یکشنبه, 01 مهر,1403

­

یکشنبه, 11 مهر,1395

زیبایی سوره‌ی زلزال

زیبایی سوره‌ی زلزال

چکیده

سوره‌ی زلزال یا زلزله، نود و نهمین سوره‌ی قرآن است که مدنی بوده و دارای 8 آیه می‌باشد. این سوره از اعجاز بیانی و علمی برخوردار است. اعجاز بیانی در به کارگیری آرایه‌های ادبی از جمله: توشیح، جناس، کنایه، تضمین، تقسیم، ایجاز و... و اعجاز علمی با پیشگویی از سرنوشت انسان و زمین. این سوره دارای اعجاز عددی نیز هست.

 

زیبایی سوره‌ی زلزال                                                                                                    مائده رضایی

 

چکیده

سوره‌ی زلزال یا زلزله، نود و نهمین سوره‌ی قرآن است که مدنی بوده و دارای 8 آیه می‌باشد. این سوره از اعجاز بیانی و علمی برخوردار است. اعجاز بیانی در به کارگیری آرایه‌های ادبی از جمله: توشیح، جناس، کنایه، تضمین، تقسیم، ایجاز و... و اعجاز علمی با پیشگویی از سرنوشت انسان و زمین. این سوره دارای اعجاز عددی نیز هست.

مقدّمه

قرآن کریم کتاب جاودان آسمانی که عوامل جاودانگی آن در اعجاز و هدایتگری آن بروز یافته است. بشر را در آوردن حتّی سوره‌ای نظیر سوره‌های خود درمانده ساخته و تلاش‌ها و کوشش‌های برجسته‌ترین ادیبان جاهلیت در صدر اسلام را در نیز بی‌نتیجه گذاشته‌است. فریاد جاودانگی قرآن به شهادت آیات تحدّی تا پایان حیات بشر ادامه دارد و زوزه‌های بی‌معنای هر از چند گاه مدعیان هماوردی را در نطفه‌ی خود خفه می‌کند.

این زیبایی‌های کلامی و علمی تا حدّی است که امیر سخن را به نغمه‌ی شیوای «ظاهره انیق و باطنه عمیق»؛ نمای آن در ستاک زیبایی و درونش بس ژرف است (ابن ابی الحدید، ج1، ص288) واداشته است. در این میان سوره‌ای را برگزیده‌ایم تا نظاره‌گر شبحی از جمال ادبی آن باشیم و لرزه بر دل یاوه‌سرایان هماوردی بیفکنیم. زلزالی چون زلزله‌ی بی‌سابقه و فراگیر زمین در آستانه‌ی رستاخیز که نیّات نهفته‌ی درونشان را در دنیا آشکار سازد. سوره‌ی زلزال آن اَبَر لرزه را این‌گونه ترسیم می‌کند:

«إِذَا زُلْزِلَتِ الْأَرْضُ زِلْزَالَهَا* وَأَخْرَجَتِ الْأَرْضُ أَثْقَالَهَا* وَقَالَ الْإِنسَانُ مَا لَهَا* يَوْمَئِذٍ تُحَدِّثُ أَخْبَارَهَا* بِأَنَّ رَبَّكَ أَوْحَى لَهَا* يَوْمَئِذٍ يَصْدُرُ النَّاسُ أَشْتَاتًا لِّيُرَوْا أَعْمَالَهُمْ* فَمَن يَعْمَلْ مِثْقَالَ ذَرَّةٍ خَيْرًا يَرَهُ* وَمَن يَعْمَلْ مِثْقَالَ ذَرَّةٍ شَرًّا يَرَهُ»؛ آن‌گاه که زمین زلزله شگفت خود را بکند و زمین بارهای سنگینش را بیرون ریزد در حالی که انسان می‌گوید آن را چه شده است، در آن روز از خبرهایش سخن می‌گوید که پروردگارت به او الهام کرد. در آن روز مردم به طور پراکنده بیرون می‌آیند تا کرده‌های خویش را بنگرند. پس هرکس به وزن یک ذرّه نیکی کند، خواهد دید و هر کس به وزن یک ذرّه بدی کند، خواهد دید.

سبب نزول

گویند دو تازه مسلمان بودند که یکی از دادن تکّه نان خشک و خرمای اندک و نامرغوب خود به مستمندان گرسنه دریغ می‌ورزید به این بهانه که خداوند تنها انفاقی را می‌پذیرد که مورد علاقه‌مان باشد و دیگری دست از گناهان کوچک برنمی‌داشت به این بهانه که خدا فقط بر گناهان بزرگ کیفر می‌کند. این جا بود که این سوره نازل شد تا با به یاد انداختن سرانجام زمین و بشر بفهماند که آنچه باقی و ماندگار است اعمال نیک و بد است هرچند اندک و به اندازه‌ی ذرّه‌ای باشد. پس بجاست که انسان‌ها در کار نیک پیشتاز و از بدی‌ها به دور باشند.

شگفتی ساختار سوره

ساختار سوره از جهات کوتاهی سوره، تعداد کم آیات (8آیه)، فواصل (معادل قافیه)، محتوا و معارف (معاد)، سادگی و کمیّت الفاظ، همانندی کاملی با سوره‌های مکّی دارد، امّا در مدینه نازل شده است. گویا مخاطبانِ سبب نزول، افکاری چون جاهلان پیش از هجرت داشتند. این سوره در فاصله‌ی صلح حدیبیه و غزوه‌ی تبوک در اواخر سال هشتم یا اوایل نهم نازل شد. اگرچه از جهت تاریخ نزول پس از سوره‌ی نساء نازل شده امّا از جهت ترتیب مصحف (کتاب قرآن) نود و نهمین سوره بوده و میان سوره‌های «بیّنه» و «عادیات» قرار گرفته است. ارتباط معنایی‌اش با «بیّنه» آن است که در انتهای «بیّنه» از جایگاه نیکوکاران و بدکاران خبر داده شده و از این اخبار پرسشی به ذهن می‌آید که چه زمانی این وعده به وقوع می‌پیوندد، لذا در ابتدای سوره‌ی زلزال پاسخ داده شده که آنگاه که در زمین لرز‌ه‌ای فراگیر و بی‌سابقه پیش آید و... (شریف الدین، 1420ق، ج12، ص93) و سرآغاز تحقّق آن وعده و وعید است (بقاعی، 1415ق، ج8، ص507).

و اینک پرسشی شگفت! مناسبت میان سبب نزول و آیه‌ی آخر پیداست امّا چه مناسبتی با 6 آیه‌ی اوّل دارد؟ به عبارت دیگر چرا برای سوق دادن کلام به آیه‌ی آخر و پاسخ دادن به مخاطبان سبب نزول، از سایر صفات قیامت یاد نشد بلکه از زمین لرزه و اِخبار زمین از درون نهفته‌های خود، یاد شده است؟ در پاسخ باید گفت: کردار و گفتار مخاطبان نشان از دلبستگی آنان به ثروت‌های زمینی داشت لذا لازم بود آن‌ها را متوجّه سرانجام زمین کرد که نه تنها ارزش دلبستگی را ندارد بلکه خود شاهدی بر اعمال کوچک و بزرگ انسان است و گواهی دادنش در روز رستاخیز با آشکار نمودن نهفته‌های اوست و این گواهی به فرمان خداست و اطاعت زمین را از خدا نشان می‌دهد حتّی اگر انسان تسلّط کاملی بر آن داشته باشد.

  آرایه‌های ادبی سوره

سوره‌ی زلزال در عین کوتاهی از چندین آرایه‌ی ادبی از نوع معانی، بیان و بدیع برخوردار است:

1.       معانی

1. 1. ایجاز: اصولاً سور و آیات قرآن از حجمی حکیمانه برخوردارند. اگر کلمه یا جمله یا بخشی حذف یا تکرار می‌شود همه از سر حکمت و در جهت ارائه‌ی کامل‌ترین معنای مورد نظر است. ایجاز بر فواید و زیبایی سخن می‌افزاید و ذهن شنونده را بر اصل مطلب متمرکز می‌کند. صنعت ایجاز در دو آیه دیده می‌شود: 1. حذف صفت در آیه در عبارت «زلزالها» به کار رفته است و از اضافه‌ی مصدر به ضمیر «ها» این معنا به دست می‌آیدکه زلزله‌ای مناسب شأن رستاخیز زمین به وقوع خواهد پیوست و زلزال به جای عبارت «زلزالاً یلیقُ بشأنها» استعمال شده است (همان). 2. حذف مفعول: شاهد دیگر ایجاز آیه: «بِأَنَّ رَبَّكَ أَوْحَى لَهَا» اگر «لها» به معنای «إلیها: به او» باشد، معنا چنین می‌شود: زمین می‌گوید پروردگارت به او وحی کرده است تا آن‌گونه بلرزد و بارهای درون خود را بیرون بریزد. امّا اگر «لها» به معنای «برای او» باشد معنا چنان خواهد شد که زمین می‌گوید پروردگارت به فرشتگانش وحی کرد تا در زمین چنان حوادثی را پیش آورند (شرف الدین، همان) امّا معنای اوّل با آیه‌ی «يَوْمَئِذٍ تُحَدِّثُ أَخْبَارَهَا» سازگارتر است به هر حال در هر دو صورت مجاز حذف به کار رفته است و در معنای دوم محذوف کلمه‌ی «ملائکه: فرشتگان» است.

1.       2. اسناد فعل به نایب فاعل: صنعت دیگر اسناد فعل زلزل به نایب فاعل (ارض) است. با این کار فاعل با انگیزه‌های گوناگون ممکن است حذف شده باشد از جمله بزرگ شمردن فاعل که خداوند متعال یا فرشتگان مأمور به این حادثه‌ی بزرگ است و یا جلب توجّه مخاطبان به اصل حادثه تا به خود آیند و در اندیشه‌ی اصلاح اعمال خود برآیند نه آن‌که دل به دنیایی نهند که ویران شدنی است و سرانجام هولناکی دارد.

1.     3. ذکر مسند الیه: ذکر مسند الیه به دلیل احتیاط زیرا نمی‌توان بر وجود قرینه تکیه کرد (معرفت، 1414ق، ج5، ص535).

1.     4. تکرار: تکرار صنعت دیگری است که به منظور تثبیت معنا و تأکید بیشتر بر آن در سوره است. این صنعت در تکرار «ارض» در آیه‌ی «وَأَخْرَجَتِ الْأَرْضُ أَثْقَالَهَا» دیده می‌شود (زحیلی، 1418، ج3، ص359) تا شکّی نماند که این زمین است که خبر از حقایق و فرارسیدن قیامت می‌دهد.

1.     5. وصل و فصل: سرآمد بلاغت و شیوایی و رسایی سخن در عطف دادن (وصل) و گسستگی (فصل) است. این کار فواید بسیاری دارد. (هاشمی، همان، ص204) از جمله فواید وصل (عطف با واو) تقسیم سخن به بخش‌های کوتاه معنادار به منظور انتقال سریع معانی به ذهن مخاطب است. در سوره‌ی زلزال که 8 جمله است 3 وصل و 6 فصل وجود دارد. چیرگی فصل‌ها بر وصل‌ها بر کوبندگی سوره افزوده و شیوایی و جذّابیتی اعجازآمیز به سوره داده است و معنا را به صورت نظام‌مند و منطقی به ذهن شنونده منتقل ساخته است. تصویر وصل و فصل در سوره بدین گونه است:


وصل‌های سوره که در آغاز قرار دارند زمینه‌ساز اخبار مهم فصل‌هاست و پیام اصلی سوره در فصل‌ها جای داده شده است. این امر تأثیر شگرفی در متنبّه کردن و هشدار دادن به انسان دارد.

علّت فصل‌ها: در فصل اوّل، میان دو جمله شبه اتّصال تام است. زیرا جمله‌ی «يَوْمَئِذٍ تُحَدِّثُ أَخْبَارَهَا» پاسخ از پرسش «قَالَ الْإِنسَانُ مَا لَهَا» است. در فصل دوم میان دو جمله‌ی «يَوْمَئِذٍ تُحَدِّثُ أَخْبَارَهَا» و «أَشْتَاتًا لِّيُرَوْا أَعْمَالَهُمْ» تباین تام بوده و اشاره به دو حادثه‌ی جدا از هم دارد: زمین بر اعمال مردم گواهی می‌دهد و مردم گروه گروه بیرون آمده تا شاهد اعمال خود باشند. علّت فصل سوم شبه کمال اتصال است زیرا از مفهوم جمله‌ی «يَوْمَئِذٍ يَصْدُرُ النَّاسُ... » این پرسش به ذهن خطور می‌کند که نتیجه‌ی اعمالشان را چگونه می‌بینند؟ در جمله‌ی بعد «فَمَن يَعْمَلْ... » پاسخ آمده است.

علّت فصل جملات شرط و جزا نیز شبه اتّصال تام است زیرا پرسشی درباره‌ی نتیجه‌ی جمله‌ی شرط در آن نهفته است که جزا جواب آن است. وصل در سه آیه‌ی اول و دو آیه‌ی آخر، به دلیل اتّحاد در خبریه بودن به کار رفته است.

1.       6. اطناب: یکی از صنایع معانی اطناب یا زیاده‌گویی بجاست. شیوایی سخن گاه وابسته به زیاده‌گویی چون: تکرار، توضیح بیشتر عبارات، نقل مثل‌ها و... است. در سوره‌ی زلزال اطناب در تکرار کلمه‌ی «أرض» در آیه‌ی دوم، ضمیر «ها» در آیات 2تا4 و «یومئذٍ» در آیه‌ی پنجم و «وَمَن يَعْمَلْ مِثْقَالَ ذَرَّةٍ» و «يَرَهُ» در آیه‌ی هفتم است.

اطناب انواعی دارد از جمله‌ی آن‌ها ایضاح پس از ابهام است که در آیات 5 و 6-7 ظهور یافته است زیرا «اعمالهم» از جهت مقدار و ارزش عمل مبهم بوده که در دو آیه‌ی بعد روشن شده است. فلسفه‌ی این اطناب تأثیر بیشتر بر شنونده و حفظ وزن و آهنگ آیات و نکات علمی دیگری است که پیش‌تر به آن‌ها اشاره کردیم.

2.     صنعت بیان:

در صنعت بیان سخن از آرایه‌هایی چون: تشبیه، استعاره، مجاز، کنایه و... است. در این صنعت گوینده سعی می‌کند با آراستن سخن خود به این صنایع افزون بر زیبایی سخن بر سرعت انتقال معنای مورد نظر به ذهن مخاطب بیفزاید.

در سوره‌ی زلزال دو نوعِ استعاره و جناس به‌کار رفته‌است.

2. 1.مجاز: مجاز، لفظی است که در غیر معنای حقیقی خود استعمال شده باشد. البته میان معنای حقیقی و مجازی باید مناسبت و رابطه‌ای و نیز قرینه‌ای وجود داشته باشد. این رابطه اگر مشابهت باشد، استعاره نام دارد و اگر غیر مشابهت باشد مجاز مرسل خوانده می‌شود. (هاشمی، 1358ق، ص302). مجاز در کلمه و کلام نیز استعمال می‌شود.

 مجاز بهترین ابزار بیان معنای مورد نظر است زیرا معنا را محسوس و ملموس می‌کند گویی که آن را در برابر دیدگان شنونده قرار می‌دهد و فواید بسیار دیگری دارد (همان، ص301).

2. 1. 1. مجاز مرسل: «أثقالها» مفرد ثقل به معنای بار سنگین بوده و در آیه‌ی «وَأَخْرَجَتِ الْأَرْضُ أَثْقَالَهَا» استعاره از اجساد مردگان است. زیرا انسان‌ها در زمان زندگی چون باری بر زمین بودند و همین نام بر اجسادشان که درون زمین دفن شده باقی ماند. با این معنا اثقال مجاز مرسل است زیرا نام گذاری به اعتبار حالت قبل است. یا به این دلیل که چون جنین در رحم مادر می‌ماند. چرا که به جنین علاوه بر نام حمل، ثقل نیز می‌توان گفت. (پی نوشت: مانند آیه‌ی «فَلَمَّا أَثْقَلَت دَّعَوَا اللّهَ رَبَّهُمَا» (اعراف/189)).

2. 1. 2. مجاز عقلی: در این سوره‌ بنابر یک تفسیر در آیه «تُحَدِّثُ أَخْبَارَهَا» بر اساس روایت نبوی مذکور اخبار مجازاً به زمین نسبت داده شده زیرا این خداوند است که سخن گفتن و خبر دادن را در زمین ایجاد می‌کند (طبرسی، همان) و این مجاز عقلی است (معرفت، 1414ق، ج5، ص534).

 

3.1.2. استعاره:  نوعی مجاز است که در آن مشبه به حذف شده و به جای آن مشبه نشسته است تا ادعا شود که مشبه به کاملا  مانند مشبه است و این بالاترین شیوایی در سخن و نوعی مبالغه به شمار می آید.(الحارم،1376،ص74) در ادامه به یک مورد از استعاره می پردازیم:

 استعاره‌ی مرشّحه: این استعاره در «اخبارها» دیده می‌شود. حوادثی که در آستانه‌ی قیامت در زمین رخ می‌دهد مانند پایان زندگی دنیا و روی آوری علایم رستاخیز، در واقع چون خبرهایی می‌مانند که زمین با زبان حال از آن‌ها سخن می‌گوید (شرف الدین، همان). این استعاره از نوع مرشّحه است زیرا از لوازم خبر سخن گفتن است و این نوع، برترین استعاره به شمار می‌آید زیرا شنونده می‌پندارد که زمین سخن خواهد گفت. امّا بنا بر نظر علّامه طباطبایی که حیات و شعور در همه چیز جریان دارد، تعبیر  اخبار و سخن گفتن زمین استعاری نیست بلکه حقیقی است منتها از نوع تسبیح گفتن کائنات که ما درکی از حمد و تسبیحشان نداریم. به اعتقاد علّامه طباطبایی زمین این شعور را دارد که چه اعمال نیک و بدی بر آن انجام می‌شود، آن‌ها را نگاه می‌دارد تا روز قیامت که خداوند اجازه‌ را به او وحی کرده تا از آن اعمال خبر و بر آن‌ها گواهی دهد (طباطبایی، 1417ق، ج20، ص343). مؤیّد تفسیر علّامه روایت پیامبر اکرم… است که ذیل آیه به اصحاب خود فرمودند: «آیا می‌دانید خبرهایش چیست؟ گفتند: خدا و پیامبرش داناترند. فرمود: خبرهایش گواهی دادن بر هر بنده‌ای است که چه کاری بر آن کرده است. [زمین روز قیامت] می‌گوید:[این بنده] در فلان روز فلان کار را بر من انجام داد. این خبرهای آن است» (طبرسی، ج10، ص799).

3. صنعت بدیع:

بدیع، دانش زینت بخشی به واژگان و عبارات و یا معناها با شیوه‌های گوناگون است. ذوق سلیم هر فردی لفظ و سخنان زیبا، دل‌نشین و گوش‌نواز را از عادی یا نازیبا و نفرت انگیز باز می‌شناسد و به کلام زیبا گرایش بیشتری نشان می‌دهد. یکی از عوامل گوش دادن ارباب بلاغت عصر جاهلی به تلاوت قرآن پیامبر اکرم…، همین محسّنات و زیبایی‌های لفظی و معنوی آیات قرآن بوده است. سوره‌ی زلزال از محسّنات لفظی و معنوی برخوردار است که به مواردی اشاره می‌کنیم:

3. 1. جناس: جناس آن است که دو واژه از جهت حروف همانند و از جهت معنا متفاوت باشند. اگر همانندی واژگان در نوع، حرکات، تعداد و ترتیب حروف یکسان باشند جناس تام و اگر در یک مورد مختلف باشند جناس غیرتام است (علی جارم، 1376، ص265). جناس انواع بسیاری دارد که نقلشان از حوصله‌ی این مقاله خارج است.  

در سوره‌ی زلزال در الفاظ «زلزلت» و «زلزال» جناس اشتقاق به کار رفته است زیرا افزون بر همانندی حروف، زلزلت مشتق از زلزال است (زحیلی، 1418ق، ج3، ص359).

3. 2. سجع مرصع: سجع هم‌وزنی جملات در نثر است و به منزله‌ی ردیف و قافیه‌ی شعر بوده و باعث زیبایی معنوی است. مانند سجعی که در نثر گلستان سعدی وجود دارد. در بلاغت به معنای همانندی واژگان آخر عبارات در حرف آخر است که اگر عبارات در وزن و قافیه یکسان باشند سجع مرصّع نام دارد (هاشمی، همان، ص421) مانند «زلزالها»، «أثقالها»، «مالها»، «أوحی‌لها»، «أخبارها» (زحیلی، همان).

3. 3. مقابله: صنعتی است که در آن دو یا چند معنای موافق آورده شود، سپس معانی مقابلشان گفته شود. (هاشمی، ص383) مانند: «وَ مَن يَعْمَلْ مِثْقَالَ ذَرَّةٍ خَيْرًا يَرَهُ* وَمَن يَعْمَلْ مِثْقَالَ ذَرَّةٍ شَرًّا يَرَهُ» (زحیلی، همان) البته نمی‌توان گفت که در خیراً و شراً صنعت طباق است زیرا در دو جمله‌ی مستقل به کار رفته‌اند. امّا در طباق الفاظ متضاد در یک جمله (خبری یا انشایی) به کار روند (همان، ص381).

3. 4. توشیح: یکی از اقسام فواصل و نثر مسّجع است. به این معنا که به گونه‌ای سخن را سوق دهد که طبیعتاً پایانش معلوم باشد. به طوری که اگر متکلّم ساکت شود شنوندگان خاتمه را بر زبان جاری می‌سازند.

مانند: «يَوْمَئِذٍ يَصْدُرُ النَّاسُ أَشْتَاتًا لِّيُرَوْا أَعْمَالَهُمْ* فَمَن يَعْمَلْ مِثْقَالَ ذَرَّةٍ خَيْرًا يَرَهُ* وَمَن يَعْمَلْ مِثْقَالَ ذَرَّةٍ شَرًّا يَرَهُ» اگر گوینده پیش از «یره» دوم از سخن بایستد، شنوندگان خود به خود بقیه را بر زبان می‌رانند (معرفت، همان، ج5، ص258).

3. 5. تقسیم: صنعتی است که فرد بلیغ ابتدا صیغه‌ یا اسم جمعی را آورده سپس انواع و اقسامش را بیان ‌کند. مثلاً در آیات 5، 6و7 این صنعت دیده می‌شود. زیرا خداوند ابتدا فرمود: «يَوْمَئِذٍ يَصْدُرُ النَّاسُ أَشْتَاتًا لِّيُرَوْا أَعْمَالَهُمْ» در آن روز مردم برانگیخته می‌شوند تا اعمال و کرده‌های خود را بنگرند. اعمال صیغه‌ی جمع مکسّر عمل است و اقسام این عمل، اعمال از جهت ارزش را در دو آیه‌ی بعد به «خیراً و شراً» خوب و بد تقسیم کرده است. بنابراین عبارت «لِّيُرَوْا أَعْمَالَهُمْ» دلالت بر تقسیم دارد. (زرکشی، ج1، ص95) صنعت تقسیم به روشنی معنا و تثبیت آن در ذهن شنونده کمک می‌کند افزون بر آن که زیبایی خاصّی به سخن می‌بخشد.

- اعجاز عددی سوره: با شمارش حساب أبجدی «إذا» که معادل 702 است، پیش بینی شد که در آن سال زلزله‌ی سختی رخ دهد و این امر به وقوع پیوست (زرکشی، 1376ق، ج2، ص182).

نتیجه

 سوره‌ی زلزال علاوه بر معارف بلند قرآنی در موضوع رستاخیز و سرنوشت انسان، از شیوایی در معانی، بیان و بدیع و نیز از اعجاز عددی برخوردار است و هر مدّعی هماوردی را بر زمین می‌کوبد.

به دلیل این‌که آثار موجود در زمینه‌ی اعجاز بیانی قرآن، نگاه کلّی به قرآن داشته و بر اساس عناوین سرفصل‌های علوم بلاغی تألیف شده‌اند، اطّلاع کافی در زمینه‌ی زیبایی و اعجاز هر سوره به دانشجو و پژوهشگر یا هر علاقه‌مند به قرآن نمی‌دهند. لذا توصیه می‌شود متخصّصان علوم بلاغی همّت گماشته و حدّاقل مقالاتی را درباره‌ی بلاغت و زیبایی یکایک سور قرآن بنگارند.

  

منابع:

* قرآن کریم.

** نهج البلاغه، شرح ابن ابی الحدید معتزلی، عبدالحمید، تحقیق محمّد ابوالفضل ابراهیم، بیروت، دار احیای کتب عربی، بی‌تا.

1.  الحارم، علی و مصطفی امین، البلاغه الواضحه، قم، سید الشهدا، چ3، 1376.

2.  بقاعی، برهان الدین ابوالحسن ابراهیم بن عمر، نظم الدور فی تناسب الایات و السور، محقق غالب المهدی، بیروت، دارالکتب علمیه، 1415ق.

3.  زحیلی، وهه، تفسیر المنیر، دمشق، چ2، 1418ق.

4.  زرکشی، بدر الدین محمّد بن عبدالله بن بهادر، البرهان فی علوم القرآن، محقق: محمّد ابوالفضل ابراهیم، بیروت، دار احیای کتب عربی، 1376ق.

5.  سید قطب، فی ظلال القرآن، بیروت، دارالشروق، چ17، 1412ق.

6.   شرف الدین، جعفر، الموسوعة القرآنیه، محقق عبدالعزیز بن عثمان تویجزی، بیروت، دارالتقریب، 1420ق.

7.  طباطبایی، محمد حسین، المیزان فی تفسیر القرآن، قم، اسلامی، 1417ق.

8.  طبرسی، فضل بن حسن، مجمع البیان فی تفسیر القرآن، بیروت.

9.  معرفت، محمد هادی، التمهید فی علوم القرآن، قم، اسلامی، 1414ق.

10.  هاشمی یک، احمد، جواهر البلاغه، مصر، 1358ق.

نرم افزارها: 1. المکتبة الشاملة 2. جامع الاحادیث نور2.  3. جامع التفاسیر نور.

 


1 نظر در مطلب "زیبایی سوره‌ی زلزال " ثبت شده است

مدیر سایت

1395/07/23 02:11 ب.ظ

بسمه تعالی
باسلام و عرض تسلیت ایام سوگواری عزای حسینی
یه پراگراف تعریف مجاز حذف شده و ساختار را غیر منطقی کرده است

نوشتن یک نظر

افزودن نظر

x
دی ان ان