ﺳﻪشنبه, 25 اردیبهشت,1403

­

چهارشنبه, 23 دی,1394

راهکارهای بصیرت افزایی

راهکارهای بصیرت افزایی

یکی از پر بسامد ترین واژگان در ادبیات اسلامی، واژه‏ ی«بصیرت» است،این واژه دوبار و مشتقّات آن حدود صد و چهل و هشت بار در قرآن کریم، تکرار شده است. و در نهج البلاغه نیز زیاد استعمال شده است.«بصیرت» در قرآن به عنوان ارزش، مطرح شده است و بی‏ بصیرتی و کوردلی نکوهش شده است.


موضوع: بصیرت در قرآن و سنت

استاد راهنما: سرکار خانم فهیمه اعدادی

پژوهشگر: مریم سلمانی

تاریخ دفاع: زمستان1382

یکی از پر بسامد ترین واژگان در ادبیات اسلامی، واژه‏ ی«بصیرت» است،این واژه دوبار و مشتقّات آن حدود صد و چهل و هشت بار در قرآن کریم، تکرار شده است. و در نهج البلاغه نیز زیاد استعمال شده است.«بصیرت» در قرآن به عنوان ارزش، مطرح شده است و بی‏ بصیرتی و کوردلی نکوهش شده است.خداوند متعال در قرآن کریم می‏فرماید:

«قُلْ هَلْ یَسْتَوِی الأَعْمَى وَالْبَصِیرُ أَفَلاَ تَتَفَکَّرُونَ»[1] «بگو: آیا نابینا و بینا مساویند؟ پس چرا نمی اندیشید؟»

راه کارهای بصیرت افزایی

1.       پیروی از قرآن

قرآن کریم میفرماید: «هَذَا بَصَائِرُ لِلنَّاسِ وَهُدًى وَرَحْمَةٌ لِّقَوْمِ یُوقِنُونَ»[2]
«این (قرآن و شریعت آسمانی) وسایل بینایی و مایه ی هدایت و رحمت است برای مردمی که (به آن) یقین دارند. »منظور از «بصائر» قرآن یا اسلام و یا شریعت است.[3] در روایات نیز قرآن به عنوان عاملی برای ایجاد بصیرت یاد شده است.امام صادق(علیه السلام) می‏فرمایند:

«فِی کِتابِ اللهِ نَجاهٌ مِنَ الرَّدی، وَ بَصیرَهٌ مِنَ العَمَی وَ دَلیلٌ إلیَ الهُدَی »[4]
«کتاب خدا (مایه‏ی) نجات از هلاکت است و بینایی بخش از کوری و راهنما به راه راست.»

2.      خردورزی
«عقل»در «لسان العرب» به معنای نیروی خرد، که انسان را از کارهای ناهنجار باز می‏دارد آمده است.[5] امام حسن(علیه السلام) در مورد تأثیر تفکر در ایجاد بصیرت می‏فرمایند: «عَلَیکُم بِالفِکرِ، فَأِنَّهُ حَیاهُ قَلبِ البَصیرِ، وَ مَفَاتِیحُ أبوَابِ الحِکمَهِ »[6] «بر شما باد اندیشیدن، زیرا که آن، زندگی بخش دلِ شخص با بصیرت و کلیدهای درهای حکمت است.»


الف. تفکر در آفاق

قرآن یکی از عوامل ایجاد بصیرت را، تفکر در آفاق معرفی می‏کند و می‏فرماید:

«وَالْأَرْضَ مَدَدْنَاهَا وَأَلْقَیْنَا فِیهَا رَوَاسِیَ وَأَنبَتْنَا فِیهَا مِن کُلِّ زَوْجٍ بَهِیجٍ تَبْصِرَةً وَذِکْرَى لِکُلِّ عَبْدٍ مُّنِیبٍ »[7]

«و زمین را گسترش دادیم و در آن کوه های عظیم و استوار افکندیم و از هر نوع گیاه بهجت انگیز در آن رویاندیم تا وسیله‏ ی بینایی و یادآوری برای هر بنده‏ ی توبه کاری باشد»
ب. تفکر در أنفس

یکی دیگر از تفکراتی که انسان را به «بصیرت» رهنمون می‏سازد، تفکر انسان در مورد خویشتن است.قرآن کریم می‏فرماید: «وَفِی أَنفُسِکُمْ أَفَلَا تُبْصِرُونَ»[8] «و در وجود خود شما (نیز آیاتی است) آیا نمی‏بینید؟»

3.      تقوا
امام علی (علیه السلام) در مورد تأثیر تقوا در ایجاد بصیرت می‏فرمایند:

«إنَّ تَقوَی اللهِ دَوَاءُ دَاءِ قُلُوبِکُم، وَ بَصَرَ عَمَی أَفئِدَتِکُم، وَ شِفَاء مَرَضِ أَجسَادِکُم. »[9] «همانا پروای از خدا، داروی دردِ دل های شما و بصیرت دهنده ی کوریِ دل شما و شفا بخش بیماری بدن های شماست.»

4.     یاد خدا

یاد خدا، از سرمایه های پر ارج انسانی است که با سرشت بشر آمیخته شده و یکی از ابعاد وجود او را تشکیل می‏دهد و در قرآن و احادیث از آن به «معرفت فطری«یاد شده است.[10] حضرت علی(علیه السلام) در مورد چگونگی ارتباط ذکر و بصیرت می‏فرمایند:

«الذِّکرُ هِدَایَهُ العُقولِ وَ تَبصِرَهُ النُّفُوسِ»[11]

یاد خدا، رهنمای خردها و بینش نفس هاست.»

5.     زمان آگاهی و آینده نگری

پیامبر(صلی الله علیه و آله) بصیرت به زمان را نشانه‏ی خردمندی می‏دانند و می‏فرمایند:« عَلَی العَاقِلِ أَن یَکُونَ بَصیراً بِزَمَانِهِ»[12] «بر خردمند است که به زمان خویش بصیرت داشته باشد.»
امام علی(علیه السلام) در مورد نقش آینده نگری در ایجاد بصیرت می‏فرمایند: «مَن إِستَقبَلَ الأُمُور، أَبصَرَ»[13] «هرکس پیشامدها را پیش بینی کند، بینا شود.»

6.     زیرکی و هوشیاری

یکی از عوامل که باعث ایجاد و توسعه ی بصیرت می‏شود، زیرکی و هوشیاری است.
حضرت موسی بن جعفر(علیه السلام) می‏فرمایند: شخصی از علی(علیه السلام) سئوال کرد:

«یَا أمیرَالمُؤمِنینَ أَیُّ النَّاسِ أَکیَس؟ قَالَ: مَن أَبصَرَ رُشدَهُ مِن غَیِّه، فَمالِ إلیَ رُشدِه»[14]
«ای امیرمؤمنان چه کسی زیرک تر است؟فرمود:کسی که راه حق را از باطل بشناسد و به رشد و حق گراید.»

7.    عبرت گرفتن از تاریخ

امام علی(علیه السلام) می‏فرمایند: «مَن إِعتَبَرَ أَبصَرَ وَ مَن بَصَرَ فَهِمَ وَ مَن فَهِمَ عَلِمَ»[15]
«هر کس عبرت بیاموزد، بینا می‏شود، و کسی که بینا شود درمی‏یابد و کسی که دریافت عالم می‏شود.»

8.    پیروی از رهبران الهی

مؤمنان واقعی افرادی هستند که نسبت به رهبران خویش و دشمنان آنها بصیرت داشته باشند؛ امام هادی (علیه السلام)در زیارت جامعه کبیره می‏فرمایند: »..مُستَبصِرٌ بِشَأنِکُم وَ بِضَلالَهِ مَن خَالَفَکُم...»[16] «من به مقام شما بینایم و به گمراهی آن که با شما مخالفت کرد.

9.      زهد
پیامبر(صلی الله علیه و آله) در مورد زهد و رابطه‏ ی آن با بصیرت چنین می‏فرمایند:«وَ مَن زَهَدَ فِیهَا(الدُّنیَا) فَقَصَرَ فِیهَا أَمَلَهُ أَعطَاهُ اللهُ عِلماً بِغَیرِ تَعَلُّم وَ هُدیً بِغَیرِ هِدَایَهٍ وَ أَذهَبَ عَنهُ العمَاءَ وَ جَعَلَه بَصیراً»[17] «کسی که دل از دنیا برگیرد و دامن آرزو کوتاه کند، خداوند درس ناخوانده علمش بخشد، بی راهنما هدایتش کند و کوری باطنش را شفا داده و بصیر و بینایش می‏فرماید. »و همچنین می‏فرمایند:

«مَن زَهَدَ فِی الدُّنیا أَثبَتَ اللهُ الحِکمَهَ فِی قَلبِه، وَ أَنطَقَ بِهَا لِسانَه وَ بَصَّرَهُ عُیُوبُ الدُّنیَا دَاءَهَا وَ دَواءَها وَ أََخرَجَهُ مِنَ الدُّنیَا سَالِماً إلیَ دَارِ القَرارِ»[18] «هر که دل از دنیا برگیرد خداوند چشمه های حکمت را در قلبش جای می‏دهد و بر زبانش جاری می‏سازد و درد و درمان دنیا را به او باز می‏نماید و بینایش می‏سازد و سرانجام سالم به سرای جاودانش برد. »

پی نوشت:

 [1] . سوره أنعام(6)، آیه 50 .

 [2] . سوره جاثیه(45)، آیه 20.

 [3] . محمد بن حبیب الله سبزواری نجفی، إرشادالأذهان ألی تفسیر القرآن، بیروت، دارالتعارف للمطبوعات، بی تا، ص506.

 [4] . میرزا حسین نوری طبرسی، مستدرک الوسائل و مستنبط الوسائل، موسسه آل بیت، 1408 ه.ق، ج12 ص20و محمد بن مسعود عیاشی، تفسیرالعیاشی، تهران، چاپخانه علمیه، 1380 ه.ق، ج1، ص119.

 [5] . ابن منظور، لسان العرب، ج11، ص459.

 [6] . حسن بن أبی الحسن دیلمی، أعلام الدین، قم، موسسه آل بیت (ع)، 1408 ه.ق، ص297.

 [7] . سوره ق، آیات 7 و 8.

 [8] . سوره ذاریات(51)، آیه 21.

 [9] . سید رضی، ترجمه نهج البلاغه، ترجمه محمد دشتی، قم، انتشارات مجتبی، چاپ اول، پاییز 1379، خطبه ی 198، ص 312.

 [10] . جعفر سبحانی، منشور جاوید، قم، مدرسه امام صادق(ع)، 1383 ه.ش، ج13، ص331.

 [11] . عبدالواحدبن محمد آمدی، غررالحکم و دررالکلم، انتشارات دفتر تبلیغات اسلامی، 1367 ه.ش، ص 189، ح5167.

 [12] . محمد باقرمجلسی بحارالانوار، ج 71، ص279.

 [13] . عبدالواحد بن محمد آمدی، غررالحکم و دررالکلم، ص57، ح579.

 [14] . محمدبن مکی(شهید اول)، الأربعون حدیثا، قم، مدرسه امام مهدی، چاپ اول، 1407ق،ص63.
[15] . علی مشکینی، تحریر المواعظ العددیه، قم، ناشرالهادی، چاپ هشتم1424ق، ص280.

 [16] . محمدبن بابویه قمی، من لایحضره الفقیه، قم، انتشارات دفتر تبلیغات اسلامی، جامعه مدرسین،1413ه.ق،ج2،ص613و عیون اخبارالرضا(ع)، انتشارات جهان،بی جا،1378ه.ق،ج2، ص 275

 [17] . میرزا احمد آشتیانی، طرائف الحکم، تهران، کتابخانه صدوق، چاپ سوم، 1362ش، ج2، ص340 و محمد باقر مجلسی، بحارالنوار، ج74، ص 165.

 [18] . حسن بن فضل طبرسی، مکارم الأخلاق، قم، شریف رضی، چاپ چهارم، 1370ش، ص 463.

نوشتن یک نظر

افزودن نظر

x
دی ان ان