شنبه, 03 آذر,1403

­

ﺳﻪشنبه, 02 آبان,1396

نقش بصیرت و عبرت در تربیت ( سوره روم آیه 9 و 10 )

نقش بصیرت و عبرت در تربیت ( سوره روم آیه 9 و 10 )

تربیت در قرآن­­­­­­ ­به یاد استاد طاهائی (رحمه الله)­­ ­مدرسه علمیه نرجس (علیهاالسلام) ­­­ 96/08/02

بِسم الّلهِ الرحمنِ الرحیم

قال الله العظیم :

...وَ جاءَتْهُمْ رُسُلُهُمْ بِالْبَيِّناتِ فَما كانَ اللَّهُ لِيَظْلِمَهُمْ وَ لكِنْ كانُوا أَنْفُسَهُمْ يَظْلِمُونَ

پیامبران آنها با دلایل آشکار به سوی آنها آمدند. خداوند به آنها هرگز ستم نکرد ولی آنها به خویشتن ظلم وستم می‌کردند.

ثُمَّ كانَ عاقِبَه الَّذينَ أَساؤُا السُّواى‏ أَنْ كَذَّبُوا بِآياتِ اللَّهِ وَ كانُوا بِها يَسْتَهْزِؤُنَ ­­­( روم 9و10)

فرجام کسانی که بد کردند چیزی جز بدی وعذاب ناگوار نبود چرا که آیات خدارا تکذیب کردند وآنها را به استهزاء می‌گرفتند.

نقش بصیرت و عبرت در تربیت

نکات مورد توجه آیات:

پروردگار متعال در آیات فوق به یکی از سنت ها و تقدیراتش در زندگی جهانی توجه می‌دهد که چه بسا مردم به آن توجه ندارند و آن این است که عاقبت کسانی که بد می‌کنند بد خواهد بود.

این بد کردن ها عبارت است از تکذیب آیات خدا و به ریخشند گرفتن آنها. آیه فوق روح و وجدان انسان را بر می انگیزد زیرا شیطان هنگامی که می‌خواهد آدمی را فریب دهد گناهان را در نظر او امری ساده جلوه می‌دهد و اندک اندک او را به گناهان بزرگ می‌کشد. سپس به بنیان اعتقادی او حمله می‌کند تا آنجا که اعتقاد به خدا و دین را از او می‌ستاند و در جهنم رهایش می‌کند.­­­

نکته اول : خداوند متعال ­برای هدایت و تربیت از استدلال های روشن بهره می برد "وَ جاءَتْهُمْ رُسُلُهُمْ بِالْبَيِّناتِ"

اما افراد لجوج و معاند که روحی موعظه ناپذیر دارند حتی با دیدن معجزات در برابر حق تسلیم نشده و به مجازات دردناک الهی مبتلا می گردند.

در این عقوبت خداوند تبارک وتعالی ­هرگز به آنها ستم نکرده­ ولی آنان خودشان با کفر و معصیت به خویشتن ستم می نمایند "ماكانَ اللَّهُ لِيَظْلِمَهُمْ وَ لكِنْ كانُوا أَنْفُسَهُمْ يَظْلِمُونَ"

نکته دوم : گناه و آلودگی همچون بیماری خوره به جان انسان می‌افتد و روح ایمان را می خورد و از بین می‌برد و کار ­به جایی می‌رسد که سر از تکذیب آیات الهی در می‌آورد و از آن هم فراتر می‌رود و او را به استهزاء و سخریه‌ی پیامبران وا می‌دارد و به مرحله ای می‌رسد که دیگر هیچ وعظ و اندرزو انذاری موثر نیست.

می فرماید: سرانجام کسانی که اعمال بد انجام دادند به جایی رسیدکه تکذیب آیات الهی را در پی داشت.

­"ثُمَّ كانَ عاقِبَه الَّذينَ أَساؤُا السُّواى أَنْ كَذَّبُوا بِآياتِ اللَّهِ" ‏

یک نگاه به صفحات تاریخ زندگی بسیاری از یاغیان و جانیان نشان می‌دهد که آنها در آغاز کار چنین سفاک نبودند.

حداقل نور ضعیفی از ایمان در قلب آنها می‌تابید ولی ارتکاب گناهان پی در پی سبب شد که روز به روز از ایمان و تقوا فاصله بگیرند و سر انجام به آخرین مرحله کفر برسند.

آری مسئله چنین است گناه به تدریج واقع می شود، امروز یک نظر غیر صحیح، فردا یک کلمه غیبت و روز دیگر اهانتی به مسلمان و... کم کم این معاصی در قلب انباشته می‌گردد و قلب را سیاه کرده انسان را ازمعرفت الله باز می دارد تا به آنجا که می‌رسد که همه چیز را انکار کرده وحقایق را تکذیب می‌نماید.

سوال مهم: چرا انسان به این مرحله از گمراهی نزول کرده تا اینکه آیات خدا را تکذیب نموده و آنها را مسخره کند؟

جواب : انسان در درون خود قوه‌ای دارد که هر چیز را بخواهد توجیه می‌کند.

­مثلاً یتیمی را می‌بیندکه قرص نانی در دست دارد.قرص نان را از او می‌رباید در این هنگام مورد عتاب وجدان قرارمی‌گیرد فوراً شماری از توجیهات او را از شکنجه وجدان می‌رهانند. مثلاً می‌گوید: من گرسنه بودم ولی شاید آن یتیم گرسنگی اش به اندازه من­ نبوده است و... ­­

نکته سوم :حضرت زینب سلام الله علیها در شام مقابل یزیدهنگامی که دیدنداو با گفتن کلمات کفر آمیز و اشعار معروف که بیانگر عدم ایمان او به اساس اسلام است همه چیز را به سخریه گرفته بعداز ثناو حمد الهی و درود برپیامبر­

صلی الله علیه وآله چنین فرمودند:

­فَقَامَتْ زَيْنَبُ بِنْتُ عَلِيٍّ علیه السلام وَ قَالَتْ‏ الْحَمْدُ لِلَّهِ رَبِّ الْعالَمِينَ‏ وَ صَلَّى اللَّهُ عَلَى رَسُولِهِ وَ آلِهِ أَجْمَعِينَ صَدَقَ‏ اللَّهُ‏ كَذَلِكَ‏ يَقُولُ- ثُمَّ كانَ عاقِبَه الَّذِينَ أَساؤُا السُّواى‏ أَنْ كَذَّبُوا بِآياتِ اللَّهِ وَ كانُوا بِها يَسْتَهْزِؤُن‏.

یعنی اگر تو امروز با سخنان و اشعار کفر آمیز اسلام و ایمان را انکار می‌کنی و به نیاکان مشرکت که در جنگ­ بدربه­­

دست مسلمانان کشته شدند می‌گویی ای کاش بودید و انتقام گیری از خاندان بنی هاشم را می دیدید، جای تعجب نیست این همان چیزی است که خداوند­ فرموده که مجرمان سرانجام آیات ما را تکذیب می‌کنند.­­­­­­­­­­­­­­­­­­­­­­­­­ ­

نکته چهارم: بر طبق آیه فوق سقوط انسان مراحلی دارد :

ابتدا گناه" أَساؤُا السُّواى‏" ­سپس تکذیب " كَذَّبُوا " و آنگاه­ ­استهزاء" يَسْتَهْزِؤُن‏".

امام راحل می‌فرمایند: اگر خدای نخواسته خواستید به کسی جسارت کنید،اهانت نمایید، مرتکب غیبت شوید،بدانیدکه در محضر ربوبی هستید، مهمان خدای­ متعال می‌باشید و در حضور حق تعالی به بندگان او اسائه ادب می‌کنید .اهانت به بنده‌ی خدا،­ اهانت به خداست خصوصا اگر آن بنده‌ی خدا اهل علم بوده (باشد) ودر صراط علم و تقوا.

گاهی می‌بینی که انسان به واسطه ی این امور به جایی می‌رسد که در وقت مرگ خدا را تکذیب می‌کند و آیات الهی را منکر می شود.

­

­

نوشتن یک نظر

افزودن نظر

x
دی ان ان