شنبه, 03 آذر,1403

­

ﺳﻪشنبه, 30 آبان,1396

محرومیت از تربیت یا درک حقیقت ( سوره روم آیات 52 و 53 )

محرومیت از تربیت یا درک حقیقت ( سوره روم آیات 52 و 53 )

تربیت در قرآن­­­ ­به یاد استاد طاهائی (رحمه الله)­­ مدرسه علمیه نرجس (علیهاالسلام) ­­­ 96/08/30

­بِسم الّلهِ الرحمنِ الرحیم

قال الله العظیم :

­فَإِنَّكَ لا تُسْمِعُ الْمَوْتى‏ وَ لا تُسْمِعُ الصُّمَّ الدُّعاءَ إِذا وَلَّوْا مُدْبِرينَ

تونمی‌توانی صدای خود را به گوش مردگان برسانی ونه سخنت را به گوش کران هنگامی که روی می‌گردانند.

وَ ما أَنْتَ بِهادِ الْعُمْيِ عَنْ ضَلالَتِهِمْ إِنْ تُسْمِعُ إِلاَّ مَنْ يُؤْمِنُ بِآياتِنا فَهُمْ مُسْلِمُونَ ­­­­­­­­­­­­­­­­­­­

ونیز نمی‌توانی نابینایان را از گمراهی‌شان هدایت کنی ، توتنها سخنت رابه گوش کسانی می‌رسانی که ایمان به آیات ما می‌آورند ودر برابر حق تسلیمند.­­­­­­­­­ (روم 52و53)

محرومـیت از تربـیت یا درک حـقیقت

نکات مورد توجه آیات:

درآیات فوق خداوند تبارک وتعالی مردم رابه چهار گروه تقسیم می کند:

گروه اول : مردگان: یعنی آنها که هیچ حقیقتی رادرک نمی‌کنند هرچند ظاهراً زنده اند.

گروه دوم : ناشنوایان :که آمادگی برای شنیدن سخن حق ندارند.

گروه سوم : نابینایان: آنانی که از دیدن چهره‌ی حق محرومند .

گروه چهارم : مؤمنان راستین : که دلهای دانا ، گوش های شنوا وچشم ها‌ی بینا دارند.

شرط مهم برای درک حقیقت داشتن قلبی آماده و پذیرا وچشم بینا وگوش شنواست . وگرنه اگر تمام انبیاء واولیاء جمع شوند وهمه‌ی آیات الهی را به گوش کسی که حس تشخیص ودرک حقیقت را براثر کثرت گناه ولجاجت وعناد از دست داده بخوانند دراو اثر نخواهد کرد.

نکته اول : نخست می فرماید:­ تونمی توانی سخنان حق را به گوش مردگان برسانی ، اندرزهای تودر دل آنان که دل مرده‌اند اثر ندارد" فَإِنَّكَ لا تُسْمِعُ الْمَوْتى‏"

برخی انسان ها براثر ابتلا به مکروهات وگناهان کوچک وبزرگ کم‌کم به دامهای بزرگتری می‌افتند . اینان مرده حقیقی بوده ودر ظلمات هستند.

امیر مؤمنان علی علیه السلام درباره ی آنان می فرمایند: َ فَالصُّورَه­ صُورَه إِنْسَانٍ‏ وَ الْقَلْبُ قَلْبُ حَيَوَانٍ لَا - يَعْرِفُ بَابَ الْهُدَى فَيَتَّبِعَهُ وَ لَا بَابَ الْعَمَى فَيَصُدَّ عَنْهُ وَ ذَلِكَ مَيِّتُ الْأَحْيَاءِفَالصُّورَه صُورَه إِنْسَانٍ‏ وَ الْقَلْبُ قَلْبُ حَيَوَانٍ.

صورت او صورت انسان است و قلب او قلب حيوان. از هدايت خبرى ندارد تا از آن پيروى كند، و از كورى و بيراهى آگاه نيست تا از آن جلوگيری کند. اين چنين كس مرده‏اى است در ميان زندگان.

اساس و ریشه لجاجتها وعدم ایمان ، مرده بودن دل است . قلب آدمی گاهی براثرغفلت می‌میرد وزمانی به جهت عناد حیات خود را از دست می دهد.

کسانی که براثر غفلت مرده‌اند آمادگی احیا رادارند امّا مردگان براثر عناد و لجاج هرگز قابلیت احیا را دارا نیستند.

ممکن است مراد از " موتی " درآیه ی فوق کافران باشند .ادب قرآن کریم درمورد آنان نیز زیباست زیرا درباره‌ی این گروه می‌فرماید : چون شنوا نیستند وحیات ندارند اجابت دعوت تو را ای پیامبر نمیکنند.

نکته دوم : درادامه خداوند تبارک وتعالی می‌فرماید: تو نمی‌توانی سخنت را به گوش کران برسانی ، مخصوصا هنگامی که روی برمی‌گردانند وپشت می کنند" وَ لا تُسْمِعُ الصُّمَّ الدُّعاءَ إِذا وَلَّوْا مُدْبِرينَ"

گروه دومی که درآیه‌ی فوق فراریان­ تربیت معرفی شده اند دارای صفت ناشنوایی هستند ( مراد ناشنوایی گوش جان است) اینان به دعوت پیامبر گرامی صلی الله علیه وآله پشت کرده ودرحال فرار کردن هستند که حتی فریادهای شدیدی که به هنگام نزدیک بودن ممکن است درآنها اثر کند ، دراین جا بی اثر می‌شود.

البته درجه‌ی محرومیت آنان از هدایت الهی به شدت گروه قبل (مردگان) نیست. زیرا گاهی ممکن است باعلامت واشاره مطلبی رابه آنها فهماند ولی می‌دانیم بسیاری از حقایق را با ایما واشاره نمی‌توان تفهیم کرد مخصوصاً درآن هنگام که روی گردانند ودورشوند.

نکته سوم:خداوند تبارک وتعالی گروه سوم را نابینا معرفی کرده میفرماید: ونیز نمی توانی نابینایان را از گمراهیشان هدایت کنی "وَ ما أَنْتَ بِهادِ الْعُمْيِ عَنْ ضَلالَتِهِمْ "

در معرفی این گروه باید گفت : که اینها گوش شنوا دارند وبسیاری از مفاهیم را میتوان برای آنها بیان کرد ولی شنیدن کی بود مانند دیدن .

در آیات فوق اشاره به دو حس ­از حواس باطنی ( گوش وچشم ) شده است واین بدان خاطر است که اکثریت معلومات انسان از طریق این دو حس بدست می‌آید .

ممکن است از آیات فوق مراحل مختلف انحراف ومحرومیت از تربیت را بدست آورد که از شدیدترین(مَوْتى) شروع شده وبه مرحله خفیف ترین (عُمْيِ) پایان می‌یابد.

نکته چهارم : صحت بدن واندام ظاهری و همچنین صحت وکمال روح دراختیار انسان است .آدمی می‌تواند براساس اختیار وتربیت صحیح ابعاد وجودی خود را سالم وکامل کند.

همه انسانها از روح فهیم ونفس ملهم وفطرت توحیدی برخوردارند چنانچه در ادامه آیه در وصف مؤمنان می‌فرماید :

توتنها سخنت رابه گوش کسانی می‌رسانی که ایمان به آیات ما می‌آورند ودر برابر حق تسلیمند.

" إِنْ تُسْمِعُ إِلاَّ مَنْ يُؤْمِنُ بِآياتِنا فَهُمْ مُسْلِمُونَ "

بنابر جمله ی فوق داشتن روحیه‌ی تسلیم دربرابر حق زمینه ساز دریافت‌های معنوی ورشد وتربیت است.

نوشتن یک نظر

افزودن نظر

x
دی ان ان