بررسى تطبیقى آیات « مودّت» و « تطهیر» در روایات شیعه و اهلسنّت
سهراب مروتی1 - عبدالجبار زرگوشنسب2
آیه مودّت: قُل لَّا أَسْأَلُکُمْ عَلَیْهِ أَجْرآ إِلَّاالْمَوَدَّةَ فِی الْقُرْبَی(شوری: 23)
شبهه دوم
« القربی» در این آیه به معنای تقرّب به سوی خداوند است و مفهوم مودّت قربی، تودد و اظهار علاقه و محبت نسبت به خداوند متعال است و با اطاعت از خداوند نیز تقرّب حاصل میگردد. بنابراین، معنای آیه این چنین است: «المودة فی التقرب الی اللّه.»؛ یعنی مزدی از شما درخواست نمیکنم، جز دوست داشتن تقرّب به خدا. به عبارت دیگر، یعنی دوست داشته باشید که با انجام عمل صالح و اطاعت فرمان خدا، به خدا تقرّب بجویید. مستند این قول روایتی است منسوب به ابن عبّاس در مورد مودّت: «قل لا أسألکم علیه اجرآ علی ماجئتکم به من البینات و الهدی اِلّا ان تتقربوا الی اللّه بطاعته.»3 گروهی دیگر آن را از حسن بصری نقل کردهاند.4
نقد و بررسی:
الف) در کتابهای لغت، «قربی» به معنای تقرّب استعمال نشده است و به کارگیری آن بدین معنا مخالف معنای لغوی است. فیومی گفته است : «قربی»، «قربة»، «قرابت» و «قرب» مصدر است. «قرب» در مورد مکان گفته میشود و «قربت» در مورد منزلت و «قرابت» و «قربی» در مورد رحم و خویشاوند به کار میرود.5 در جمهره نیز «قریب شخصی» به نزدیک و از لحاظ نسب مادری یا پدری معنا شده است.6 علاوه بر آن، در قرآن کریم «قربی» به غیرخویشاوند اطلاق نشده است.
ب) اگر مقصود، تقرّب به خدا بود، هیچ وجهی نداشت کلمهای که دلالت بر خداوند متعال داشته باشد، بیجهت و بدون هیچ قرینه، شاهد و عذری آورده نشود.
ج) اساس تقرّب به خدا، ایمان و عمل صالح است که از طریق راهنمایی پیامبر (ص) به دست میآید و اجر و پاداش نیز پس از عمل به راهنماییهای پیامبر (ص) به دست خواهد آمد. پس احتمال آنکه مقصود، تقرّب به خداست، مسلمآ خلاف ظاهر، بلکه خلاف نص است.
د) سند روایتی که به آن استناد شده است، همچنانکه در فتح الباری آمده، ضعیف میباشد.7
مهمتر اینکه روایات فراوانی در کتب فریقین وجود دارد که معنای «قربی» و تفسیر آن را به آلعبا و آلمحمّد، بخصوص علی (ع) و فاطمه (س) و دو پسرشان به تفصیل بیان کردهاند. بنابراین، احتمال اینکه مقصود از دوست داشتن، تقرّب به خدا باشد، منتفی است.
• پى نوشت ها
1. استادیار دانشگاه ایلام. تاریخ دریافت: 15/2/88 ـ تاریخ پذیرش: 24/6/88.
2. عضو هیئت علمی دانشگاه آزاد اسلامی واحد ایلام.
3. ابیحاتم رازی، الجرح و التعدیل، ج 27، ص 166 / ابن حجرعسقلانی، فتح الباری، ج 8، ص 452 .
4. محمود آلوسی، روحالمعانی، ج 25، ص 158 / محمّدبنحبان، المجروحون، ج 9، ص 334.
5. احمدبن محمّد فیومی، المصباح المنیر، ص 653.
6. محمّدحسن ابن درید، جمهرةاللغه، ج 1، 324.
7. ابن حجر عسقلانی، فتحالباری، ج 8، ص 452.
نشریه معرفت، ش143، ص112