جمعه, 02 آذر,1403

­

یکشنبه, 29 فروردین,1395

نقش امام جواد(علیه السلام) در نظام ولایی

نقش امام جواد(علیه السلام) در نظام ولایی
بی گمان بازخوانی مقام امامت روشن می سازد که حتی اگر مسئله ربوبیت طولی ایشان بر هستی نباشد و یا خلافت الهی آنان و یا امور دیگر نادیده گرفته شود آنان همانند پیامبران بوده اند که تفاوت هائی در میان ایشان ثابت است.

نویسنده:خلیل منصوری

وجود امام در هر عصر و زمان و در هر جامعه ای برای هدایت انسانها به سوی کمال و برقراری نظم در جامعه ضرورت دارد: «انما انت منذر و لکل قوم هاد» [1] روایات تفسیری این آیه نیز این حقیقت را تایید می کند که امامی زنده تا روز قیامت در میان انسانها حضور دارد؛ همچنین براساس روایاتی درباره سوره قدر، در شب قدر هر سال تا روز قیامت، فرشتگان بر امام آن زمان نازل می شوند و این سوره دلیل روشنی بر وجود امام در همه زمانهاست. گروهی از مفسران، از آیه 119 توبه(9). که به مؤمنان فرمان همراهی با صادقان می دهد: «یاایها الذین امنوا اتقوا الله وکونوا مع الصادقین» استفاده کرده اند که باید در هر عصری صادقانی باشند تا مردم برای پیمودن راه پرهیزکاری با آنان باشند. روایات، مقصود از صادقان را امامان دانسته است. افزون بر آیات، از روایات فراوانی نیز استفاده می شود که زمین هیچ گاه از حجت الهی تهی نخواهد بود و هرگاه از حجت الهی تهی باشد اهلش را فرو خواهد برد. به هرحال امامت در بینش و نگرش قرآنی از چنین جایگاهی برخوردار می باشد. بر این پایه می بایست به نقش و جایگاه امام جواد(ع) توجه کرد.

تفاوت امامان همانند تفاوت پیامبران

در آیات قرآنی آمده است که نمی بایست میان پیامبران قایل به تفرقه شد و ارزش و جایگاه بلند آنان را نادیده گرفت. در بینش قرآنی همه پیامبران، انسان های کاملی بودند که به مقامات عالی انسانیت دست یافته و توانسته اند خود را به جایی برسانند که لایق ماموریت از سوی خداوند باشند. با این همه در میان آنها تفاوت های محسوس و ملموسی است؛ چنان قرآن به صراحت بیان می کند که ما برخی از پیامبران را بر برخی دیگر فضیلت و برتری داده ایم. این بدان معنا نیست که آنان از صد درجه به عنوان نهایت چیزی کم داشته باشند بلکه همه آنان مرتبه نهایی صد را در اختیار داشته و به آن مقام رسیده اند ولی برخی دیگر از این هم فراتر رفته و با تلاش و عزم خویش به جایگاه بسیار برتری دست یافته اند. از این رو برخی از پیامبران حتی به عنوان پیامبران اولوالعزم معرفی می شوند و باز در میان ایشان برخی از آنان برتر از دیگری می باشند با آنکه همگان نور واحد هستند. در میان امامان به عنوان خلفای خداوند در روی زمین همین مسئله وجود دارد. با اینکه همه آن ها نور واحد هستند ولی در میان آنها تفاوت هایی می باشد که نمی توان آن را نادیده گرفت ولی این مسئله به معنای آن نیست که آنان نقش خویش را در امامت به درستی ایفا نکرده اند و یا بود و نبود آنان در نظام امامی و پذیرش آنها اثری ندارد آنگونه که برخی گفته اند و مدعی شده اند که مثلاً امامت امام جواد(ع) چه نقش و تأثیری در کلیت جریان امامت شیعی و یا زندگی دیروز شیعیان و یا امروز آنان ایفا می کند؟ بی گمان بازخوانی مقام امامت روشن می سازد که حتی اگر مسئله ربوبیت طولی ایشان بر هستی نباشد و یا خلافت الهی آنان و یا امور دیگر نادیده گرفته شود آنان همانند پیامبران بوده اند که تفاوت هائی در میان ایشان ثابت است. در میان پیامبران اولوالعزم حضرت عیسی(ع) با آنکه پیامبری بزرگ است ولی اگر به خوبی دقت شود دانسته می شود که آن حضرت نسبت به تورات موسی(ع) کاری انجام نداده است و تنها پاره ای از احکام تشدیدی و مجازاتی را از دوش بنی اسرائیل برداشته و یا برخی از باورهای نادرست آنان را بازسازی کرده است. از این رو با آنکه از پیامبران اولوالعزم است ولی در حوزه احکام تغییرات ملموس و زیادی ایجاد نکرده است و شریعت موسوی را با تغییراتی که از انگشتان دست تجاوز نمی کند بازسازی و تأیید نموده است. با این وجود این بدان معنا نیست که نقش حضرت عیسی را در نظام خلافت الهی و یا نظام شریعت نادیده بگیریم. در میان امامان(ع) نیز تفاوت فرصت و قدرت ها به خوبی نمایان است. بی گمان حضرت امیرمؤمنان(ع) یا امام حسین(ع) در نظام ولایی نقش جدی و سازنده تری داشته و به عنوان امامان برجسته، خودنمایی می کنند ولی این چنین نقشی را نمی توان در امام حسن مجتبی(ع) یا امام حسن عسکری(ع) یافت. با این همه آنان نیز همان کاری را که مأموریت داشته اند به انجام رسانده اند و در نظام ولایی همانند نظام پیامبری و خلافت الهی به وظیفه خویش چنانکه بایسته و شایسته بوده عمل کرده و چیزی را فروگذار نکرده اند. با چشم پوشی از نقش امامان(ع) در نظام هستی و ربوبیت طولی ایشان، توجه به کارکردهای نظام ولایی و نقش امام جواد(ع) در این حوزه به روشنی معلوم می کند که امام جواد(ع) چگونه توانسته نقش و جایگاه خود را به عنوان امام و ولی امر مردم به خوبی ایفا کند. به سخن دیگر به نظر می رسد باتوجه به کارکردهای نظام ولایی و انتظارات دین و خدا از امام و انتظارات مردم از امام، حضرت جواد(ع) توانسته است در نظام ولایی نقش خود را به درستی ایفا کند. وی در زمانی مأموریت می یابد تا به عنوان امام و ولی امر مسلمانان نقش خود را به عهده گیرد که نظام خلافت مأمون، امام رضا(ع) را تنها به جرم اینکه نظام خلافت سلطنتی را مخدوش و از مشروعیت انداخته و نظام ولایی قرآنی و نبوی را تثبیت کرده به قتل می رساند. شکست مفتضحانه مأمون و خلافت سلطنتی از امام رضا(ع) و نظام ولایی موجب شد تا دشمن در اندیشه شود تا نگذارد این شکست ادامه یابد و قدرت در دست امام جواد(ع) تثبیت شود.

نزاعهای فکری در دوره امام جواد(علیه السلام)

امام جواد(ع) در زمانی به امامت می رسد که کودکی خردسال است. در این زمان اندیشه های فلسفی یونانی و قدرت مسیحیت و افکار و اندیشه های آنان در دربار و جامعه نفوذ کرده و دوره ای است که نزاع های فلسفی به شکل نزاع های کلامی معتزلی و اشعری رنگ و رویی دینی گرفته است. از سوی دیگر فقیهان قدرتمند به وسیله مذاهب ساخته شده از اصول ظاهری و عقلی و قیاسی، توانسته اند برای خود در جامعه جایگاه و قدرتی کسب کنند. در این دوران است که فقه های چندگانه اهل سنت می خواهد خود را تثبیت کند و به شکل سازمان یافته همانند فقه شیعی درآید. در این دوره عقل گرایی معتزلی با تشویق مأمون تقویت شده و تعبد و نگرش های شهودی عقب نشینی کرده است. عقل گرایی معتزلی در کنار قیاس گرایی حنفی تعبد در دین و احکام را سست می کند. زمانی است که خردورزی، حوزه تعبد را به کناری می راند و تقلید به عنوان امری باطل، رانده می شود. قیاس گرایی معتزلی این امکان را به دستگاه خلافت سلطنتی می دهد تا در مواردی که نص و دلیلی وجود ندارد کارهای خویش را با قیاس پیش برد و حکم شرعی را بسازد. دستگاه خلافت این گونه توانست بسیاری از موضوعات مستحدث را حل و فصل کند. قیاس گرایی حنفی دستگاه فقه دولتی را سامان می بخشد و عقل گرایی معتزلی دستگاه مشروعیت نظام خلافت سلطنتی را توجیه عقلانی می کند و ضرورت و بقای دولت را به این شکل تثبیت می کند. اینگونه است که دو نظام فلسفی عقل گرای معتزلی و نظام فقهی قیاس گرای حنفی به کمک خلافت سلطنتی می آید و به آن مشروعیت سیاسی به مفهوم جدید آن بخشیده و آن را تثبیت می کند و به دستگاه قضایی و حقوقی آن شکل شرعی و مشروعیت دینی می دهد. امام جواد(ع) در این دوره خود معجزه جاودانه ای است همانند حضرت عیسی(ع) که توانسته بسیاری از مسایل و شبهات را حل کند و این فراتر از بیانات و کلمات و آثار دیگری است که به جا گذاشته است. به این معنا که آن حضرت در زمانی به امامت در نظام ولایی می رسد که خردسال بوده است. در این جاست که همانند حضرت عیسی(ع) با علمای عصر خویش مواجه می شود و نظام فقهی قیاس گرای حنفی را که نقش بازسازی کننده ی نظام حقوقی نظام خلافت سلطنتی را به عهده داشت به چالش می کشد. مباحثی که آن حضرت در جلسات متعدد خویش بیان می کند نظام فقهی دولت را فرو می پاشاند که خود عاملی برای سستی و فروپاشی نظام خلافت عباسی می شود به گونه ای که بعدها تنها به نام آنان کسانی دیگر حکومت می کنند و نظام خلافت سلطنتی تنها عروسک خیمه شب بازی برخی از قدرت ها می شود. مباحث ایشان هم چنین نظام فکری اعتزالی را فرومی پاشد و با بحث هایی که درباره اختیار و تفویض بیان می کند نشان می دهد که تفکر خردگرایی صرف اعتزالی که می کوشد تعبد را از دین اسلام بیرون راند و آن را از حیز اعتبار بیاندازد، تفکری ناقص و نارساست که نمی تواند خود را اثبات کند چه برسد که بخواهد مشروعیت نظام خلافت سلطنتی را تثبیت کرده و آن را توجیه کند.

مقابله امام با اعتزالیون و قیاس گرایان

امام جواد(ع) در مدت کوتاه امامت خود، توانست از همان خردسالی با نظام تفکری اعتزالی و نظام فقهی قیاس گرای حنفی که خلافت سلطنتی را تثبیت می کرد در افتد و همانند پدر بزرگوار خویش امام رضا(ع) آن را با شکست دوباره مواجه سازد. اینگونه است که امام جواد توانست افزون بر مدیریت و ربوبیت طولی خویش به عنوان خلیفه الله و انسان کامل، در حوزه نظام امامت و ولایت به تبیین احکام الهی و آموزه های قرآنی به عنوان وظیفه اصلی و تبیین نظام ولایی به عنوان نظام کامل قرآنی در حوزه سیاسی بپردازد. شکست های پیاپی نظام خلافت سلطنت در حوزه های تفکری و فقهی موجب شد تا این نظام نقش و تأثیر امام جواد(ع) را در ایجاد تردید در میان دانشمندان و فقیهان درک کند. از این رو برای رهایی از ادامه روند تلاش های امام، او را به شهادت می رساند. به هر حال به نظر می رسد که بازخوانی نقش و جایگاه امامت در منظومه تفکری قرآن و شیعه می تواند به درستی و روشنی جایگاه هر یک از امامان(ع) و نقش آنان را در زندگی گذشته و امروز ما بنمایاند بسیاری از شبهات و پرسش ها با بازخوانی این نقش و جایگاه روشن می شود. تلاش این نوشتار بر این بود که با بهره گیری از روش تحلیل و بازخوانی آیات و روایات، نقش امام جواد(ع) به عنوان یکی از انوار روشن امامت در نظام ولایی شناسایی و معرفی شود. هرچند که معلوم است این بازخوانی به جهت سرعت آهنگ مقالات کوتاه، شدنی نیست و تنها توانسته است روشی نو در اختیار پژوهشگران قرار دهد.

پاورقی

[1] رعد 7 - 13.

منبع مقاله : کیهان ، 20 آذر 1386 : ص 6

نوشتن یک نظر

افزودن نظر

x
دی ان ان