بسم الله الرحمن الرحیم
قال الله العظیم:
«أَمْ لَمْ يُنَبَّأْ بِما في صُحُفِ مُوسى»؛آیا از آنچه در تورات موسی آمده او را خبر ندادهاند؟
«وَ إِبْراهيمَ الَّذي وَفَّى»؛و( نیز صحف) ابراهیم که (حق را ) به طور کامل ادا کرد.
«أَلاَّ تَزِرُ وازِرَه وِزْرَ أُخْرى»؛(در همه کتب آسمانی است) که هیچکس بار دیگری را به عهده نخواهد گرفت.
«وَ أَنْ لَيْسَ لِلْإِنْسانِ إِلاَّ ما سَعى»؛و اینکه برای انسان جز آنچه تلاش کرده،( بهره دیگری) نیست.
«وَ أَنَّ سَعْيَهُ سَوْفَ يُرى»؛و اینکه تلاش و سعی او را به زودی به وی بنمایند.
«ثُمَّ يُجْزاهُ الْجَزاءَ الْأَوْفى»؛سپس جزای کامل آن را به او بدهند. ( نجم 36 تا41)
پیـونـد عمـل بـا عـامـل
قرآن کریم در آیاتی چند ارتباط عمل و عامل را به خوبی نشان میدهد به این معنا که عمل اختصاص وجودی به عامل خود دارد و هرگز از آن جدا نیست پس اگر عمل نیک باشد مایه کرامت انسان نیکوکار است و اگر- عمل بد باشد مایه عذاب انسان تبهکار است.
از این رو ممکن نیست کسی اثر و جزای کار خود را نبیند چنان که محال است کسی اثر کار انجام نداده را دریافت نماید.
قرآن کریم همین مطلب را به صورت دو اصل کلی درآورده که در کتابهای انبیا پیشین آمده است.
طبق اصل اول که دربارهی سیئات است هیچکس بارگناه دیگری را بر دوش نمیکشد و تنها بار خود را میبرد و نیز آن را نمیتواند بر دوش دیگری بگذارد" أَلاَّ تَزِرُ وازِرَه وِزْرَ أُخْرى " زیرا بار صاحبش را رها نمیکند بلکه او همیشه در گرو بار و عمل خویش است.
بر پایه اصل دوم که درباره حسنات است برای انسان بهرهای جز کوشش خود او نیست:" وَ أَنْ لَيْسَ لِلْإِنْسانِ إِلاَّ ما سَعى"
پس بیش از آن را حق مطالبه ندارد ولی خدای سبحان از روی تفضل خود بیش از عمل به او پاداش مرحمت میکند هرچند کیفر اعمال بد را جزای وفاق میدهد ولی درباره پاداش اعمال نیک سخن از جزای اوفی است.
نکته اول: این بخش از آیات سوره نجم اشاره به تعالیم کتابهای حضرت ابراهیم علیه السلام و حضرت موسی علیه السلام دارد که مورد قبول اسلام است. در قرآن کریم علاوه بر سوره نجم در سوره اعلی نیز صُحف ابراهیم و موسی
( تورات ) در کنار هم ذکر شده است.
گفته میشود چون حضرت موسی علیه السلام مورد قبول اهل کتاب و حضرت ابراهیم علیه السلام مورد قبول مشرکان مکه بود لذا نام این دو بزرگوار در کنار هم بیان شده است.
در واقع خداوند تبارک و تعالی با نام بردن از این پیامبران و معرفی کمالات و خدمات آنها قرب و عظمت آنان را برای الگوگیری معرفی کرده است.میفرماید: ابراهیم همان کسی بود که وظیفه خود را به طور کامل اداکرد.
"وَ إِبْراهيمَ الَّذي وَفَّى " آن جناب جان را تسلیم آتش، دل را تسلیم خدا ، فرزند را برای قربانی شدن و ثروت را برای برادران ایمانی خود قرار داد.
نکته دوم: کلمه وزر به معنای« ثقل» است و استعمال آن بیشتر در گناه میباشد « وازره » به معنای گناهکار است که باید سنگینی گناه را تحمل کند. خلاصه سخن آیه " أَلاَّ تَزِرُ وازِرَ"
وِزْرَ أُخْرى " را میتوان این گونه گفت : که نفس هیچکس به گناهی که دیگری کرده آلوده نمیشود و قهراً هیچکس به گناهی که دیگری انجام داده عقوبت نمیگردد.
پاسخ به یک سئوال: طبق ظاهر برخی از آیات گاهی انسان بار دیگری را به دوش میکشد نظیر:
سوره عنکبوت آیه ۱۳" وَ لَيَحْمِلُنَّ أَثْقالَهُمْ وَ أَثْقالاً مَعَ أَثْقالِهِمْ وَ لَيُسْئَلُنَّ يَوْمَ الْقِيامَةِ عَمَّا كانُوا يَفْتَرُونَ "
و نیز سوره نحل آیه ۲۵ "لِيَحْمِلُوا أَوْزارَهُمْ كامِلَه يَوْمَ الْقِيامَه وَ مِنْ أَوْزارِ الَّذينَ يُضِلُّونَهُمْ بِغَيْرِ عِلْمٍ أَلا ساءَ ما يَزِرُونَ "
حال سئوال این است که چگونه عمل از عامل جدا میگردد و به شخص دیگری میرسد؟ چطور انسان گرفتار کار انجام نداده میشود؟
در پاسخ به اختصار میگوییم با توجه به آیات هر کسی مسئول کار خویش است اما مجازات بعضی از افراد بیشتر میشود چون هم باعث گمراهی خود شدهاند و نیز در گمراه کردن دیگران موثر بوده اند و باید دو نوع بار گناه حمل کنند!!!
نکته سوم:یکی دیگر از اصول مشترک ادیان الهی این است که انسانها به تلاشهای خودشان میرسند.
"...لَيْسَ لِلْإِنْسانِ إِلاَّ ما سَعى "
لام در کلمه : للانسان برای مالکیت حقیقی به کار رفته است و دلالت بر این دارد که آدمی مالک اعمال خویش بوده و هیچگاه ارتباطش با عمل قطع نمیگردد و پس از انتقال به جهان دیگر آن را با خود میبرد و سعی و کوشش بزودی دیده میشود "وَ أَنَّ سَعْيَهُ سَوْفَ يُرى "
در این موقف از مواقف قیامت (شهود عمل )صورت میگیرد . به خصوص با توجه به کلمه (سعی) باید گفت: آن اعمالی که در انجامش جد و جهد فراوان داشته است.مورد شهود قرار میگیردمثل سوره زلزال "فَمَنْ يَعْمَلْ مِثْقالَ ذَرَّه خَيْراً يَرَهُ * وَ مَنْ يَعْمَلْ مِثْقالَ ذَرَّه شَرًّا يَرَهُ "
ایستگاه بعدی مرحله جزای عمل است که تعبیر" ثُمَّ" بر آن دلالت میکند. میفرماید: سپس در برابر عملش به او جزای کافی داده میشود" ثُمَّ يُجْزاهُ الْجَزاءَ الْأَوْفى " البته این منافات با تفضل الهی در مورد اعمال نیک به ده برابر یا صدها برابر ندارد.