بِسم الّلهِ الرحمنِ الرحیم
قال الله العظیم:
وَ لَقَدْ صَدَّقَ عَلَيْهِمْ إِبْليسُ ظَنَّهُ فَاتَّبَعُوهُ إِلاَّ فَريقاً مِنَ الْمُؤْمِنينَ
به یقین ابلیس گمان خود را درباره آنها محقق یافت که همگی از او پیروی کردند جزءگروه اندکی از مومنان
وَ ما كانَ لَهُ عَلَيْهِمْ مِنْ سُلْطانٍ إِلاَّ لِنَعْلَمَ مَنْ يُؤْمِنُ بِالْآخِرَه مِمَّنْ هُوَ مِنْها في شَكٍّ وَ رَبُّكَ عَلى كُلِّ شَيْءٍ -حَفيظٌ (21و20سباء)
و شیطان را برآنها تسلطی نبود مگر (آزمایشی)که بدانیم کسی را که به آخرت ایمان دارد و کسی را که در شک است و پروردگار تو بر هرچیزی نگهبان است.
سلطه شیطان مانع رشد
خدای سبحان، شیطان را مولای انسان و مسلط بر او نکرده است.تنها آنگاه که کسی بر اثر گرفتار شدن به گمراهی مبتلا شود او را به عنوان مولا بپذیرد و ولی خود قرار دهد و تحت ولایت او باشد شیطان براو مسلط است.
دشمنی شیطان با انسان تا دامنهی معاد خواهد بود. راههای اجرای این دشمنی،نسبت به اشخاص گوناگون،مختلف است. برای بعضی، از راه وسوسه وارد میشود و برخی دیگر از راه امر و سلطه وولایت، دشمنی خود را اعمال میکند. آغاز راه اضلال شیطان با وسوسه است که درمان آن استعاذه حقیقی است و رفتن به پناهگاه امن الهی.
"فَاسَتعِذ بِالله" را با تمام قلب بگویید و به خدا پناه ببرید و وارد پناهگاه شوید تا از خطر مصون و محفوظ بمانید.اگر استعاذه حقیقی صورت نگیرد سلطه شیطان بر گنهکاران افزوده میگردد.پس از وسوسه و تمایل به گناه، اعتیاد به آن را ایجاد نموده و روز بروز آثار منفی را سنگینترمینماید.
خداوند سبحان در آیات زیادی از جمله این آیات هشدار را داده و خطرات را بیان نموده است.
نکته اول: ابلیس بعد از سر پیچی از سجده بر آدم و طرد شدن از درگاه کبریایی خداوند گفت: قالَ فَبِعِزَّتِكَ -لَأُغْوِيَنَّهُمْ أَجْمَعينَ *ِالاَّ عِبادَكَ مِنْهُمُ الْمُخْلَصينَ * (83/82ص)
به عزتت سوگند که همه ی آنها را جز بندگان مخلصت گمراه خواهم کرد.
گر چه او این سخن را از روی گمان و تخمین گفت ولی همین حدس و گمان ابلیس به واقعیت پیوست ." وَ لَقَدْ صَدَّقَ عَلَيْهِمْ إِبْليسُ ظَنَّهُ"
آری سست اراده ها و ضعیف الایمانها گروه گروه به دنبال او حرکت کردند. "فَاتَّبَعُوهُ "
تنها گروه اندکی از مومنین بودند که زنجیرهای وسوسه شیطان را درهم شکستند و فریب دامهای او را نخوردند." إِلاَّ فَريقاً مِنَ الْمُؤْمِنينَ"
این مؤمنان گر چه تعدادشان کم است اما از نظر ارزش بسیار والا هستند چنانچه در کلامی مولا علی علیه السلام به این مطلب اشاره دارند.میفرمایند" الْأَقَلُّونَ عَدَداً، الْأَعْظَمُونَ عِنْدَ اللَّهِ قَدْرا"
به خدا سوگند که عددشان اندک اما منزلتشان نزد خداوند بسیار بزرگ است.
نکته دوم: آیه بعد در رابطهی با وسوسههای ابلیس و کسانی که در حوزه نفوذ او قرار میگیرند به دو مطلب اشاره میکند میگوید: شیطان سلطهای بر آنها نداشت "وَ ما كانَ لَهُ عَلَيْهِمْ مِنْ سُلْطانٍ "
آری هرگز شیطان کسی را به پیروی خود مجبور نمیکند این ما هستیم که اجازه ورود به او میدهیم و پروانه عبورش را از مرزهای کشور تن به درون قلبمان صادر میکنیم. این همان است که قرآن در جای دیگر نقل نموده است.
" ....... ما كانَ لِيَ عَلَيْكُمْ مِنْ سُلْطانٍ إِلاَّ أَنْ دَعَوْتُكُمْ فَاسْتَجَبْتُمْ ........ " (22/ابراهیم)
من سلطهای بر شما نداشتم جز اینکه شما را دعوت کردم و شما هم دعوت مرا اجابت نمودید.
نکته سوم: منشاء پیروی افراد از شیطان شکی است که در دل از مسئله آخرت دارند.خدای تعالی به ابلیس اجازه داد مقداری که به صورت جبر در نیاید بر ابناء بشرمسلط شود برای اینکه اصل شک از اصل ایمان متمایز و جدا شود و معلومشان گردد چه کسی به روز قیامت ایمان و باور دارد و چه کسی ندارد.
"إِلاَّ لِنَعْلَمَ مَنْ يُؤْمِنُ بِالْآخِرَه مِمَّنْ هُوَ مِنْها في شَكٍّ "
بر اساس آیه تنها جلوگیر آدمی از نافرمانی خدا و تنها وادارنده اش به اطاعت او،ایمان به آخرت است.هم چنان که خدای سبحان درجای دیگر فرمود:"إنَّ الَّذينَ يَضِلُّونَ عَنْ سَبيلِ اللَّهِ لَهُمْ عَذابٌ شَديدٌ بِما نَسُوا يَوْمَ الْحِسابِ" (26/ص)
کسانی مردم را از راه خدا گمراه میسازند، عذاب شدیدی دارند به خاطر اینکه روز حساب را فراموش کردند.
در پایان آیه به عنوان یک هشدار به همه بندگان میگوید: و پروردگار تو حافظ همه چیز و نگهبان آن است.
"وَ رَبُّكَ عَلى كُلِّ شَيْءٍ حَفيظٌ"
تا پیروان شیطان تصور نکنند چیزی از اعمال و گفتارآنها در این جهان از بین میرود یا خداوند آن را فراموش میکند. نه هرگز، بلکه خداوند همه را برای روز جزا نگهداری و حفظ مینماید.