قال الله العظیم :
وَ اذْکُرْ فِی الْکِتابِ إِسْماعیلَ إِنَّهُ کانَ صادِقَ الْوَعْدِ وَ کانَ رَسُولاً نَبِیًّا
و در این کتاب از اسماعیل یاد کن که او همواره در وعده هایش صادق و فرستاده ی پیامبرصلی الله علیه وآله بود
وَ کانَ یَأْمُرُ أَهْلَهُ بِالصَّلاه وَ الزَّکاه وَ کانَ عِنْدَ رَبِّهِ مَرْضِیًّا
و همواره خاندان خود را به نماز و زکات امر می کند و پیوسته نزد پروردگارش مورد رضایت بود. (مریم 54/55)
ســه قــاعــده تــربیــتی
به تصریح قران برای اینکه روابط انسان با خاندان بویژه پدر و مادر و فرزندان یک رابطه ی ایمانی و سالم باشد نیاز دارد که به اولیاءصالح خدا تاسی جوید و راه و روش آنان را در زندگی برگزیند.
در سوره مریم سلام الله علیها خدای تعالی ما را با بعضی از این روابط سالم و صحیح آشنا می کند در عین حال به برخی روابط نا سالم و نادرست هم اشارت دارد . به طور مثال در آیات فوق سخن از اسماعیل علیه السلام است که علاوه بر صادق الوعد بودن با دیگران آنچه او را با خاندانش مرتبط می سازد مساله دین است. بر طبق آیه فوق سه مساله مهم تربیتی که می تواند اساس و الگو باشد عبارت است از:
تربیت فرزندان نسبت به نماز ،تشویق به انفاق ،کسب رضایت و خشنودی پروردگار
نکات مورد توجه آیات:
نکته اول: یکی از روش های تربیتی قران کریم معرفی و یاداوری انسان ها ی الگو و نمونه است. در آیه اول خطاب به پیامبر صلی علیه و آله می فرماید : وَ اذْکُرْ فِی الْکِتابِ إِسْماعیلَ در مورد اسماعیل علیه السلام درآیه فوق دو نظر کلی میان مفسران است.
الف)ایشان اسماعیل علیه السلام فرزند حضرت ابراهیم علیه السلام است.
ب) یکی از پیامبران بنی اسرائیل به نام اسماعیل بن حزقیل است..
قران در تجلیل از مقام این پیامبر الهی ابتدا از وفای به عهد ایشان یاد کرده و می فرماید:
"إِنَّهُ کانَ صادِقَ الْوَعْدِ" صفت وفاء مانند سایر صفات دارای مراتب مختلف است . یکی از مراتبش وفای قولی است که بعضی افراد به آن اهمیت نمی دهند.
مثل این که شخصی قول بدهد یک ساعت یا دو ساعت منتظر بماند اما تا کار لازم تری پیش آمد از ایستادن و منتظر شدن منصرف شده و برود.
در روایتی می خوانیم :اینکه خداوند اسماعیل را ،صادق الوعد شمرده به خاطر این است که او بقدری در وفای به وعده اش اصرار داشت که با کسی در محلی وعد ه ای گذارده بود، او نیامد. اسماعیل علیه السلام همچنان تا یکسال در انتظار او بود هنگامی که بعد از این مدت آمد، اسماعیل گفت: من همواره در انتظار تو بودم.
بدیهی است هرگز منظور این نیست که اسماعیل علیه السلام کار و زندگیش را تعطیل کرد بلکه مفهومش این است که در عین ادامه ی برنامه هایش مراقب آمدن شخص مزبورهم بود.
نکته دوم : سفارش به نماز از وظایف پدر خانواده است." وَ کانَ یَأْمُرُ أَهْلَهُ بِالصَّلاه "
بنا بر آیه فوق یکی از مهمترین ارکان تربیت خانوادگی تربیت فرزندان به ادای نماز است.
زیرا نماز پایه و اساس دیگر اعمال نیک است . بعضی از بزرگان می گویند: ضرورتی ندارد که کودک خود را به انجام همه ی واجبات و اخلاقیات از خرد وکلان آن تلقین کنی بلکه اگر میان او و خدا یک رابطه ی ایمانی ایجاد کنی بقیه ی کارها خود بخود سامان خواهد یافت.
زیرا نماز کاری است منظم و هر شبانه روز پنج بار به انجام آن پرداختن امری دشوار است.اگر کسی از کودکی به نماز عادت کرده باشد نماز جزیی از زندگیش خواهد بود وبنابراین اصلاح می شود.
نکته سوم : به دنبال توصیه مداوم به نماز ، قاعده تربیتی دیگر سفارش به زکات است"وَ کانَ یَأْمُرُ أَهْلَهُ بِالصَّلاه وَ الزَّکاه " واژه زکات در قران به معنی مطلق انفاق و عطاست.
برخی می گویند :سفارش به نماز در خانواده ها کم و بیش هست،اما سفارش به زکات نیست .در هر حال انفاقات مالی و مداومت بر آن نوعی تمرین است برای این که انسان بیاموزد که فقط به خود نپردازد بلکه به مردم دیگر نیز توجه کند.
به بیان دیگرهر کسی موظف است که کودک خود را به نوعی تربیت کند که دارای شخصیتی کمال یافته باشد تا مردم از معاشرت با او و از اعمال و رفتارش راضی باشند نه به گونه ای که هیچ به فکر دیگران نباشد.
نکته چهارم : خداوند اسماعیل صادق الوعد را به وصف دیگری نیز می ستاید و آن "مرضی بودن"است و" وَ کانَ عِنْدَ رَبِّهِ مَرْضِیًّا" درواقع این جمله اشاره به این حقیقت است که او در کل برنامه هایش رضایت خدا را جلب کرده بود.
اصولاً نعمتی بالاتر از این نیست که معبود و مولا و خالق انسان از او راضی و خشنود باشد . به همین دلیل خداوند در آیه 119 مائده بعد از آنکه نعمت بهشت جاویدان را برای بندگان خاص خدا بیان می کند در پایان می فرماید: "رَضِیَ اللَّهُ عَنْهُمْ وَ رَضُوا عَنْهُ ذلِکَ الْفَوْزُ الْعَظیمُ"
خداوند از آنها خشنود و آنها نیز از او خشنود خواهند بود و این فوز عظیم و رستگاری بزرگی است.