قال الله العظیم :
الَمْ تَرَ إِلى رَبِّكَ كَيْفَ مَدَّ الظِّلَّ وَ لَوْ شاءَ لَجَعَلَهُ ساكِناً ثُمَّ جَعَلْنَا الشَّمْسَ عَلَيْهِ دَليلاً (45فرقان)
آیا ندیدی چگونه پروردگارت سایه گسترده و اگر میخواست آن را ساکن قرار میداد، پس خورشید را بر وجود آن دلیل قرار دادیم.
ثُمَّ قَبَضْناهُ إِلَيْنا قَبْضاًیَسيراً (46قرقان)
سپس آن را آهسته جمع میکنیم.
طبیـعت و تـربیـت (1)
نکات مورد توجه آیات:
سخن در این آیات پیرامون قسمت های مهمی از نعمت های الهی به عنوان بیان اسرار توحید و خداشناسی است.اموری که اندیشه در آنها ما را با خالقمان آشناتر و نزدیکتر میسازد.
گستردگی و طولانی شدن مدت سایه به خاطر پرورش و رشد موجودات آیتی بسیار مهم است از قدرت پروردگار. دیدن این پدیده طبیعی که نشانگر قدرت و حکمت پروردگار است همگان را به خداشناسی دعوت می کند.
نکته اول: آیه شریفه با زبان تشریف پیامبر گرامی اسلام صلی الله علیه وآله را مورد خطاب قرار می دهد و می فرماید: آیا ندیدی (أَ لَمْ تَرَ)
این آیه و نظایر آن علاوه بر رسول گرامیاسلام صلی الله علیه وآله امت را نیز مورد خطاب قرار داده است . نگاه با دقت به نظام خلقت و صحنهی پهناور هستی و دیدن آثار و نشانههای صنعت ربوبیت پروردگار گامی در جهت خداشناسی و معرفت است. به خصوص دیدن "سایه"و گستردگی آن که در آیه فوق بر آن تصریح می شود. "أَ لَمْ تَرَ إِلى رَبِّكَ كَيْفَ مَدَّ الظِّلَّ"
اشاره قران کریم به اهمیت سایههای گسترده و متحرک نکات مهم علمی را در بحث کیهان شناسی مطرح می نماید.
سایههایی که یک نواخت باقی نمانده و در حرکتند و اگر خداوند اراده میکرد میتوانست آن را ساکن قرار دهد." وَ لَوْ شاءَ لَجَعَلَهُ ساكِناً"
نکته دوم : نظرات مفسران پیرامون اینکه منظور کدام سایه در بخش زمانی هر روز است متفاوت میباشد از جمله:
الف)جمعی میگویند این سایه کشیده و گسترده همان است که بعد از طلوع فجر و قبل از طلوع آفتاب بر زمین حکمفرماست و لذت بخشترین سایهها و ساعات همان است. این نور کم رنگ و سایه گستراز لحظه طلوع فجر شروع میشود و به هنگام طلوع آفتاب روشنایی جایگزین آن میگردد.
ب) بعضی دیگر میگویند منظورتمام سایه شب است که از لحظه غروب شروع میشود و به لحظه طلوع آفتاب منتهی میگردد.
ج) گروهی از مفسران بر این باورند که منظور سایهای است که بعد از ظهر برای اجسام پیدا میشود و تدریجاً کشیدهتر و گستردهتر میگردد.
نظر نهایی: احتمال داشت که ما از این آیه تمام سایههای فوق را در نظر بگیریم اما به قرینهی جملهی پایانی آیه تفسیر اول مناسبتر است زیرا در ادامه خداوند میفرماید: سپس خورشید را بروجود این سایه گسترده دلیل قراردادیم "ثُمَّ جَعَلْنَا الشَّمْسَ عَلَيْهِ دَليلاً "
به طور حتمی اگر آفتاب نباشد مفهوم سایه روشن نمیشود. زیرا سایه در پرتو آفتاب به وجود میآید.
در مورد تشکیل سایه این طور گفته شده است که وقتی نور به جسمی که قابل عبور از آن نباشد بتابد در طرف مقابل سایه آشکار میشود بنابر این وجود سایه از برکت نور است. .
نکته سوم : درآیه بعد خداوند میفرماید: سپس آن سایه را اندک اندک به سوی خود جمع میکنیم. "ثُمَّ قَبَضْناهُ إِلَيْنا قَبْضا یسيراً"
سایه ها نه یک دفعه ظاهر میگردند و نه یک دفعه برچیده میشوند و این خود یکی از حکمتهای پروردگار است. چرا که اگر انتقال از نور به ظلمت و ظلمت به نور ناگهانی صورت میگرفت برای همهی موجودات زیان آور بود اما این نظام تدریجی در این حالت انتقالی چنان است که بیشترین فایده را برای موجودات دارد بی آنکه ضرری داشته باشد.خداوند در این آیه برای از بین بردن سایه،تعبیر"قبض"را به کار برده است.
این تعبیر "قبض"آن هم به سوی خودش با کلمه "الینا"و قبض آسان " قَبْضا یسيراً "برای آن است که کمال قدرت الهیه را برساند و اینکه هیچ عملی برای خدا دشوار نیست.
این جمله میرساند که فقدان موجودات بعد از وجودشان انهدام و بطلان نیست بلکه هر چه که به نظر ما از بین میرود در واقع به سوی خدا باز میگردد.
حاصل سخن اینکه بحث سایه و آفتاب در واقع تشبیهی است برای وجود مومن و کافر که یکی راه را می یابد و با خورشید وجود پیامبرصلی الله علیه وآله از ضلالت نجات پیدا میکند و دیگری گمراه میشود.
همان گونه که اگر آفتاب نباشد کسی متوجه نمیشد سایه چیست،حالت های مختلفی همچون ذکر و غفلت که به وجود میآید با هم شناخته میشوند، از حالت پدید آمده حالت قبلی که تاکنون مورد توجه نبوده بخوبی درک می شود.
(ادامه دارد)