شنبه, 03 آذر,1403

­

ﺳﻪشنبه, 16 آذر,1395

روز دانشجو و وظیفه دانشجویان

روز دانشجو و وظیفه دانشجویان
جنبش دانشجویی ایران بر خلاف سایر جنبش های دانشجویی، سه آرمان مهم دارد؛ استقلال طلبی، استکبار ستیزی و عدالت خواهی و تحقق این آرمان های مقدس، جز با «آگاهی از راه و آگاهی از دشمن »، امکان پذیر نیست.

شکل گیری روز دانشجو

بعد از کودتای 28 مرداد 1332، شاه که در پی شکست کودتای اول مورخ 25 مرداد 32 از طریق بغداد به رم گریخته بود، در 31 مرداد به تهران بازگشت و در صدد برآمد تا با کمک اربابان انگیسی و آمریکایی خود، قدرت را بیش از پیش، قبضه کند. از این رو، نخست وزیر دولت کودتا، سپهبد زاهدی در نامه ای به آیزنهاور، رئیس جمهور وقت آمریکا ضمن اعلام تلاش برای بهبود وضع بین المللی ایران و تجدید مناسبات سیاسی ایران و انگلیس، از آمریکا برای آن چه که «نجات ایران از هرج و مرج اقتصادی و مالی» می نامید، تقاضای کمک فوری کرد. در شهریور همان سال دولت امریکا موافقت خود را با پرداخت مبلغ 23/4 میلیون دلار بابت کمک های فنی سالانه اعلام و همچنین مبلغ 45 میلیون دلار کمک بلاعوض به ایران اعطا کرد. بعدها معلوم شد که آمریکایی ها 5 میلیون دلار از این مبلغ را بابت دستمزد زاهدی و اطرافیانش در قبال کودتا پرداخته بودند. اگرچه آمریکایی ها هدف خود را کمک به دولت جدید ایران برای «اعاده ثبات در کشور» و «پیشرفت اقتصادی» عنوان می کردند، اما واقعیت این بود که آنها ارسال کمک های مالی به دولت کودتا را به منظور سازماندهی دوباره ارتش و دستگاه اداری، در جهت مقابله با فشار شوروی در مرزهای شمالی و مبارزه با قدرت حزب توده در داخل، ضروری می دانستند و از سوی دیگر، تسلط همه جانبه بر ایران و منابع نفتی آن را تعقیب می کردند.

درک کودتای آمریکایی 28 مرداد برای مردم آزاده و مسلمان ایران سنگین بود. در ایام عزاداری ماه محرم آن سال (شهریورماه 1332)، تهران شاهد برپایی تظاهرات گسترده ای بود و تظاهرکنندگان با وجود دخالت مأموران شهربانی و واحدهای لشکر نظامی ضد شورش پایتخت، همچنان به اعتراضات خویش ادامه دادند. صبح روز عاشورا نیز پلاکاردهایی متضمن شعارهایی دراعتراض به حاکمیت پهلوی دوم، همچنین شعارنویسی بر در و دیوار شهر بر ضد رژیم مستبد و خودکامه، انجام گرفت.

با آغاز سال تحصیلی و بازگشایی دانشگاه ها در مهرماه، بر اثر خیزش های مردمی و تحرکات دانشجویی، اوضاع سیاسی رو به وخامت بیشتر نهاد. دانشجویان با راه اندازی تظاهرات، پخش اعلامیه و تعطیل کلاس های درس، آشکارا خشم و نفرت خود را نسبت به دیکتاتوری حاکم ابراز داشتند. اولین تظاهرات یک پارچه مردم برضد رژیم کودتا در 16 مهر 1332 اتفاق افتاد و دانشگاه و بازار به طرفداری از تظاهرکنندگان، اعتصاب کردند. این تظاهرات به قدری سنگین بود که کودتاچیان وارد معرکه شدند و طاق بازار را بر سر بازاریان خراب کردند و دکان های آنان را به وسیله مزدوران خود غارت کردند. در همان روز دانشجویان با برپایی تظاهراتی آرام در محیط دانشگاه اعتراض خود را نشان دادند.

همزمان با بروز این ناآرامی ها، 17 آذر برای ورود نیکسون، معاون رئیس جمهور آمریکا به تهران اعلام شد.

نیکسون در واقع به ایران می آمد تا نتیجه سرمایه گذاری 21میلیون دلاری را که سازمان جاسوسی آمریکا، سیا، در راه کودتا و سرنگونی دولت مردمی مصدق هزینه کرده بود، از نزدیک مشاهده کرده، نتایج تحولات اخیر را که به تعبیر آیزنهاور، «پیروزی سیاسی امیدبخشی را در ایران نصیب قوای طرفدار تثبیت اوضاع و قوای آزادی نموده بود»، ببیند. دانشجویان مبارز دانشگاه نیز تصمیم گرفتند که هنگام ورود نیکسون، نفرت و انزجار خود را نسبت به دستگاه کودتا و استکبار جهانی نشان دهند.

رئیس وقت دانشگاه تهران برای این که جلوی ناآرامی ها را بگیرد، تمام دانشگاه تهران را تعطیل کرد. حضور نظامیان در صحن دانشکده فنی، باعث شد که بین نظامیان و دانشجویان، درگیری ایجاد شود. عده ای از سربازان، دانشکده فنی را به صورت کامل محاصره کرده بودند؛ تا کسی از میدان نگریزد. هنگامی که دانشجویان در حال خروج از دانشکده بودند، ناگهان با یورش سربازان مسلح مواجه شدند که بر اثر آن عده ای از دانشجویان مجروح شدند. برخی دانشجویان در واکنش به این اقدام سبعانه نیروی نظامی، به شعار دادن روی آوردند. رگبار گلوله باریدن گرفت و چون دانشجویان فرصت فرار نداشتند، غافل گیر شدند و در همان لحظه اول عده زیادی هدف گلوله قرار گرفتند و سه تن از دانشجویان به شهادت رسیدند و بدین گونه حادثه 16 آذر 1332، به عنوان نماد استکبار ستیزی، مبارزه با استبداد و عدالت خواهی دانشجویان در تاریخ ایران ثبت شد و از آن پس، همه ساله در دانشگاه تهران و دیگر دانشگاه های سراسر کشور، مراسم و تظاهراتی به یاد شهیدان آن روز برپا می شود.

16 آذر و جنبش دانشجویی

در سال 1341 به دنبال مخالفت شدید حضرت امام (ره) با لایحه انجمن های ایالتی و ولایتی رژیم شاه و درخواست از علما و مردم مسلمان ایران برای ادامه مبارزه، در دانشگاه تهران و تبریز، تظاهرات وسیعی به حمایت از علمای قم و اعتراض به مصوبه دولت انجام شد. با دستگیری حضرت امام (ره) در بامداد 15 خرداد 1342 توسط رژیم و انتقال وی از قم به تهران، شورش عظیمی در تهران و قم برخاست؛ به گونه ای که پلیس مجبور شد دانشگاه تهران را تعطیل کند. از این روز که آغاز حرکت روحانیت مبارز شیعه به رهبری امام خمینی (ره) بود، جنبش دانشجویی ایران، میل بیشتری به مبارزة رادیکال و صریح ضدسلطنتی و ضدآمریکایی پیدا کرد. سخنرانی های حماسی و تاریخی امام (ره) به تدریج فضا را از فضای روشنفکری نسل اول گرفت و مبارزات استکبار ستیزانه و ضد استبدادی دانشجویان با مبارزات دینی و مذهبی مردم، پیوند خورد و با ناکامی ایدئولوژی های چپ و راست در به حرکت درآوردن سایر اقشار جامعه، ایدئولوژی دینی به عنوان راهکار مناسب مبارزه در میان جوامع جوان و دانشگاهی، مورد توجه قرار گرفت.

در چنین فضایی شاهد یک جریان مذهبی هستیم که در آن متفکران دینی نظیر مرحوم جلال آل احمد، مطهری، شهید مفتح، شهید بهشتی، مقام معظم رهبری و... دیدگاه های خود را مطرح می کردند و به تدریج، رنگ جریانات دانشجویی کشور، بیشتر مذهبی شد. با گسترش اندیشه های اسلامی در قالب و بیانی نو و سرشار از پیام های مبارزه جویانه، جبهة ملی، ناسیونالیسم و باستان گرایی رژیم پهلوی، به حاشیه رانده شدند و از نفوذ حزب توده به شدت کاسته شد. از این مقطع به بعد، هرچه به انقلاب اسلامی نزدیک تر می شویم، گفتمان غالب جنبش دانشجویی، رنگ مذهبی و مردمی بیشتری به خود می گیرد و دانشگاه از نقشی تعیین کننده تر در مبارزه با استبداد و استکبار، برخوردار می شود؛ تا این که در 22 بهمن 1357 برای اولین بار در تاریخ معاصر ایران،اعتراضات خروشان عدالت طلبانة دانشجویی به دریای پرعظمت مبارزات انقلابی مردمی گره خورد و تحت رهبری حضرت امام (ره) به پیروزی رسید و با به ثمر نشاندن خون دانشجویان شهید و هزاران مسلمان آزادی خواه، سرفصل تازه ای را در حیات جنبش دانشجویی ایران گشود.

جنبش دانشجویی و جمهوری اسلامی

با پیروزی انقلاب اسلامی، نه تنها مسئولیت دانشجو و دانشگاه خاتمه نیافت، بلکه با توجه به مقتضیات و نیازهای زمان، بیشتر شد. جنبش اصیل دانشجویی پس از فروریختن نظام دیکتاتوری پهلوی و برقراری نظام مقدس جمهوری اسلامی، به تعقیب آرمان های بلند خویش در مبارزه با استکبار و عدالت طلبی پرداخت و در 13 آبان 1358، کانون فتنه استکبار را نشانه رفت و با تسخیر لانه جاسوسی و پایین آوردن پرچم آمریکا، شمارش معکوس برای مرگ یک ابرقدرت را در سطح جهان اعلام کرد. در شرایط پیش آمده پس از انقلاب، پاسداری از نظام نوپای اسلامی، تلاش برای آبادانی و پیشرفت بخش های مختلف کشور و مقابله با توطئه های گوناگون استکبار جهانی، از افتخارات ارزشمند جنبش دانشجویی محسوب می شود؛ آن روز مهم ترین آرمان دانشجویی، حفظ سرزمین بود و بهترین دانشجویان ما در هویزه، زیر تانک ها له شدند و بسیاری از دانشجویان برای محرومیت زدایی اقدام کردند و در راه بسط عدالت، تلاش کردند و شهید شدند؟

هویت و گفتمان جنبش دانشجویی پیش از آن که دشمنی یا دوستی با نظام های سیاسی باشد، در هر حال، عدالت خواهی است. اگر روش و هدف نظام، عدالت و عدالت خواهی نبود، جنبش دانشجویی باید به آن اعتراض کند و درگیر شود و اگر مانند نظام برآمده از انقلاب اسلامی، عدالت بود، باید به حمایت از آن برخیزد و بهترین صورت این کمک، نقد و طرح صحیح مسائل و مطالبه آگاهانه و منطقی نیازهای مردم و آرمان های جامعه است.

جنبش دانشجویی ایران بر خلاف سایر جنبش های دانشجویی، سه آرمان مهم دارد؛ استقلال طلبی، استکبار ستیزی و عدالت خواهی و تحقق این آرمان های مقدس، جز با «آگاهی از راه و آگاهی از دشمن »، امکان پذیر نیست. در غیر این صورت، همان گونه که تجربه های مکرر تاریخی نشان داده، جنش از اهداف و آرمان های خویش منحرف و به ابزاری برای استکبار جهانی و جریانات سیاسی قدرت طلب، مبدل می گردد. هرگاه جنبش دانشجویی به جناح های سیاسی بپیوندد، از هویت واقعی و تاریخی خود که حمایت از مردم بوده، فاصله می گیرد. از این رو، دانشجو، باید «سیاسی » باشد و از بینش و تحلیل سیاسی قوی و مشارکت سیاسی سازنده، برخوردار باشد؛ ولی از «سیاست بازی » و افتادن در دام جنجال های سیاسی و جناحی بپرهیزد.

مقام معظم رهیری در دیدار با دانشجویان دانشگاه فردوسی مشهد فرمود: «در محیط دانشگاه، محیط دانشجویی، نقد منصفانه و متقابلاً نقدپذیری متواضعانه، هر دو لازم است. جوان، آن هم دانشجو، در محیط علمی، باید ذهنش و زبانش باز باشد؛ نقد کند؛ البته منصفانه باشد. نقد را با عیب جویی و با عصبانیت و با بهانه گیری، نباید اشتباه کرد؛ اما نقادی باید کرد. در عین حال، نقدپذیر هم باید بود. دیگران هم اگر از ما به عنوان دانشجو، به عنوان تشکل دانشجویی، نقد کردند، بپذیریم؛ یعنی تحمل کنیم... در محیط دانشگاه، تحمل و مدارای سیاسی، لازم است. تشکل های دانشجویی نسبت به هم مدارای سیاسی داشته باشند؛ تحمل سیاسی داشته باشند. درگیر کردن مجموعه های دانشجویی با هم، نقشه خطرناکی است که کشیده شده است. این نقشه را کشیده اند. باید مراقب باشید. می خواهند تشکل های دانشجویی را به جان هم بیندازند. ما همین اواخر شاهد بودیم که در چندتا دانشگاه داشتند این کار را می کردند؛ البته دانشجویان عاقل و با شعور و بلوغِ سیاسی، نگذاشتند این اتفاق بیفتد؛ اما نقشه این است. راه مواجهه اش هم همین است که مجموعه های دانشجویی، افراد دانشجویی و تشکل های دانشجویی، حالت مدارا و تحمل داشته باشند. یک توصیه دیگر، مسئله حفظ اصول وروحیه آرمان گرایی است. شما محافظه کار نشوید. ممکن است گذشت سن، بعضی ها را محافظه کار کند؛ اما موتور حرکت، جوانی است. جوان ما نباید محافظه کار شود. جوان باید آرمان گرا باشد. از آرمان ها کوتاه نیایید. آرمان ها را بخواهید و قله ها را بطلبید؛ تا یقین بکنیم که به نیمه راه لااقل خواهیم رسید؛ البته اگر قله را بطلبید، بنده یقین می کنم به خود قله هم خواهید رسید. روحیه آرمان گرایی را که از جمله مصادیق روحیه آرمان گرایی، تمسک به اصول و مبانی فکری است، از دست ندهید. توصیه بعدی، مسئله خودسازی اعتقادی و علمی و اعتقادی و عملی است، که بعضی از دانشجویان عزیز هم این جا تذکر دادند. آن نگاه اسلام به انسان در خطاب فردی را همیشه در نظر داشته باشید. خودتان را حفظ کنید؛ «علیکم انفسکم». جاده ای که انسان را به خدا و نورانیت می رساند، جاده ترک محرمات و به جا آوردن واجبات است. واجبات را اهمیت بدهید و گناهان را پرهیز کنید. تهذیب، یعنی این. چون دل های شما جوان است، نورانی است، آلودگی بحمداللَّه در دل ها و روح های شما نیست، خدای متعال کمک خواهد کرد، تفضل خواهد کرد. توصیه بعدی، مسئله درس خواندن و پرداختن علمی است. حقیقتاً درس بخوانید. حقیقتاً باید در محیط های دانشجویی، جست وجوی دانش باشد. آدم می بیند در بعضی از میحط های دانشجویی، دانشجو به معنای واقعی دانش، جو نیست؛ یعنی در جست وجوی دانش نیست؛ یک چیز حفظی و سر هم بندی است؛ نگذارید این جوری شود. حقیقتاً جوینده دانش باشید و دانش را فقط خواندنِ متن و فراگرفتن متون ندانید. الان در جمع اساتید، قبل از این جا، مطرح می کردم؛ دانشجو بایستی پرسش گر، متعمق، اِشکال کننده به استاد، جست وجوکننده از زوایا و گوشه کنارهای بحث علمی بار بیاید».

آری، امروز، روزگار دیگری است؛ ولی رسالت دانشجو، همچنان ادامه دارد و انتظارات از دانشگاه و دانشجو، همچنان باقی است.

منبع: نشریه پرسمان، آبانماه 1391، شماره 118-119


 


نوشتن یک نظر

افزودن نظر

x
دی ان ان