بسم الله الرحمن الرحیم
قال الله العظیم:
«يَا مَعْشَرَ الْجِنِّ وَالْإِنسِ إِنِ اسْتَطَعْتُمْ أَن تَنفُذُوا مِنْ أَقْطَارِ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ فَانفُذُوا لَا تَنفُذُونَ إِلَّا –بِسُلْطَانٍ»؛
ای گروه جن وانس! اگرمیتوانید از کرانهها و نواحی آسمانها بیرون روید، ﭘﺲ ﺑﻴﺮﻭﻥ ﺭﻭﻳﺪ، ﻧﻤﻰﺗﻮﺍﻧﻴﺪ ﺑﻴﺮﻭﻥ ﺭﻭﻳﺪ ﻣﮕﺮ ﺑﺎ ﻧﻮﻋﻲ ﺗﻮﺍﻧﺎﻳﻲ ﻭ ﻗﺪﺭﺕ.
«فَبِأَيِّ آلَاءِ رَبِّكُمَا تُكَذِّبَانِ»؛ پس کدام یک از نعمتهای پروردگارتان را انکار میکنید ؟
« يُرْسَلُ عَلَيْكُمَا شُوَاظٌ مِّن نَّارٍ وَنُحَاسٌ فَلَا تَنتَصِرَانِ»؛ برشما شعلههایی از آتش بیدود و دودآتش آلود فرستاده خواهد شد،ﺩﺭ ﻧﺘﻴﺠﻪ ﻧﻤﻰﺗﻮﺍﻧﻴﺪ ﻳﻜﺪﻳﮕﺮ ﺭﺍ (ﺑﺮﺍﻱ ﺩﻓﻊ ﻋﺬﺍﺏ)ﻳﺎﺭﻱ ﺩﻫﻴﺪ!
«...فَإِذَا انشَقَّتِ السَّمَاءُ فَكَانَتْ وَرْدَه كَالدِّهَانِ»؛ وناگهان آسمان بشکافد وچون چرمی سرخ رنگ و گلگون شود.
«... فَيَوْمَئِذٍ لَّا يُسْأَلُ عَن ذَنبِهِ إِنسٌ وَلَاجَانٌّ»؛ پس درآن روز(به علت سرعت فوق العاده حسابرسی و روشن بودن همه امور) هیچ انسی وجنی را از گناهش نپرسند.
«يُعْرَفُ الْمُجْرِمُونَ بِسِيمَاهُمْ فَيُؤْخَذُ بِالنَّوَاصِي وَالْأَقْدَامِ»؛ گناهکاران به نشانههایشان شناخته میشوند، ﭘﺲﺁﻧﺎﻥ ﺭﺍ ﺑﻪ ﻣﻮﻫﺎﻱ ﭘﻴﺶ ﺳﺮ ﻭ ﺑﻪ ﭘﺎﻫﺎﻳﺸﺎﻥ میﮔﻴﺮﻧﺪ(ﻭ ﺑﻪ ﺁﺗﺶ ﻣﻰﺍﻧﺪﺍﺯﻧﺪ).(الرحمن/ ۳۳ -۴۱)
راز افــشاگـری مـربـی
عیب پوشی و پرهیز از افشاگری جزء أصول اساسی مربیگری است. همه میدانیم حفظ ارزشهای انسانی و پرهیز از بی آبرو کردن افراد از توصیههای مؤکد حضرت باریتعالی است . آری یکی از بزرگترین رنج های آدمی اعلام جرم و مجازات در ملأ عام است بهترین دلیل بر این سخن کلام حضرات معصومین علیهم السلام است
در مناجات شعبانیه میخوانیم"فَلاَ تَفْضَحْنِي يَوْمَ الْقِيَامَهِ عَلَي رُؤُسِ الأْ َشْهَادِ" پس مرا در قيامت در برابر ديدگان مردم رسوا مكن .
حال چگونه است که پروردگار سند رسوایی عدهای را در قیامت آشکار میکند ؟!!! زیرا آیات سوره الرحمن -تصریح مینماید در مواقفی از قیامت مجرمان از روی چهرههایشان شناخته میشوند و علامت جرم در چهره آنان نمایان است باتوجه به این نکته مربی کی و چگونه و با چه شرایطی میتواند هشدار به کنار زدن پردههای ستاریت بزند؟ و یک سئوال مهمتر!! آیا در دنیا ممکن است به مربیان اجازه چنین افشاگری داده شود ؟
از آن جا که یکی از محورهای اصلی سوره عدالت است به طور مسلم این کار مربی( پروردگار ) از جاده عدالت خارج نیست و چون در یکی از موقفهای رستاخیز این اتفاق میافتد پس نمیتوان در همه جا افشاگری نمود.
در ضمن مربی به طور قطع و یقین از تحول این افراد ناامید شده است بنابراین برملا کردن حقیقت و باطن این افراد مانعی در مسیر رشد نمیشود! از سوی دیگر گفته شده علامت داشتن مجرمان و سیاهی چهرههای آنان درآن مواقف برای شناخته شدن آنها توسط کسانی است که در دنیا آنها را نمیشناختند و گرنه ذات اقدس الهی و -فرشتگان گرامی نویسنده اعمال آنها را میشناسند، بنابراین مجرمان با چهرههای خاص محشور میشوند تا دیگران آنان
را بشناسند.پس مربی در صورتی دست به افشاگری میزند که نیاز به تبیین باشد.
نکته اول: نخستین خطاب الهی در صحنه قیامت که اولین و آخرین را برای حسابرسی اعمالشان گرد میآورد بهگروه جن و انس تبهکار چنین است: اگر میتوانید اقطار آسمانها و زمین را بشکافید از حیطه قدرت و مجازات الهی فرار کنید ؛ولی این کار از شما ساخته نیست چون به قدرت و نیروی الهی نیاز دارید و خدا چنین سلطهای را در اختیار شما قرارنداده است " يَا مَعْشَرَ الْجِنِّ وَالْإِنسِ ...
(تَنفُذُوا) از ماده " نفذ " به معنای سوراخ کردن و خارج شدن است در قیامت هیچ راهی برای فرار و نجات نیست در آن صحنه که اولین و آخرین در آن گرد میآیند کسی نمیتواند از جایی به جایی برود و مانند دنیا نیست که به دلخواه خود هر کاری انجام دهد.
کلمه " مَعْشَرَ " از ماده ( عشر) به معنی عدد ۱۰ گرفته شده در اینجا به جمعیت کاملی گفته میشود که از اصناف و طوایف مختلف تشکیل گردد.( جمع کثیر) حاصل اینکه قدرت جمعی هم نمیتواند کارآمد باشد.
لازم به ذکر است مقدم داشتن (جن) بر انس در آیه به دلیل قویتر بودن حرکت و نفوذ در جنیان است.
نکته دوم:نخستین عذابی که جن و انس تبهکار را از هر جهت احاطه میکند شعله هایی از آتش خالص و بیدود و دودهای خالص بی شعلهاندکه بر آنها فرود میآیند و چنان آنها را در برمیگیرد که راهی برای فرار ندارند و نمیتوانند یکدیگر را یاری کنند:"يُرْسَلُ عَلَيْكُمَا شُوَاظٌ مِّن نَّارٍ وَنُحَاسٌ فَلَا تَنتَصِرَانِ"
" شُوَاظٌ "شعله خالص بیدود و"نُحَاسٌ" دود خالص بیزبانه را گویند.شعله برای سوزاندن و دود برای خفه کردن است به طور مسلم در قیامت از مواد سوختنی دنیا مانند هیزم و نفت خبری نیست، آتش قیامت از خود انسانها و اعمال ظالمانه آنها تولید شده و بسیار سوزاننده است. تعبیر" شواظ"در آیات مورد بحث از اینروست که شعله خالص در سوزاندن بیشتر اثر دارد چنانچه تعبیر" نحاس"برای خفه کردن نیز همینگونه است.
نکته سوم: از صحنههای ترسیم معاد صحنه انشقاق و تجزیه و تکهتکه شدن آسمان است که به صورت مثل گداخته و روغن داغ شده یک پارچه سرخ و آتش میشود و قطره قطره میریزد براین اساس بخشی از آتش قیامت میتواند از همین اجرام نظام سپهری باشد ."فَإِذَا انشَقَّتِ السَّمَاءُ فَكَانَتْ وَرْدَه كَالدِّهَانِ "
با توجه به کلام مفسران مراد از " سماء" نظام ستارهها و کهکشان است تشبیه آسمان خرد شده به چرم سرخ یا روغن زیتون بسیار سرخ ؛ یعنی آسمان یکپارچه آتش میشود. انشقاق آسمان به نزول عذاب برای اجرای عدل است و تنها دامن تبهکاران از جن و انس را میگیرد و الا صحنه قیامت برای انبیا و اولیاء و مؤمنان بشارت است.
به دنبال تشریح صحنه قیامت به وضعیت حساب دو گروه مجرمان و متقین میپردازد و میفرماید از گناه هیچ جنو انسی سئوال نمیشود.
"فَيَوْمَئِذٍ لَّا يُسْأَلُ عَن ذَنبِهِ إِنسٌ وَلَا جَانٌّ " چرا؟ چون هر کسی به چهره شناخته میشود.اصل سئوال در قیامت برای همگان قطعی است و هیچکس از بازخواست مصون نیست. اما وضعیت در این موقف خاص به گونهای است که مجرم بودن از سیمایشان مشهود است.