شنبه, 03 آذر,1403

­

شنبه, 17 مهر,1395

شهادت طفلی شیرخوار به نام علی اصغر علیه السلام

شهادت طفلی شیرخوار به نام علی اصغر علیه السلام
به نظر می‌‌رسد این مطلب تا زمان مرحوم مجلسی اول در بین محققان مشهور بوده است. چنانچه ایشان گفته‌‌اند: «و صغیر که شهید شد عبد اللَّه نام داشت، و اکثر علما چنین ذکر کرده‌‏اند از شیخ مفید تا شیخ شهید».[8] هر چند به نظر می‌‌رسد، برخی محدثان و مورخان دیگر، به ویژه متأخرین تنها با توجه به رعایت سن فرزندان امام، نام ایشان را بر اساس مراتب سنی ذکر نموده و از طفل شهید به علی‌ اصغر(علیه السلام) تعبیر نموده‌‌اند؛ و با توجه به همین امر در ذهن عامه مردم نیز چنین شهرت گرفته است.

 

آیا واقعاً شهادت طفلی شیرخوار به نام علی اصغر در حوادث کربلا صحت دارد؟

پاسخ اجمالی

شهادت کودکی شیرخوار در حوادث فاجعه ‌آمیز کربلا، واقعه‌‌ای انکارناپذیر و دردناک است که توسط بسیاری از مورخان بیان شده است. تنها آنچه که محل اختلاف است، نام و سن این فرزند کوچک امام حسین(علیه السلام) است. در بسیاری از منابع اوّلیه و معتبر تاریخی از ایشان با نام «عبد الله(علیه السلام) » یاد شده، اما برخی منابع، «علی» را نام این شهید شیرخوار دانسته­اند. به هر حال، شهرت ایشان به «علی اصغر» در زمان‌‌های بعدی بوده است.

پاسخ تفصیلی

در جریان حوادث کربلا، یکی از جنایات متعددی که همواره بر صفحه‌ی تاریخ حک خواهد بود، شهادت کودکی شیرخوار از خاندان رسول اکرم(صلی الله علیه و آله) است. کودکی که از تیر خشم و جهالت دشمنان اهل‌بیت(علیه السلام) در امان نبود و به مانند پدرش امام حسین(علیه السلام) و برادرش به شهادت رسید.

در بیان اصل حادثه در مقتل لهوف چنین آمده است:

امام حسین(علیه السلام) به در خیمه آمد و فرمود: «خواهرم زینب، طفل کوچک‏ مرا بیاور تا با وى وداع گویم، امام(علیه السلام) او را گرفت تا ببوسد، حرملة بن کاهل تیرى انداخت که آن گلوگاه کودک را سوراخ کرد، امام به زینب فرمود: او را بگیر».


بعد خون صغیر را با دو کف دست بگرفت تا پر شد و آن خون را به سوی آسمان پاشید و فرمود: «چه آسان است آنچه در محضر خدا بر من وارد مى‌‏آید!».

امام باقر(علیه السلام)می‌‌فرماید: از آن خون قطره‌‌ای به زمین فرود نیامد.

نقلی دیگر نیز وجود دارد: زینب خواهر امام(علیه السلام) کودک را آورد و گفت: این طفل تو سه روز است که آب نیاشامیده، برایش آبی طلب کن. امام(علیه السلام) کودک را بر روی دست گرفت و فرمود: «اى قوم! شیعیان و اهل بیتم را کشتید و فقط این طفل باقى مانده که از عطش به خود مى‏‌پیچد، او را باشربتى از آب سقایت کنید».

در بین سخنان امام مردی از دشمن تیری انداخت که کودک را گلو برید و امام آنان را نفرینی کرد آن‌گونه که به دست مختار و دیگران گرفتار آمدند.[1]

پس از آن امام حسین(علیه السلام) با خداوند چنین سخن گفتند: «پروردگارا، هرچه بر سر من می‌آید، در برابر چشمان تو است، از این‌رو [همگی] بر من آسان است». سپس ادامه دادند: «پروردگارا، اگر یاری‌ات از آسمان را از ما دریغ داشتی، پس آن [نصر و یاری] را برای کسی که از ما بهتر است قرار ده؛ و انتقام ما را از این ستم‌کاران بگیر، و آنچه بر ما می‌گذرد، ذخیره آخرتمان قرار ده».[2]

نام طفل شهید

آنچه از منابع معتبر تاریخی به دست می‌‌آید، چنین است که نام این طفل «عبد الله(علیه السلام) » و از مادری به نام رباب دختر امرء القیس بود. چنانچه این منابع حضرت «علی اکبر(علیه السلام) » را فرزند لیلی دختر أبی مرّه ذکر نموده‌‌اند که در کنار پدر در کربلا به شهادت رسید و امام سجاد(علیه السلام) را فرزند شهربانو [شاه زنان[  دختر یزدگرد شمرده‌اند.[3] نکته قابل ‌توجه آن‌که در بسیاری از آن منابع؛ مانند تاریخ طبری،[4] تاریخ یعقوبی،[5] الطبقات الکبری،[6] از امام زین العابدین(علیه السلام) به عنوان «علی ‌اصغر» نام برده‌‌اند.

در زیارت ناحیه مقدسه نیز که منسوب به امام زمان(عجل الله تعالی فرجه) است، ایشان چنین سلام می‌‌دهند: «سلام بر عبد الله بن حسین، طفل شیر خوار، که خونش در آسمان پاشیده شده است، کسی که در دامان پدرش با تیر حرملة بن کاهل اسدی ذبح شد».[7]

به نظر می‌‌رسد این مطلب تا زمان مرحوم مجلسی اول در بین محققان مشهور بوده است. چنانچه ایشان گفته‌‌اند: «و صغیر که شهید شد عبد اللَّه نام داشت، و اکثر علما چنین ذکر کرده‌‏اند از شیخ مفید تا شیخ شهید».[8] هر چند به نظر می‌‌رسد، برخی محدثان و مورخان دیگر، به ویژه متأخرین تنها با توجه به رعایت سن فرزندان امام، نام ایشان را بر اساس مراتب سنی ذکر نموده و از طفل شهید به علی‌ اصغر(علیه السلام) تعبیر نموده‌‌اند؛ و با توجه به همین امر در ذهن عامه مردم نیز چنین شهرت گرفته است.
البته از اولین کسانی که با نام «علی» از طفل شهید کربلا یاد نموده‌‌اند، می‌‌توان به ابن اعثم کوفی در کتاب «الفتوح»[9] و ابن ابی الثلج در کتاب «تاریخ اهل البیت»[10] و طبری در «دلائل الامامة»[11] در قرون سوم و چهارم اشاره نمود. خوارزمی (م 568 ق) نیز (که بسیاری از مطالب مقتل خود را از ابن اعثم گرفته)، از او به «علیٌ الطفل» (بدون ذکر اصغر) تعبیر کرده است.[12] پس از آنها إربلی در کتاب «کشف الغمة فی معرفة الائمة»[13] به قرن هفتم و ابن صباغ مالکی در کتاب «الفصول المهمة فی معرفة الائمة(علیه السلام) »[14] به قرن نهم از آن‌حضرت با این نام اسم برده‌‌اند

برخی از محدثان و اندیشمندان نیز در همان قرون به این اختلاف اشاره نموده‌‌اند. نویسنده کتاب «راحة الارواح» در این مورد می‌‌گوید: «و عبد اللّه بن الحسین که طفل بود و در کنار پدر شهید شد و بعضى مردمان على اصغرش گویند»[15] و این نشان می‌‌دهد در قرن هشتم نیز چنین امری در بین مردم شایع بوده است. چنانچه محمد بن اسحاق حموی نیز که از اندیشمندان شیعی در قرن دهم است، چنین می‌‌نویسد: «عبد اللّه که در طفولیّت در کربلا شهید شد، و بعضى از روى غلط او را على اصغر مى‌‏گویند».[16]
سن کودک

درباره سن او باید گفت که بسیاری از منابع تاریخی چنان‌که در گزارش‌‌های آنها ملاحظه می‌‌شود، سخنی از سن وی به میان نیاورده و تنها به عناوینی، همانند صبی، صغیر، طفل و رضیع (شیرخوار) اکتفا کرده‌‌اند. البته برخی مورخان و مقتل نویسان؛ همانند فضیل بن زبیر رسان[17] و یعقوبی[18] بر این باورند که این طفل در روز عاشورا به دنیا آمده است.

اما گزارش‌‌های قابل ‌اعتنا که در آنها به سن این طفل اشاره شده، گزارش‌‌های ذیل است که البته سن وی را متفاوت نوشته‌‌اند؛ از این‌رو باید اذعان کرد که هیچ ‌وجه جمعی برای این گزارش‌‌ها وجود ندارد.

نخستین گزارش به ترتیب قدمت آنها گزارش محمد بن سعد (م 230 ق) است که از پسری سه ساله برای امام حسین(علیه السلام) سخن به میان آورده که عقبة بن بشر اسدی، او را با تیری شهید کرد.[19]

بلعمی، از مورخان قرن چهارم، ذیل گزارش چگونگی شهادت طفل شیرخوار، او را یک ساله دانسته،[20] و بالأخره در بیتی به جای مانده از کسائی مروزی، شاعر قرن چهارم از طفلی پنج ماهه، یاد شده است:

آن پنج ماهه کودک، باری چه کرد ویحک

کز پای تا به تارک، مجروح شد مفاجا؟[21]

چنان‌که ملاحظه می‌‌شود، وجه جمعی بین سه قول یادشده وجود ندارد، اگرچه شاید بتوان گفته بلعمی را به دلایلی ترجیح داد؛ زیرا برخی منابع به شیرخوار بودن این طفل اشاره ‌کرده‌‌اند که طبیعتاً با قول ابن سعد سازگاری ندارد و برخی دیگر گفته‌‌اند که امام حسین(علیه السلام) او را در دامانش نشاند که این امر با پنج ماهه بودن کودک (گفته کسائی مروزی) سازگاری ندارد؛ زیرا این کودک طبیعتاً بایستی به سنی از رشد رسیده باشد که نشستن او در دامان پدر ممکن باشد، از این‌رو، این دو ویژگی یاد شده با هم، با یک ساله بودن کودک سازگار است. اگرچه به این نکته نیز باید اذعان کرد که گفته بلعمی مرسل و بدون استناد به گفته راویانی است که او از آنها نقل کرده است.

البته، این احتمال ضعیف نیز وجود دارد که با توجه به این‌که در برخی کتب به هر دو نام در بین فرزندان امام(علیه السلام) اشاره شده است و همچنین برخی قرائن دیگر، ایشان دو شخصیت متفاوت باشند،[22] اما در دفاع از این فرضیه استدلال قطعی و محکمی ارائه نشده است. برای اطلاعات بیشتر در مورد نقد این فرضیه و همچنین اقوال مطرح ‌شده در کیفیت شهادت این طفل بزرگوار به مقاله آقای دکتر محسن رنجبر در فصلنامه تاریخ در آیینه پژوهش مراجعه نمایید.[23]

دیدگاه مشهور در عصر حاضر

اما در برابر گزارش منابع کهن در باره سن طفل شیرخوار، دیدگاهی است که سن این طفل را شش ماهه دانسته و چنان روی این دیدگاه در یکی دو قرن اخیر، تبلیغ شده است که امروزه در منابر و محافل روضه‌‌خوانی، شهرت خاصی دارد و حتی در سال‌‌های اخیر، برخی برای او جشن تولد گرفته و تولّد وی را با محاسبه برگشت به شش ماه پیش از عاشورای سال 61 قمری، در ده رجب سال 60 می‌‌دانند! این امر تا آن‌جا پیش رفته است که این تاریخ، در برخی از تقویم‌‌های مذهبی به عنوان سال‌روز ولادت وی ثبت شده است، در حالی‌‌که این گفته مدرک معتبری ندارد و تنها مأخذ آن، گزارشی است که در کتاب محرّف و منسوب به ابومخنف آمده،[24] و به تدریج به مآخذ معاصران راه یافته است.

 


[1]. ابن طاووس، علی بن موسی، لهوف، ترجمه، میر ابوطالبی، ص 149 و 150، دلیل ما، قم، 1380ش.

[2]. مفید، محمد بن محمد، الارشاد فی معرفة حجج الله علی العباد، ج 2، ص 108، کنگره شیخ مفید، قم، 1413ق؛ ابن نما حلی، جعفر بن محمد، مثیر الاحزان، ص 70، مدرسه امام هادی، قم، 1406ق.

[3]. بغدادی، محمد بن حبیب، المحبر، تحقیق، ایلزة لیختن شتیتر، ص 491، دار الآفاق الجدیدة، بیروت، بی‌‌تا؛ البلاذری، احمد بن یحیی بن جابر، انساب الاشراف، تحقیق، سهیل زکار ، ریاض زرکلی، ج 3، ص 201، دار الفکر، بیروت، 1417ق؛ ابوالفرج اصفهانی، مقاتل الطالبین، ص 94، دار المعرفه، بیروت، بی‌‌تا؛ طبرانی، سلیمان بن احمد، المعجم الکبیر، تحقیق، حمدی سلفی، عبدالمجید، ج 3، ص 103، مکتبة ابن تیمیه، قاهره، 1405ق؛ قاضی نعمان مصری، ابوحنیفه نعمان بن محمد، شرح الأخبار فی فضائل الأئمة الأطهار، تحقیق، حسینی جلالی، سید محمد، ج 3، ص 178، مؤسسه النشر الاسلامی، قم، بی‌‌تا؛ بلعمی، ابوعلی محمد، تاریخ نامه طبری، تصحیح، روشن، محمد، ج 4، ص 710، سروش، تهران، 1377؛ الارشاد، همان؛ و به پیروی از ایشان، طبرسی و شیخ طوسی به صراحت نام او را عبدالله نوشته‌‌اند: شیخ طبرسی، اعلام الوری بأعلام الهدی، ج 1، ص 466، مؤسسه آل البیت لاحیاء التراث، قم، 1417ق؛ شیخ طوسی، رجال الطوسی، تحقیق، قیومی اصفهانی، جواد، ص 102، مؤسسه النشر الاسلامی، قم، ۱۴۱۵ق؛ بسیاری از منابع متأخر نیز با همین نام از او یاد کرده‌‌اند؛ مانند ابن اثیر در الکامل فی التاریخ، سبط بن جوزی در تذکرة الخواص، شمس الذهبی در تاریخ الاسلام و ابن کثیر دمشقی در البدایة و النهایة.

[4]. طبری، ابوجعفر محمد بن جریر، تاریخ طبری (تاریخ الامم و الملوک)، تحقیق محمد أبو الفضل ابراهیم، ج 5، ص 454 و 468 ؛ ج 11، ص 629، دار التراث، بیروت، 1387ق.

[5]. یعقوبی، احمد بن أبی یعقوب بن جعفر بن وهب، تاریخ الیعقوبی، ج 2، ص 247، دار صادر، بیروت، بی‌‌تا.

[6]. الهاشمی البصری، محمد بن سعد بن منیع، الطبقات الکبری، ج 1، ص 476 و 478؛ ج 5، ص 163، دار الکتب العلمیة، بیروت، 1410ق؛ و اشاره داشته است که «عبد الله» به همراه پدر به شهادت رسیده است.

[7]. مجلسی، محمد باقر، بحارالانوار، ج 45، ص 66، دار احیاء التراث العربی، بیروت، 1403ق.

[8]. مجلسی، محمد تقی، لوامع صاحبقرانی، ج 7، ص 224، مؤسسه اسماعیلیان، قم، 1414 ق.

[9]. ابن اعثم کوفی، ابو محمد احمد، کتاب الفتوح، تحقیق، شیری، علی، ج 5، ص 115، دارالاضواء، بیروت، ۱۴۱۱ق.

[10]. ابن ابی الثلج، تاریخ اهل البیت، ص 102، آل بیت، قم، 1410ق.

[11]. طبری، محمد بن جریر بن رستم، دلائل الامامة، ص 181، مؤسسة البعثة، قم، 1413ق.

[12]. خوارزمی، ابوالمؤید موفق بن احمد، مقتل الحسین(ع)، تحقیق، سماوی، محمد، ج 2، ص 37، دارانوار الهدی، قم، 1418ق.

[13]. محدث اربلی، کشف الغمة فی معرفة الائمة، ج 1، ص 582، رضی، قم، 1421ق.

[14]. ابن صباغ مالکی، الفصول المهمة فی معرفة الائمة، ج 2، ص 851، دار الحدیث، قم، 1422ق.

[15]. شیعی سبزواری، حسن بن حسین، راحة الارواح در شرح زندگانی، فضائل و معجزات ائمه اطهار(ع)، ج 1، ص 150، اهل قلم، تهران، 1378ش.

[16]. حموی، محمد بن اسحاق، انیس المؤمنین، ص 104، بنیاد بعثت، تهران، 1363ش.

[17]. کوفی اسدی، فضیل بن زبیر بن عمر بن درهم، تسمیة من قتل مع الحسین(ع)، تحقیق، حسینی جلالی، سید محمدرضا، ص150، فصلنامه تراثنا، شماره 2، 1406ق.

[18]. تاریخ یعقوبی، ج 2، ص 245.

[19]. ابن سعد، محمد، «ترجمة الحسین و مقتله»، ص 182، فصلنامه تراثنا، سال سوم، ش 10، 1408ق. ذهبی نیز از شهادت طفلی سه ساله یاد کرده است. (ذهبی، شمس‌الدین محمد بن احمد، سیر اعلام النبلاء، ج 3، ص 302، مؤسسة الرساله، بیروت 1413ق.

[20]. طبری، محمد بن جریر، تاریخ نامه طبری، ج 4، ص 710، مؤسسة الاعلمی للمطبوعات، بیروت، ۱۴۰۹ق.

[21]. صاحبکاری، ذبیح‌الله، سیری در مرثیه عاشورایی، ص 169، عاشورا، مشهد، 1379ش.

[22]. شهید آیت الله قاضی طباطبایی از طرفداران این نظریه هستند. ر.ک کتاب «تحقیق در باره اول اربعین حضرت سید الشهدا(ع)»، تعلیقات، ص 363، فصل رباب مادر سکینه و عبدالله رضیع است.

[23]. رنجبر، محسن، پژوهشی درباره نام، سن و کیفیت شهادت طفل شیرخوار امام حسین(ع)، فصلنامه تاریخ در آیینه پژوهش، شماره12، زمستان 1385.

[24]. گزارش چنین است: «ثم اقبل ام کلثوم و قال لها: یا اختاه! اوصیک بولدی الصغیر خیرا، فانه طفل صغیر و له من العمر ستة اشهر». ضمناً در مورد جعلی و محرف بودن مقتل منسوب به ابی مخنف، ر. ک: کتاب «وقعة الطف»، تحقیق، یوسفی غروی، محمدهادی، مقدمه محقق.

 

منبع: سایت اسلام کوئست

 

نوشتن یک نظر

افزودن نظر

x
دی ان ان