شنبه, 03 آذر,1403

­

پنجشنبه, 16 آذر,1396

مهارت هایی برای دانشجویان پویا و تحول آفرین

مهارت هایی برای دانشجویان پویا و تحول آفرین

بنشانید درخت، تا هوا تازه شود...

­­­­­­­­­­­­­­­­­­­­­­­­­­­­­ مهارت هایی برای دانشجویان پویا و تحول آفرین

دانشجو باید سیب زمینی نباشد؛ تحول آفرین و جاری کننده یک پویش ناب دائمی باشد؛ نیروی پیشران جامعه در مسیر افق های عالی مرتبه باشد. اما چطور؟ دانشجو همیشه عادت دارد پرسش گر باشد و هیچ گاه خود را در آن سوی علامت سؤال قرار نداده است. پاسخ این پرسش نیز از آن جهت که دانشجو را در مقام پاسخگویی قرار می دهد کمی دشوار است. حتی خود من نیز اولین بار وقتی به چگونگی تحول آفرینی فکر می کردم، بیشتر الزامات سیاسی و ساختاری آن را مورد توجه قرار می دادم: این که آقای رئیس جمهور و وزیر علوم و رئیس دانشگاه و استاد و مدیر گروه و فلان کارمند معاونت دانشجویی و الخ باید چه رفتارهایی از خود نشان دهند تا دانشجو بتواند در جامعه تحول آفرین و منشاء اثر شود. به راهکارهایی هم رسیدم. رئیس جمهور باید مدام از دانشجو تعریف و تمجید کند. وزیر علوم هم باید برنامه ریزی مناسبی برای توسعه کرسی های آزاداندیشی و همین طور هماهنگی بین نظام آموزش عالی و واقعیت های اجتماعی به عمل آورد. استاد هم باید در کلاس درس روح تعهد به آرمان ها و واقعیت های اجتماعی را در حوزه علمی مورد بحث به کالبد دانشجو تزریق کند. رئیس دانشگاه و کارمند معاونت دانشجویی هم قدری حوصله و تحمل خود را بالا ببرند....

دانشجو باید سیب زمینی نباشد؛ تحول آفرین و جاری کننده یک پویش ناب دائمی باشد؛ نیروی پیشران جامعه در مسیر افق های عالی مرتبه باشد. اما چطور؟ دانشجو همیشه عادت دارد پرسش گر باشد و هیچ گاه خود را در آن سوی علامت سؤال قرار نداده است. پاسخ این پرسش نیز از آن جهت که دانشجو را در مقام پاسخگویی قرار می دهد کمی دشوار است. حتی خود من نیز اولین بار وقتی به چگونگی تحول آفرینی فکر می کردم، بیشتر الزامات سیاسی و ساختاری آن را مورد توجه قرار می دادم: این که آقای رئیس جمهور و وزیر علوم و رئیس دانشگاه و استاد و مدیر گروه و فلان کارمند معاونت دانشجویی و الخ باید چه رفتارهایی از خود نشان دهند تا دانشجو بتواند در جامعه تحول آفرین و منشاء اثر شود. به راهکارهایی هم رسیدم. رئیس جمهور باید مدام از دانشجو تعریف و تمجید کند. وزیر علوم هم باید برنامه ریزی مناسبی برای توسعه کرسی های آزاداندیشی و همین طور هماهنگی بین نظام آموزش عالی و واقعیت های اجتماعی به عمل آورد. استاد هم باید در کلاس درس روح تعهد به آرمان ها و واقعیت های اجتماعی را در حوزه علمی مورد بحث به کالبد دانشجو تزریق کند. رئیس دانشگاه و کارمند معاونت دانشجویی هم قدری حوصله و تحمل خود را بالا ببرند....

همه اینها درست؛ اما وقتی از تأثیر دانشجو بر جامعه صحبت می شود بیشتر باید از نقش خود دانشجو سخن گفت که اولاً و بالذات باید مسئولیت اجتماعی خود را به عنوان یک امانت تاریخی بازشناسی کند. البته دانشجو حق دارد مانند هر شخص دیگری دغدغه های زندگی و معیشت شخصی خود را بر این مسئولیت مقدم بداند. تاریخ آمده است و باز هم خواهد آمد تا به ما برسد و البته از ما هم خواهد گذشت. می توانیم بی تفاوت باشیم. اشکالی هم ندارد. حتی در زمان قیام آخرالزمان نیز افراد زیادی با وجود ارادت خود به حضرت مهدی ترجیح خواهند داد که از دور نظاره گر وقایع باشند. روی سخن این نوشته با آنها نیست. مخاطب نوشته افرادی هستند که دغدغه مند اوضاع زمانه خویشند. این افراد پیش از هرچیز باید به خاطر داشته باشند که فعالیت در این مسیر پاداش دنیایی ندارد؛ حتی اگر مواردی جزئی به عنوان پاداش آن نام برده شود. اشکالی هم ندارد. حرکت دانشجویی باید برای خدا باشد. مثل نماز، مثل روزه.... این بدان معنا نیست که جوانانی که آرزومندانه برای چنین فعالیت هایی وقت می گذارند نیتی غیر از این دارند. حرف بر سر این است که این قصد و نیت باید لحظه به لحظه تکرار شود؛ تجدید شود و نو به نو شود. ممکن است راهی با نیت نیک آغاز شود ولی در طول راه این نیکی و نیک جویی را به فراموشی بسپارد و این ابتدای به دور خود چرخیدن است.

فوری پس از تذکر قبلی نوبت به سفارش اکید درباره توجه دائمی به ساختن خویشتن خویش است؛ چرا که از کوزه همان برون تراود که در اوست. باغی را در نظر آورید که باغبان برای آبادانی آن خون دل ها خورده است و صفایی به آن بخشیده است. بی شک اولین کسی که از زیبایی های این باغ محظوظ می گردد همین باغبان رنج کشیده است. هر کس دیگری که از کنار دیوار این باغ عبور کند یا در زیر سایه درختان باغ لختی بیاساید، این زیبایی را تحسین خواهد کرد. اما قدر مسلم او ساعتی بیشتر میهمان این زیبایی نیست و میراث دار این همه زیبایی در نهایت همان باغبان است. اکنون حالتی را تصور کنید که هر میهمان شاخه گلی از باغچه ها بچیند و باغبان نیز تمام مساعی خود را به جای مراقبت از باغ بر پذیرایی شایسته از میهمانان قرار دهد. چند وقت بعد چه بلایی سر این باغ خواهد آمد؟ آیا میهمان دیگری تمنای ورود به این باغ را خواهد داشت؟ منظور از این ساختن، توجه همه جانبه به جنبه های معنوی، توان علمی و قوای جسمانی است. همگی باید مراقب باشیم اگر تنها وجه همت خود را بر کار جمعی بنا نهیم روزی می رسد که ذخیره مادی و معنوی مان تمام می شود، یعنی همان دیگر: تمام می شویم.

موارد فوق به زعم نویسنده روح کلان الزامات حاکم بر جنبش دانشجویی است. در این چارچوب موارد زیر نیز می توانند مورد توجه قرار گیرند.

1. هر کس به اندازه وسع خویش مسئول است. هیچ کس را به خاطر کارهای نکرده ای که توانش را نداشته بازخواست نمی کنند. اما حتماً به خاطر کارهایی که برغم توانایی اش، از انجام آنها کوتاهی کرده سؤال می شود. حتی احتمالاً به خاطر کارهایی که از توانش خارج بوده و تلاش خود را مصروف آنها نیز کرده است مواخذه می شود. بنابر این باید مراقب بود تا از غلطیدن به دام افراط و تفریط پرهیز شود.

2. کار تشکیلاتی یکی از مسیرهای مناسب برای مشارکت هر دانشجو در جنبش فراگیر دانشجویی است. اما باید مراقب بود تا در دام دچار شدن در فعالیت های سخت افزاری نیفتاد. اگرچه این فعالیت ها نیز در جای خود لازم و ضروری اند، اما باید آنها را در حد فعالیت های پشتیبان دانست نه اقداماتی عمیق و ریشه دار.

3. هیچ اقدامی را آن قدر نباید بزرگ کرد که جمع شدن آن دشوار شود. مثلاً به کرات دیده می شود که گروه های مختلف دانشجویی سعی در تولید نشریه دارند. محصول آن نیز نشریه ای با ظاهری آراسته و در حجمی قابل توجه، اما در فواصل زمانی انتشار طولانی است. در حالی که یک برگ کاغذ معمولی پشت و رو با انتشار هفتگی می تواند اثرگذاری به مراتب قابل توجه تری داشته باشد.

4. در سطوح مختلف فعالیت همواره باید به یاد داشت که «ره رو آن است که آهسته و پیوسته رود». رونق و سپس رکود تشکیلات دانشجویی در دانشگاه های مختلف که معلول اهتمام جدی عده ای بدون توجه به ضرورت کادرسازی و انتقال گروه به نسل های بعدی است از همین واقعیت نشات می گیرد.

5. توجه به تأکیدات رهبر انقلاب –نه فقط به عنوان رهبر بلکه به عنوان یک اندیشمند ژرف نگر- می تواند روشن کننده نقشه راه حرکت های دانشجویی باشد. مواردی همچون تأکید بر تلفیق آرمان گرایی و واقع نگری و همچنین لزوم پرهیز از سیاست زدگی و وارد شدن به جزئیاتی همچون مصادیق پرونده های قضایی از این قبیل موارد محسوب می شوند.

6. سیاست زدگی همان طور که بیان شد آفت جدی اقدامات دانشجویی می باشد. هرچند عالم سیاست جذابیت های مختلفی دارد؛ اما هزینه کردن خود در مخالفت و موافقت با اشخاص و جناح های سیاسی نه آتیه ای برای دانشجو می سازد و نه جامعه نفعی از آن خواهد برد. این اقدام فقط به درد سیاسیون می خورد که به جای برخی از آنها هم باید به قول سهراب «بنشانید درخت تا هوا تازه شود».

7. اساساً نه تنها سیاست زدگی آفت جنبش دانشجویی است، بلکه اصلاً عالم سیاست به معنی متداول آن، حوزه اولویت دار توجه فعالیت های دانشجویی نیست؛ بلکه به نظر می رسد در شرایط کنونی، ساحت مسائل اجتماعی هم چون سبک زندگی، معرفت دینی، مهارت های زندگی، اقتصاد مردمی و گذار اجتماعی، باید کانون تمرکز توجهات دانشجویان باشد که اهتمام به آنها می تواند به رشد و بالندگی جامعه کمک کند.

8. پرهیز از سیاست زدگی به معنای تسامح بیش از حد و کنار آمدن از اصول و ارزش های اخلاقی و ملی نیست؛ بلکه فعالیت های دانشجویی باید همواره مرزبندی خود را با حرکت های مغایر با منافع ملی حفظ کند. خصوصاً آن که توقع از دانشجو، نگاه آرمان خواهانه برای بهبود شرایط اجتماعی است و مرز بین این دو بسیار ظریف و حساس است.

9. گفته شد که کار جمعی، یکی از بسترهای مناسب برای حرکت دانشجویی است. اما نباید به آن اکتفا کرد. جوان مسلمان دانشجو باید هر جا که حضور دارد کانون انتشار فکر و اندیشه باشد. خانواده، دوستان، گروه های اجتماعی، حتی زمانی همچون حضور در تاکسی و مغازه می توانند فرصت های مناسبی برای انتشار عقاید، دغدغه ها، مشکلات و آرمان ها باشند و «هر چه از دل برآید لاجرم بر دل نشیند».

10. جهاد علمی در هر حال از ضرورت های فعالیت های دانشجویی است. به تعبیر استاد رحیم پور «مشکل شما سه راه حل دارد؛ مطالعه، مطالعه و مطالعه. البته راه حل چهارمی دارد که آن هم مطالعه است.» حتی اگر دانشجو هیچ رسالتی

برای خود قائل نباشد باز هم هیچ فرصتی بسان این دوره برای تقویت مهارت های خود نخواهد یافت.

11. در گذر زمان دانشجو باید این واقعیت را نیز به یاد داشته باشد که نهایتاً آنچه جامعه تا چند صباح دیگر از وی مطالبه خواهد کرد تلاش به عنوان دانش آموخته توانمند است. حوزه های علمی مختلف از جمله نیازهای اساسی در کشور به حساب می آیند. شاید اثرگذارترین اقدام یک دانشجو تلاش برای بازتعریف نقش خود در تعامل با جامعه بر اساس وجهه فنی و علمی خود باشد.

12. تواضع و پای بندی به اخلاق و صداقت، شرط هر پیشرفتی است. نخوت و غرور آفتی است که ریشه استوارترین تدابیر و اقدامات را خواهد سوزاند.

برگرفته از نشریه پرسمان ، شهریور و مهر ماه 1392، شماره 128-129

نوشتن یک نظر

افزودن نظر

x
دی ان ان