مرحوم ثقه الاسلام کلینی در کتاب شریف کافی، حدیثی از امام حسن مجتبی علیه السلام نقل کرده است که یکی از برجسته ترین سخنان آن حضرت به شمار میآید. از ویژگیهای این حدیث شریف، جامعیت بسیار آن در فضایل اخلاقی است. در این سخن نورانی، برخی صفات مهم انسان مؤمن که شایسته همنشینی وبرادری است شمرده شده و در پایان، متصف شدن به آن صفات به منزله اخلاق کریمان سفارش شده است.
تأمل در این سخن گران سنگ امام حسن مجتبی علیه السلام ما را به هندسۀ اخلاقی آن حضرت در این حدیث نورانی برای انسان وارسته و ایده آل رهنمون میسازد. بر این اساس به نظر میرسد که انسان برخوردار از کمالات مورد نظر پیشوایان دینی، دارای ویژگیهای ذیل است:
1. دنیا در نظر او کوچک و بی ارزش و بی اعتبار است. بنابراین، برای آن کار نمیکند و در تحصیل آن حرص نمی ورزد. از کمیِ روزی به ستوه نمیآید و شکایت نمیکند و در مصرف قانع است؛ اما در تولیدْ کوشا و پرکار.
2. عقلانیت بر فکر و عمل او سایه انداخته و رفتارش در تعامل با دوست و دشمن خردمندانه است و تحت تأثیر احساسات و عواطف و هیجانات، به رفتار خود شکل نمیدهد.
3. نفسْ در نظر او حقیر، مظنون و متهم و منکوب عقل اوست. براین اساس هرگز تابع و پیرو تمایلات نفسانی خویش نیست.
4. صاحب فضل و دانش است و در کسب دانش بیشتر، همواره کوشاست.
5. صاحب فضایل اخلاقی، به ویژه بردباری و فروتنی و خاموشی است. این امر موجب شده است که کلامش حکیمانه و قابل استفاده برای دیگران باشد.
6. آگاه به مسئولیت های اجتماعی خویش و عامل به آن هاست و از هرگونه سستی و کسالت به دور است.
7. در تعاملات اجتماعی اهل مهرورزی و محبت و گذشت است و مشکلات دیگران را مشکلات خود می بیند و خیرخواه مردمان است. همچنین مصلحت اجتماعی را بر مصلحت فردی مقدم میدارد.
8. برخوردار از اعتقادات اصولی و یقینی است و در پایبندی به آن اصول محکم و استوار است و در اصول خود اهل مسامحه و معامله نیست.
9. در امور شخصی پُرکار، نستوه، بخشنده، اهل مشورت، اما کتوم و خودنگه دار است.
10. دشمن شناس، و در برابر دشمنْ بسیار هوشیار و محکم و انعطاف ناپذیر است و دشمنانش همواره از غلبه بر او و غافل گیر ساختن او ناامیدند.
در یک جمله می توان گفت که انسان شایستۀ ستایش در نظر امام حسن علیه السلام انسانی است عاقل، دانشمند، متعهد، مسئولیت پذیر، برخوردار از کرامت نفس، بردبار، فروتن، پُرکار، نستوه، بخشنده و زیرک.
متن حدیث
خَطَبَ النَّاسَ الْحَسَنُ ابْنَ عَلَیَّ (صَلَوَاتُ اللَّهِ عَلَیْهِمَا) فَقَالَ: أَیُّهَا النَّاسُ أَنَا أُخْبِرُکُمْ عَنْ أَخٍ لِی کَانَ مِنْ أَعْظَمِ النَّاسِ فِی عَیْنِی وَکَانَ رَأْسُ مَا عَظُمَ بِهِ فِی عَیْنِی صِغَرُ الدُّنْیَا فِی عَیْنِهِ، کَانَ خَارِجاً مِنْ سُلْطَانِ بَطْنِهِ، فَلَا یَشْتَهِی مَا لا یَجِدُ وَلَا یُکْثِرُ إِذَا وَجَدَ، کَانَ خَارِجاً مِنْ سُلْطَانِ فَرْجِهِ، فَلَا یَسْتَخِفُّ لَهُ عَقْلَهُ وَلَا رَأْیَهُ، کَانَ خَارِجاً مِنْ سُلْطَانِ الْجَهَالَهِ فَلَا یَمُدُّ یَدَهُ إِلَّا عَلَی ثِقَهٍ لِمَنْفَعَهٍ، کَانَ لَایَتَشَهَّی وَ لَایَتَسَخَّطُ وَ لَایَتَبَرَّمُ، کَانَ أَکْثَرَ دَهْرِهِ صَمَّاتاً، فَإِذَا قَالَ بَذَّ الْقَائِلِینَ کَانَ لَایَدْخُلُ فِی مِرَاءٍ، وَ لَایُشَارِکُ فِی دَعْوًی، وَ لَایُدْلِی بِحُجَّهٍ حَتَّی یَرَی قَاضِیاً وَ کَانَ لَایَغْفُلُ عَنْ إِخْوَانِهِ، وَ لَایَخُصُّ نَفْسَهُ بشئ دُونَهُمْ، کَانَ ضَعِیفاً مُسْتَضْعَفاً فَإِذَا جَاءَ الْجِدُّ کَانَ لَیْثاً عَادِیاً کَانَ لَا یَلُومُ أَحَداً فِیمَا یَقَعُ الْعُذْرُ فِی مِثْلِهِ حَتَّی یَرَی اعْتِذَاراً کَانَ یَفْعَلُ مَا یَقُولُ وَیَفْعَلُ مَا لَا یَقُولُ، کَانَ إِذَا ابْتَزَّهُ أَمْرَانِ لَایَدْرِی أَیُّهُمَا أَفْضَلُ نَظَرَ إِلَی أَقْرَبِهِمَا إِلَی الْهَوَی فَخَالَفَهُ، کَانَ لَایَشْکُو وَجَعاً إِلَّا عِنْدَ مَنْ یَرْجُو عِنْدَهُ الْبُرْءَ، وَ لَایَسْتَشِیرُ إِلَّامَنْ یَرْجُو عِنْدَهُ النَّصِیحَهَ، کَانَ لَایَتَبَرَّمُ وَ لَایَتَسَخَّطُ وَ لَایَتَشَکَّی وَ لَایتشهی وَ لَایَنْتَقِمُ وَ لَایَغْفُلُ عَنِ الْعَدُوِّ، فَعَلَیْکُمْ بِمِثْلِ هَذِهِ الْأَخْلَاقِ الْکَرِیمَهِ، إِنْ أَطَقْتُمُوهَا، فَإِنْ لَمْ تُطِیقُوهَا کُلَّهَا فَأَخْذُ الْقَلِیلِ خَیْرُ مِنْ تَرْکِ الْکَثِیرِ. وَ لَا حَوْلَ وَ لَا قُوَّهَ إِلَّا بِاللَّهِ .( الکافی، ج2، ص237)
منبع: اخلاق کریمانه در پرتو کلام امام حسن مجتبی علیه السلام/ تالیف محمدتقی سبحانی نیا، قم، موسسه علمی فرهنگی دارالحدیث، 1392.