بسم الله الرحمن الرحیم
قال الله العظیم:
«وَ الَّذينَ آمَنُوا وَ اتَّبَعَتْهُمْ ذُرِّيَّتُهُمْ بِإيمانٍ أَلْحَقْنا بِهِمْ ذُرِّيَّتَهُمْ وَ ما أَلَتْناهُمْ مِنْ عَمَلِهِمْ مِنْ شَيْءٍ كُلُّ امْرِئٍ بِما كَسَبَ رَهينٌ»؛
و کسانی که ایمان آوردند و فرزندانشان در ایمان از آنان پیروی کردند ما ذریه آنان را به ایشان ملحق نموده و از پاداش عملشان هیچ نمیکاهیم ( آری ) هر کس در گرو کاریست که کسب کرده است.
«وَ أَمْدَدْناهُمْ بِفاكِهَه وَ لَحْمٍ مِمَّا يَشْتَهُونَ»؛
و پی در پی آنان را میوه و گوشت از هر نوع که بخواهند میدهیم.
«يَتَنازَعُونَ فيها كَأْساً لا لَغْوٌ فيها وَ لا تَأْثيمٌ»؛
آنان در بهشت جام شرابی را دست به دست دهند که در ( نوشیدن) آن نه بیهودهگویی است و نه گناهکاری. (طور21تا23)
راه دستیابی به زندگی آزادانه
بر اساس آیات قرآن کریم میدانیم که اعمال هرکسی ملازم و همراه اوست و هرگز از او جدا نمیشود.عمل قبل از تحقق در اختیار عامل است؛ ولی پس از آن دو صورت دارد : اگر کار نیک باشد، باز هم در اختیار -عامل است ، ولی اگر سیئه باشد، عامل را در گرو و بند خویش میکشد . حال سئوال این است که چگونه میشود از گروی آن عمل آزاد شد؟
همه با این اصل آشنا هستیم که انسان بدهکار برای رهایی باید گرو و وثیقه بسپارد. به طور مسلم تهیه وثیقه در قیامت امکان پذیر نیست پس چه باید کرد؟ در توضیح باید گفت: در دنیا انسان یا آزاد است و یا برده، این بردگی و حریت در قیامت ظهور میکند اگر کسی خود را به وسیله رذائل اخلاقی و رفتار غیر الهی، در غل و زنجیر بند کرده باشد در قیامت این اسارت آشکار میشود. اما کسی که در تهذیب روح قدم برمیدارد در - قیامت در وثیقه و بند نیست. نوع انسانها آزاد نیستند بلکه در بند هستند، و این در گرو بودن آنها را موجودی جامد، ساکن و ایستا میکند در این صورت دیگر توقع ترقی و کمالش وجود ندارد. پس تا فرصت هست باید فک رهن نمود ، جزء اصحاب الیمین شد. زیرا قرآن در سوره مدثر38 و ۳۹ میفرماید: " كُلُّ نَفْسٍ بِما كَسَبَتْ رَهينَه*إِلاَّ أَصْحابَ الْيَمينِ "
نکته اول: در ادامه آیات سوره طور بخشهای دیگری از نعمتهای مادی و معنوی بهشتیان که از تنوع فراوانی برخوردار است سخن گفته شده است یکی از عنایتهای الهی بر انسانهای با تقوی این است که فرزندان با ایمان و مورد علاقهشان را در بهشت در کنار خود ببینند و از اُنس با آنها لذت ببرند.میفرماید:
"وَ الَّذينَ آمَنُوا وَ اتَّبَعَتْهُمْ ذُرِّيَّتُهُمْ بِإيمانٍ أَلْحَقْنا بِهِمْ ذُرِّيَّتَهُمْ ..."
در مورد " ذریه" مفسران ، احتمالاتی دادهاند از جمله اینکه:
الف) اعم است از اطفال خردسال و فرزندان بالغ که خداوند به احترام متقیان آنها را میبخشد و ترفیع مقام داده و به درجه آنان میرساند و این تفضلی است نسبت به اشخاص متقی که برای روشنی چشم آنها چنین عنایتی صورت میگیرد.
ب) " ذریه" فرزندان بالغی هستند که در مسیر پدران گام برمیدارند و در ایمان از آنها پیروی میکنند و از نظر مکتبی به آنها ملحق میشوند.
شاید سِر این الحاق همان حدیث مشهور باشد که میفرماید : انسان در دنیا هرچه را دوست دارد در قیامت با او محشور میگردد و چه بسا کودکانی که از دنیا رفتهاند و بسیار مورد محبت و علاقه افراد با تقوا بودهاند در کنار آنها جمع گردند.
نکته دوم: شاید به نظر برسد که ملحق شدن فرزندان در بهشت مانند الحاق آنان در دنیا برای والدین مشکلاتی را به همراه داشته باشد. از جمله اینکه: سبب تنگ شدن مسکن و یا از دست دادن رفاه گردد.خداوند در رد این ذهنیت میفرمایدکه ملحق شدن آنها در بهشت هیچ کاستی به همراه ندارد"وَ ما أَلَتْناهُمْ مِنْ عَمَلِهِمْ مِنْ شَيْءٍ"
" التنا " از ماده " لوت" به معنای نقص است یعنی به خاطر الحاق فرزندان چیزی از اجر آنها کم نمیشود .
در پایان آیه میافزاید هرکس در گرو و همراه اعمال خویش است ." كُلُّ امْرِئٍ بِما كَسَبَ رَهينٌ "
بنابراین تعجب ندارد که از اعمال پرهیزکاران و پاداش آنها چیزی کاسته نشود چرا که این اعمال همه جا با انسان است و اگر خداوند لطف و تفضلی درباره فرزندان متقین میکند بدان معنا نیست که از پاداش آنها چیزی کاسته شده است.
کلمه"رهينٌ "به دو معنای گروگان و همراه آمده است یعنی انسان ملازم و همراه کار خود است ،احتمال دارد این جمله توضیح ما قبل بوده و یا اینکه به صورت یک جمله مستقل باشد.
نکته سوم: خداوند ابتدا ذریه مؤمن افراد متقی را به آنها ملحق میسازد سپس نعمتها و امکانات آنجا را -افزایش میدهد میفرماید: "وَ أَمْدَدْنا هُمْ بِفاكِهَه وَ لَحْمٍ مِمَّا يَشْتَهُونَ "
" امداد " به معنی ادامه و افزایش و اعطا است .یعنی میوهها وغذاهای بهشتی آن چنان نیست که با تناول کردن کمبود پیدا کند و یا اینکه در فصول سال دچار نقصان شود بلکه همیشگی وجاودانی است.
تعبیر" مِمَّا يَشْتَهُونَ" نشان میدهد که اینان در انتخاب نوع ، کمیت و کیفیت میوهها و غذاها کاملاً آزادند و هرآنچه بخواهند در اختیار دارند. سرور و شادی و شوخی و خندهی آنها با صحنهای دیگر جلوهگری میکند چرا که میفرماید: "يَتَنازَعُونَ فيها كَأْساً لا لَغْوٌ فيها وَ لا تَأْثيمٌ "
" کأس" به معنای جام پر و " قدح " به معنای جام خالی است . با توجه به معنای "یتنازعون" گرفتن جام از دست یکدیگر با شوخی، تفریحات سالم بهشتیان که دور از لغو و گناه هست تصویرسازی میشود.