معتقدین به اندیشه وحدت اسلامی میگویند هیچ ضرورتی ایجاب نمیکند که مسلمین به خاطر اتحاد اسلامی، صلح و مصالحه و گذشتی در مورد اصول یا فروع مذهبی خود بنمایند، همچنانکه ایجاب نمیکند که مسلمین درباره اصول و فروع اختلافی فیمابین بحث و استدلال نکنند و کتاب ننویسند.
تنها چیزی که وحدت اسلامی، از این نظر، ایجاب میکند، این است که مسلمین - برای اینکه احساسات کینهتوزی در میانشان پیدا نشود یا شعله ور نگردد - متانت را حفظ کنند، یکدیگر را سبّ و شتم ننمایند، به یکدیگر تهمت نزنند و دروغ نبندند، منطق یکدیگر را مسخره نکنند و بالاخره عواطف یکدیگر را مجروح نسازند و از حدود منطق و استدلال خارج نشوند و در حقیقت - لااقل- حدودی را که اسلام در دعوت غیرمسلمان به اسلام لازم دانسته است، درباره خودشان رعایت کنند: «ادْعُ الی سَبیلِ رَبِّک بِالْحِکمَةِ وَ الْمَوْعِظَةِ الْحَسَنَةِ وَ جادِلْهُمْ بِالَّتی هِی احْسَنُ». (نحل/۱۲۵)
نتیجه آنکه منظور علمای روشنفکر اسلامی از وحدت اسلامی، حصر مذاهب به یک مذهب و یا اخذ مشترکات مذاهب و طرد مفترقات آنها و ایجاد مذهبی جدید که نه معقول و منطقی است و نه مطلوب و عملی، نیست؛ منظور از وحدت اسلامی متشکل شدن مسلمین است در یک صف در برابر دشمنان مشترکشان.
منبع: استاد مطهری، شش مقاله، مقاله الغدیر و وحدت اسلامی، ص۳ و ۴