جمعه, 02 آذر,1403

­

چهارشنبه, 24 آبان,1402

قهـر حکیـمانه مـربـی (ذاريات/ 52 تا55)

قهـر حکیـمانه مـربـی (ذاريات/ 52 تا55)

­­­­­­­­­تربیت در قرآن­­ ­­­­­­­­­­­­­­­­­­­­­­­بیاد استاد طاهائی (رحمه الله) مدرسه علمیه نرجس (علیها السلام)­ ­ ­ ­ ­ ­ ­ ­ ­ ­ ­ ­ ­ ­ ­ ­ ­ ­ ­ 1402/08/23

بسم الله الرحمن الرحیم

قال الله العظیم:

«كَذلِكَ ما أَتَى الَّذينَ مِنْ قَبْلِهِمْ مِنْ رَسُولٍ إِلاَّ قالُوا ساحِرٌ أَوْ مَجْنُونٌ»؛

(ای پیامبر!) بدین‌گونه (که تورا تکذیب کردند) پیشینیان اینان نیز هیچ پیامبری برایشان نیامد مگرآنکه گفتند: جادوگر یا جن زده است.

« أَتَواصَوْا بِهِ بَلْ هُمْ قَوْمٌ طاغُونَ«؛

(آیا مخالفان در طول تاریخ) به یکدیگر سفارش کرده‌اند ( که با انبیاء این گونه برخورد کنند ؟) نه،بلکه آنان مردمی طغیانگرند.

«فَتَوَلَّ عَنْهُمْ فَما أَنْتَ بِمَلُومٍ»؛

پس، از آنان روی بگردان که تو مورد سرزنش نیستی.

«وَ ذَكِّرْ فَإِنَّ الذِّكْرى‏ تَنْفَعُ الْمُؤْمِنينَ»؛

و ( به مردم) تذکر بده که قطعا تذکر برای مومنین مفیداست­(ذاریات ۵۲ -۵۵)

­

قهـر حکیـمانه مـربـی

یکی از ویژگی‌های مربیان صبر و بردباری در برابر مشکلات است. آنان برای آنکه وظایف خود را به بهترین نحو انجام بدهند، تمام سختی‌ها و رنج ها را برخود هموار می‌سازند و لحظه‌ای از برنامه رشد و هدایت دست نمی‌کشند ،هر چند متربیان سخنان و مواعظ را ناشنیده گرفته و با آن مخالفت کنند.

مربیان در مقابل رفتار جاهلانه، آنان را رها نمی‌کنند و اصل تعامل ، همدمی و همراه بودن را در سرلوحه- برنامه‌های خود دارند اما گاهی طبق مصلحت باید دوری گزینند و این قهر و اعراض باید حکیمانه باشد.یعنی باید پیام الهی را برسانند ، اما از رفتار و گفتار و اخلاق آنان تاثیر نپذیرند.

­به دیگر سخن نباید به پیشنهادهای رفتاری ، اخلاقی و اعتقادی­ غیر الهی چنین افرادی بها داده شود در ضمن نباید به کلی از آنان روی گرداند و آن ها را به حال خودشان واگذار کرد چنین برنامه‌ای به صراحت در قرآن کریم علاوه بر سوره ذاریات در­ سوره نساء آیه ۶۳ آمده است می‌فرماید: اینان کسانی هستند که خداوند آنچه را از نیات شوم، کینه ونفاق در دل‌هایشان هست می‌داند بنابراین از آنان روی برتاب و پندشان ده.....

( أُولئِكَ الَّذينَ يَعْلَمُ اللَّهُ ما في‏ قُلُوبِهِمْ فَأَعْرِضْ عَنْهُمْ وَ عِظْهُمْ ...) توانمندی مربی اینجا دیده می شود که بتواند بین اعراض و خیر خواهی برای متربی در رفتار و عواطف و احساسات و اندیشه تعامل ایجادکند.

نکته اول: آیه ۵۲ به مانند نتیجه‌گیری آیات گذشته و به عنوان دلداری پیامبر اکرم صلی الله علیه وآله است که اگر مشرکان با تو چنین برخوردهایی می‌کنند اقوام پیشین نیز با پیامبران خود چنین برخوردهایی داشته‌اند.

" كَذلِكَ ما أَتَى الَّذينَ مِنْ قَبْلِهِمْ مِنْ رَسُولٍ "

اینان کسانی بودند که پیامبران را ساحر می‌خواندند زیرا در برابر معجزات چشم‌گیر پیامبران پاسخ منطقی-" نداشتند" و " مجنون " خطاب می‌کردند ، چون همرنگ باجماعت نبودند ! " إِلاَّ قالُوا ساحِرٌ أَوْ مَجْنُونٌ "

نکته دوم: هماهنگی رفتار و گفتار مخالفان انبیاء در طول تاریخ به نحوی است که گویا همه به یکدیگر سفارش موضع‌گیری علیه حق و تهمت سحر و جنون می‌دادند.

" اتَواصوا به " کلمه ( تواصی) به معنای این است که مردم یکدیگر را به امری سفارش کنند. گویا قرآن کریم در قالب سئوال توأم با شگفتی و تعجب می‌فرماید:

آیا این امت‌ها درماوراء تاریخ مجلسی تشکیل داده، و به مشاوره نشسته و به یکدیگر توصیه نموده‌اند که انبیاء را متهم کنید تا از نفوذ اعتبار آنها در توده مردم کاسته شود.

سپس در ادامه می‌افزاید: بلکه آنها قومی طغیانگرند" ­بَلْ هُمْ قَوْمٌ طاغُونَ" ­یعنی در عالم خیال میتوان چنین مجلسی را تصور کرد اما در واقع این افکار زاییده روحیه واحد خبیث ( طغیان گری) آنها است.

نکته سوم: در نگاه قرآنی مربیان نیاز به توجه ودلداری دارند. قرار نیست مربی با تمام وجود آسیب ببیند و نابود شود گاهی از زاویه تسلی خاطر باید با او وارد گفتگو شویم چنان چه خداوند متعال می‌فرماید: اکنون

که این قوم طاغی و سرکش حاضر به شنیدن حق نیستند از آنها روی بگردان " فَتَوَلَّ عَنْهُمْ " و مطمئن باش­که تو وظیفه خود را به طور کامل انجام داده‌ای، و هرگز در خور سرزنش و ملامت نخواهی بود.

" فَما أَنْتَ بِمَلُومٍ " اگر هم آنها حق را نپذیرند غم مخور که دلهای شایسته‌ای در انتظار موعظه توست.

"وَ ذَكِّرْ فَإِنَّ الذِّكْرى‏ تَنْفَعُ الْمُؤْمِنينَ "

بر اساس آیات قرآن کریم همگان از سوابق شناسایی خداوند متعال برخوردار بوده و هستند. با ملاحظه آیاتی که کلماتی همچون " تذکره " و " ذکری "­ را به کار برده‌اند.

­روشن می‌شود که بخشی از معارف قرآنی به عنوان یادآوری و یادداشت مجدد نسبت به معارف اولیه دین است. خداوند در سوره مدثر/۵۴ می‌فرماید: " كَلاَّ إِنَّهُ تَذْكِرَه" و در سوره عبس/۱2 آمده است.

" فَمَنْ شاءَ ذَكَرَه‏"­خلاصه آن که قرآن برای همه انسانها نازل شده ( اعم از مؤمن و ملحد) و به عنوان یادآوری کننده بینش و گرایشی است که همگان در نهاد خویش دارند.

اما این مؤمنان هستند که سخنان پیشوای بزرگشان را می‌پذیرند و پرورش می‌دهند و آن هم به سبب روحیه حق‌جویی و حق طلبی حاکم بر آنان است.

در واقع مربی راه حق و باطل را با الهام فجور و تقوی نشان می‌دهد، گروهی برای به ثمر رساندن آن ،موعظه و تذکر را برای خود لازم می‌دانند وجمعی نیازهای دیگر برایشان اصل است برای همین به طغیان مبتلا می‌شوند.

نوشتن یک نظر

افزودن نظر

x
دی ان ان