شنبه, 03 آذر,1403

­

یکشنبه, 06 اسفند,1396

مطالبات فدک از سوی حضرت زهرا‌ علیها‌السلام چگونه و در چند مرحله انجام شد؟

مطالبات فدک از سوی حضرت زهرا‌ علیها‌السلام چگونه و در چند مرحله انجام شد؟

بعد از رحلت رسول خدا‌­صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌و‌سلم، خلیفه اول وقتی به خلافت رسید­وکیل حضرت زهرا‌­علیها‌السلام­ را از فدک بیرون کرد و آن را جزء اموال مسلمانان محسوب نمود. پس از این رویداد بود که حضرت زهرا‌­علیها‌السلام­ مطالبات خود را برای استرداد فدک شروع و در چند مرحله و با عناوین مختلف و مکرر صورت داده‌اند.

روایات این موضوع را دسته‌بندی شده، مرور می‌کنیم:

الف: مطالبه فدک به‌صورت حضوری

در مرحله نخست، حضرت زهرا‌ علیها‌السلام­ فدک را به‌عنوان هدیه و بخشش پدر به ایشان، از خلیفه وقت مطالبه نمود و او برای اثبات مدعا، از حضرت خواست تا شاهدانش را احضار نماید. ایشان نیز امیرمؤمنان‌ علیه‌السلام، ام‌ایمن، رباح غلام رسول خدا‌ صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌و‌سلم و طبق برخی روایات امام حسن و امام حسین‌ علیهما‌السلام­ را برای شهادت نزد او برد که متأسفانه به بهانه‌های مختلفی قبول نکرد.

در این قسمت روایات شیعه و اهل‌سنت را ذکر می‌نماییم:

▪ روایت اول از امام صادق‌ علیه‌السلام

علی‌بن ابراهیم قمی در تفسیرش ذیل آیه: «فَآتِ ذَا الْقُرْبى‏ حَقَّهُ وَ الْمِسْکِینَ وَ ابْنَ السَّبِیلِ‏»؛ این روایت را آورده است: «امام صادق‌ علیه‌السلام فرمود: هنگامی‌که با ابوبکر بیعت شد و خلافت (با زور) تثبیت گردید، خلیفه، نماینده (کارگر) فاطمه دختر رسول خدا‌ علیهما‌السلام­ را از فدک بیرون کرد. آن‌گاه فاطمه‌ علیها‌السلام­ نزد ابوبکر آمد و فرمود: ای ابوبکر! مرا از میراث رسول خدا‌ صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌و‌سلم محروم کردی در صورتی که رسول خدا‌ صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌و‌سلم به دستور خداوند آن را برای من قرار داده بود. ابوبکر گفت: برای اثبات این مطلب برایم شاهد بیاورید. حضرت زهرا‌ علیها‌السلام­ ام‌ایمن را آورد. او به ابوبکر گفت: تو را به خدا قسم می‌دهم آیا از رسول خدا‌ صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌و‌سلم نشنیدی که فرمود: ام‌ایمن از اهل بهشت است؟ ابوبکر گفت: بله، شنیدم. ام‌ایمن گفت: شهادت می‌دهم که پس از آن‌که خدا به رسولش وحی فرمود:‌ «به ذوی القربا حقشان را بده»، رسول خدا‌ صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌و‌سلم فدک را به‌دستور خدا برای فاطمه‌ علیها‌السلام ، حق قرار داد و علی‌ علیه‌السلام هم آمد و همانند ام‌ایمن، شهادت داد. بنابراین ابوبکر برای زهرا‌ علیها‌السلام­ نامه رد فدک را نوشت و به آن حضرت داد. در این زمان عمر وارد شد و گفت: این نامه‌ چیست؟ ابوبکر گفت:‌ فاطمه‌ علیها‌السلام­ در مورد فدک ادعا کرد و ام‌ایمن و علی‌ علیه‌السلام شهادت دادند، من هم این نامه را نوشتم. عمر نامه را از فاطمه‌ علیها‌السلام­ گرفت و پاره کرد و گفت: این مال مسلمانان است...» (القمی، أبی‌الحسن علی‌بن ابراهیم (متوفاى310ه) تفسیر القمی، ج‏2، ص156)

▪ روایت دوم از مالک‌بن جعونه

بلاذری نیز آورده است که حضرت زهرا‌ علیها‌السلام­ فدک را به عنوان هدیه پدر از ابوبکر مطالبه نمود و ابوبکر گفت: رسول خدا‌ صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌و‌سلم فدک را برای من قرار داد، پس آن را به من برگردان. علی‌بن ابی‌طالب برای حضرت زهرا‌ علیهما‌السلام­ شهادت داد و ابوبکر شاهد دیگری خواست که ام‌ایمن هم شهادت داد. سپس ابوبکر گفت: ای دختر رسول خدا! می‌دانی که شهادت قبول نمی‌شود، مگر شهادت دو مرد یا یک مرد و دو زن. حضرت زهرا‌ علیها‌السلام­ با شنیدن این سخن، از نزد او برگشت.» (البلاذری، أحمدبن یحیى‌بن جابر (متوفای279ه)، فتوح البلدان، ج 1، ص44)

▪ روایت سوم از ابی‌بکربن عمروطبری روایت دیگر را از طریق ابی‌بکربن عمرو نقل کرده است: «فاطمه نزد ابوبکر آمد و فرمود: فدک را به من بده زیرا رسول خدا‌ صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌و‌سلم آن را به من بخشیده است. ابوبکر گفت: ای دختر رسول خدا‌ صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌و‌سلم راست گفتی اما من دیدم که رسول خدا‌ صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌و‌سلم آن را میان فقرا، مساکین و در راه مانده‌ها تقسیم کرد بعد از این‌که سهم شما را می‌داد.» (الریاض النضرة فی مناقب العشرة، ج2، ص126)

▪ روایت چهارم از موسی‌بن عقبه بلاذری روایت دیگری را از موسی‌بن عقبه چنین نقل کرد: «حضرت فاطمه‌ علیها‌السلام­ هنگام بیعت، بر ابوبکر وارد شد و به او فرمود: ام‌ایمن و رباح برای من شهادت می‌دهند که رسول خدا‌ صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌و‌سلم فدک را به من بخشیده است. ابوبکر گفت: به خدا سوگند خداوند، جز پدرت محبوب‌تر در نزد من کسی را نیافریده است، دوست داشتم که روز رحلت او قیامت بر پا می‌شد. اگر عایشه محتاج و فقیر شود، نزد من محبوب‌تر از این است که تو فقیر شوی.

آیا شما عقیده دارید که من به مردمان سیاه و سرخ پوست عطا می‌کنم اما در حق شما ظلم می‌کنم؟ در حالی‌که شما دختر رسول خدا‌ صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌و‌سلم هستی. این مال، برای مسلمین است و پدرت از آن به مردان جنگی و مجاهدان در راه خدا انفاق می‌کرد و من نیز همان کاری را انجام می‌دهم که پدرت انجام می‌داد. فاطمه‌ علیها‌السلام­ فرمود: به خدا سوگند هرگز با تو سخن نمی‌گویم. ابوبکر گفت: به خدا سوگند با تو قهر نمی‌کنم. فاطمه‌ علیها‌السلام­ فرمود: به خدا سوگند تو را نفرین می‌کنم. ابوبکر گفت: من برای شما دعا می کنم.» (البلاذری، احمدبن یحیی‌بن جابر (متوفاى279ه)، انساب الاشراف، ج3، ص316)

بعد از این‌که مطالبات حضرت زهرا‌ علیها‌السلام ، مورد قبول حاکم سقیفه قرار نگرفت، روش مطالبه خود را تغییر دادند. سیدبن طاووس در این‌باره می‌نویسد: «از آن‌جا که آن‌ها، فاطمه‌ علیها‌السلام­ را تکذیب و در گواهان او نیز تردید می‌نمودند و در نهایت بخشیده شدن فدک را نمی‌پذیرفتند، لذا فاطمه بر روش مطالبه‌گری‌اش را تغییر داد و کسی را نزد ابوبکر فرستاد. روایت کرده‌اند که ابوبکر در این که فدک مال پیامبر‌ صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌و‌سلم بود، هیچ اختلافی نداشت، اما ایشان را از میراث پدر محروم کرد و ظلم و تکذیب به ایشان را کار عادی جلوه داد.» (الطرائف فی معرفة مذاهب الطوائف، ص257)

در منابع اهل‌سنت، روایات مطالبه حضرت زهرا‌ علیها‌السلام­ با این روش و با اسناد صحیح گزارش شده که به‌صورت مکرر و به این شرح انجام شده است:

ب: مطالبه فدک به همراه علی‌ علیه‌السلام در فردای رحلت پیامبر‌ صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌و‌سلم ابن‌سعد در الطبقات الکبری می‌نویسد: زیدبن اسلم از پدرش نقل کرده که عمر می‌گفت: روزی که پیامبر‌ صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌و‌سلم از دنیا رفت، در این روز با ابوبکر بیعت شد، فردای آن روز، حضرت زهرا همراه امیرمؤمنان‌ علیهما‌السلام­ پیش ابوبکر آمدند. آن حضرت فرمود: میراث پدرم رسول خدا‌ صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌و‌سلم را می‌خواهم. ابوبکر گفت: از ارث پدری یا از عقد (یعنی چیزهایی را که از پیامبر خریدی یا با عقود دیگری مثل هبه به تو داده است). حضرت زهرا‌ علیها‌السلام­ فرمود: فدک، خیبر و صدقات ایشان را در مدینه من ارث می‌برم؛ همان‌گونه که وقتی می‌خواهی بمیری، دختران تو از تو ارث می‌برند. ابوبکر گفت:‌ به خدا سوگند پدرت بهتر از من است و تو بهتر از دختران من هستی، ولی رسول خدا‌ صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌و‌سلم فرمود: ما پیامبران چیزی به ارث نمی‌گذاریم، بلکه آن‌چه را باقی می‌گذاریم صدقه است، یعنی همین اموال موجود.» (الطبقات الکبرى، ج2، ص315)

نکته‌ مورد توجه در این روایت، ظاهر عبارت «فَلَمَّا کَانَ مِنَ الْغَدِ جَاءَتْ فَاطِمَةُ إِلَى أَبِی بَکْرٍ مَعَهَا عَلِیٌّ» است که گویای این مطلب است که حضرت زهرا‌ علیها‌السلام­ و امیرمؤمنان یک روز پس از رحلت پیامبر‌ صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌و‌سلم، برای مطالبه فدک، نزد ابوبکر رفتند، لذا حمل کلمه «غد» به معنای حقیقی‌اش درست نیست؛ زیرا فردای رحلت، هنوز بدن مطهر رسول خدا‌ صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌و‌سلم دفن نشده بود؛ ضمن آن‌که در فردای رحلت و به محض این‌که عده‌ای‌ با ابوبکر بیعت کردند، هنوز خلافت ابوبکر تثبیت نشده بود تا در نتیجه ایشان بیایند فدک را مطالبه کنند.

بنابراین، گوینده‌ خبر (یعنی عمر) می‌خواسته اهل‌بیت پیامبر را نیز در امر دنیاطلبی با خود همراه سازد وگرنه از دختر پیامبر و امیرالمؤمنین‌ علیهما‌السلام­ بعید است که بدن پدر را رها کرده و به‌دنبال دعوای میراث باشد؛ چنان‌چه خلفا بدن پیامبر را رها کرده و به سقیفه رفتند.

ابن ابی‌الحدید یکی از علمای متعزله تصریح می‌کند که حضور فاطمه‌ علیها‌السلام­ برای مطالبه فدک در نزد ابوبکر، ده روز بعد از رحلت پیامبر بوده است: وحدیث فدک وحضور فاطمة عند أبی‌بکر کان بعد عشرة أیام من وفاة رسول الله‌ صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌و‌سلم.

«حدیث فدک و حضور فاطمه در نزد ابوبکر، پس از ده روز از درگذشت رسول خدا‌ صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌و‌سلم بوده است.» (ابن ابی‌الحدید المدائنی المعتزلی، ابوحامد عزالدین‌بن هبةالله‌بن محمدبن محمد، شرح نهج‌البلاغة، ج16، ص156)

ج: مطالبه فدک به همراه عباس‌بن عبدالمطلب

در روایت دیگر صحیح بخاری گزارش شده است که حضرت زهرا‌ علیها‌السلام­ یک بار دیگر به همراه عباس عموی پیامبر‌ صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌و‌سلم نزد ابوبکر برای مطالبه حقوق شان آمدند. «عایشه می‌گوید: فاطمه‌ علیها‌السلام­ و عباس نزد ابوبکر آمدند و هر دو میراث‌شان از رسول خدا‌ صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌و‌سلم و نیز زمین‌های فدک و سهم‌شان را از خیبر می‌خواستند. ابوبکر به آن‌ها گفت: از رسول خدا‌ صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌و‌سلم شنیدم که می‌گفت: ما پیامبران چیزی به ارث نمی‌گذاریم، آن‌چه را گذاشتم صدقه است و آل پیامبر از این مال استفاده می‌کنند. ابوبکر ادامه داد: به خدا سوگند، من هر امری که از رسول خدا‌ صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌و‌سلم دیدم همان را انجام می‌دهم. راوی می‌گوید: فاطمه با وی قهر شد و با او سخنی نگفت تا این که از دنیا رفت.» (صحیح البخاری، ج6، ص2474)

د: همراهی امیرمؤمنان با حضرت زهرا‌ علیها‌السلام­ و عباس عموی پیامبر در این مرتبه:

در روایت دیگری که آن را ابن‌سعد نقل کرده، حضرت زهرا‌ علیها‌السلام­ به همراه امیرمؤمنان‌ علیه‌السلام و ابن‌عباس نزد ابوبکر آمد و میراث خود را از ابوبکر می‌خواست. ابوبکر گفت: رسول خدا‌ صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌و‌سلم فرموده: ما ارثی بر جای نمی‌گذاریم و آن‌چه را می‌گذاریم صدقه است. آن‌چه را پیامبر به آن عمل (اعتماد) می‌کرد من هم به آن عمل می‌کنم. علی‌ علیه‌السلام فرمود: سلیمان از داود ارث برد و زکریا نیز فرمود: [جانشنی به من عنایت فرما] که از من و ‌آل‌یعقوب ارث ببرد. ابوبکر گفت: زکریا چنین بود و تو به خدا سوگند می‌دانی همانند آن‌چه را من می‌دانم. علی‌ علیه‌السلام فرمود: این کتاب خداست که سخن می‌گوید و پس از ساکت شدند و برگشتند.» (الطبقات الکبرى، ج 2، ص 315)

ه: مطالبه فدک به صورت غیر حضوری

مطالبه فدک از سوی حضرت زهرا‌ علیها‌السلام­ به‌عنوان میراث و به‌صورت غیرحضوری نیز در منابع اهل‌سنت گزارش شده است. بخاری روایات متعددی را در این‌باره نقل کرده است، از جمله این روایت از «عایشه که می‌گوید: فاطمه‌ علیها‌السلام­ دختر پیامبر‌ صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌و‌سلم کسی را نزد ابوبکر فرستاد تا از میراث پدری و آن‌چه که خداوند برای ایشان عنایت فرموده از فدک و باقی خمس سؤال کند. ابوبکر گفت: رسول خدا‌ صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌و‌سلم فرموده: ما پیامبران چیزی به ارث نمی‌گذاریم و آن‌چه را گذاشته‌ایم، صدقه است و آل پیامبر از همین مال استفاده می‌کنند. به خدا سوگند من چیزی از صدقه رسول خدا‌ صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌و‌سلم را از همان حالی که در زمان ایشان عمل می‌شد، تغییر نمی‌دهیم و همان‌گونه عمل می‌کنم که رسول خدا عمل کرده بود. در نتیجه ابوبکر چیزی از آن‌ها را به فاطمه نداد! فاطمه با او قهر کرد و تا زمانی که از دنیا رفت با او سخن نگفت.» (البخاری الجعفی، ابوعبدالله محمدبن إسماعیل (متوفاى256ه)، صحیح البخاری، ج4، ص1549)

در این روایت عبارت «أَرْسَلَتْ إلى أبی بَکْرٍ تَسْأَلُهُ»؛ صریح در این است که مطالبه ایشان به‌صورت غیرحضوری بوده است.

و. مطالبه و درخواست از عموم مردم ، برای احقاق حق

طبق روایات شیعه و سنی، حضرت زهرا‌ علیها‌السلام­ بعد از این مراحل، در مسجد رسول خدا‌ صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌و‌سلم خطبه فدکیه را خوانده و برای پس گرفتن این حق پامال شده خویش، از عموم اصحاب رسول خدا‌ صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌و‌سلم و به‌خصوص انصار کمک خواستند.

حضرت زهرا‌ علیها‌السلام­ در این خطبه پس از محکومیت ابوبکر بر اساس قرآن کریم، و پس از این‌که به عمق مصیبت رحلت پیامبر اشاره کرد، رو به انصار فرمود: «اى گروه بزرگان و اى بازوان تواناى ملت، و اى نگهداران دین! این چه رفتار سست و سبکى است که ظالمانه در حق من روا داشته‏اید؟ مگر پدرم، رسول خدا‌ صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌و‌سلم نفرموده بود: «احترام هر شخصى در مراعات به فرزندان اوست»؟ چه با شتاب خلاف آن عمل کردید، هر چند این امر قابل پیش‏بینى بود، با این‌که شما براى احقاق حقوق من قادر و توانایید. پنداشته‏اید که رسول خدا از میان رفت و ما رها گشتیم؟ آه که فوت او چه حادثه بزرگ و پیش‏آمد عظیمى بود، شکافى وسیع پدید نمود و همه چیز را بهم ریخت و از فقد او زمین تیره شد و خورشید و ماه گرفت، و تمام ستارگان از هم پاشیدند، و کشتى آرزو به گل نشست، و کوه‌ها خاشع شدند، و در پى وفات او حریم‌ها زیر پا گذارده شد و حرمت‌ها ریخت، و به‌ خدا سوگند که این فاجعه‏اى عظیم و پیش آمدى بزرگ و بى‏مانند بود.

­آرى این قضاء حتمى و حکم قطعى خداوند بود که در قرآن از طریق وحى به پیامبر- هم‌چون دیگر انبیا- به چندین طریق شما را از فاجعه چنین خبر داد: «محمد فقط رسولى است هم‌چون دیگر رسولان، اگر بمیرد یا کشته شود از راه حق منحرف شده و به پشت سر خودتان برمى‏گردید [این را بدانید] و هر که رو به قهقرى برگردد ضررى به خداوند نخواهد داشت، و خداوند آن کسانى را که به نعمت‌ها و الطاف الهى متوجه باشند، پاداشى نیکو مى‏دهد». اى گروه انصار! شما حاضر و ناظر باشید که میراث پدر من، مورد دستبرد دیگران واقع گردد؟! شما مشمول دعوت من گشته و در معرض امتحان و آزمایشید، حال این‌که‏ شما برخوردار از سلاح و تجهیزات جنگى بوده و معروف به اهل خیر و صلاح و نیکوکارى هستید. چه شده که اکنون دعوت مرا شنیده و یاریم نمى‏کنید؟! ناله‏ام را مى‏شنوید و به فریادم نمى‏رسید؟! با این‌که شما در گذشته به تلاش و شجاعت و نبرد و تحمل سختی‌ها و استقامت شناخته شده و آن گروه منتخب مخصوص ما اهل‌بیت بودید؟! ...

آرى من با کمال دقت و معرفت شما را از آن ضلالت و خذلان و تیرگى که ظاهر و باطن شما را فرا گرفته است آگاه ساختم، و ناخواسته لبریز جان شد، و شور و خشمى به بیرون جهید، و طاقتم طاق شد، و حبس آن نتوانستم، و پیشگیرانه بر زبانم آمد. اکنون بگیرید و ببرید این شترى که به ناحق غصب نمودید و این دابه خلافت و فدک را مأخوذ دارید. او را رام و منقاد خود شمارید و به آسودگى سوار شوید، اما بدانید که پاى این دابه مجروح و پشت او زخم دارد، حمل آن عار و ننگ آن باقى و برقرار و به وسم و نشان خداوند تعالى داغ‏دار و نشانه داشتنش به ننگ همیشگى، آشکار و پیوسته و متصل به آتش غضب خداوندگار است. راکب خود را به سوى آتشى که شکافنده قلب فاجران و کفار نابکار است می‌کشاند. همانا خداوند نگران است بدان چه می‌کنید و می‌داند ظالمان به کجا می‌روند و جاى می‌گیرند.

­من دخت پیغمبر شمایم که برایتان بشیر و نذیر بود و شما را به عذاب شدید بیم می‌داد. پس آن‌چه که مى‏توانید انجام دهید، ما نیز انتقام خواهیم کشید. حال شما منتظر آن روز باشید، ما نیز منتظر آن روز هستیم. (الطبرسی، ابی‌منصور احمدبن علی‌بن ابی‌طالب ، الاحتجاج، ج‏1، ص108)

علامه مجلسی‌ رحمه‌الله‌علیه­ در کتاب شریف بحارالانوار فصلی را درباره این خطبه گشوده و قبل از ارائه اسناد خطبه، بر مشهور بودن آن در میان علمای شیعه و اهل‌سنت تصریح کرده و می‌نویسد: «فصل نورد فیه: خطبة خطبتها سیدة النساء فاطمة الزهراء صلوات الله علیها ...؛ یعنی در این فصل، خطبه سرور بانوان، فاطمه زهرا‌ علیها‌السلام­ را که در مقابل غاصبان فدک به آن احتجاج کرده، آورده‌ایم. بدان‌که این خطبه، از خطبه‌های مشهوری است که آن را محدثان شیعه و اهل‌سنت با سندهای فراوان نقل کرده‌اند.» (بحارالأنوار الجامعة لدرر أخبار الأئمة الأطهار، ج29، ص215)

از علمای اهل‌سنت که این خطبه را در کتابش آورده، احمدبن ابی‌طاهر معروف به ابن‌طیفور است. ایشان در پایان این خطبه که آن را از طریق زیدبن علی از حضرت زینب‌ علیها‌السلام­ نقل کرده، بر صحیح بودن سند این خطبه تصریح و گفت: «قال أبو الفضل ... وقد رواه قوم وصححوه وکتبناه على ما فیه.»؛ یعنی این خطبه را گروهی نقل کرده‌اند و آن را صحیح دانسته‌اند کرده‌اند و ما این خطبه را طبق آن‌چه قوم آورده‌اند، نوشتیم. (بلاغات النساء، ج1، ص8)

نتیجه این‌که با توجه به روایاتی که بیان شد، حضرت زهرا‌ علیها‌السلام­ در شش مرحله، فدک را به‌صورت‌های مختلف طلب کردند.

منبع: مؤسسه تحقیقاتی حضرت ولی‌عصر‌ عجل‌الله‌تعالی‌فرجه‌الشریف

­

­

نوشتن یک نظر

افزودن نظر

x
دی ان ان