شنبه, 03 آذر,1403

­

دوشنبه, 09 بهمن,1396

معجزه رد الشمس چیست و چگونه اتفاق افتاده است؟

معجزه رد الشمس چیست و چگونه اتفاق افتاده است؟

­معجزه، کار خارق‌العاده‌ای است که مدعی نبوت آن را برای اثبات ارتباط خود با خدای جهان، انجام می‌دهد و همه مردم را برای مقابله و معارضه دعوت می‌نماید؛ چراکه دیگران از انجام آن عاجزند. (۱) انجام چنین کاری اگر همراه با ادعای نبوت نباشد، به آن کرامت می‌گویند؛ (۲) چنان‌که ائمه معصومین‌ علیهم‌السلام دارای کراماتی بوده‌اند که گاهی این نوع کرامات به معجزه تعبیر شده است. (3)

قرآن کریم، وقوع امر خارق‌العاده و معجزه را تصدیق کرده و بعضی از مصادیق آن را برای پیامبران پیشین اثبات نموده است، مانند داستان اژدها شدن عصای حضرت موسی و بلعیدن سحر ساحران، داستان ید بیضا، (۴) خون شدن آشامیدنی‌ها و تسلط وزغ و بیماری بر قوم فرعون، (۵) سخن گفتن حضرت عیسی‌ علیه‌السلام در گهواره، شفا دادن افراد کور، و معالجه بیماران مبتلا به مرض و زنده کردن مردگان. (۶)

درباره اولیا و اوصیای الهی، کرامات و امور خارق‌العاده‌ای در روایات و تاریخ آمده است که از مجموع آن‌ها می‌توان اثبات کرد که ائمه اطهار‌ علیهم‌السلام می‌توانند به هنگام ضرورت امور خارق‌العاده‌ای انجام دهند؛ البته باید توجه نمود که معجزات آن‌ها هرگز با ادعای نبوت همراه نبوده، بلکه با انگیزه‌های دیگری بوده است.

کتاب‌هایی مانند عیون‌المعجزات، بحارالانوار، اثبات‌الهداة، اصول کافی، مدینةالمعاجز، مناقب ابن‌شهرآشوب، اثبات‌الوصیه مسعودی، شرح نهج‌البلاغه ابن ابی‌الحدید، دلایل‌الامامة طبری و... به تفصیل، بسیاری از این کرامات را نقل کرده‌اند که برای اطلاع بیشتر می‌توان به آن‌ها رجوع کرد.

شکی نیست که از حضرت امیرالمؤمنین‌ علیه‌السلام کرامات و معجزه‌های فراوانی نقل شده است.

یکی از کرامات ویژه آن‌ امام همام، «ردالشمس» است که یکی در زمان پیغمبر‌ صلی‌الله‌علیه‌وآله‌وسلم و دیگری پس از وفات آن‌حضرت و برای ایشان اتفاق افتاده است.

شرح رویداد نخست، به نقل از اسما، ام‌سلمه، جابربن عبدالله انصاری، ابوسعید خدری و عده‌ای دیگر چنین است: روزی علی‌ علیه‌السلام در منزل پیغمبر اکرم‌ صلی‌الله‌علیه‌وآله‌وسلم حضور داشتند که ناگهان جبرییل برای ابلاغ وحی الهی فرود آمد. رسول خدا‌ صلی‌الله‌علیه‌وآله‌وسلم سر مبارک خود را روی پای علی‌ علیه‌السلام گذارد و سر برنداشت تا هنگامی که آفتاب غروب کرد. علی‌ علیه‌السلام که نماز عصر را نگذارده بود، بی‌اندازه پریشان شد؛ زیرا نه می‌توانست سر پیامبر را از روی زانوی خود بردارد و نه می‌توانست نماز را به‌طور معمول به جا آورد. حضرت علی‌ علیه‌السلام چاره‌ای نداشت جز این‌که در حال نشسته، نماز بخواند و رکوع و سجود خود را با اشاره به جا آورد. پیامبر اکرم‌ صلی‌الله‌علیه‌وآله‌وسلم پس از آن‌که از آن حالت روحانی خارج شد، به علی‌ علیه‌السلام فرمود: نماز عصرت قضا شد؟ عرض کرد: چاره‌ای جز این نداشتم؛ زیرا حالت وحی که برای شما پیش آمده بود، مرا از انجام وظیفه بازداشت.

رسول خدا‌ صلی‌الله‌علیه‌وآله‌وسلم فرمود: اینک از خدا بخواه تا خورشید را به جای اول برگرداند تا نمازت را در اول وقتش به جای آوری. خداوند دعای تو را مستجاب می‌کند؛ چراکه از خدا و رسول او اطاعت کرده‌ای. حضرت علی‌ علیه‌السلام دعا فرمود و خورشید به محلی بازگشت که امکان خواندن نماز عصر به‌وجود آمد و آن‌گاه غروب کرد.

واقعه دوم ردالشمس، پس از رحلت پیامبر‌ صلی‌الله‌علیه‌وآله‌وسلم، هنگامی واقع شد که حضرت علی‌ علیه‌السلام در بابل حضور داشت و می‌خواست از فرات عبور کند. در این هنگام، وقت نماز عصر فرا رسید و آن‌حضرت بلافاصله به همراه گروهی از اصحاب خود نماز عصر را به جماعت خواند، ولی از آن‌جا که بسیاری از یاران حضرت مشغول عبور دادن مرکب‌ها و توشه خود از رود فرات بودند، نماز عصرشان قضا شد و از خواندن نماز جماعت با آن حضرت محروم ماندند.

اصحاب در این خصوص با آن حضرت گفت‌وگو کردند. حضرت علی‌ علیه‌السلام که اصحاب خود را آن‌گونه نگران دید، از خداوند متعال درخواست کرد تا خورشید را به محل پیشین خود برگرداند تا همه اصحاب بتوانند نمازشان را در وقت خود بخوانند. خداوند متعال دعای او را اجابت کرد و خورشید را در افق وقت عصر ظاهر گردانید، آن هنگام که مردم از سلام نماز فارغ شدند، خورشید غروب کرد. (7)

قضیه ردالشمس ممکن است برای برخی قابل هضم نباشد و بگویند چگونه ممکن است این کره عظیم آسمانی، از مسیر گردش خود برگردد و...؛ اما باید توجه داشته باشیم که این مسئله به‌صورت کرامت و اعجاز انجام گرفته است و روایات فراوانی در کتب اسلامی درباره وقوع چنین اعجازی نقل شده است که در حد شهرت می‌باشد. (8) معجزات دیگری نیز از حضرت علی‌ علیه‌السلام نقل شده است؛ مانند زنده کردن مردگان، شفا دادن بیماران، خبر دادن از غیب، سخن گفتن با حیوانات، و... که در این مقام مجال بیان آن‌ها نیست. (9)

..................................................................

▪ پی‌نوشت‌ها

1 الهیات و معارف اسلامی، استاد جعفر سبحانی، ص۱۹۵، نشر مؤسسه امام صادق.

2 همان، ص ۱۹۹.

3 کشف المراد، (شرح تجرید الاعتقاد خواجه نصیرالدین طوسی)، ترجمه ابوالحسن شعرانی، ص ۵۲۰ ۵۱۹ ۴۸۸، مقصد چهارم و پنجم، (نبوت و امامت)، (انتشارات کتابفروشی اسلامیه تهران).

4 سوره اعراف، آیه ۱۱۷ ۱۰۷.

5 سوره نمل، آیه ۱۲؛ سوره اعراف، آیه ۳۳; سوره اسرا، آیه ۱۰۱.

6 سوره بقره، آیه ۲۳؛ سوره مائده، آیه ۱۱.

7 ارشاد، شیخ مفید، ج ۱، ص ۳۴۵ ۳۴۷، (نشردارالمفید)؛ مدینة المعاجز، سیدهاشم بحرانی، ج ۱، ص ۱۹۴ ۲۰۵، ح ۱۱۵، (نشر مؤسسة المعارف الاسلامیة).

8 الغدیر، علامه امینی، ج ۳، ص ۱۴۱ ۱۲۶، ش ۱۱، (دارالکتب العربی، بیروت).

9 عیون المعجزات، حسین‌بن عبدالوهاب، ص ۴ ۶، (المطبعة الحیدریه، نجف)؛ مدینة المعاجز، سیدهاشم بحرانی، ج ۱، ص ۴۵ ۵۴۹؛ بحارالانوار، علامه مجلسی، ج ۴۱، ص ۱۶۶ ۱۹۱، (ابواب معجزات باب ۱۰۹)، (مؤسسة الوفا، بیروت).

منبع:‌مرکز ملی پاسخ‌گویی به سئوالات دینی

نوشتن یک نظر

افزودن نظر

x
دی ان ان