بسم الله الرحمن الرحیم
قال الله العظیم :
«وَ في عادٍ إِذْ أَرْسَلْنا عَلَيْهِمُ الرِّيحَ الْعَقيمَ»؛ و( نیز) در( سرگذشت قوم ) عاد ﻫﻨﮕﺎﻣﻰ ﻛﻪ ﺑﺮﺁﻧﺎﻥ ﺑﺎﺩ ﻫﻠﺎﻙ ﻛﻨﻨﺪﻩﺍﻱ ﻓﺮﺳﺘﺎﺩﻳﻢ [ﻋﺒﺮﺗﻲ ﺍﺳﺖ.]
«ما تَذَرُ مِنْ شَيْءٍ أَتَتْ عَلَيْهِ إِلاَّ جَعَلَتْهُ كَالرَّميمِ»؛(این باد) هیچ چیزی را که بر آن میوزید باقی نمیگذاشت مگر آن که آن را خرد و تباه میکرد .
«وَ في ثَمُودَ إِذْ قيلَ لَهُمْ تَمَتَّعُوا حَتَّى حينٍ»؛ و در (سرگذشت) قوم ثمود ( نیز نشانه های عبرتی است ) آنگاه که به آنان گفته شد تا زمانی ( کوتاه ، از زندگی) بهره ببرید.
«فَعَتَوْا عَنْ أَمْرِ رَبِّهِمْ فَأَخَذَتْهُمُ الصَّاعِقَه وَ هُمْ يَنْظُرُونَ»؛ آنان از فرمان پروردگارشان سرباز زدند ، پس در حالی که مینگریستند صاعقه آنان را فراگرفت.
«فَمَا اسْتَطاعُوا مِنْ قِيامٍ وَ ما كانُوا مُنْتَصِرينَ»؛پس، نه توان برخاستن داشتند و نه توانستند از کسی یاری طلبند. (الذاريات 41 تا45)
مـربی و ایـجاد مـوقعیت بـرای تحول
عمر نفیسترین سرمایه انسانی است اگر آدمی در مهلت داده شده در جهت کمال جویی قرار گیرد با جدیت و تلاش میتواند موانع رشد را به کناری زند. خداوند متعال فرصتهای مناسب و امکانات را در اختیار متربیان قرار میدهد تا تحت تربیت انبیاء الهی به سعادت حقیقی دست یابند . پیامبران با خیر خواهی تمام رهنمودهای پروردگار مهربان را برای تربیت انسان بیان میکنند اما در این میان بعضی از افراد از زیر بار مسئولیت الهی -شانه خالی کرده از امر خداوند و رجوع به اطاعت سرباز میزنند!!
خداوند تبارک و تعالی در تنبیه گاهی با امهال برخورد میکند و تبهکار را فوراً نمیگیرد و به او مهلت توبه میدهد یا کمتر از بدی وی او را مؤاخذه میکند و بسیاری از خطاهایش را میبخشد . اگر کسی یا کسانی از خواب غفلت بیدار نشده، با وجود شرایط، توبه وانابه را به تاخیر بیندازند و برمخالفت خود پای بفشرند باید بدانند تازیانه کیفر خداوند به زودی دامان آنان را میگیرد.
باید در کلام الهی به دنبال این پاسخ بود که چگونه آدمی حتی پس از اتمام حجت در صدد اصلاح خود- برنمیآید؟! از گروهها و کسانی که سبب گمراهی میشوند فاصله نمیگیرد ؟! آیا این مشکل ریشه در مسائل اخلاقی دارد؟ یا فریب خوردگیهای سیاسی اجتماعی ؟یا انحرافات رفتاری و عقیدتی و یا احساس بی نیازی از خدا، رفاه زدگی، توانمندی اقتصادی و صنعتی و.......
نکته اول: در ادامه آیات قرآن کریم به سرگذشت اجمالی یکی دیگر از اقوام مشهور پرداخته، میفرماید: در سرنوشت قوم " عاد" آیت و عبرتی است . "وَ في عادٍ إِذْ أَرْسَلْنا عَلَيْهِمُ الرِّيحَ الْعَقيمَ "
بادها، گاهی زاینده و عامل رویش و گاهی نازا و وسیله ریزش و ویرانگری هستند." الرِّيحَ الْعَقيمَ " یعنی باد ویرانگری که عامل عذاب قوم عاد بود، به قدری سوزنده و مسموم کننده بود که انسان، حیوان، گیاه و هرچه در مسیرش قرار داشت نابود میکرد.از هر چیزی که میگذشت آن را رها نمیکرد تا نابود کند،و به صورت گیاهان خشک و در هم کوبیده یا استخوانهای پوسیده در آورد."ما تَذَرُ مِنْ شَيْءٍ أَتَتْ عَلَيْهِ إِلاَّ- جَعَلَتْهُ كَالرَّميمِ " بسیار عجیب است با این که قوم عادی بسیار نیرومند و بلند قامت بودند ولی با باد قهرالهی مثل استخوان پوسیده خرد شدند!
نکته دوم: در ادامه عبرتگیری از اقوام گذشته و نحوه برخورد ایشان با دعوت الهی به مختصری از داستان قوم ثمود و پیامبرشان صالح علیه السلام میرسیم میفرماید:در قوم ثمود نیز آیت و عبرتی است در آن هنگام که به آنها گفته شد: مدتی کوتاه بهرهمند باشید. " وَ في ثَمُودَ إِذْ قيلَ لَهُمْ تَمَتَّعُوا حَتَّى حينٍ " توضیح بیشتراین موقعیت در سوره هود آیه /۶۵ آمده است ."... فَقالَ تَمَتَّعُوا في دارِكُمْ ثَلاثَه أَيَّامٍ ذلِكَ وَعْدٌ غَيْرُ مَكْذُوبٍ"
در این آیه خداوند تأکید میکند که این وعده تخلف ناپذیراست. با اینکه پروردگار آنها را به وسیله پیامبرشان صالح بارها انذار فرموده بود ،ولی باز برای اتمام حجت بیشتر به آنها مهلت داده است تا گذشته خود را جبران کنند.بنابر نقل تفاسیر این قوم وقتی عذاب را به خود نزدیک دیدند به جای توبه هم قسم شدند تا با شبیخون ، حضرت صالح علیه السلام و خانوادهاش را بکشند." قالُوا تَقاسَمُوا بِاللَّهِ لَنُبَيِّتَنَّهُ وَ أَهْلَهُ ثُمَّ لَنَقُولَنَّ لِوَلِيِّهِ ما -شَهِدْنا مَهْلِكَ أَهْلِهِ وَ إِنَّا لَصادِقُونَ " (۴۹/نمل)
" تَقاسَمُوا "فعل امر است،یعنی همگی با هم به خدا قسم یاد کنید و تعهد بدهید که به قسم خود پایبند باشید، در توطئه بزرگ شرکت کنید. به خانه و کاشانه پیامبرخدا حضرت صالح علیه السلام شبیخون زده و حمله شبانه داشته باشید از آنجا که حضرت دارای طرفدارانی بودهاند این توطئهگران در ادامه میگویند ما به ولی دم آنها میگوییم هرگز از هلاکت خانواده آنها خبر نداشتیم. "ثُمَّ لَنَقُولَنَّ لِوَلِيِّهِ ما شَهِدْنا مَهْلِكَ أَهْلِهِ وَ إِنَّا لَصادِقُونَ " اما مکر آنان به سرانجام نرسید. "وَ مَكَرُوا مَكْراً وَ مَكَرْنا مَكْراً وَ هُمْ لا يَشْعُرُون"(نمل/۵۰)
نکته سوم: با همه هشدارها از مهلت داده شده استفاده نشد و عذاب حتمی گردید." فَعَتَوْا عَنْ أَمْرِ رَبِّهِم" کلمه ( عتو) به معنای امتناع ورزیدن و شانه خالی کردن از اطاعت است که قهراً با تمرد همراه میشود. اینها در مهلت سه روزه فرصت تحول و بازگشت از گناه بزرگ خود را داشتند اما هیچ حرکتی در این زمینه از خود نشان ندادند و خداوند متعال عذاب را نازل کرد" فَأَخَذَتْهُمُ الصَّاعِقَه وَ هُمْ يَنْظُرُونَ" آنها با صاعقهای خوار کننده ، از صحنه گیتی حذف شدند "... فَأَخَذَتْهُمْ صاعِقَه الْعَذابِ الْهُونِ بِما كانُوا يَكْسِبُون" (فصلت/۱۷) از ویژگیهای این قوم دنباله روی تبهکاران ، اعراض از حق ، پافشاری بر غفلت ، گزینش کوری بر بینایی و ....
را میتوان نام برد. به هرحال سرانجام وقتی مجازات الهی آمد حتی فرصت از جای برخاستن و فرار را نداشتند و کسی به یاریشان نیامد." فَمَا اسْتَطاعُوا مِنْ قِيامٍ وَ ما كانُوا مُنْتَصِرينَ "