بِسم الّلهِ الرحمنِ الرحیم
قال الله العظیم:
وَلَا تَزِرُ وَازِرَه وِزْرَ أُخْرَى وَإِن تَدْعُ مُثْقَلَه إِلَى حِمْلِهَا لَا يُحْمَلْ مِنْهُ شَيْءٌ وَلَوْ كَانَ ذَا قُرْبَى إِنَّمَا تُنذِرُ
الَّذِينَ يَخْشَوْنَ رَبَّهُم بِالغَيْبِ وَأَقَامُوا الصَّلَاه وَمَن تَزَكَّى فَإِنَّمَا يَتَزَكَّى لِنَفْسِهِ وَإِلَى اللَّهِ الْمَصِيرُ
هیچ فردی بار(گناه) دیگری را بردوش نکشد و اگر سنگین باری برای حمل بارش حتی از نزدیکان خود دعوتی کند چیزی از بارش حمل نشود. تو تنها کسانی را که در نهان از پروردگارشان میترسند و نماز به پا میدارند. هشدار میدهی و هرکس (از گناه) پاک شود، پس این پاکی به نفع خود اوست و بازگشت (همه) تنها به سوی خداوند است. (فاطر/ 18)
هشـدار مـربی و پـذیـرش متـربّـی
توجه دادن انسانها به قیامت و عذاب آن، بهترین عامل انذار است. آیه کریمه مورد بحث مانند بسیاری از آیات دیگر، راه نجات از کیفر الهی در آخرت را مسدود دانسته میفرماید: در قیامت کسی به فکر دیگری نیست؛ هم عذاب آن قطعی است و هم راه نجات بسته است. قیامت روزی نیست که شفاعت از مجرمان پذیرفته شود. نه فداء در آن روز مطرح است و نه ضمانت و نه کفالت برخلاف دنیا که در آن برخی مسائل اجتماعی و روانی در تخفیف عذاب، نقش مؤثری دارد. گرچه اصل عذاب را برطرف نسازد. نظیر عیادت از بیمار و پرس و جو از حال رفیقی که گرفتار شده، که نفس آن عیادت و این پرسش مایه دلجویی و تسلّی روانی آنها میشود. در قیامت حتی همین مقدار از تخفیف و تسلّی نیز وجود ندارد.
در قیامت، بار سنگین است. این بار سنگین را خود انسان باید حمل کند، زیرا در آنجا باربری نیست.
کَلَّا لاوَزَرَ (قیامه / 11) و نیز کسی که خود بار سنگین بر عهده اوست بار دیگری را حمل نمیکند زیرا یا خود زیر بار سنگین اند یا اگر در زمره صالحان و نیکوکاران هستند بدون اذن خداوند نمیتوانند به یاری دیگری بشتابند و بار او را بردارند.
نکته اول: یکی از نکات اساسی در آیه فوق تأکید بر عدل الهی است، زیرا تصریح میکند که هرکس در گرو کار خودش میباشد. شدّت مجازات روز رستاخیز به طوری است که احدی حاضر نمیشود بار گناه دیگری را بر دوش گیرد، هرچند فوق العاده به او علاقه داشته باشد. میفرماید: در قیامت بار هرکس به دوش خود اوست و هیچ گناهکاری بار دیگری را به دوش نمیکشد...
" وَلَا تَزِرُ وَازِرَه وِزْرَ أُخْرَى وَإِن تَدْعُ مُثْقَلَه إِلَى حِمْلِهَا"
کلمه "وزر" به معنای سنگینی و بار است. گاهی این کلمه به معنای مسئولیت نیز آمده است، چنان که وزیر را از این جهت به این نام میخوانند.
"مُثقل" یعنی کسی که زیر بار وزر احساس سنگینی میکند. در قیامت نه اولاد بار گناه پدر و مادر را میتوانند حمل کنند و نه والدین از گناهان فرزندانش چیزی را برمیدارند و نه خویشاوندان متحمل بار گناه کسی میشوند!
شاید سِرّ اینکه در قیامت کسی قدرت بر کمک غیر ندارد این باشد که انسان هر عملی اعم از خوب یا بد از او بروز میکند اثری در روحیه وی باقی میماند تا اینکه با کثرت عمل ملکه نفسانی شده و رسوخ در نفسش پیدا مینماید واگرعمل زشت باشد این اعمال زشت جزء ذاتیات او گردیده جزایش دوزخ است و علاجی برای وی نخواهد بود.
نکته دوم: آنهایی که بر اثر کثرت گناه و هویپرستی از فطرت توحیدی خارج گردیدهاند انذار و تهدید در آنها کوچکترین اثری نخواهد داشت فقط کسانی بیدار میگردند که خدا را با چشم دل میبینند و نماز برپا میدارند "إِنَّمَا تُنذِرُ الَّذِينَ يَخْشَوْنَ رَبَّهُم بِالغَيْبِ وَأَقَامُوا الصَّلَاه"
تا در دل خوف خدا نباشد و در نهان و آشکار احساس مراقبت یک نیروی معنوی را بر خود نکند و با انجام نماز که قلب را زنده میکند و به یاد خدا میدارد به این احساس درونی مدد نرساند، انذار و هشدار انبیاء و اولیاء اثری نخواهد داشت.
نکته سوم: در جمله بعد این حقیقت را یادآور میشود که خدا از همگان بینیاز است؛ چنانچه در آیات همین بخش از سوی فاطر آمده بود "یا أیّها النّاس أَنتُم الفُقَراء إلی الله وَ اللهُ هُوَ الغَنِیّ الحَمِید"
در اینجا میفرماید: هرکس پاکی و تقوا پیشه کند نتیجه این پاکی به خود او برمیگردد.
" وَمَن تَزَكَّى فَإِنَّمَا يَتَزَكَّى لِنَفْسِهِ "
تزکیه نفس پاک گردانیدن دل است از خاطرات شیطانی و امور نفسانی که بالاترین آنها کبر و خودپسندی است. ذات متعال در آیه از روی رحمت و کرم به بشر تذکر میدهد و یادآور میشود که کسی اگر روح و روان خود را از اوصاف نکوهیده حیوانی پاک گرداند نفعش عاید خودش میگردد زیرا آنچه مانع از سعادت و پیشرفت بشر میگردد همان صفات رذیله نظیر حُبّ جاه و مال و نخوت و کبر و حسادت و ... است.
ثمره این پاک شدن همان خشیت از خدای متعال و اقامه نماز است و درواقع چنین افرادی از انذار و تربیت الهی سود میبرند.