قال الله العظیم :
وَ مَنْ أَعْرَضَ عَنْ ذِکْری فَإِنَّ لَهُ مَعیشَه ضَنْکاً وَ نَحْشُرُه یَوْمَ الْقِیامَه أَعْمى (طه124)
هر کس از یاد من روی گردان شود زندگی تنگ خواهد داشت و روز قیامت او را نا بینا محشور می کنیم.
قالَ رَبِّ لِمَ حَشَرْتَنی أَعْمى وَ قَدْ کُنْتُ بَصیراً(طه125)
می گوید: پروردگارا چرا مرا نا بینا محشور کردی؟ من که بینا بودم
قالَ کَذلِکَ أَتَتْکَ آیاتُنا فَنَسیتَها وَ کَذلِکَ الْیَوْمَ تُنْسى (طه126)
می فرماید: این بخاطر آن است که آیات من به تو رسید و آنها را فراموش کردی و امروز نیز تو فراموش خواهی شد.
غفلت و فراموشی آیات حق، مانع رشد و تربیت
نکات مورد توجه آیات:
گاهی درهای زندگی به روی انسان به کلی بسته شده و آدمی در بن بست قرار می گیرد و قرآن از تنگنای زندگی با تعبیر " مَعیشَت ضَنْک" یاد می کند و عامل اصلی تنگنا ها و گرفتاری ها را اعراض از یاد حق می داند. اگر این مساله عمومی و فراگیر شده و افراد یک جامعه از یاد خدا روی گردانند همه در تنگناهای عجیبی گرفتار شده، دیگر هیچ اعتمادی وجود نداشته، پیوندهای عاطفی گسسته و زندگی ها پوچ و تو خالی می گردد. علاوه بر آن این گونه افراد در آخرت هم از نعمت بینایی و بصیرت محرومند.
نکته اول: آیات فوق دارای یک اخطار و هشدار تربیتی مهم است. مساله را با اعراض از یاد حق آغاز نمودهمی فرماید: "وَ مَنْ أَعْرَضَ عَنْ ذِکْری"
کلمه" ذکری "بنا بر تفاسیر مختلفمی تواند: اعراضاز قرآن باشد یا اعراض از نماز، حج، هدایت و دعوت حقه،ولایت ...
" مَعیشت ضَنْک" مجازات دنیوی این گونه افراد است و در توضیح آن می توان گفت:
کلمه عیش به معنای زندگی مخصوص حیوان است و با واژه حیات فرق دارد. معیشت از همان عیش مشتق می گردد. ضنک در هر چیزی به کار رود، تنگی آن را می رساند.
به طور مسلم منظور از معشیت ضنک در آمد کم نیست بلکه نوعی سختی در زندگی و ناگواری است و ممکن است شخص مذکور غرق در ناز و نعمت وثروت باشد.
در توضیح بیشتر مفسران آورده اند: کسی که خدا را فراموش کند و با او قطع رابطه نماید دیگر چیزی غیر دنیا نمی ماند که به آن دل ببندد و آن را مطلوب خود قرار دهد.
در نتیجه همه ی کوشش های خود را منحصر در دنیا می نماید، اما این مساله او را آرام نساخته و قانع نمی کند و دائماً چشم به زیاد تر از آن می دوزد. چنین فردی دائماًدر فقر و تنگی به سر برده و علی الدوام اضطراب دارد.
در حالی که اگر پروردگار خود را می شناخت و او را فراموش نمی کردو دلش به آنچه خدا تقدیرش کرده قانع می شد، معیشتش هر چه باشدبرایش فراخ می گردید و دیگر روی تنگی را نمی دید.
نکته دوم: برای کسانی که از یاد خدا روی می گردانند دو مجازات در آیات فوق تعیین شده .
اول: معیشت ضنک
دوم: نا بینایی در جهان آخرت
به طوری که این نابینایی آزار دهنده بوده و به پروردگارش اعتراض می کند. "قالَ رَبِّ لِمَ حَشَرْتَنی أَعْمى" چنین به نظر می رسد که کوری روز قیامت همان کوری حس باصره باشد. چون اعراض کننده از یاد خدا وقتی کور محشور می شود می پرسد: چرا مرا کور محشور کردی؟ با اینکه در دنیا چشم داشتم" وَ قَدْ کُنْتُ بَصیراً"
لازم به ذکر است که نظام آخرت با دنیا کاملاًمتفاوت است. هیچ دلیلی نداریم براینکه آنچه این کلمات در دنیا معنا می دهد در آخرت هم به همان معنا باشد. ممکن است مجرمی که کور محشور می شود از دیدن صحنه های زیبا ی قیامت و سعادت و رستگاری محروم باشد ولی نامه ی عمل خود را که حجت را بر او تمام می کند و نیز اوضاع هول انگیز و هر چه را که مایه شدت عذاب اوست در آتش و غیر آتش ببیند.
نکته سوم: جالب اینکه خداوند متعال پاسخ این افراد را داده واو بلافاصله می شنود ، این به خاطر آن است که آیات ما به سراغ تو آمد همه را بدست فراموشی سپردی و از مشاهده آن چشم پوشیدی" قالَ کَذلِکَ أَتَتْکَ آیاتُنا فَنَسیتَها "
خلاصه اینکه چشمت از دیدن نعمت های پروردگار و مقام قرب او نابینا می گردد.
امام صادق علیه السلام درباره جمله: " أَتَتْکَ آیاتُنا فَنَسیتَها " می فرمایند: امامان معصوم علیه السلام آیات خدا هستند و کسی که آنان را ترک کند روز قیامت در آتش رها خواهد شد.
پیرامون عبارت " وَ کَذلِکَ الْیَوْمَ تُنْسى" امروز نیز تو فراموش خواهی شد باید گفت: مراد از فراموش شدن مجرمان در جهان دیگر این نیست که خداوند آنها را فراموش می کند ومجازات نمی کند ! بلکه روشن است که منظور معامله فراموش شدگان با آنها است . یعنی مورد عنایت خدا واقع نمی شوند.
همان گونه که در تعبیرا ت روز مره خود داریم که اگر کسی به دیگری بی اعتنایی کرد می گوید : چرا ما را فراموش کردی.