بِسم الّلهِ الرحمنِ الرحیم
قال الله العظیم :
وَمَا هَذِهِ الْحَيَاةُ الدُّنْيَا إِلَّا لَهْوٌ وَلَعِبٌ وَإِنَّ الدَّارَ الْآخِرَةَ لَهِيَ الْحَيَوَانُ لَوْ كَانُوا يَعْلَمُونَ ﴿۶۴﴾
این زندگی دنیا چیزی جز سرگرمی وبازیچه نیست واگر بدانند زندگی حقیقی، همان سرای آخرت است
فَإِذَا رَكِبُوا فِي الْفُلْكِ دَعَوُا اللَّهَ مُخْلِصِينَ لَهُ الدِّينَ فَلَمَّا نَجَّاهُمْ إِلَى الْبَرِّ إِذَا هُمْ يُشْرِكُونَ ﴿۶۵﴾ (عنکبوت 64,65)
پس هنگامی که بر کشتی سوار شوند (خطر را احساس کنند)خدا را با اخلاص میخوانند(و غیر او را فراموش میکنند) پس همین که(خداوند) آنان را به سوی خشکی رساند و نجات داد ناگاه به شرک بر میگردند.
شکوفایی فطرت هدف تربیت
نکات مورد توجه آیات:
اعتراف به خداوند ریشه در فطرت انسان دارد و از ابتدا در اعماق روحش وجود داشته است. اما آمیخته شدن روح با جسم و سرگرم شدن انسان به خواستههای جسمی و خواهشهای دیگر که لازمه زندگی دنیوی و زمینی است،باعث میشود که این شناخت و آگاهی نسبت به خدا و استعداد فطری یکتاگرایی انسان در معرض غفلت قرار گرفته و به دست فراموشی سپرده شود.
بنابر این انسان نیاز به چیزی دارد که این استعداد فطری را در او بیدار نموده و غبار فراموشی را از چهره اش بردارد تا در این راستا به رشد و تربیت الهی خود دست یابد.
از جمله عواملی که به بیداری و فعال شدن فطرت انسانی کمک میکند وجود خطرهایی است که در برخی اوقات زندگی او را تهدید میکند و تمام راههای نجات را در برابرش میبندد بطوری که هیچ گریزگاهی جز پناه بردن به خدا ندارد. در این جاست که انسان با همان انگیزههای فطری به سوی خدا کشیده میشود و از او برای بر طرف کردن خطرکمک و یاری میجوید.
نکته مهم این است که پس از بیداری و رشد ،چراغ فطرت شکوفا شدهی خود را خاموش نکرده و به سوی غیر خدا باز نگردد.” إِذا هُمْ يُشْرِكُونَ"
نکته اول :در آیه اول برای اینکه اندیشه افراد را از افق این زندگی محدود فراتر برده و جهان وسیع تری را در برابر دید عقل آنها بگشاید چگونگی زندگی دنیا را در مقایسه با زندگی جاودان سرای دیگر در یک عبارت کوتاه و بسیار پر معنی چنین بیان میکند: این زندگی دنیا جز لهو و لعب چیزی نیست .
وَمَا هَذِهِ الْحَيَاةُ الدُّنْيَا إِلَّا لَهْوٌ وَلَعِبٌ
تعبیر هذه الدنیا اشاره به تحقیر زندگی مادی است.
لهو: به سرگرمی هایی گفته می شود که انسان را از هدف اصلی و مسایلی اساسی باز می دارد.
لعب: انجام کاری مثل بازی،که قصدی در آن نیست.
قران می گوید: زندگی دنیا یک نوع سرگرمی و بازی است.مردمی جمع می شوند و به پندارهایی دل می بندند، بعد از چند روزی پراکنده میشوند و در زیر خاک پنهان میگردند .سپس همه چیز به دست فراموشی سپرده میشود .
آری دنیایی که منحصر در خواهشها و لذتها بوده و در کنار آن هدف مقدسی نباشد مورد مذمت قرارگرفته است.
در ادامه آیه خداوند تبارک و تعالی سخن از یک حیات حقیقی به میان آورده میفرماید :اما سرای آخرت زندگی واقعی است اگر آنها می دانستند
وَإِنَّ الدَّارَ الْآخِرَةَ لَهِيَ الْحَيَوَانُ لَوْ كَانُوا يَعْلَمُونَ
حَیَوان به معنی حیات است اشاره به اینکه در سرای آخرت عین زندگی و حیات جریان دارد نه لهو و لعب .
نکته دوم : در آیه بعد سراغ فطرت و سرشت انسانی و تجلی نور توحیددر بحرانی ترین حالات در درون جان انسانها میرود و میفرماید:
هنگامی که بر کشتی سوار می شوند خدا را با اخلاص کامل می خوانند و غیر او از نظرشان محو می شود،اما هنگامی که آنهارا از طوفان و گرداب رهایی می بخشد و به خشکی می رساند باز مشرک می شوند ؟
"إِذا رَكِبُوا فِي الْفُلْكِ دَعَوُا اللَّهَ مُخْلِصينَ لَهُ الدِّينَ فَلَمَّا نَجَّاهُمْ إِلَى الْبَرِّ إِذا هُمْ يُشْرِكُونَ"
آری شداید و طوفانها زمینهساز شکوفایی فطرت است چرا که نور خدا شناسی در درون جان همه ی انسانها نهفته است. آداب ورسوم خرافی،تربیتهای غلط،تلقینهای سوء،پرده بر آن میافکند ولی هنگامی که دست انسان از اسباب ظاهری کوتاه میگردد به سراغ خدا رفته و هر گونه فکر شرک آلود را از دل می زداید.
اما متاسفانه پس از این غبار روبی دوباره گرد غفلت بر دل می نشیند چنانکه در آیه آمده است "إِذا هُمْ يُشْرِكُونَ"
سوال مهم: چرا برخی افراد در مشکلات سنگین کم میآورند و خودکشی میکنند؟
چرا نور فطرت در آنها روشن نگردیده و با پناه جویی از خداوند به حل آن نمی پردازند؟
پاسخ:خودکشی ثمرهی آوار شدن غرایز نفسانی بر پناهگاه اصلی انسان است سرش این است که او آن قدر فطرت را در غرایز و اغراض دفن کرده که صدای آن را نمیشنود. اگر کسی تمام هواهای جاهلی را روی این فطرت گذاشت این بیچاره زنده به گور میشود. از بین نمیرود ولی نفسش نیز در نمیآید . لذا در چنین شرایطی گاهی مرگ را پایان راه می دانند و گاهی دست به خودکشی وامثال آن می زنند.