جمعه, 02 آذر,1403

­

شنبه, 01 بهمن,1401

عطـیه الهـی بـه جـامعـه دینـی (فتح/26)

عطـیه الهـی بـه جـامعـه دینـی (فتح/26)

تربیت در قرآن­­ ­­­­­­­­­­­­­­­­­­­­­­­بیاد استاد طاهائی (رحمه الله) مدرسه علمیه نرجس (علیها السلام)­ ­ ­ ­ ­ ­ ­ ­ ­ ­ ­ ­ ­ ­ ­ ­ ­ ­ ­ 1401/10/20

بسم الله الرحمن الرحیم

قال الله العظیم

«إِذْ جَعَلَ الَّذينَ كَفَرُوا في‏ قُلُوبِهِمُ الْحَمِيَّه حَمِيَّه الْجاهِلِيَّه فَأَنْزَلَ اللَّهُ سَكينَتَهُ عَلى‏ رَسُولِهِ وَ عَلَى الْمُؤْمِنينَ وَ أَلْزَمَهُمْ كَلِمَه التَّقْوى‏ وَ كانُوا أَحَقَّ بِها وَ أَهْلَها وَ كانَ اللَّهُ بِكُلِّ شَيْ‏ءٍ عَليماً»؛

آنگاه که کافران تعصب (آن هم) تعصب جاهلیت را ( نسبت به شما )در قلبهای خود جا داده بودند .پس خداوند آرامش خود را بر پیامبرش و بر مؤمنان نازل کرد (و آنان برای صلح آماده شدند) خداوند آنان را به حقیقت تقوا ملزم ساخت که به آن سزاوارتر و اهل آن بودند و خداوند به همه چیز آگاه است.­(فتح 26)

­

عطـیه الهـی بـه جـامعـه دینـی

جوامع انسانی نیازمند بقا و رشد هستند بقاء جامعه در گرو رفتار اجتماعی انسان‌ها و نظم منطقی و معقول­ آنها است.یعنی رفتارها باید در مجرای معین قرار گیرند و مردم بر مبنای اصول طراحی شده پیش روند تا به هدف برسند. دین این گونه رفتارها را که جامعه شناسان آن را ارزش می‌نامند مشخص می‌کند پس کارکردها و سهم دین عبارت است از :

­ ۱)وحدت اعضای جامعه خداوند درآیه 52 سوره مؤمنون می‌فرماید:"وَ إِنَّ هذِهِ أُمَّتُكُمْ أُمَّه واحِدَةً وَ أَنَا رَبُّكُمْ فَاتَّقُونِ" جامعه‌ای که اعضای آن به دین الهی و ملت واحد روی آورند و ذات حق را پروردگار خویش قرار دهند ، امت یکپارچه هستند.

2)کارکرد دین آسایش و رفاه و کاهش دادن ناهنجاری‌ها و ایجاد آرامش قلبی و طمأنینه­ برای افراد است. آرامش در اعضای جامعه بی‌تردید مایه استحکام و کاهش ناهنجاری‌های اجتماعی خواهد بود .مؤمنینی که بر طبق فرمان الهی و تبعیت از رهبری در جامعه حرکت می‌کنند از آنجا که استعداد خود را با اعمال صالح­ و کسب رضای خداوند تکمیل کرده‌اند سزاوار به کلمه تقوا هستند و اهلیت آن را دارند که عطیه الهی را دریافت نمایند. به بیان روشن‌تر خداوند هر قوم و ملتی( جامعه دینی) را به مقدار شایستگی‌هایشان مشمول رحمت خود می‌سازد.

نکته اول: تصویری بسیار قابل تأمل از جامعه صدر اسلام در این آیه شریفه نشان داده شده است که با توجه به فراز زمانی بودن قرآن کریم در هر دوره‌ای که جامعه دینی در حال رشد و ارتقاء باشد قابل تعمیم است .در -ابتدا با گروهی آشنا می‌شویم که خشم و تعصب برخاسته از کفر را دارند می‌فرماید: به خاطر بیاورید هنگامی که کافران در دلهای خود خشم جاهلیت را قراردادند"إِذْ جَعَلَ الَّذينَ كَفَرُوا في‏ قُلُوبِهِمُ الْحَمِيَّه حَمِيَّه الْجاهِلِيَّه "حمیت" به معنای حرارتی است که از آتش یا خورشید یا بدن انسان و مانند آن به وجود می‌آید. به همین دلیل به حالت ( تب )"حمی"می‌گویند ، به حالت خشم و تعصب خشم آلود "حمیت "می‌گویند.

این حالتی است که بر اثر جهل و کوتاهی فکر و انحطاط فرهنگی در میان اقوام جاهلی فراوان است.

نکته دوم: اسلام با فرهنگ جاهلیت مبارزه می‌کند، آنچه انسان را در برابر تعصب های جاهلی حفظ می‌کند سکینه و آرامش است در ادامه آیه می‌فرماید:در مقابل آن تعصب جاهلی خداوند حالت سکینه و آرامش را بر رسول خود و مؤمنان نازل فرمود:" فَأَنْزَلَ اللَّهُ سَكينَتَهُ عَلى‏ رَسُولِهِ وَ عَلَى الْمُؤْمِنينَ "آرامش که مولود ایمان و اعتقاد به خداوند و اعتماد بر لطف تو بود آنها را به خونسردی و تسلط بر نفس دعوت کرد و آتش خشم را فرو نشاند.

جالب است دل انسان هم مرکز ارتباط با خدا و رشد فضائل است "وأَنْزَلَ السَّكينَه في‏ قُلُوبِ الْمُؤْمِنين‏"

­وهم­ بستر رشد مفاسد " سَنُلقِی فِی قُلُوبِ الَذیِنَ کَفَروا الرُعبَ" گویا خداوند فرموده است آنان( کافران) "حمیت "در دل خود راه دادند خدا هم در مقابل سکینه را نازل کرد و در نتیجه آرامش دل یافتند ،خشم و شجاعت دشمن سستشان نکرد ،بلکه برعکس از خود سکینت و وقار نشان دادند، بدون اینکه دچار جهالتی شوند.

نکته سوم: " سکینه " در نوع کاربرد های قرآن کریم آرامش و طمأنینه ایمانی است و دارای انواع می باشد، گاهی انسان از نظر علمی دچار شک و اضطراب می‌شود که جزم او را به آرامش میرساند . گاه دیگر در مرحله عمل در دام­ اضطراب که ناشی از شهوت و غضب است می‌افتد و باید آزاد شود و عزم پیدا کند تا به آرامش دست یابد. خداوند مبداء نزول سکینه است و قلب مؤمن محلی است که قابلیت پذیرش آن را دارد و دریافت می‌کند در واقع این پروردگار است که آرامش را در قلب پیامبر صلی الله علیه و آله و مؤمنان جاسازی می‌نماید.

نکته چهارم: در ادامه می‌فرماید: تقوا را ملازم آنان کرد به طوری که از آنها جدا نشود "وَ أَلْزَمَهُمْ كَلِمَه التَّقْوى‏" مفسران در تبیین معنای ( تقوا) عبارت‌های فراوانی دارند از جمله:کلمه تقوا ، کلمه توحید، لااله الا الله.

ثبات بر عهد و وفای میثاق، روح ایمان که همواره آدمی را امر به تقوا می‌کند به دلیل آیه ۲۲ مجادله"اُولئِكَ كَتَبَ في‏ قُلُوبِهِمُ الْإيمانَ وَ أَيَّدَهُمْ بِرُوحٍ مِنْه‏..." اینان هستند که خدا ایمان را در دل‌هایشان نوشته و به روحی از خود تاییدشان کرده است.

یعنی در جامعه ایمانی افراد در شرایط بحرانی و لحظات حساس گرفتار خشم و عصبانیت و تعصب نمی‌شوند و سرنوشت درخشانی را که در انتظار آنان است با آتش خشم و جهل نمی‌سوزانند.در ادامه خداوند اهلیت و شایستگی مسلمانان را به ­روح ایمان یادآور شده می‌فرماید:"وَ كانُوا أَحَقَّ بِها وَ أَهْلَها"اینکه مؤمنین سزاوارتر ­به (کلمه تقوا )باشند علتش این است که مؤمنان استعدادشان برای تلقی چنین عطیه الهی تمام بود و با اعمال صالح خود این استعداد را تکمیل کرده بودند .پس ایشان سزاوارتر به (کلمه تقوا) هستند تا دیگران. باکاربردکلمه " أَهْلَ" این مطلب روشن می‌شود که به غیر پیامبر صلی الله علیه و آله و مؤمنان کسی صلاحیت و اهلیت چنین دریافتی را نداشته و ندارد.

در پایان می‌فرماید: خداوند به هر چیزی عالم و آگاه بوده و هست "وَ كانَ اللَّهُ بِكُلِّ شَيْ‏ءٍ عَليماً " یعنی هم نیت سوء کفار را و هم پاکی مؤمنان راستین را­ می‌داند برای قلب مؤمنین سکینه و تقوا را نازل می‌کند و­ در قلب کفار حمیت جاهلیت را مسلط می سازد.

نوشتن یک نظر

افزودن نظر

x
دی ان ان