى گریه بر حسین(ع)بیان شده و اینکه اشک چشم،آتش دوزخ را فرو مى نشاند و غمگین شدن در سوگ شهیدان کربلا ایمنى از عذاب است، در صورتى است که گناه و فسق و آلودگى انسان در حدى نباشد که مانع رسیدن این فیض الهى گردد. اشکى که بیانگر پیوند عاطفى و رابطه مکتبى و اتصال روحى با راه و فکرو خط ائمه و سیدالشهداست، حتما زمینه ساز پرهیز از گناه مى گردد. به تعبیر شهید مطهرى: «گریه بر شهید،شرکت در حماسه او و هماهنگى با روح او و موافقت با نشاط اوو حرکت اوست...امام حسین به واسطه شخصیت عالیقدرش، به واسطه شهادت قهرمانانه اش، مالک قلب ها و احساسات صدها میلیون انسان است.اگر کسانى که بر این مخزن عظیم و گرانقدر احساسى و روحى گمارده شدند، یعنى سخنرانان مذهبى، بتوانند ازاین مخزن عظیم در جهت همشکل کردن و همرنگ کردن و هم احساس کردن روح ها باروح عظیم حسینى بهره بردارى صحیح کنند، جهانى اصلاح خواهد شد.»(8) پس مهم، شناخت فلسفه گریه در راستاى احیاى عاشورا و زنده نگهداشتن مراسم حسینى و فرهنگ کربلاست، نه گناه کردن و آلودگى، به امید پاک شدن با چند قطره اشک! معلوم نیست که دل و جان آلوده،آن همسویى را با امام داشته باشد که با یاد مصائبش گریه کند.
گریه در فرهنگ عاشورا، سلاح همیشه بُرنده ای است که فریاد اعتراض به ستمگران رادارد.«اشک»،زبان دل است و گریه،فریاد عصر مظلومیت.رسالت اشک نیز پاسدارى از«خون شهید»است.امام خمینى«ره»فرمود:«هر مکتبى،تا پایش سینه زن نباشد،تا پایش گریه کن نباشد،تا پایش توى سر و سینه زن نباشد حفظ نمى شود...»،(9) «گریه کردن برشهید،نگهداشتن، زنده نگهداشتن نهضت است»،(10) «گریه کردن بر عزاى امام حسین،زنده نگهداشتن نهضت و زنده نگهداشتن همین معنى است که یک جمعیت کمى در مقابل یک امپراطور بزرگ ایستاد...،آنها از همین گریه ها مى ترسند،براى اینکه گریه اى است که گریه بر مظلوم است،فریاد مقابل ظالم است».(11)
هر چند نیست درد دل ما نوشتنى از اشک خود، دو سطر به ایما نوشتهایم (12)
اشک، سر فصل محبت و مودت است و برخاسته از عشقى است که خداوند در دلها قرار داده که نسبت به حسین بن على(ع)مجذوب مى شود.(13) به فرموده رسول خدا:
«ان لقتل الحسین حرارة فى قلوب المؤمنین لا تبرد ابدا؛(14) براى شهادت حسین حرارت و گرمایى در دل هاى مؤمنان است که هرگز سرد و خاموش نمى شود»(15).
پی نوشت ها :
1. تفسیر و نقد و تحلیل مثنوی، ج 2، دفتر 2، ص 263 – 272.
2. مثنوی، ج 3، دفتر 5.
3.بحار الانوار، ج51، ص151.
4.وسائل الشیعه،ج 10،ص 391.
5.بحار الانوار،ج 44،ص 286.
6.همان،ص 283.
7.همان،ج 45،ص 313.
8.شهید(ضمیمه قیام و انقلاب مهدى)،ص 124 و 125.
9.صحیفه نور،ج 8،ص 70.
10.همان،ج 10،ص 31.
11.همان،ص 31.
12.صائب تبریزى.
13.جواد محدثى، فرهنگ عاشورا ص381
14.جامع احادیث الشیعه،ج 12،ص 556.
15.در پاسخ به این سوال ازکتاب پرسش هاوپاسخ دانسجویی،ج 13گروه مولفان دفتر نشر معارف استفاده شده است.
کانال رسمی پاسخ به شبهات ، شایعات و مطالب روز
http://telegram.me/mobahesegroup
#ایتا 👇👇
https://eitaa.com/mobahesegroup
#سروش 👇👇
http://sapp.ir/mobahesegroup
برگرفته از :
کانال رسمی پاسخ به شبهات ، شایعات و مطالب روز