شنبه, 03 آذر,1403

­

یکشنبه, 09 آبان,1395

عزاداری از نگاه عقل

عزاداری از نگاه عقل
حسینِ بزرگ با قیام خود با مبارزه هاى اساسى و خونین خود، بار دیگر اسلام را زنده نمود و بدین وسیله، حقى بر گردن مسلمانان جهان گذاشت که تا انقراض عالم، وظیفه هر فرد مسلمان است که در هر دوره از ادوار زندگى خود، از آن سالار شهیدان قدردانى نماید.

هر مقوله اى و پدیده اى در کهکشان دانش بشرى، براى ماندگارى، به سنجش در ترازوى عقل، تحکیم مبانى عقلانى و به دیگر سخن، توسعه و تقویت ظرفیت برهان پذیرى آن نیاز دارد. حال آیا عزادارى امام حسین علیه السلام و ائمه اطهار علیهم السلام این استحکام عقلانى را دارد یا نه؟ آیا مى توان با برهان هاى عقلى، به تبیین آن پرداخت یا آن که تنها با مقولاتى فراعقلانى چون عشق، قابل شرح است؟ از نگاه ما، اساس عزادارى حسینى علیه السلام ، و هسته مرکزى آن، کاملاً قابلیت برهان پذیرى و تبیین عقلانى را دارد. البته ذکر این نکته لازم است که منظور، عقلانیتى چند بعدى و ناظر به تمامى جنبه هاى حیات انسانى است و نه فقط عقلانیت ابزارى غرب. بر این پایه، جنبه هاى توجیه عقلانى عزادارى را برمى شماریم:

الف) اصالة الاباحة: این اصل که خاستگاهى اصولى دارد، به بیان این نکته مى پردازد که اساس قضاوت در خصوص اشیا، جایز بودن و مباح بودن آن است، مگر آن که دلیلى بر جایز نبودن آن یافت شود. بنابراین، چون دلیلى بر حرام بودن عزادارى نداریم، تا هنگامى که به عمل ناشایست خارج از اصل عزادارى آلوده نشود، امرى جایز است. این اصل، اگرچه دلیل تبیینى به شمار نمى آید، ولى توجیهى عقلانى است. مرحوم سید محسن امین، از مطرح کنندگان و مدافعان این اصل است.1

ب) از بدیهیات عقلى آن است که انسان در سوگ عزیزانش، به حزن و اندوه مى نشیند و در فراق آنان، گریان و نالان مى شود. رفتار هر انسان آراسته به اخلاق انسانى، هنگام از دست دادن یار، عزیز و بزرگى چنین است. درست به همان شکل که آدم بر هابیل، یعقوب بر یوسف، پیامبر صلى الله علیه و آله بر حمزه و... گریستند و نالیدند که ما شرح گزارش این گریه ها و عزادارى ها را در قسمت عزادارى از دیدگاه قرآن و روایات خواهیم آورد. حال هرچه مقام و عظمت شخصیت از دست رفته والاتر باشد، شیوه هاى بیان این سوگ مندى بیش تر و پر رنگ تر مى شود و صورتى عقلانى پیدا مى کند.

ممکن است این پرسش پیش آید که: در سوگ بزرگان و نزدیکان تازه از دست رفته نیکوست، ولى آیا این که پس از هزار و چهارصد سال، هنوز بر کسى چون حسین بن على علیه السلام بگرییم نیز زیبنده و رواست؟

پاسخ این پرسش آن است که تشیع، مکتب امامت است و امامت، بر پایه ارتباط قلبى و عاطفى امت و امام استوار شده است. حال اگر این ارتباط قلبى و عاطفى، آن گونه عمیق است که پس از هزار و چهارصد سال نیز با ذکر و یادآورى مظلومیت امامى چون حسین بن على علیه السلام ، اشک در چشمان شیعه پیرو او حلقه مى زند، مى توان آن را غیر عقلانى خواند و به ملامتش پرداخت؟

ج) وجوب شُکر مُنْعِم: این استدلال، استدلالى کلامى است که عزادارى را به دلیل سپاس گزارى از حسین بن على علیه السلام لازم مى داند. از منظر عقلى، قدردانى و سپاس گزارى از خدمات دیگران و کارهاى نیک آن ها نیکو و لازم است و چنان چه این خدمت فداکارانه و ایثارگرانه هم باشد، شکر و سپاس، لزوم بیش ترى پیدا مى یابد. از این رو، امام حسین علیه السلام که در راه عظمت اسلام، زنده نگه داشتن قرآن و حمایت از مسلمانان به قیام پرداخته و همه چیز را در این راه تقدیم کرده، شایسته سپاس است. بنابراین، گرامى داشت یاد و راه او و ابراز احساسات به ساحتش، کم ترین و کوچک ترین کارى است که مى توان انجام داد. حاج مهدى سراج انصارى، از روشنفکران مذهبى و روحانیان فرهیخته دهه هاى 20 تا 30 که نقشى مهم در تکوین مطبوعات دینى داشته، از مطرح کنندگان این استدلال است. وى مى نویسد:

... حسینِ بزرگ با قیام خود با مبارزه هاى اساسى و خونین خود، بار دیگر اسلام را زنده نمود و بدین وسیله، حقى بر گردن مسلمانان جهان گذاشت که تا انقراض عالم، وظیفه هر فرد مسلمان است که در هر دوره از ادوار زندگى خود، از آن سالار شهیدان قدردانى نماید. قدردانى از آن رادمرد بزرگ آن است که با عزادارى، با تشکیل مجالس عزا، با روانه ساختن دسته هاى ماتم، همه ساله، فاجعه خونین زنده نگه داشته شود. این عملى که عقلاً و فطرتاً یک عمل بسیار نیک است، نه تنها نباید نکوهش شود، بلکه باید هر فرد متفکرى، به ترویج آن اهتمام نماید.2

د) یکى دیگر از دلایلى که مى توان براى بُعد عقلانى عزادارى برشمرد و به رویکرد روان شناسانه عزادارى نظر دارد، جنبه تبلیغاتى و برانگیزاننده آن است. حال چگونه این موضوع با عقلانى بودن عزادارى پیوند مى خورد؟ واقعیت آن است که منشأ تحرک و تکاپوى آدمى، بیش و پیش از عقل، احساسات اوست، به طورى که بسیارى از دین شناسان و روان شناسان برآنند که انسان ابتدا ایمان مى آورد و سپس به دنبال برهانى کردن آن مى رود. از این رو، حتى عالمان و دانشمندان، از احساسات خود بى نیاز نیستند. به طور معمول این تبلیغات و تحریک احساسات است که انسان را به نفع یا ضرر کسى یا چیزى برمى انگیزد و به او شور و حال دفاع و مبارزه مى بخشد. بنابراین، از آن جا که شهادت حسین علیه السلام زنده کردن دوباره اسلام بود، براى این که هماره این روند و مشعل فروزان اسلام ناب جاوید و پایدار باقى بماند، به عامل برانگیزاننده نیاز دارد. در دل سنّت دیرپاى انسان ها، این عامل عزادارى است و به همین دلیل در سنّت اسلامى و شیعى، مفهومى ویژه مى یابد و نقشى بنیادین پیدا مى کند.

1 . سیدمحسن امین عاملى، اقناع اللائم على اقامة المآتم، تحقیق، محمد البدرى، قم، مؤسسه معارف اسلامى، چ 1، 1418 ه . ق، ص 53.

2 . مجله آیین اسلام، شماره هاى 336 ـ 360 34 ـ 1333 ش به نقل از برگ هایى از تاریخ، حوزه علمیه قم، رسول جعفریان، تهران، مرکز اسناد انقلاب اسلامى، چ 1، 1381 صص 61 ـ 62 .

منبع: علي آقاجاني قناد، بنيادها و آسيب هاى عزادارى امام حسين عليه السلام، مركز پژوهش هاى اسلامى صدا و سيما،1382.


نوشتن یک نظر

افزودن نظر

x
دی ان ان