بِسم الّلهِ الرحمنِ الرحیم
قال الله العظیم:
قالُوا وَ هُمْ فيها يَخْتَصِمُونَ * آنان در دوزخ در حالی که با هم مشاجره میکنند.
تَاللَّهِ إِنْ كُنَّا لَفي ضَلالٍ مُبينٍ*(به معبودهای خود میگویند)به خدا سوگند که همانا ما درگمراهی آشکار بودیم
إِذْ نُسَوِّيكُمْ بِرَبِّ الْعالَمينَ * چون شما (بت ها و معبودها )را با پروردگار جهانیان برابر میدانستیم
وَما أَضَلَّنا إِلاَّ الْمُجْرِمُونَ * و جز تبهکاران ما را گمراه نکردند.
...وَ إِنَّ في ذلِكَ لَآيَه وَ ما كانَ أَكْثَرُهُمْ مُؤْمِنينَ *....حقاً که دراین (سرگذشت)درس عبرت و نشانهای است ولی بیشرشان ایمان آورنده نبودند.
إِنَّ رَبَّكَ لَهُوَ الْعَزيزُ الرَّحيمُ *البته پروردگار تو همان توانای مهربان است. (شعرا 96 تا 104)
غفـلت اکثـریت جـامعـه از تـربیـت
نکات مورد توجه آیات:
بر خلاف فضای بهشت که تمام آن سلم و سلامت است، فضای دوزخ همیشه پر از ملامت، خصومت و لعنت است. نفرین رهروان به رهبران فاسد، ملامت گناهکاران نسبت به شیطان، تنفر و تبری مجرمین از یکدیگر و.... خداوند این گفتگوها را در قرآن بازگو نموده و ضمن آن به انحراف اکثریت و غفلت آنان اشاره میکند تا شاید از مهلت دنیا و لطف و رحمت الهی استفاده نموده و براه آیند.
نکته اول : بین سه گروه در جهنم جدال صورت میگیرد:
پرستش کنندگان بت ها، تبعیت کنندگان شیطان، (غاوین)، جنود ابلیس (اقربای شیطان)
به نظر میرسد جمله فوق "قالُوا وَ هُمْ فيها يَخْتَصِمُونَ " سخن غاوون باشد کسانی که در سوره حجر سخن از سلطهی شیطان بر آنان است.
إِنَّ عِبادي لَيْسَ لَكَ عَلَيْهِمْ سُلْطانٌ إِلاَّ مَنِ اتَّبَعَكَ مِنَ الْغاوينَ (42حجر)
بی تردید تو را بر بندگان من هیچ تسلطی نیست مگر بر کسانی از آنان که از تو پیروی میکنند.
غاوون چه کسانی هستند؟
کسانی که بی هدف هستند یعنی مقصد و مقصود را نمیدانند چنین افرادی به علت نسیان عهد الهی و فقدان عزم و عصیان و نافرمانی دچار بی هدفی میشوند.
با توجه به بعضی از آیات به نظر میرسد دارای روحیه استکباری نیز باشند به همین سبب ابلیس به آنها نزدیک میشود و آنان نیز با اختیار و انتخاب مسیر گمراهی را تا پایان دنیا میپیمایند.
و در هنگام رستاخیز با روشن شدن حق و بیداری وجدان میگویند" تَاللَّهِ إِنْ كُنَّا لَفي ضَلالٍ مُبينٍ "با این جمله به گمراهی خود اعتراف میکنند.
نکته دوم: آنان علت گمراهی آشکار خود را، برابر پنداشتن معبودان دروغین با پروردگار عالمیان میدانند و میگویند" إِذْ نُسَوِّيكُمْ بِرَبِّ الْعالَمينَ " منظورشان این است که ما شما بتها را همتای ربالعالمین میدانستیم. به جای اینکه از رب العالمین رزق بخواهیم حیات و ممات درخواست کنیم، سلامت و حل مشکلات طلب نماییم از شما میخواستیم چون شما را مساوی رب العالمین میدانستیم!
نکته سوم: در ادامه سخن، به عاملان اصلی گمراهی خود اشاره نموده و گروهی را با عنوان "مجرم"معرفی مینمایند گویا فراموش کردهاند که خودشان نیز مجرمند بلکه تقصیر را به گردن دیگری انداخته و میگویند، "وَ ما أَضَلَّنا إِلاَّ الْمُجْرِمُونَ " گویا منظورشان از مجرمین غیر خودشان است یعنی آن پیشوای ضلالت که اینان در دنیا او را پیروی کردند.
ممکن است پدرانشان که از آنان تقلید نمودهاند و همچنین دوستانی که اینان را به رنگ خود در آوردهاند همه و همه از نظر اینها مجرم باشند.
نکته چهارم: بعد از این سخن، حسرت اهل دوزخ به خوبی مشاهده میشود چون سوز دل دارند از اینکه نه رفیق دلسوزی دارند که ایشان را شفاعت کند و نه دوستی که به دادشان برسد و هم چنین شرایط شفاعت شدن را نیز دارا نمیباشند فقط آرزو میکنند که کاش به دنیا برگردند و از مؤمنین باشند تا به آن سعادتی که مؤمنین رسیدند ایشان نیز برسند.
خداوند میفرماید :"إِنَّ في ذلِكَ لَآيَه وَ ما كانَ أَكْثَرُهُمْ مُؤْمِنينَ "یعنی داستان ابراهیم علیه السلام که بر طبق فطرت خود راه توحید را پیش گرفته، روی دل به سوی رب العالمین آورده، از بت ها بیزاری جسته، آیتی است برای هرکس که در این داستان تفکر کند.
و پروردگار تو پیروز و شکست ناپذیر و رحیم و مهربان است . "إِنَّ رَبَّكَ لَهُوَ الْعَزيزُ الرَّحيمُ"
تأکید برعزیز و رحیم بودن پروردگار جملات موثری است برای پیامبر صلی الله علیه وآله و مؤمنان اندک در آن روز، و همچنین اقلیت های مؤمن در هر عصر و زمان تا از اکثریت گمراه وحشت نکنند و به عزت و رحمت الهی دلگرم باشند و هم تهدیدی است برای گمراهان و اشارهای است به اینکه اگرمهلتی به آنها داده می شود، نه از جهت ضعف است بلکه به خاطر رحمت پروردگار است.