بِسم الّلهِ الرحمنِ الرحیم
قال الله العظیم:
و رَبُّكَ يَخْلُقُ ما يَشاءُ وَ يَخْتارُ ما كانَ لَهُمُ الْخِيَرَه سُبْحانَ اللَّهِ وَ تَعالى عَمَّا يُشْرِكُونَ
و پروردگارت آنچه را بخواهد میآفریند (وآنچه را بخواهد)برمیگزیند. برای آنان (در برابر خداوند)حق انتخابی نیست. منزه است خدا و برتر است از آنچه (برای او) شرک میورزند.
وَ رَبُّكَ يَعْلَمُ ما تُكِنُّ صُدُورُهُمْ وَ ما يُعْلِنُونَ
و پرورَدگار تو آنچه را در دل آنان پنهان میدارند و آنچه را آشکار میسازند میداند. (68و69 قصص)
شنـاخـت صـفات مـربـی
نکات مورد توجه آیات:
پروردگار عالم که یگانه مربی جهان است بر اساس حکمت عالم را خلق نموده و تدبیر و اختیار و گزینش همه هستی در دست اوست. همه چیز مبتنی به مشیت ذات پاک اوست.
خداوند واجبات و محرمات را معین نموده است. هر کاری که در کمال به سعادت رساندن انسان ها موثر بوده خدای تعالی به آنها امر کرده و آنچه برایشان مضر بوده نهی نموده است.
پذیرش این مساله (ربوبیت پروردگار) موجب رشد و تعالی و کمال بشر است.
نکته اول : در ابتدای آیه خطاب به پیامبر صلی الله علیه و آله میفرماید:پروردگار تو (ربک)این بدان جهت است که خواسته است نبیاکرم صلی الله علیه و آله را تقویت و تایید کرده ودلگرمی به او دهد.
معنای آیه این است که آن دینی که وی را برای تبلیغ آن فرستاده حکمی است ثابت و حتمی که به هیچ وجه قابل برگشت نبوده و مردم در آن اختیاری ندارند. موافقت و مخالفت آنها هیچ اثری در آن ندارد.علاوه بر آن با تاکید بر کلمه "رب"این معنا را می رساند که مردم از آن جایی که ربوبیت خدا را قبول ندارند دین را نمیپذیرند.
نکته دوم :در ادامه آیه اشاره به خالق بودن خداوند نموده میفرماید: "وَ رَبُّكَ يَخْلُقُ ما يَشاءُ"
خلقت، به معنای صنع و ایجاد میباشدخلقت همه موجودات به خدای تعالی منتهی میشود.هم چنانکه در قران آمده است ."اللَّهُ خالِقُ كُلِّ شَيْءٍ "خدا آفریننده همه چیز است.... (62زمر)
در نتیجه در عالم هستی هیچ موثری جز خدای تعالی وجود ندارد. هیچ کس یا هیچ چیزی نیست که پروردگار عالم را مجبور به کاری از کارها کند.
پس حال که چیزی در خدای تعالی اثر نمیکند و شی هم نمیتواند از اثر او جلوگیری نماید در نتیجه او مختار و صاحب اختیار به معنای واقعی است و دیگران از خود هیچ اختیاری ندارند.
" وَ رَبُّكَ يَخْلُقُ ما يَشاءُ وَ يَخْتارُ"آفرینش به دست اوست و تدبیر و اختیار وگزینش نیز به اراده و فرمان او.
نکته سوم : در ادامه آیه شریفه خداوند می فرماید:آنها در برابر او اختیاری ندارند."ما كانَ لَهُمُ الْخِيَرَه"
کلمه "خیره"به معنای تخییر و انتخاب است.این عبارت در صدد بیان آن است که بگوید اگر خدای تعالی از انسان ها انجام عمل و یا ترک کاری را بخواهد دیگر انسانها در مورد خواست او اختیاری ندارند تا بتوانند مخالفت با امر خدا کنند نظیر آیه:
ما کانَ لِمومِنٍ وَلا مُومِنَهِ اِذا قَضی اللهُ وَرَسولُه اَمراَ اَن یَکُون لهم الخیره من امرهم...) ( 36 احزاب)
هیچ مرد و زن مومنی را درکاری که خدا و رسول حکم کننداراده واختیاری نیست (که رای خلافی اظهارنمایند)
"سبحان الله"یعنی منزه است خدای تعالی از اینکه مردم خود را نسبت به آن چه خدا اختیار می کند مختار بدانند و بپندارند که می توانند آنچه را او اختیار کرده رد کنند یا قبول نمایند.
نکته چهارم: آیه بعد که سخن از علم گستردهی خداوند میگوید در حقیقت تاکیدی است و یا دلیلی است برای آنچه در آیهی قبل پیرامون اختیارگسترده خداوند بیان شد. میفرماید: پروردگار تو میداند آنچه را در سینههایشان پنهان میشد و آنچه را آشکار میکنند"وَ رَبُّكَ يَعْلَمُ ما تُكِنُّ صُدُورُهُمْ وَ ما يُعْلِنُونَ"
"تکن"مضارع از باب افعال "اکنان" به معنای اخفاءو پنهان داشتن می باشد. در آیه شریفه اخفاءرا به سینه های مردم نسبت داده و اعلان را به خود آنان، این بدان جهت است که مخزن اسرار مردم سینه های ایشان است.
با توجه به آیه قبل حاصل معنا این است که خدای تعالی آنچه را برای ایشان اختیار کرده است بر اساس علمش می باشد. پروردگار بظاهر و باطن انسان ها ، یعنی به بگناهان ظاهری و شرک باطن ایشان آگاه بوده و و به مشیت خویش با قوانین تکوینی و احکام تشریعی اراده نموده تا پاکشان کند.