بِسم الّلهِ الرحمنِ الرحیم
قال الله العظیم:
تِلْكَ آياتُ الْكِتابِ الْحَكيمِ
این آیات کتاب سراسر حکمت است .
هُدىً وَ رَحْمَه لِلْمُحْسِنينَ
که مایهی هدایت ورحمت ، برای نیکوکاران است .
الَّذينَ يُقيمُونَ الصَّلاه وَ يُؤْتُونَ الزَّكاه وَ هُمْ بِالْآخِرَه هُمْ يُوقِنُونَ
آنان که نماز به پا میدارند وزکات میپردازند وتنها آنان به آخرت یقین دارند.
أُولئِكَ عَلى هُدىً مِنْ رَبِّهِمْ وَ أُولئِكَ هُمُ الْمُفْلِحُونَ
آنان برمرکب هدایت خدا سوارند وآنان همان مردم رستگارند . ( لقمان 1تا5)
مـراحـل تکـامـلی در پـرتـو قـرآن
نکات مورد توجه آیات:
محتوای سورهی لقمان درجهت دعوت به توحید وعمل به شریعت ودستورات دین از طریق قران حکیم است. زیرا بعضی از مردم به وسیله تبلیغات دروغ میخواهند مسأله خدا ودین را از یاد مردم برده ونیز یقین به آخرت وتمام مراحل تقوی را باسخنان لهو از بین ببرند.
آیات فوق سه مرحله پیدرپی از مراحل تکامل بندگان خداوند تبارک وتعالی را بازگو میکند:
مرحله پذیرش مرحله ایمان مرحله عمل
قرآن در این سه مرحله به ترتیب مایهی " هدایت ، بشارت و رحمت "است .
نکته اول : از مجموع بیست ونه سوره قرآن که باحروف مقطعه آغاز میشود در بیست وچهار مورد پس از آن حروف، عظمت قرآن مطرح شده است.
" تلک " درزبان عربی برای اشاره به دوربه کار می رود واین تعبیرکنایه از اهمیت آیات قرآن است که گویی دراوج آسمان ها ونقطهی دور دستی قرار گرفته است.
توصیف " کتاب" به" حکیم " دلالت دارد براینکه هیچ لهو الحدیثی درآن وجود ندارد، محتوایش استحکام داشته وهرگز باطل درآن راه نمییابد، هرگونه خرافه را از خود دور میسازد ، جز حق نمیگوید وجز به راه حق دعوت نمیکند .
قرآن همچون دانشمند حکیمی است که درعین خاموشی باهزار زبان سخن میگوید ، تعلیم میدهد، اندرز میگوید، تشویق میکند ، انذار مینماید، داستان های عبرت انگیز بیان میکندو...
نکته دوم : آیهی بعد هدف نهایی نزول قرآن را با این عبارت بازگو کرده. این کتاب حکیم مایهی هدایت ورحمت برای نیکوکاران است" هُدىً وَ رَحْمَه لِلْمُحْسِنينَ "
" هدایت " درحقیقت مقدمهای است برای رحمت پروردگار، چراکه انسان نخست در پرتو نور قرآن حقیقت را پیدا میکند وبه آن معتقد میشود ودر عمل،خود آن را به کار میبندد و به دنبال آن مشمول رحمت واسعه ونعمتهای بی پایان پروردگار میشود.
قابل توجه اینکه خداوند دریک جا قرآن را مایهی هدایت متقین میخواند. "هُدىً لِلْمُتَّقين" ( 2بقره)
ودرجای دیگر آن رامایهی هدایت و بشارت مؤمنان میداند." هُدىً وَ بُشْرى لِلْمُؤْمِنين" ( 2نمل)
ودراین سوره قرآن را مایهی هدایت ورحمت برای نیکوکاران میشمرد" هُدىً وَ رَحْمَه لِلْمُحْسِنينَ"(2لقمان)
تعابیر فوق اشاره به تکامل در پرتوقرآن دارد.
نکته سوم: آیهی بعد محسنین را به سه وصف، توصیف کرده میفرماید:
آنها کسانی هستند که نماز را به پا می دارند" الَّذينَ يُقيمُونَ الصَّلاه"
نماز جامع همهی کمالات معنوی است مانند: طهارت، تلاوت قرآن، اقرار به توحید ، نبوت وولایت ، ذکرودعا، سلام ، قیام ، رکوع ، سجود و توجه به حق.
ووصف دیگر ایشان زکات است" يُؤْتُونَ الزَّكاه" که پرداخت آن جبران همهی کاستی های مادی است یعنی علاوه براقامهی نماز ، سیره دائمی آنها دادن زکات است.
پشتوانهی عملی آن ها وانگیزهی قوی ایشان برای انجام این موارد یقین به آخرت است "وَ هُمْ بِالْآخِرَه هُمْ يُوقِنُونَ "
درآخرین آیهی مورد بحث عاقبت وسرانجام کار " محسنین" راچنین بیان میکند.آنها برطریق پروردگارشان هستند" أُولئِكَ عَلى هُدىً مِنْ رَبِّهِمْ "هدایت این گروه از طرف پروردگارشان تضمین شده است. این هدایت غیراز هدایت اولیه ونشان دادن راه است و درواقع توفیقی از جانب پروردگار می باشد.
از سوی دیگر تعبیر " علی" دلیل براین است که گویی هدایت برای آنها یک مرکب راهوار است وآنها براین مرکب سوار ومسلطتند .
توفیقی که خداوند به محسنان میدهد درسایهی تلاش ومجاهدت است چنان که درجای دیگر میخوانیم.
"وَ الَّذينَ جاهَدُوا فينا لَنَهْدِيَنَّهُمْ سُبُلَنا وَ إِنَّ اللَّهَ لَمَعَ الْمُحْسِنينَ" (69عنکبوت)